دلا نعمت فزون شد رهبر آمد/ نگارین دلبر جان پرور آمد
همه روی زمستان تیره گون شد/ بهاران از گلستان بر در آمد
گل و آئینه و قرآن و اسپند/ برون آرید کان تاج سر آمد
الا آذین کنید و گل ببارید/ که ایام فراقت آخر آمد
همه جام خود اندر کف بگیرید/ که از سوی میستان ساغر آمد
نبودش خاطر از هرم بلایا/ که ققنوس است و از آتش در آمد
دل و جانم فدای تار مویش/ که با برگشتنش غم ها سر آمد