به گزارش پایگاه عدالت خواهان" قائم شریعتی نیاسر- هر عقل سلیمی میگوید پس از مراجعه به پزشک ماهر و حاذق که تشخیص های بسیار خوب و نسخه های بسیار دقیق و شفابخشی دارد، باید بلافاصله نسخه را گرفت و به آن عمل نمود. خنده دار است چنانچه کسی بعد از گرفتن نسخه به جای اینکه به آن عمل کند، به بحث درباره نسخه، تفسیر و توضیح نسخه و اینکه منظور پزشک این بود و آن نبود بپردازد و از اصل نسخه غافل شود. این دقیقا حکایت رویکرد و نوع مواجهه بسیاری از مخاطبان با فرمایشات حکیمانه مقام معظم رهبری است.
چندی پیش ایشان در یکی از مهمترین دیدارهای ماه مبارک رمضان امسال با دانشجویان مطالب بسیار مهمی ایراد فرمودند که شاید بتوان از آن به مانیفست حرکت چند سال آینده دانشجویان (افسران جنگ نرم)، و بلکه مسئولان و آحاد مردم تعبیر نمود. یکی از بخش های اساسی آن سخنان که شاید بیشتر بازتاب پیدا کرد بحث آتش به اختیار بود. از همان لحظه تا کنون بسیاری از چهره های شناس و ناشناس در فضاهای مختلف اعم از مجازی و حقیقی شروع کردند به تفسیر اینکه آتش به اختیار چه هست و چه نیست و کارهای کرده و نکرده خود را به آن وصل نمودند.
البته فهم دقیق مساله و توضیح آن مهم و لازم است به خصوص اینکه برخی سوء تعبیرها از این فرمایش نیز سهوا یا عمدا در حال بروز و ظهور بود و کار را به آنجا رساند که رهبری معظم خودشان مجددا در خطبه های نماز عید فطر به تبیین آتش به اختیار پرداختند و تاکید کردند «آتش به اختیار به معنی کار فرهنگی خودجوش تمیز است.» اما روی سخن در این نوشتار با مخاطبان فرمایش رهبری در این بحث است. ایشان فرمودند: «شما تشکلها هستید که در دانشگاه باید کار بکنید. البته خطاب بنده در غیر از این جلسه به همه است؛ من به همه ی آن هسته های فکری و عملی جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتبأ میگویم هرکدام کار کنید؛ مستقل و به قول میدان جنگ، آتش به اختیار.»
واضح است که در این فرمایش انتظار از مخاطب (به طور خاص، افسران جنگ نرم) تعریف و تمجید و شرح مساله آتش به اختیار نیست، بلکه مطالبه اصلی و اساسی کار جدی است، تصمیم گیری همراه فکر و یافتن موضوعات مهم و داری اولویت کشور و سپس حرکت و اقدام لازم برای حل مساله است. مؤید این مطلب دقت در ادامه بیانات ایشان است: «قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید-آنجایی که احساس میکنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمیتواند درست مدیریت کند، آنجا آتش به اختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید.» و باز هم در خطبه های عید فطر بر جدیت در کار برای کشور با فرمان آتش به اختیار تاکید میکنند اما چه کاری؟ پاسخ روشن است: «از جملهی کارهای مهم، کارهای فرهنگی است؛ ما خُلل و فُرج فرهنگی زیاد داریم؛ جاهایی که نفوذگاه دشمن است ازلحاظ فرهنگی، بسیار است؛ این را، هم مجموعههای مسئول دولتی، هم مجموعههای گستردهی عظیم مردمی موظفند.» جالب این جاست که نه تنها موضوع کار را در صحبت با دانشجویان گوشزد کرده بودند بلکه برای آن مثالی نیز ذکر فرمودند: «حالا مثلاً فرض بفرمایید این همه ما مسئله ی فرهنگی در کشورداریم، مسائل مهم که شاید من بتوانم ده مسئله ی اصلی فرهنگی را بشمارم که اینها دچار مشکل است؛ فرض کنید مسئله ی سینما، یک مسئله ی مهم است، مسئله ی فرهنگی مهمی است که سینمای کشور چه جوری اداره میشود، از کجا پشتیبانی میشود؟... اداره ی هنر کشور و سینما که چیز کوچکی نیست؛ مثلاً فرض کنید ده مسئله ی این جوری میشود پیدا کرد...»
حال سوال اینجاست که مخاطبان آتش به اختیار چه مقدار در باب این ده مساله اساسی فرهنگی کشور بحث و گفتگو کردند و این مسائل را شناسایی نمودند تا پس از آن به اقدام و حرکت مؤثر بینجامد؟ چه مقدار احساسی که بعضی افراد یا تشکل ها نسبت به نقاط اختلال دستگاه های مرکزی دارند و خود را در آن ها آتش به اختیار میبینند با احساس فرمانده (ده مسئله) همخوانی دارد. اساسا چه قدر در مورد همان یک مساله ای که فرمانده مثال زد یعنی نحوه اداره هنر کشور و به طور خاص سینما بحث شد، فکر شد، راه حل ارائه شد و و حرکت و اقدام صورت پذیرفت؟ ده مسئله اولویت دار و مهم فرهنگی کشور چیست و چه کارهایی لازم است صورت پذیرد؟ گاهی احساس میشود در فرمایشات رهبر معظم انقلاب انگشت اشارت ایشان به سوی ماه است ولی نگاه ها و سخن ها درباره انگشت اشاره است! باید نوع نگاهمان به فرمایشات امام خامنه ای عملیاتی باشد نه اینکه صرفا حکم نصیحت و موعظه داشته باشد. چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.