به گزارش پایگاه عدالت خواهان": توضیحات تکمیلی استاد طاهرزاده در پاسخ به سوال یک منتقد درباره نقدهای اخیر ایشان به احمدینژاد در ادامه آمده است:
سوال:
سلام بر استاد عزیز
بنابر صوتی که در کانال خبری رجانیوز پخش شده، در مورد آقای احمدی نژاد مسائلی فرموده اید که سوالات مختلفی که از قبل برام ایجاد شده بود و کسی پاسخگویی منطقی نداشته، رو افزون کرد. سوالات بنیادی رو فعلا میذارم کنار و مصداقی از مواردی که حضرتعالی فرموده اید رو میپرسم. یکی از اون موارد که فرموده اید این هست که احمدی نژاد بچه بازی درآورده و در میاره. من از شما سوال میپرسم کسی که توسط قوه قضاییه ذیل زعیم الهی و کسانی که مستقیما توسط رهبر و ولی فقیه انتخاب میشوند چه کار باید بکند که بچه بازی نباشد و به حق خویش هم برسد؟ طریقه احقاق حق چیست؟
پاسخ استاد:
باسمه تعالی
سلام علیکم
حتماً عنایت دارید که بنده از همان ابتدایِ برخورد نظام قضائی با آقای جوانفکر، کار نظام قضائی را تنگنظرانه و کینهتوزانه دانستم و مسلّم امروز هم همان رویه را نسبت به آقای بقایی و رفقای ایشان در پیش گرفتهاند و به گفتهی آقای احمدینژاد در سخنانی که در کنار آقایان در حرم عبدالعظیم داشتند، این خطاها در امور اجراییِ کشور، امور طبیعی است و چون بنده نیز در امور اجرایی بودهام، سخن آقای احمدینژاد را میفهمم و درست میدانم.
ولی بحث در جایگاه تاریخی احمدینژادی است که حضرت آقا به او اشاره کردند آنگاه که فرمودند: «رائحهی خوش خدمت، امروز از شهرداری به مشام میرسد». احمدینژادی که تلاش داشت در بستر انقلاب اسلامی و راهی که مقام معظم رهبری در مقابل او گشودند، عدالتخواهی را که توسط دولت سازندگی و جریان اصلاحطلبی، مورد غفلت قرار گرفته بود؛ به انقلاب برگرداند. و چه زیبا از روحانیان متعهد تا طلبههای دلسوز و نیروهای انقلابی حاضر شدند به پای عدالتگراییِ او جانانه از او دفاع کنند.
ولی چیزی نگذشت که آقای احمدینژاد ابتدا با خانهنشینیِ بسیار بسیار سؤالبرانگیز، همه را به حیرت انداخت و باز رهبری جهت رفع مشکل سعی کردند از ایشان دفاع کنند و خواستند که لااقل خود ایشان حاشیهسازی نکند و بهانه به دست جریانهایی که سخت با روحیهی عدالتخواهیِ انقلاب مخالف بودند، ندهد. ولی متأسفانه آن یکشنبهی سیاه و آن تعبیراتی که معلوم بود چگونه روح رهبری جریحهدار شده است که فرمودند عمل خلاف شرع بود. و باز کار به جایی رسید که ابتدا از رهبری مشورت خواست که در انتخابات شرکت کند یا نه، و ایشان توصیه به عدم شرکت کردند؛ ولی آقای احمدینژاد پنهان نمود تا آنکه حضرت آقا آن را علنی کردند. که خود این مسئله زوایایی دارد بسیار آزاردهند که چه خون جگرها در آن نهفته است! و بعد از اعلان حضرت آقا، آقای احمدینژاد قبول کرد که شرکت نکند و خود را سرباز رهبری اعلام نمود و سپس شرکت کرد و بعد گفت میخواهم کنار بروم و قس علی هذا....
اگر اینها بچهبازی نیست، پس چیست؟! اگر آقای احمدینژاد با همان حکمتی که در دولت نهم ذیل رهبری جلو میرفت، خود را ادمه میداد و بر ظلمهای که رقیبانِ او بر او و یارانش تحمیل میکردند، اغماض مینمود، آیا امروز احمدینژادی بود که از یک طرف، مایهی سرافکندگی دوستانش باشد و از طرف دیگر کینههای جریان اشرافی و قدرتطلب بر سر او و دوستان نزدیکش بریزد؟!!
ظلم آقای احمدینژاد به طرفدارانِ اولیهی او، ظلم به عدالت بود. آقای احمدینژاد همانطور که آقای میرشکاک میفرماید نمودِ عدالتخواهیِ انقلاب اسلامی بود. ولی کدام احمدینژاد؟! احمدینژاد دولت نهم؟ یا احمدینژاد دولت دهم؟ احمدینژاد دولت دهمی که نه به خود رحم کرد و نه به یاران طلبه و دانشجوی عدالتخواهِ خود، گمان کرد که او از آنِ خودش است و آن نوع استقبالی که به ایشان شد، استقبال به شخص ایشان است! بنده اینها را بچهبازی میدانم.
و این بدین معنا نیست که آنچه شما فرمودید در نسبت برخورد نظام قضایی با رفقای ایشان، یک ذره مورد تأیید ما باشد. بنده هنوز که هنوز است قلبم جریحهدار است از ظلمی که به آقای جوانفکر شد در عین اینکه پروندهی ایشان را در حدّی که خود رسانههای قضائی مطرح میکردند، دنبال مینمودم.
البته قبول دارم که مسائل سیاسی زوایای مختلفی دارد و در این فرصت کم نمیتوان به همهی آنها پرداخت، تنها آن چیزی که بر آن تأکید دارم آن بود که میتوانستیم احمدینژادی داشته باشیم با وزانت و حکمتی افزون بر آنچه که امروز با آن روبهروییم، و این عبرتی باشد برای آیندهی ما. موفق باشید چه خوب بود احمدینژادی داشتیم با حکمتی افزون بر آنچه امروز با آن روبهروییم