به گزارش عدالت خواهان گلستان"عده اي تفاوت در نقل دو کتاب «مصباحالمتحجد» شيخ طوسي و«کامل الزيارات» جعفر بن محمد بن قولويه قمي را عامل ايجاد شبهه پيرامون سند زيارت عاشورا مطرح مي کنند و آن هم تفاوت در نقل اين فراز زيارت عاشورا «اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ...» در اين دو اثر است. حال آنکه -اولا اگر شبهه اي وجود دارد در جزيي از اجزاي زيارت است و نه تمام اجزاي آن -ثانيا اختلاف در نقل جزيي از اجزاي زيارت همچون ديگر زيارات و متون حديث امري غيرعادي نيست و آناني که با علم حديث آشنايي دارند اين را خوب فهم مي کنند -ثالثا اين تفاوت در دو نقل آنهم در اين جزء پايان کار نيست و بلکه آغاز يک بررسي فني در چرايي اين تفاوت، اعتبارسنجي اسناد و نهايتاً بعد از علم، معرفي سند معتبرتر است و اين اقدام بعد از طرح اين شبهه اتفاق افتاده است و اجماع موجود بر معتبر بودن نقل شيخ طوسي از زيارت عاشورا با توجه به روايت امام صادق(ع) است که هم سند و هم فراز ياد شده را تاييد مي کند. ضمن اينکه برخي اسناد از جمله همين معتبرترين سند زيارت عاشورا به نقل از شيخ طوسي، آنرا حديث قدسي و سند زيارت را به خداوند متعال متصل مي نمايد و اين از ويژگي ها و امتيازات خاص اين زيارت نسبت به ديگر زيارت هاي موجود است. زيارتي که محدود به روز و ساعت خاصي نيست و به توصيه امام محمد باقر(ع) و امام صادق(ع) هر روز و هر گاه (که حاجتي باشد) در صورت وسع مي توان خواند. اهتمام ويژه بسياري از علما و عرفا و صلحا به اين توصيه مانند علامه اميني، آيتاله قاضي طباطبايي، آيت اله العظمي اراکي، آيت اله سيد زين الدين طباطبايي، آقانجفي قوچاني، امام خميني رحمه اله عليه(امام زيارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام معمولا در حال قدم زدن مي خواندند.) آيت اله شيخ محمد حسين غروي اصفهاني به نقل از آيت اله العظمي بهجت رحمه اله عليه و خود معظم له که از ايشان پرسيدند: داستان ها و قضايايى از کسانى که پيوسته زيارت عاشورا مى خواندند و به اين صورت، متوسل مى شدند، گردآورى و چاپ شده است، نظر حضرت عالى در اين باره چيست؟ ايشان پاسخ داده اند که:« متن زيارت عاشورا، بر عظمت آن گواه است؛ خصوصا با ملاحظه آنچه در سند زيارت رسيده است که حضرت صادق (عليه السلام) به صفوان مى فرمايد: اين زيارت و دعا را بخوان و بر آن مواظبت کن، به درستى که من چند چيز را بر خواننده آن تضمين مى کنم: 1. زيارتش قبول شود. 2. سعى و کوشش وى مشکور باشد 3. حاجات او هرچه باشد، برآورده شود و نااميد از درگاه خدا برنگردد.. و از سند او استفاده مى شود که زيارت عاشورا از احاديث قدسى است و همين مطالب، سبب شده است که علماى بزرگ ما و استادان ما - با آن همه مشغوليت هاى علمى و مراجعاتى که داشتند - به خواندن آن مقيد بودند تا جايى که استاد ما، مرحوم حاج شيخ محمد حسين اصفهانى، از خداوند خواسته بودند که در آخر عمرشان، زيارت عاشورا را بخواند و سپس قبض روح شوند و دعايشان هم مستجاب شد و پس از پايان اين زيارت، درگذشتند.»
حال با وجود چنين قطعيت و يقيني که هم در مورد سنديت و کثرت تبري در اين حديث قدسي وجود دارد؛ طرح مجدد شبهه ياد شده در يک محفل و بدون پرداختن به ابعاد روشن شده آن چه معنا و مفهومي دارد؟ حضرت آيت ا... اگر تحريف مادي و معنوي واقعه کربلا آنگونه که در کتاب ارزشمند حماسه حسيني آمده است، پديده دهه هاي پيشين بوده است؛ اين را بايد خوب حداقل در دو دهه اخير و از دولت اصلاحات درک کرده باشيد که «شبهه» نيز پديده جديدي بعد از تحريف است که اکنون به موازت آن در دستور کار عده اي است.
اينکه در اين سالها در اصل حرکت امام حسين(ع) شبهه ايجاد شود! اينکه در منطق تداوم حرکت و اين نهضت شبهه ايجاد شود و حتي با اعلام اينکه امام(ع) بعد از بسته شدن راه مترصد بازگشت بوده است! اينکه در شخصيت ها و نقش آفرينان اصلي و عملکردها شبهه ايجاد شود و وجود بعضي چهره هاي قدسي انکار شود! اينکه شبهه در عدم چهره نگاري شخصيت هاي اصلي واقعه کربلا شود و همت به قبح شکني آن گمارده شود و اينکه در اين سالهاي اخير شبهه در ماهيت هاي متعدد واقعه کربلا شود و آن را محدود به يک واقعه مذهبي و عزاداري محدود کنند و از جهات سياسي و فرهنگي آنرا تهي کنند و اکنون با شبهه در سند زيارت عاشورا بدنبال خاموش کردن مصباح معنوي و اين معراج السعاده عرفا و صلحا –که الهام بخش همه پيروان اين راه حقه در هر زمان و هر مکان هستند و... به چه معناست؟ قصد ورود عميق تر به اين موضوع و بيان سخناني ندارم که اصل اين موضوع را در حاشيه قرار دهد ولي همين قدر مي خواهم بگويم که امروز کسي که در شعاع نور زيارت عاشورا است، مي تواند مستحکم و پايدار در راه اصيل امامت و ولايت فقيه در مبارزه با آمريکا باشد، و يقين يابد که اگر در آن زمان هم بود با اين تولي و اين کثرت تبري از آمريکا؛ قطعا مي توانست يار سيدالشهدا(ع) بوده و اين به سبب اعتقاد و التزام به زيارت عاشورا، اين حديث قدسي و معراج السعاده عرفا و صلحا ست. از ياد نبريم که امام حسين(ع) را به «ري» فروختند و ما فروشنده زيارت عاشورا به«راي» نباشيم که کسي که زيارت عاشورا را به «راي» بفروشد،همانند فتنه گران در عاشوراي سال 88 ، امام حسين(ع) و حرمت روز عاشورا را هم خواهد فروخت و بر امام و ولي عصر خويش خروج خواهد کرد و بر بغي خود باقي خواهد ماند.
بين ري و راي شايد هم وزني باشد اما ترادفي نباشد اما در معناشناسي و قاموس فرهنگ شيعه بين اين دو واژه هم وزني هست و هم ترادفي.چراکه عمر سعد با آن سابقه نياکان و خود؛ امام عصر خويش را به حکومت ري فروخت؛ حکومتي که وابسته به يک راي و نظر بود و در اين دوره و زمانه ما آنان که طمع حکومت دارند، راي نه يک نفر که اکثريت صاحبان راي را بايد بدست آورند. کسب راي براساس موازين اسلامي في نفسه فاقد ارزش است چراکه کسب راي طريقيت دارد و تا زماني که بواسطه موضوعيت اصلي آن يعني اجراي حق و عدالت حاصل نشود؛ در برزخ طريقت خود باقي مي ماند تا روزي که به موضوعيت اصلي خويش راه يابد.