"مهدى فضائلى/در تاریخ روابط ایران با دولتهاى خارجی به جرئت میتوان اظهار داشت دوشادوش آمریکا، دولت انگلستان بدسابقهترین دولت است و اگر در ادبیات سیاسی ایران پس از انقلاب اسلامی، آمریکا مترادف شیطان بزرگ و امالفساد شد، دولت انگلستان پیش از انقلاب، مترادف «روباه پیر» بود که بهتدریج «خبیث» هم به آن افزوده شد.
نکتة دیگر اینکه ارتباط و نزدیکى جریانهاى سیاسی داخل کشور به دولتهای بیگانه، بهخصوص دولتهای آمریکا و انگلیس و یا مورد اعتماد و امید آنها قرار گرفتن، نه تنها برای این جریانها بار مثبت ندارد بلکه موجب نفرت و رویگردانى مردم از چنین جریانهایی میشود. مردم مسلمان ایران نشان دادهاند که هیچگاه به چنین جریانهایى اعتماد نمىکنند و حاضر نیستند زمام امور خود را بهدست آنها بسپارند.
ما طی روزهاى گذشته شاهد اظهارات مداخلهجویانة فیلیپ هاموند، وزیر امورخارجة انگلستان دربارة مسائل داخلی ایران بودیم. وى در مصاحبه با روزنامة الشرقالاوسط گفت: «ما دربارة ایران باید واقعنگر باشیم. این [کشور] نظامی با یک صدا نیست. صداهای مختلفی شنیده میشود؛ افراطیها و اصلاحطلبان. ما باید امیدوار باشیم اصلاحطلبانی که میخواهند ایران نقشی مثبتتر [در دنیا] ایفا کند، بحث را به نفع خود تمام کنند، اما این مسئله یکشبه اتفاق نمیافتد و مسئلهای قطعی نیست که آنطور که امیدش را داریم رخ بدهد.»
آیا واقعا" انگلستانى که سابقة جنایتهایش در حق ملت ایران هیچگاه از حافظة این ملت پاک نخواهد شد، امروز نگران حقوق ملت ایران است و اصلاحطلبان را براى اداى این حقوق با صلاحیت تشخیص داده است؟!
درباره اظهارات وزیر امور خارجة انگلستان چند نکته شایان توجه است:
نخست اینکه از جمله تحلیلها و نگرانىهاى منتقدان به مذاکرات هستهاى، بهرهبردارى جناحى از این مذاکرات است؛ نگرانىای که متأسفانه با عباراتی نظیر "کمک به تقویت میانه روها" هم در اظهارات مقامات عالى رتبه آمریکایى کدهاى متعددى پیدا کرد و اکنون هم در اظهارات هاموند اینگونه خود را نشان داد. اکنون بخصوص رئیسجمهور محترم باید مراقب باشند این موضوع ملی که با اما و اگرهاى بسیار مواجه بوده و هست و بنا به مصالحى از آنها چشم پوشى شده است، مورد بهرهبرداری جناح خاصى قرار نگیرد؛ بهویژه که در ماه پایانى امسال انتخابات مجلس شوراى اسلامى و خبرگان را در پیش داریم و همه بهخصوص دولت باید تلاش کنند زمینههاى لازم براى برگزارى انتخاباتی پرشور و کم حاشیه را فراهم آورند.
دومین مطلب در این باره پرسشی است که متوجه اصلاحطلبان است و آن اینکه، چه ویژگىای در جریان اصلاحات وجود دارد که وزیر امور خارجه استعمارگر پیر به آن امید بسته و بهصراحت می گوید: «ما باید امیدوار باشیم که اصلاح طلبان.... بحث را به نفع خود تمام کنند»؟
آیا واقعا" انگلستانى که سابقة جنایتهایش در حق ملت ایران هیچگاه از حافظة این ملت پاک نخواهد شد، امروز نگران حقوق ملت ایران است و اصلاحطلبان را براى اداى این حقوق با صلاحیت تشخیص داده است؟! یا خداىناکرده اصلاحطلبان چنان شدهاند که مىتوانند منویات و مطالبات روباه پیر را برآورده سازند و جامة عمل بپوشانند؟!
در اینجا یادآورى انتخابات سال 1376 هم خالی از لطف نیست که در آستانة آن یکى از چهرههاى نزدیک به آقاى ناطق نورى خبطى مرتکب شد و با نیک براون، از مدیران وقت وزارت خارجة انگلیس، ملاقات کرد و با آشکار شدن این ملاقات همین جریان اصلاحات چه معرکهاى به راه انداختند و مثل پتکى بر سر رقیب خود کوبیدند.
سومین نکته توقعى است که از اصلاحطلبان مىرود. ممکن است گفته شود که دولتمردان استعمار پیر خواسته و مطلوب خود را گفتهاند و این هیچ ربطى به اصلاحطلبان ندارد. گذشته از پرسشى که مطرح شد و حتماً نیازمند پاسخ مناسب است، اصلاحطلبان مىتوانند با موضعگیرى صریح و مرزبندى شفاف با منافع مورد نظر انگلیس، و به عبارتى اعلام برائت، دولتمردان انگلیسى را از خود ناامید کنند و به همه ثابت نمایند که این اظهارات و امیدوارى وزیر خارجة روباه پیر ناشی از خطاى تحلیل و برداشت نادرست آنهاست و این جریان هیچگاه حاضر به فراهمکردن موجبات دلبستن و امیدواری دشمنان این ملت نیست.
روحانی و یارانش از سویی می توانند خوشحال باشند که دولت مکار انگلیس به آنها امیدی ندارد و از سوی دیگر بد نیست احتیاط پیشه کنند و هم مراقب اصلاح طلبان باشند و هم انگلیس!
مطلب چهارم توصیهاى است به دولتمردان انگلیس، و آن اینکه بدانید چهرة شما کریهتر و سابقة شما سیاهتر از آن است که گمان کنید چنین اظهاراتى براى جریان موردنظر شما اعتبار و وجاهت کسب مىکند. اگر واقعاً بهدنبال حمایت از جریانى در ایران هستید، بهتر آن است که یا سکوت کنید یا حتى در ظاهر ابراز مخالفت کنید.مواظب باشید دچار خطاى محاسباتى نشوید و نتیجة مذاکرات هستهاى که هنوز نه به بار است و نه به دار، تعمیم ندهید و به شکم خود صابون نزنید که کبابى در کار نیست!
و مطلب آخر اینکه از این گفته وزیر امور خارجه انگلستان می شود چنین برداشت کرد که انگلیسی ها از روحانی عبور کرده اند چرا که معمولا" غربی ها از وی به عنوان میانه رو یاد می کنند و نه اصلاح طلب!نکته ای که بعید است از چشمان تیزبین روباه پنهان مانده باشد مگر اینکه به اعتبار کهنه کاری،پیر و فرتوت شده باشد!
روحانی و یارانش از سویی می توانند خوشحال باشند که دولت مکار انگلیس به آنها امیدی ندارد و از سوی دیگر بد نیست احتیاط پیشه کنند و هم مراقب اصلاح طلبان باشند و هم انگلیس!