به دستور باراک اوباما، میز ایران در سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا سیا مأمور میشود با طراحی سناریوی چند محوری تمام تلاش خود برای مخدوش سازی وزارت اطلاعات را بکار گیرد، جلسات متعدد میز ایران در سازمان CIA منتج به این شد که چهره وزارت اطلاعات باید در داخل و خارج از کشور تخریب شود. بعد از پیروزی دکتر روحانی و روی کار آمدن دولت تدبیر و امید متهمین و فتنه گران زخمخورده از اقدامات وزارت اطلاعات در طرحی همگام با عناصر بیگانه دستبهکار شدند. ابتدا شاخه ملی مذهبیها در پاریس با انتشار یادداشت و مقالات زیرساخت تخریب وزارت اطلاعات را کلید زدند و سپس علی یونسی وزیر اطلاعات دوره خاتمی در مصاحبهای از پیش تنظیمشده گفت: «وزارت اطلاعات هنوز به تسخیر دولت تدبیر و امید درنیامده است.»
چند روز بعد شاهین دادخواه که به اتهام ارتباط با عناصر بیگانه توسط قاضی صلواتی به هفت سال زندان محکومشده است از زندان اوین نامهای در اختیار رسانههای بیگانه قرار داد که گویا فاز سوم تخریب وزارت اطلاعات بود.
شاهین دادخواه، متهم امنیتی پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران
شاهین دادخواه متولد ۱۳۵۰ عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای کشور در زمان دولت اصلاحات بود. وی که همکار حسین موسویان در تیم هستهای بوده است به دلیل همکاری با عناصر بیگانه بازداشت شد از دیگر افراد تیم هستهای دوره اصلاحات رحمان قهرمان پور، حسین موسویان و مهرداد سرجویی که به دلیل قصور در نگهداری اطلاعات محرمانه و ارتباط با عناصر بیگانه بازداشت شدند. دادخواه نامهای سرگشاده به رهبر معظم انقلاب نوشت: «احتراماً به استحضار میرساند اینجانب شاهین دادخواه که هماینک به جاسوسی متهم شدهام و بیش از ۲ سال است که در بازداشت و زندان به سر میبرم، دارای سوابق کاری و خدماتی هستم که شاید کمتر کسی از سیستم اطلاعاتی و امنیتی ایران دارای چنین سوابقی باشد.»
وبسایت شبکه «صدای آمریکا» (VOA) شنبه 30 اردیبهشت (مِه.19) به نقل از سایت «کلمه» درباره دادخواه مینویسد: «شاهین دادخواه» یکی از مشاوران پیشین شورای عالی امنیت ملی و از اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای به ریاست حسن روحانی، به 7 سال زندان محکوم شد.»
این وبسایت افزود: «شاهین دادخواه در 24 بهمن سال 1390 در شعبه 26 به ریاست قاضی پیر عباسی محاکمه شده بود. اکنون پس از گذشت حدود سه ماه از آن محاکمه، شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی او را به 7 سال زندان محکوم کرده که پنج سال از این مجازات، تعلیقی است.»
به نوشته سایت صدای آمریکا، اتهام آقای دادخواه که در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی مشاور امنیتی و بینالمللی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بود، «همکاری با دول متخاصم» اعلامشده است.
اتهامات دادخواه از زبان خودش
البته اتهامات دادخواه وقتی از زبان خودش بیان میشود رنگ و بویی دیگر دارد. وی بدون آنکه توجیه قابل قبولی در رد اتهامات به خود بیان کند میگوید: «جناب آقای دکتر روحانی هماینک دو سال است که بنده به اتهام جاسوسی برای اسرائیل در بازداشت و زندان هستم ...اتهامات من جاسوسی برای اسرائیل و ارتباط با سرویسهای اطلاعاتی آن کشور بوده که در حقیقت در راستای عملیات «بهرام» و به دستور معاونت ضد جاسوسی وزارت اطلاعات بوده است.
همینطور ارتباط با سازمان سیا به من نسبت دادهشده که در پرونده ارتباط با استیفن آمده که وی بهعنوان دیپلمات در مذاکرات ایران در افغانستان و بعد عراق حضور داشته و حتی ملاقات من با وی در سال 2010 در نیویورک نیز طبق مقررات از سوی من گزارش گردیده. همینطور اتهام ملاقات با جرج تفت رئیس سازمان سیا در همان سال را به من نسبت دادهاند که شما بهتر از هر کس میدانید تا چه حد امر بعید! و غیرممکن! است که رئیس سازمان سیا با من ملاقات کرده باشد.
اتهام دیگر که به من نسبت دادهشده است ملاقات با وزیر صنایع اسرائیل است که در سال 2010 هنگامیکه در معیت یک هیئت دیپلماتیک ترکیه بودم به دستور شورای عالی امنیت ملی و وزارت اطلاعات صورت گرفته است. همینطور اتهام ارتباط با ملکه زیبایی منتخب اسرائیل و سپس جهان در سال 1998 را به من وارد کردهاند که صحیح نیست و صرفاً یک آشنایی عادی از سوی یک دوست مشترک بوده است.
جناب دکتر روحانی شما بهتر از هرکسی میدانید که در سال 1386 چه پیشنهادهایی از سوی مسئولان وقت شورای عالی امنیت ملی به بنده ارائهشده و من نپذیرفتم. همینطور بهواسطه آنکه دارای مشاغل امنیتی و حکم مشاور امنیتی در شورای عالی امنیت ملی را داشتم هیچگاه به احزاب و جناحهای سیاسی نزدیک نشدم و به پیشنهادهای عضویت آنها پاسخ رد دادم.»
برخی از سوابق حرفهای دادخواه پس از سپتامبر ۲۰۰۱ عبارتاند از: «حضور در مذاکرات سهجانبه ایران - افغانستان - آمریکا در سوئیس به ریاست محمدجواد ظریف بهعنوان کارشناس امنیتی و همراهی تیم مذاکرهکننده ایرانی در مذاکرات سهجانبه ایران - عراق - آمریکا در بغداد به سرپرستی کاظم قمی سفیر وقت ایران در عراق.»
هدف دادخواه از نامه نگاری علیه مسئولان کشور چیست؟
دادخواه سعی کرد با تخریب چهره وزارت اطلاعات و برجسته کردن اقدامات خودش و زیر سؤال بردن قضات مرتبط با پرونده راهی برای فرار از خیانت به وطن پیدا کند، او که بیش از ۱۰ سال سابقه همکاری با وزارت اطلاعات و شورای عالی امنیت ملی را در پرونده خود دارد با فرافکنی از گاف های امنیتی خود برای سفید کردن خودش اقدام به تشریح کیس های معاونت ضد جاسوسی وقت میکند.
العربیه؛ ارگان خبرپراکنی سازمان جاسوسی عربستان نوشت: «شاهین دادخواه، مشاور پیشین حسن روحانی در شورای عالی امنیت ملی ایران، در نامهای از زندان اوین، از طرحی خبر داده است که سازمان اطلاعات اسرائیل (موساد) آن را برای گمراه کردن وزارت اطلاعات دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد اجرا کرده و طی آن توانست، شماری از دانشمندان هستهای ایران را ترور کند، پسازآن، موساد، برای سرگردم کردن این تیم، نقشهای پیچیده طراحی کرد و اقدام به طعمه گذاشتن برای وزارت اطلاعات بهقصد مشغول کردن آن به مسائل غیر مهم و جزئی و بهقصد ضربه زدن به تأسیسات هستهای و ترور دانشمندان هستهای و دادن پوشش کافی به مأموران مخفی خود کرد. در این چارچوب، تعداد زیادی از جوانان بیکار ایرانی که بهقصد تفریح راهی استانبول میشوند، توسط عوامل موساد شکار و به کنسولگری آن در این شهر هدایتشده، مبلغی به آنها داده میشد و از آنها وعده همکاری گرفته میشد.»
رؤیاپردازی مشترک شاهین دادخواه و العربیه فاز سوم تخریب وزارت اطلاعات است که توسط میز ایران در سازمان سیا طراحیشده است باید منتظر ماند و دید اقدامات بعدی مخدوش سازی وزارت اطلاعات در داخل و خارج از کشور چیست؟
نظر دادخواه درباره مکالمه تلفنی روحانی و اوباما
دادخواه درباره مکالمه تلفنی روحانی و اوباما میگوید: «اکنون دیگر معلوم شده است که گفتگوی تلفنی روحانی با اوباما، ابتکار عملی بوده است از جانب وی تا در عمل ثابت کند هر جا پای منافع ملی ایران در میان باشد، از جوسازیها هراسی نخواهد داشت و این همان کابوسی است که افراطیون داخلی از آن میترسند.
موضع آنها در قبال روحانی تلفیقی از خوف و رجاست (جاهطلبی). ترس از اینکه مبادا روحانی ابتکار عمل حل مشکلات با امریکا را در دست بگیرد و امیدواری به اینکه او تنها کسی است که غرب به او و تیم دیپلماسیاش اعتماد دارد و حاضر است به انها امتیاز بدهد. محافل تندروی داخلی مواضع جالبی در مورد سفر روحانی به امریکا داشتهاند. حمیدرضا ترقی از اعضا سیاسی -افراطی موتلفه از ابتکار عمل دولت در سیاست خارجی حمایت کرده است.»
روحانی میگوید اگر مسیر بهبود رابطه با امریکا شکست بخورد، حجت بر ما تمام خواهد شد
وی در ادامه این نامه در توهین به انقلابیون باسابقه میگوید: «اظهارنظر مهدی طائب یکی از نمایندگان افراطیون جدید و فرمانده قرارگاه عمار، هم جالبتوجه است. او گفته خدا کسی را سر کار آورد که لایق این کار، یعنی مذاکره با آمریکا بود. او کسی است که چند ماه قبل در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲، با معتمد رهبری یعنی علیاکبر ولایتی راهی نیویورک شد تا بلکه گره ای از کار فروبسته هستهای بگشاید؛ اما با استقبال سرد آمریکاییها مواجه شد و دریافت که فقط قدرت داشتن در داخل نمیتواند آمریکاییها را متقاعد کند که فشارهای تحریمها را کم کنند. روحانی در جلسه مشترک با مجلس باصداقت به این تصویر افراطیون جدید اشاره کره و گفت اگر مسیر بهبود رابطه با امریکا شکست بخورد، حجت بر ما تمام خواهد شد. اکنون نبرد اصلی نه میان اصلاحطلبان و اصولگرایان بلکه میان افراطیون نوظهور از یکسو و جریان طرفدار تغییر از سوی دیگر است و تعجبی ندارد که حتی موتلفه هم این واقعیت را فهمیده و درصدد نزدیک شدن به جریان دوم است.»
رفتن داعش از سوریه به عراق کار ایران است
دادخواه که بهصورت غیرقابلباوری توانسته است مقالات خود را به بیرون زندان برساند در تحلیلی عجیبتر رفتن داعش از سوریه به عراق را کار ایران میداند: «افراطگری داعش روی دیگر سکه افراطگرایی در کل منطقه و از جمله در داخل ایران است. امری که به ضرر نیروهای میانهرو طرفدار تغییر در منطقه است. هر چه داعش قویتر شود جریان افراطگرا در منطقه گسترش بیشتری پیدا خواهد کرد و لذا در داخل ایران تندروها خیلی نگران قدرتمندتر شدن داعش نیستند. نیست که آنها میکوشند داعش را مخالف شیعیان و نه برخی سیاستهای اصولگرایان تندرو تصویر کنند. در چنین شرایطی است که همه نیروهای میانهرو در منطقه احساس خطر کردهاند و به این باور رسیدهاند که بدون همکاری یکدیگر نمیتوانند با این معضل کنار بیایند. امروز منطقه بیشتر از هر موقع دیگری از افراطگرایی ضرر کرده است.»
دادخواه که به جرم جاسوسی برای آمریکا و اسرائیل در بند امنیتی زندان اوین دوران محکومیت خود را سپری میکند با گذاردن کلاه قضاوت بر سر خود در مقالهای اختصاصی که برای رسانه «العربیه» وابسته به دربار آل سعود، ارسالشده به رئیسجمهور کشورمان برای تقابل با مردم مشاوره داده است!
شاهین دادخواه که برای چندمین بار متوالی از مسیر نامعلوم کانال ارتباطی خود را از زندان به تحریریه العربیه گشوده است، در یادداشت خود مینویسد: «ظاهراً آقای روحانی میخواهد کار را با آرامش و میانهروی و با حداقل هزینه پیش ببرد؛ اما طرف مقابل علائمی میفرستد مبنی بر اینکه این شیوه را نمیپذیرد (!) این نقطه همانجایی است که آقای روحانی باید یکی مرد جنگی را به هزار همراه محتاط ترجیح دهد تا بتواند راهی بگشاید. حریف وزن و اهمیت این مردان جنگی را بهدرستی تشخیص داده است اما برخی نزدیکان روحانی هنوز در این موردتردید دارند و حتی گاهی از سر غفلت در زمین حریف بازی کرده این مردان جنگی را از آقای روحانی دور میکنند. آنهم به این بهانه که برای آقای روحانی هزینه درست میکنند. آنها این اصل بنیادین اقتصاد را فراموش کردهاند که هزینه بیشتر یعنی سود بیشتر»(!)
افراطیون بدسابقه، در حالی سعی دارند مسیرهای مضحک و درعینحال خطرناک خود را به رئیسجمهور قانونی کشور تحمیل کنند و او را به «جنگ» و تقابل با گروههای مختلف مردم اعم از منتقدین و حتی مخالفین سوق دهند که پیشازاین با به کار بستن همین روشها کشور را در معرض بلوا و آشوب قرار داده و البته از سوی مردم نیز پاسخ محکم و رسواکنندهای دریافت کردهاند.
روحانی بهتر از خاتمی است
دادخواه درباره مقایسه روحانی و خاتمی از اسطوره آقای روحانی چنین یاد میکند: «همگان اذعان دارند که آقای روحانی پیچیدهتر و سیاستمدارتر از آقای خاتمی است. آقای خاتمی بیشتر ارزش محور بود و تفکر استراتژیک نداشت. برخلاف خاتمی، روحانی هم علاقهمند به سیاست و قدرت است و هم رویکرد استراتژیک به سیاست دارد. به تعبیر دانشمندان علم سیاست روحانی بیشتر از خاتمی دولتمرد است. خاتمی بیشتر یک جنتلمن سیاسی است تا دولتمرد. نفوذ خاتمی در عرصه جامعه مدنی بیشتر از روحانی است و حتی بیشتر از آقای هاشمی اما مهارتهای سیاسی و دیپلماتیک روحانی و تسلط وی به نحوه عملکرد دستگاههای اطلاعاتی - امنیتی و سیاسی بیشتر از آقای خاتمی و حتی آقای هاشمی است.»
وی در ادامه میگوید: «روحانی را با ادبیات غربی میتوان یک محافظهکار مدرن دانست. درحالیکه آقای هاشمی یک محافظهکار سنتگرا است و آقای خاتمی یک رهبر جامعه مدنی که از اتفاق رهبر سیاسی شده است. در شرایط فعلی هم جامعه مدنی طرفدار روحانی، خاتمی و هاشمی قویتر شده وهم مخالفان تغییر، تجربه و مهارت بیشتری کسب کردهاند و لذا شکل رقابت قدری پیچیدهتر و پنهانیتر از دوره آقای خاتمی خواهد بود. در چنین رقابتی دیگر مطبوعات و خیابانها نقش اصلی را در رقابت سیاسی نخواهند داشت بلکه عوامل سیاسی - اطلاعاتی و امنیت وارد عمل خواهند شد کما اینکه نمونه آن را در رأی اعتماد به وزرا در مجلس و نمایندگان که به دستور مقامات مافوق به دو وزیر رأی ندادند دیدیم. وزیر ورزش هم قربانی رقابتهای مافیایی در ورزش شد و رأی نیاورد. رقابت بهقدری شدید بود که لابی علی لاریجانی هم جواب نداد. بااینحال روحانی از مجلس تشکر کرد و ضمن تشکر افرادی همفکر با وزرای قبلی را بهعنوان سرپرست معرفی کرد و محترمانه نشان داد که با تهدید مجلس از مواضع خود عقب نخواهد نشست. این شکل اصلی رقابت میان روحانی و تندروهای اصولگرا در آینده خواهد بود. بالاخره اینکه همراهی استراتژیک آقای خاتمی و هاشمی با آقای روحانی در موفقیت جریان تغییر نقش عمده دارد. طرح مطالبات رادیکال از سوی اصلاحطلبان قدرت مانور جناح رادیکال را در میان اصولگرایان تقویت خواهد کرد.»
یک سؤال اساسی از رئیسجمهور درباره شاهین دادخواهها
یکی از موضوعات عجیبی که اخیراً توسط رئیسجمهور روحانی در جلسه با اساتید دانشگاه از آن انتقاد شد محدودیت بر سر راه دانشگاهیان در ارتباطگیری با غرب است. اکنون این سؤال پیش میآید که جناب روحانی از کدام محدودیت سخن میگوید درحالیکه مراودات علمی بیهیچ مشکلی در سالیان گذشته همواره در جریان بوده است؟ آیا رئیسجمهور حقوقدان کشورمان با جمله «باید اعتماد کنیم» به استقبال اجرای داوطلبانه طرح 60 ساله دیپلماسی عمومی وزارت خارجه آمریکا میشتابد؟! روحانی در حالی به این موضوع حساس بیمحابا ورود کرد که اکنون مجموعهای از افراد که از محققان همکار با مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز به شمار میرفتند بهواسطه بیدقتی اولیه در ارتباطگیری با مراکز رسمی دانشگاهی آمریکایی- انگلیسی در دام امنیتی غربیها افتادهاند. اکنون آنها هنوز در بند 350 اوین به جرم جاسوسی برای آمریکا و حتی اسرائیل دوران محکومیت خود را سپری میکنند. از شاهین دادخواه گرفته تا رحمان قهرمان پور و دیگرانی که هنوز هم با اتهام جاسوسی متواری هستند!
این افراد اساتید دانشگاههای کشور ما بودند که به قول رئیسجمهور به سیستم آموزشی «غیردولتی» غرب اطمینان کردند. حتی بخشی از این افراد با سناریوهای هولناک ارتباطگیری علمی کرده و مجبور به فروش اطلاعات ذیقیمت مراکز هستهای و نظامی کشور به غرب شدند. حال سؤال این است که چطور شخصی که سالها دبیری شورای امنیت ملی کشور را بر عهده داشته به مصوبات این شورا و علم خود درزمینهٔ روابط بینالملل بیتوجهی میکند؟! ما فرض را بر این میگذاریم که رئیسجمهور حقوقدان کشورمان درسهای قدیمی در این حوزه را فراموش کردهاند. پس مشفقانه بهرسم یادآوری، برخی طرحهای مهم در این زمینه را یادآوری میکنیم:
دیپلماسی TRCK II: ارتباطگیری اعضای کانونهای مختلف با وابستگی غیررسمی (بخوانید محرمانه) به دولت با شهروندان جامعه حریف از طریق کانالهای معمول است. این نوع از دیپلماسی از ابداعات آمریکا در دوره جنگ سرد است. اولین موسسه فعال در این حوزه «پاگواش» نام داشت که بهواسطه تلاشهای مجدانه اساتید دانشگاهی عضو این سازمان، موفق به کسب جایزه نوبل شد! هماکنون در سایت پاگواش باافتخار طرح ارتباطگیری با اساتید دانشگاهی ایران با ذکر عبارت «بهرهگیری از تجربه موفق درباره شوروی سابق» از مسیر ترک 2 آشکارا بیانشده است. مجموعه بزرگی از اساتید و دیپلماتهای شهیر ایرانی در جلسات پاگواش امکان همکلامی با دیپلماتها و مقامات آمریکایی و اسرائیلی را بدون دامن زدن به حساسیتهای معمول حول دیدارهای افراد دولتی، یافتهاند و این بیشک موفقیتی برای وزارت خارجه آمریکا محسوب میشود.
دیپلماسی شهروندی: عبارتی که بسیاری از مردم بهعوض دیپلماسی شهروندی به کار میبرند «فشردن دست یک غریبه» است. در این شاخه از دیپلماسی عمومی بر حضور تیمهای غیردولتی برای ارتباطگیری مستمر با انواع و اقشار جامعه تأکید میشود؛ از خبرنگار و فعال محیطزیست گرفته تا دانشجو و دانشگاهی! جودیت مکهیل، معاون وزیر خارجه آمریکا در مرکز دیپلماسی آمریکا در واشنگتن هدف از این نشستها را دو برابر کردن شمار داوطلبان آمریکایی در همه ردههای سنی برای ورود به فعالیتهای بینالمللی در داخل و خارج از کشور و رساندن این تعداد از 60 میلیون نفر کنونی به 120 میلیون نفر تا سال 2020 اعلام کرد. اخیراً کریستین ساینس مانیتور نوشته بود: ویلیام میلر و حسین موسویان مذاکرهکننده پیشین در مقاله جدید خود با موضوع برنامه هستهای ایران اذعان داشتهاند «دیپلماسی شهروندی اعتماد ساز خواهد بود»(!) ویلیام میلر، عضو سازمان صهیونیستی جستوجوی زمینههای مشترک است که چند سالی از بازنشستگی وی در آژانس امنیت ملی آمریکا میگذرد! همین فرد تاکنون چندین نوبت تحت عنوان استاد دانشگاه هاروارد به کشور ما سفر کرده و اتفاقاً در دوره مدیریت یکساله توفیقی بر وزارت علوم در دوره خاتمی، اولین طرح «تبادلات علمی» میان ایران و آمریکا بدون واسطه وزارت علوم را امضا کرده است.
اینجاست که مشخص میشود نقش دولت در پرونده آن دانشجویان بیگناهی که بهواسطه قانونگذاری بیفکر دولت و تشویق اعضای هیئتعلمی دانشگاههای داخلی در دام اساتید و مدیران حرفهای آژانس امنیت ملی آمریکا، آژانس توسعه ملی آمریکا یا دپارتمان دیپلماسی عمومی وزارت خارجه کشورهای غربی بهواسطه طرحهایی همچون بورسیه دانشجویان ایرانی، طرح «فولبرایت» یا «تبادل علمی» افتادند و پس از مهندسی ذهنی تبدیل به عمله جنبشهای برانداز ضد نظام شدند تا چه حد بالاست. در شرایطی که سفر کارگردان آمریکایی متمایل به جبهه انقلاب اسلامی به ایران مخاطرات سنگین امنیتی برای وی در بازگشت به آمریکا به همراه دارد، گروهگروه پیرزنها و پیرمردهای آمریکایی در قالب تیمهای متشکل و آموزشدیده از دانشگاهها و سازمانهای مردمنهاد مذهبی و زیستمحیطی و فعال حوزه زنان و کشیشان صلحطلب (!) این کشور به ایران سفر میکنند و در پشت خطمقدم جبهه فرهنگی - سیاسی کشور بدون کوچکترین خطری کانال حفر میکنند.
سادهترین رهآورد این سفرها جمعآوری اطلاعات بهروز از داخل جامعه ایرانی است که میتواند خوراک مناسبی برای اندیشکدههای استراتژیک آمریکایی برای تعیین نحوه مقابله با دولت و ملت ایران باشد. بهطور مثال موسسه «نتورک 20/20» وابسته به بنیاد فراماسونری برادران راکفلر پس از دیدار چهره به چهره اعضای آن با ایرانیان در سال 2007، خطاب به مقامات وزارت خارجه از قول جاسوسان ایرانی مورد تأیید خود، میگوید: «یکی از اساتید دانشگاهی که با او ملاقات کردیم به ما گفت با توجه به اینکه دولت ایران میداند آمریکا به دنبال نفوذ در جامعه مدنی ایرانیان است تا به هدف تغییر حکومت خود برسد، بسیار ضروری است پیش از آنکه هرگونه همکاری امکانپذیر شود، آمریکاییهای مسافر ایران هیچ ارتباط محسوسی با «دولت آمریکا» نداشته باشند و در میان ایرانیان شناختهشده و مورداحترام باشند.
یکی از کارمندان یک سازمان غیردولتی نیز به ما گفت: سازمانهای جوامع مدنی ایرانیان که تا دو سال پیش سعی میکردند از آمریکا کمکهای مالی دریافت کنند، هماکنون از برقراری چنین تماسهایی خودداری میکنند. ملاقات با آمریکاییها در ایران حساسیتزاست و احساسات بدی درباره دریافت پول توسطNGO ها از خارج ایجاد کرده است. برخی سازمانها در جامعه مدنی ایران بهصورت موقت و مخفیانه فعالیت میکنند و پیشنهادهای مالی آمریکا به آنها تنها باعث ناامنترشدن روابط آنها با دولت خواهد شد.» واضح است کسی از شکم مادر جاسوس و عامل دوجانبه به دنیا نمیآید! کشورهای جهان اول بارها ثابت کردهاند در انتقال «علوم لبه تکنولوژیکی» بسیار خسیس هستند پس چرا رئیسجمهور محترم گمان میکنند خارجیها آغوش خود را برای کمک به توسعه مفت و مجانی جامعه ایرانی گشودهاند؟! چند خبرنگار ایرانی همچون آزاده معاونی و نفیسه کوهنورد باید قربانی شوند تا به پیشروی دیپلماسی شهروندی غربیها کمک نرسانیم؟ چند استاد دانشگاه باید آلوده شوند تا با تصویب قانون، به استقبال طرح 60 ساله دیپلماسی عمومی آمریکا نرویم؟ چند بار دستگاههای هستهای کشور باید با آلودگی عمدی توسط جاسوسان آمریکا در خاک کشور ویروسی شوند تا گردهماییهای پاگواش را تحریم کنیم؟
پروژه مدحی، دستگیری ریگی، آزادی عطار زاده، دستگیری چندین تیم پیشرفته جاسوسی ،دستگیری عاملان ترور دانشمندان هستهای ،عدالت خواهان گلستان ،پربینندهترین خبر امروز،گلستان ما،اولکامیز،ترکمن های ایران،گرگان خبر,ترکمن سسی,، انتخابات ،صاحب نیوز ،گلستان ما ،عدالت خواهی ،عدالتخواه ،مطالبه گری ،مطالبه ،عدالت طلب