ویژگیهای خاص محیط دانشگاه
محیط دانشگاه به خاطر محیط علم و معرفت بودن، نیز آزادی نسبی و عدم وجود محدودیت برای دانشجو به نسبت دورههای قبل (دبیرستان و محیط بسته آن و نظارت جدی بر دانشآموز) و بعدازآن (درگیری جدی شغلی و اداره خانواده)، حریت و عدم تعلقی به وجود میآورد که برای دانشجو فرصت تجربه زندگی آرمانگرایانه و آرمانخواهانه را فراهم میکند. تجربهای که هم نیاز دانشجو را بهمثابه یک عنصر پیشران و تحولآفرین برای اداره زندگی خویش و اجتماع برآورده کرده و از آن مهمتر برای جامعه و حکومت، فرصتی ایجاد میکند که گروهی آرمانها و جهتگیریهای اصلی آنرا زنده نگهدارند.
رشد جامع فردی برای تحولگرایی و ایجاد تحول در مدیریت جامعه
رشد فردی یکی از مهمترین فرصتهای این دوره است. عدم رشد فکری و احساس نیاز در دورههای پیشین مدرسه و خانواده و عدم داشتن فرصت و شادابی در اکثر اوقات در دورههای آتی زندگی فرد، مسئلهای است که در این دوره ضرورت و اهمیت رشد فردی اعم از مطالعه، تربیت، کسب توانمندی و مهمتر از همه زندگی آرمانخواهانه را فراهم میکند. عدم داشتن منظومه فکری یا عدم تربیت و خودسازی زمینههای انحراف روشی و منشی را فراهم میکند. بسیاری از مسئولین و چهرههای منحرف امروز یا چهرههای مؤمن ولی ناتوان از اثرگذاری یا فاقد فهم درست از جامعه، جزو افرادی هستند که در دوره جوانی و فراغت خود فرصت مطالعه و تربیت را نداشته، به آن اهمیت نداده یا آن را درست انجام ندادهاند. بسیاری توانمندیها مثل توانمندی ایجاد تحول، مدیریت، سخنرانی، نوشتن، نقد کردن، توانایی تحلیل و بصیرت و… جزو مواردی است که در اکثر موارد جز در دوره دانشجویی بهسختی یا با تحمیل هزینههای بسیار بر خود و یا جامعه به دست میآید. حالآنکه فرصت کار یادگرفتن و امکان آزمونوخطا با هزینههای کمتر در محیط دانشجویی فراهم است. بهویژه آنکه با پیدا کردن همراه در مؤمنین همفکر و تشکلهای دانشجویی امکان حرکت بسیار آسان میشود، امری که علاوه بر عمل به تکلیف در دوره دانشجویی سرمایهای مهم برای حرکتهای آتی فرد در زندگی و کار فراهم مینماید. اگر چهرههایی مثل شهید احمدی روشن توانمندی تحول را به دست میآورند و تا این حد مؤثر میشوند (که در مورد او دشمن راهی جز حذف او نمیبیند)، پیش از همه این توانمندی را باید در کارهای دوره دانشجویی آنان جستجو کرد (چنانکه خاطرات آن شهید بزرگوار نیز همین مسئله را نشان میدهد). اگر این مسیر طی نشود، با افرادی مواجهیم که درنهایت خوبیشان به میز کارشان محدود خواهد بود و ناتوان از پیش بردن جدی انقلاب و عبور از راههای میانبر برای پیشرفت کشور خواهند بود. توانمندی توجیه افکار عمومی، توانمندی مبارزه با وضع موجود و تقابل با موانعی نظیر نظام سلطه، مسئولین دچار به معضل ندانستن، نتوانستن و نخواستن، و… مواردی است که جز در محیط دانشجویی بهسختی به دست میآید. محیطهای دیگر، حتی تشکلهای مردمی و دانشآموزی و… حریت، مصونیتها، مکان با شرایط ویژه، مخاطبین یا مأموریتهای اینسان را کمتر دارا میباشند. بسیاری از توانمندیهای لازم برای این امور نیز اکتسابی است و لذا توهم آماده کردن خود برای نقشآفرینی در فردای کشور بدون نقشآفرینی و رشد در امروز آن، اشتباه بنیادین و حاصل عدم شناخت درست به ابعاد نیازهای رشد فردی یا چگونگی کسب آن است.
پاسخ به نیاز آرمانگرایی و گفتمانسازی برای امروز حکومت و جامعه
مسئولین حکومت اکثراً مسئولین ثابتی هستند. درگیر تعلقات، زد و بندهای سیاسی شدن، موانع داخلی و خارجی، عدم اراده و… بسیاری اوقات مسئولین را به شرایطی میکشاند که تن به وضع موجود داده و اگر در جامعه کانونهای آرمانگرایی و تزریق روحیه، امر کننده به معروف و جلوگیری کننده از منکر، پرسشگر بر اساس نیازهای انقلابنباشد، جهتگیریهای اصلی گم میشود و در جمهوری اسلامی شاهد رفتارهای ناهمسو یا حتی متضاد با مبانی بنیادین آن خواهیم بود، یا با عوض شدن دولتها تغییر رفتارهای ۱۸۰درجهای را در آنان مشاهده میکنیم، یا دشمن میتواند طی جنگ نرم خود، محاسبات آنان و به تبع آنان بخش زیادی از مردم را تحت تأثیر قرار دهد. مردم نیز به دلیل درگیری در مسائل زندگی و کار یا نداشتن ابزار مناسب در بسیاری اوقات فرصت یا توان پیشرو بودن و درک سریع و واکنش نسبت به مسائل را ندارند. اگر کانونهای پیشرویی آنها را آگاه نسازند، ممکن است احساس مسئولیت نکنند یا نتوانند در موقعیت مناسب موضع درست را اتخاذ کنند. تجربه انتخابات ریاست جمهوری هفتم و نهم، جایگاه مهم گفتمانسازی جنبش دانشجویی برای آزادی و عدالت را در کشور نشان میدهد. تجربه جنبش دفاع از استقلال در مسئله هستهای و تبدیل آن به مسئله ملی در سال ۸۲-۸۴ یکی از این تجربیات مهم است که با رها کردن آن در سالهای ۹۰-۹۳ به عقبگرد در انقلاب منجر شد و با درخطر قرار گرفتن استقلال، آزادی و معیشت مردم، بحرانی را پدید آورد. باید توجه کرد، آماده کردن خود برای حل نیازهای «جمهوری اسلامی موعود» در بعد از دوره دانشگاه ضروری است، اما همین امروز «جمهوری اسلامی موعود موجودی» وجود دارد که عدم نقشآفرینی برای نیازهای آن میتواند معضل انحراف یا حتی نبودن این جمهوری اسلامی را فراهم بیاورد. اتفاقات انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری و مسائل پیش از آن و بحرانهای پسازآن بیش از همه یک متهم ردیف اول دارد که جای خالی آن با چیز دیگری پر نشده: جنبش دانشجویی. اگر این خلأ پر نشود نه تنها مسیر پیشرفت کشور ناهموار یا در جهت درست نخواهد بود که ممکن است زندگی عادی مردم، امنیت، استقلال، عدالت و آزادی و در نهایت اصل وجود جمهوری اسلامی با معضل مواجه شود، که قطعاً تمام افرادی که به تکلیف عقلی و مطالبه شده از جانب رهبری انقلاب در این مورد (و به صورت خاص در مورد گفتمان محوری «نگاه به درون» ایشان) عمل نکنند، علاوه بر تحمل این مصائب در دنیا، در پیشگاه خداوند متعال مسئول خواهند بود.
*.این یادداشت در نشریه دانشجویی بیان منتشر گردیده است.