به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران"میشد اغتشاش دو روزه، در همان حد معرکهگیری تروریستها و اشرار سازمان یافته محدود بماند و چنین تحلیل کرد که منحصرا گروهکها و سازمانهای تروریستی، مجری نقشه اغتشاش نیابتی بودهاند.
اما یک هفته پس از فروکش کردن اغتشاش، برخی دستاندرکاران فتنه 88 آفتابی شدند و جانب جنایتکاران را گرفتند. قرائن نشان میدهد که این طیف، فاقد اراده مستقل نسبت به فرماندهی اتاق جنگ دشمن هستند.
ظاهرا فروکش کردن اغتشاش اخیر ظرف چند روز، آمران آن را نگران کرد که به بخش سیاسی و رسانهای فتنه فرمان دادند با حمایت از اوباش آشوبگر، نگذارند آتش اغتشاش با این سرعت سرد شود.
فتنه اخیر ادامه فتنه 10 سال قبل است که از بصیرت مردم تو دهنی خورد. هنگامی که آثار شکست در آن آشوب آشکار شد، سران فتنه ابایی نداشتند که به اتاق جنگ دشمن، پیغام ضرورت ضربه اقتصادی را بدهند.
لسآنجلس تایمز 28 مهر 1388 از رایزنی «جانهانا» مقام آمریکایی با نمایندگان سران جنبش سبز خبر داد و از قول او نوشت"مطمئناً پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان اپوزیسیون -که در میان آنها بعضی شخصیتهای نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید هرچه شدید تر اعمال شود؛ تحریم ضعیف و تدریجی، فقط به رژیم این امکان را میدهد که خود را با وضعیت جدید تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم مؤثر باشد، باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن"!
محافل آمریکایی ظرف هشت ماه گذشته، بارها نسبت به ناکارآمد شدن راهبرد «فشار حداکثری» ابراز نگرانی کردند. تحلیلگران بسیاری با مشاهده اقدامات متقابل ایران در کاهش تعهدات هستهای، سرنگونی پهپاد متجاوز، توقیف نفتکش انگلیسی و همچنین حملات به تاسیسات نفتی آرامکو، تصریح کردند نه تنها فشار حداکثری موجب عقبنشینی ایران نشده، بلکه رفتار او را تهاجمی کرده است.
درست در همین شرایط، بیتدبیری دولت در نحوه اجرای سهمیهبندی بنزین و از آن بدتر، رهاشدگی فضای مجازی عاریتی که امکان شبکهسازی و شبیخون دشمن را فراهم میکرد، موجب روحیه گرفتن بدخواهان شد.
رفتار فتنه گران در این شرایط، تداعی خیانتهایی است که اشعث بن قیس مرتکب شد و امیر مومنان (ع) خطاب به او فرمود «کسی که شمشیر دشمن را به سوی قوم خود دلالت و راهنمایی كند و مرگ را به سوی آنان کشاند، سزاوار است نزدیکان، او را دشمن دارند و دیگران از شر او ایمن نباشند».
یک دوگانه مهم که میتواند مایه اقتدار یا ضعف و ویرانی ایران شود، «رفتار مسئولانه یا مسئولیت نشناسی» است. روانشناسان، مسئولیتپذیری را نشانه بلوغ و قوت شخصیت میدانند و فرافکنی را حمل بر ضعف و بیثباتی شخصیت میکنند.
برخی افراطیون مدعی اصلاحات که مخمصه فعلی را برای دولت ساختهاند، بهجای عذرخواهی، پشت دولت را خالی کردند و دو بار در مقاطع دی 96 و آبان 98، خواستار استعفای روحانی شدند. آنها ابایی نداشتند روحانی را قربانی کنندند، چنانکه اخیرا ناصری مشاور خاتمی خواستار استعفای روحانی شد.
آنها همین سناریو را از میانه دولت دوم خاتمی با شعار خروج از حاکمیت به اجرا گذاشتند؛ که دیکته خارجی برای کودتای مخملین بود. آمادگی اصلاحطلبان برای قربانی کردن روحانی، نظیر کاری است که متحدان سعد حریری (جنبلاط و جعجع) در جریان 14 مارس با او کردند.
اخیرا «حمزه غالبی» رئیس شاخه جوانان ستاد موسوی فاش کرد «اصلاحطلبان نمیخواهند شریک شکست روحانی باشند و با او فاصلهگذاری میکنند، در حالی که روحانی به خواستهها آنها عمل کرد».
این رفتار غیرمسئولانه را مقایسه کنید با حمایت حکیمانه و ناصحانه رهبر انقلاب از دولت، با وجود این که ایشان بیشترین نقدهای دلسوزانه را داشتهاند. اما با این وجود، دولت را در روزهای سخت تنها نگذاشتند، تا جایی که علی افشاری (آشوبگر مدعی اصلاحطلبی و متواری) شهریور 97 در وبسایت رادیو فردا نوشت:
به موازات تشدید بحران اقتصادی، تحولات در درون بلوک قدرت، سمت و سوی متفاوتی به خود گرفته است. رهبر جمهوری اسلامی در دیدار مجلس خبرگان تصریح کرد «راهحل مشکلات کشور، خالی کردن پشت دولت و ابراز برائت از دستگاههای مسئول نیست».
او از همه خواست دولتیها را به سمت استفاده از دیدگاه کارشناسان و حل مشکلات و خوشبین کردن مردم نسبت به تلاشهای آنها هدایت کنند.
با اطمینان بالا میتوان گفت با توجه به اینکه روحانی و جریان اعتدالی، زمینههای مساعد داخلی و خارجی را از دست داده و نارضایتی چشمگیری از عملکرد دولت در سطح جامعه وجود دارد، حمایت رهبری، او را از پایان زود هنگام ریاستجمهوری حفظ کرده...
(آیتالله) خامنهای در حالی تقویت دولت را توصیه میکند که به لحاظ برخی مواضع و دیدگاههای کلان، قرابتی با آن ندارد. او بارها امید به حل مشکلات از طریق مذاکره با آمریکا و چشم داشتن به دست دشمن را نکوهش کرده است.
آیتالله) خامنهای توضیح نمیدهد دولتی که خطوط قرمز را در مذاکرات هستهای نقض کرده و توافقی به نام برجام را امضا کرده که به زعم او اشتباه بوده و امروز نیز در مهار و حل مشکلات ناتوان است، چرا سزاوار حمایت است؟
گفتاردرمانی، دادن وعدههای نسیه و غیرقابل اجرا و دوگانگی مزمن بین حرف و عمل، اعتماد بخش مهمی از جامعه را از روحانی سلب کرده است».
دشواریها و فراز و نشیبها در روزگار پر تلاطم منطقه، سنگ محکی برای سنجش عیار سیاستمداران و تشخیص مرد و نامرد است. «مرد باید که در کشاکش دهر، سنگ زیرین آسیا باشد».