به گزارش پایگاه عدالت خواهان" به نقل از آناج، انتخابات ریاستجمهوری تمام شد و حسن روحانی رئیسجمهور ماند، همه گفتند 23 میلیون و پانصد هزار نفر او را انتخاب کردهاند اما اینکه چرا روحانی علیرغم عملکرد نهچندان قابل قبول خود و کابینهاش رئیس دولت دوازدهم شد، در میان تحلیلها رنگ باخت.
برای آنکه بدانید چرا روحانی پیروز انتخابات لقب گرفت، باید به اظهارات تبلیغاتی او در شهرهای مختلف و مناظرهها نگاه کنید. او سیاستمداری متبحر است و برای رسیدن به قدرت در جاهایی اخلاق را نیز زیرپا میگذارد و برای خروج از حالت تدافعی، روی به تهاجم میآورد.
در این دوره از انتخابات رئیس دولت تدبیر و امید توأم با تهاجم درصدد تغییر اولویتها نیز برآمد و مطالبات اقتصادی مردم را به سمت مقولههای خودساختهای مثل «جنگ و صلح»، «آزادی و محدودیت» و «خشونت و تعامل» سوق داد. روحانی درحالی رقیب را جنگطلب و افراطی نامید که چنین سابقهای در کارنامهی او به چشم نمیخورد اما همین یک ادعا موجب شد در بین مردم شایع شود اگر سید ابراهیم رئیسی روی کار بیاید بین مردم دیوار میکشد، سیاست تفکیک جنسیتی را اعمال میکند و در خیابانها مدام نوحه پخش میشود.
شاید این مسایل اکنون خندهدار به نظر برسد اما اینها واقعیتهای زمان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری بود و با رخنه در میان مردم میشد دیدگاه آنان را نسبت به کاندیداها فهمید. هیچگونه سندی مبنی بر افراطی بودن ابراهیم رئیسی پیدا نمیکنید اما اگر جستوجویی ساده در اینترنت نمایید، میبینید همین روحانی که امروز او را مرد اعتدال و صلح مینامند چگونه در مجلس خواستار اعدام منتقدان نظام در نماز جمعهها و اخراج ارتشیها بود.
روحانی خیلی خوب توانست مردم را از اتفاقات محال بترساند و رقیبهایش را تنها با سخنوری از میدان رقابتها بهدر کند. حضور فردی همچون نیکزاد در کنار وی تبدیل به ابزاری شد تا او را نمایندهی دولت قبل بنامند و بیتوجه به عملکرد وزیر سابق مسکن، رئیسی را احمدینژادی دیگر خطاب کنند لکن در این ایام علی اکبر صالحی را مخفی کردند تا طرف مقابل نگوید اگر استفاده از مهرههای احمدینژاد بد است چرا وزیر امور خارجهی او را رئیس سازمان انرژی اتمی کردید؟
مردم همچنان از وضعیت اقتصاد و مشکلاتشان گلهمندند و نباید رئیسجمهور و اطرافیان او فکر کنند تمام اشخاصی که به او رأی دادند، وضعیت فعلی را میپسندند. در این دوره روحانی با حربههایی که داشت توانست آراء خاکستری زیادی را به خود اختصاص دهد و چنان تصویرهایی از رقیبانش در ذهن مردم ایجاد کند که آنان مجبور به انتخاب دوبارهی روحانی شوند.
در طول ایام انتخابات رسانههای خارجی نیز توأم با داخلیها رقیب اصلی روحانی را آیتالله اعدام نامیدند، اما نگفتند رئیسی در این اعدامها تا چهاندازهای نقش داشت و چه کسانی اعدام شدند. مگر اعدام منافقینی که مردم عادی را در خیابانها میکشتند و با حمایت از صدام علیه ایران لشکرکشی میکردند بد بود؟
علیایحال انتخابات به پایان رسید و روحانی بار دیگر رئیسجمهور شد اما منتقدان پاسخ سوالاتشان را در حوزههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دریافت نکردند. در این دوره روحانی خود جزو آن دسته نامزدهایی بود که برنامهای برای ارائه کردن نداشت، به مردم هم نگفت چه دیدگاههایی برای حل مشکلات موجود دارد.
حال شاهد دولتی هستیم که تعدادی از وعدههای اصلی 92 را نتوانسته اجرا کند و اکنون نیز چند وعدهی جدید داده است. امیدواریم روحانی بتواند در طول 4 سال آتی وعدههایش را به سرانجام برساند و وقتی عمر کابینهاش به اتمام میرسد هنگام سوال منتقدان و مردم از عملکرد دولت خود بگوید.