دردهه سوم انقلاب نیز با تبدیل شدن گفتمان اصلاحات به گفتمان حاکم وجریان سیاسی گروهی امام حسین را اصلاح طلب نامیدند وخودرا ادامه دهنده راه ایشان دانستند.به مرور زمان طیف موسوم به اصلاح طلب از نیروی خودی گرفته تا سلطنت طلب ،مارکسیست،لیبرال ،تجزیه طلب و...رانیز شامل می شود وهمه جریانات خودرا اصلاح طلب معرفی کردند .دراین بین تبیین مفهوم اصلاحات ومرزبین جریان
"اصلاحات" و اصلاح طلبان" نام" پروژه اپوزسیون "برای "براندازی نظام
به گزارش پایگاه عدالت خواهان" از سال آخر دولت دهم تا امروز؛ مسئله «اقتصاد» و شعوب مختلف آن، در ظاهر به موضوع اصلی مردم و مقامات دولتی تبدیل شده است.
مقولهای که البته برجامِ رئیسجمهور روحانی هم بر شدّت و حدّت آن افزود و بحث مطالبات پسابرجامی را به فصلی بزرگ در پرونده دولت یازدهم تبدیل کرد.
در این فضای تصویر شده اما یک نکته طبیعی و یک نکته غیر طبیعی وجود دارد.
نکته طبیعی آنست که بصورت هر روزه شاهد هستیم که منتقدان دولت و برجام دست به انتقادات گسترده اقتصادی از دولت زدهاند و بصورت علیالدوام وعدههای پیشابرجامی رئیسجمهور روحانی برای دنیای پسابرجام را گوشزد میکنند.
اما تکّهی غیر طبیعی و نامتجانس ماجرا در جایی قرار دارد که میبینیم مسئولان و مدیران تراز اول دولت رئیسجمهور روحانی نیز داخل در مسئله هستند و حتی تندتر از منتقدان از این میگویند که شرایط بیکاری در کشور حادّ است، شاخصهای اقتصادی قابل قبول نیست، کشور در خطر گرسنگی قرار دارد و...
مثلاً «عبدالرضا رحمانی فضلی»، وزیر کشور، چندی قبل هنگام مراسم افتتاح یک تونل شهری در کرمانشاه گفته بود: «قطعا با مردم گرسنه و فقیر و بیکار نمیتوان امنیت را تأمین کرد و حرکت ما به سمت اقتصاد مقاومتی میتواند برای ما امنیت را هم رقم بزند.»[1]
این اظهارات که البته مورد استقبال گسترده رسانههای اصلاحطلب نیز قرار گرفت فیالواقع اینطور به ذهن هر خواننده و بینندهای متبادر میکرد که به زعم آقای وزیر، ایران فعلی امنیت ندارد و این ناامنی هم به دلیل گرسنگی و فقر و بیکاری شدیدی است که در میان مردم ایران وجود دارد.
جالب آنکه وزیر کشور زمانی هم اظهار کرده بود:«عموماً شاخصهای اقتصادی ما غیر قابل قبول است.»[2]
او البته توضیح نداده بود که این سخن وی چگونه درباره کشوری که اقتصادش به گواه صندوق بینالمللی پول در رتبه هجدهمین اقتصاد بزرگ جهان قرار گرفته و میزان بیکاری (11 درصدی) آن نیز فقط 6 درصد از نرخ استاندارد بیکاری در جهان فاصله دارد؛ میتواند درست باشد؟!
کشوری که حتی به اذعان مقامات آمریکایی نیز تحریمهای بزرگ اعمالی علیه آن نتوانست ایران اسلامی را به فلج شدن بکشاند و ایران در مقابل تحریمهای آمریکا مصون شده است.
در اقتفای آنچه اشاره شد، اخیراً «محمد شریعتمداری» معاون اجرایی رئیسجمهور روحانی هم طی اظهاراتی در استان خراسان رضوی گفته است:
«وضعیت بیکاری در کشور بسیار بد است و باید برای رفع آن در کوتاهمدت چارهاندیشی شود...بر اساس نظرسنجی صورت گرفته، درصد بالای بیکاری مشکل جدی در این استان است که باید برای آن چارهاندیشی شود»
او افزوده است: در این سفر با هرکسی که ملاقات کردیم، به موضوع بیکاری در خراسانرضوی اذعان کرد و لذا باید بهصورت ویژه به این موضوع توجه کنیم! [3]
معاون اجرایی دولت هم این اظهارات را در حالی بر زبان راند که میزان بیکاری در ایران چندان بحرانی نیست و نرخ بیکاری 14 درصدی ایران در سال 89، هماکنون و به گواه سازمان آمار ایران به 11 درصد رسیده و این روند کاهشی همچنان نیز در حال بهبود است.
از طرفی باید مشخص شود که آیا این کار درستی است که مشکلات یک کشور به جای آمار و استدلال با صرف «نظرسنجی» و یا نتایج ملاقاتهای چهره به چهره بیان شود؟!
چه اینکه در نظرسنجی بر اساس نظر شخصی جامعه مورد پرسش، نتیجهگیری صورت میگیرد و میزان درست و یا غلط این نظرات هیچ اهمیتی ندارد.
همچنین است که در مباحثی که آمار متقن و قابل اتکایی پیرامون آنها وجود دارد؛ نمیتوان نرخ رسمی اعلام شده را به کناری نهاد و اینطور بیان کرد که بر اساس نظرسنجیها چنین و چنان!
*در تشریح یک «محاسبه غلط»
از این دست نظرات ابراز شده از سوی مسئولان دولتی کم نیست و حتی به لحاظ ارزشهای خبری نظیر «بزرگ و فراوان» بودن، ای بسا که این نظرات از انتقادات مطروحهی سایرین نیز بیشتر بوده است.
*این تصویر مربوط به اعتراضات اقتصادی اوکراین در سال 2014 میلادی است که به بهانه سختی تحریمهای اروپا آغاز شد و دست آخر به براندازی دولت قانونی اوکراین ختم شد. اصلاحطلبان از این اغتشاشات بطور رسمی حمایت کردند...
***
اکنون و پس از طرح مقدمه و مثالهای فوق راحتتر میتوان به این سؤال پاسخ داد که چرا دولتیها سعی میکنند در قضیه «اشاره به معضلات اقتصادی» از منتقدان هم حتی سبقت بگیرند؟!
اشاره و نقدی که عیناً توسط رسانههای غربی هم تکرار میشود و گویا کسی نمیخواهد به این بیاندیشد که چرا همه بر سر یک مسئله به اتفاق نظر رسیدهاند؟!
علت این انگیزه را در حالت خوشبینانه باید در یک «محاسبه غلط» جست...
محاسبه و تحلیل غلطی که فکر میکند ایران در شرایط بحرانی اقتصادی قرار دارد، خزانه خالیست، دولت قبلی کشور را غارت کرده است و هیچ شاخصی اقتصادی در ایران قابل قبول نیست!
و جای تعجب نیست که محاسبه غلط اشاره شده کار را بدانجا رسانده است که یک مقام دولتی از وجود خطر گرسنگی درباره ایران حرف میزند که با برجام مرتفع شده، یک خبرگزاری رسمی کشور نرخ بیکاری را تا 80 درصد! اعلام میکند[4] و یک فعال اصلاحطلب نیز از میزان بیکاری 8 میلیون نفری در ایران سخن میگوید!
این در حالی است که ایران در جایگاه هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیا قرار دارد، تأثیر تحریمها بر اقتصاد ایران هیچگاه بیش از 30 درصد نبوده است، نرخ بیکاری ایران روندی کاهنده دارد، نشانههای اقتصاد بحرانزده در ایران وجود ندارد، آمادگی اقتصادی ایران حتی قیمتهای پایینتر نفت را نیز تحمل میکند و... (بحث بیشتر و اسناد مفاهیم مذکور را در اینجا بخوانید)
جالب آنکه بحث محاسبه غلط اقتصادی و بلای مترتب بر آن که چیزی جز «اغتشاش و اعتراضات اقتصادی خیابانی» نیست؛ تاکنون چندین مرتبه در کلام رهبر انقلاب نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
معظمله در سخنرانی خود در حرم مطهر رضوی در ابتدای سال 93 در همین رابطه فرمودند: «افراد مؤثّر در دولت آمریکا و نظام آمریکا این را صریحاً گفتند، گفتند ما تحریمها را بهوجود آوردیم و تشدید کردیم که مردم را ضدّ نظام، بکشانیم به خیابانها؛ این را صریحاً گفتند که تحریم برای این است که انقلاب را ریشهکن کنند و مردم را در مقابل نظام اسلامی قرار بدهند.»[5]
رهبر فرزانه انقلاب همچنین در بیانات خود در دیدار با دستاندرکاران انتخابات در دیماه سال 94 نیز به مقوله اغتشاش اقتصادی اشاره و فرمودند:
«آنها تحریم کردند برای اینکه مردم را عصبانی کنند و به خیابان بکشانند. بنده این را چند سال پیش گفتم؛ بعضیها گفتند این تحلیل است؛ بله، شاید آن روز تحلیل بود امّا امروز خبر است؛ خودشان گفتند؛ افراد متعدّدی از آنها در بیانات مختلف گفتند هدف ما این است که مردم را از نظام جمهوری اسلامی، از دولت جمهوری اسلامی عصبانی کنیم. میخواستند مردم را به خیابان بکشانند؛ امّا مردم ما ایستادند؛ این مقاومت مردم، این ایستادگی مردم پشتوانهی کار سیاسی و دیپلماسی و مذاکره و این حرفها شد.»[6]
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار سال 95 خود با معلمان و فرهنگیان نیز در توضیح همین معنا فرمودند: «بعضى از بدخواهان هم هستند که از مشکلاتِ معیشتىِ جامعهى معلّمین، سوءاستفاده میکنند؛ بنده شنیدهام بعضى حتّى در داخل خود آموزشوپرورش این سوءاستفادهها را میکنند؛ وضعِ معیشتىِ داراى کمبودِ جامعهى معلّمى، موجب میشود کسانى سوءاستفاده کنند. تا امروز، به توفیق الهى، جامعهى معلّم خودش را سالم و پاکیزه نگه داشته، لکن بعضىها دارند کار میکنند و تلاش میکنند که از این حرکتهاى ناسالم به وجود بیاورند.»[7]
با عنایت به مقولات پیشگفته جای این امیدواری هست که محاسبات غلط اشاره شده در مسیر اصلاح قرار گیرند و از این به بعد به سمت واقعیتها اشاره کنند.
فراموش نکنیم که در دولت قبل نیز کسانی بودند که یکشبه مدعی وجود «گفتمان انسان کامل» بعنوان یک دستاورد بزرگ برای مردم شدند و در دولت قبل از آنان هم کسانی بودند که میگفتند بر اساس نظر مردم، اصلیترین نیاز ایران «توسعه سیاسی و آزادی بیان» است. اما صاحبان هر دوی این ادعاها در صبح روزی که از ساختمان پاستور بیرون رفتند دیگر کسی سراغی از آنچه مدعی بودند، ندید و نگرفت.
و این در حالی است که هنوز کسی میزان مضارّ و آسیبهای ادعاهای آنان را محاسبه نکرده است.
پ.ن: خوانش این گزارش نشریه بلومبرگ در اشاره به قوام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران که به تازگی منتشر شده است نیز توصیه میشود.
پی نوشت:
1_ http://www.isna.ir/news/95040116098
2_ http://www.farsnews.com/13950318000175
3_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950728000021
4_ http://www.isna.ir/news/95072312868
5_ http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=25993
6_ http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=32040
7_ http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=32970
مسلم دامن باغ.
یاید خدا نظر لطفی به مردم بیندازد.