چرا استاندار گلستان فریاد مطالبات رهبری و مردم را نمی شنود؟َ

در سال های اخیر معضل غارت جنگل ها و بهره برداری نا مناسب از منابع ملی که در پوشش طرح های جنگلداری، بزرگترین آسیب را به سرمایه های بی زبان مملکت وارد آورده است، علاوه بر تاراج بیت المال و از بین بردن قبح تاراج گری، بی اعتمادی مردم را نسبت به عملکرد دولت و مدعیان حفاظت از امانتهای خدادادی و مردمی، تا اندازه قابل ملاحظه ای افزایش داده است که این امر در یکی دو سال اخیر شتاب فزاینده ای به خود گرفته است.

ماه گذشته در خصوص ویران گری درختان سالم، جوان و بی عیب و نقص جنگل کارکنده بندرگز که با نقاب اصلاح و پاکسازی جنگل از وجود درختان کهنسال و پوسیده و یا کاهش تراکم در بعضی نقاط جنگلی صورت گرفته است، بنا بر وظیفۀ شرعی و انسانی روشنگری کردیم و خواستار پاسخگویی استاندار و محافظان به خواب رفته طبیعت شدیم که  از درختان بی زبان صدا در آمد اما از متولیان امر تکان خوردن لب هم مشاهده نشد.

هفته گذشته نیز عدم نظارت، عملکرد ضعیف و سوء مدیریت متولیان منابع طبیعی کردکوی را در عدم شناسایی درختان پوسیده، کهنسال و خطر آفرین مسیر دسترسی به عمق جنگل روستای بالاجاده کردکوی که پس از وزش باد سنگین و واژگونی درخت، پسر جوانی را تا آستانۀ مرگ پیش برده و چند روزی میهمان مرگ و زندگی کرد، به استاندار گلستان و مسئولان مربوط گوشزد کردیم اما باز کسی را دغدغه ای به ذهن راه نیافت که هیچ، خواب مدعیان صیانت از اموال عمومی سنگین تر هم شد.

هنوز اخبار تاراج جنگل ها و عملکرد غیر قابل دفاع مدیران منابع طبیعی بندرگز و کردکوی از اذهان عمومی پاک نشده بود که قطع درختان سالم و جوان جنگل باغو در بندرگز به بهانه مصارف خانگی، کشاورزی و یا توجیح واهی امرار معاش، که غارت جنگل را به یک عرف رایج در آن منطقه تبدیل کرده است، با انتشار تصاویر نگران کننده و تاسف بار از اعمال شنیع غارتگران را از منظر ناظران دلسوز و سلیم گذراندیم اما باز هم صدایی از کسی شنیده نشد و این بار دریافتیم که بانیان حفظ طبیعت به خواب نرفته اند بلکه خود را به خواب زده اند و پیشینیان چه نیکو گفته اند که: خوابیده را می توان بیدار کرد اما کسی که خود را به خواب زده است؛ نمی توان بیدار نمود.

تاسف واقعی زمانی در ذهن شکل می گیرد که این تاراج گری و غارت بیت المال در ماههای اخیر به عنوان دغدغه مقام معظم رهبری و نقشۀ راه مسئولان در حفاظت از منابع طبیعی و سرمایه های ملی عنوان شده و معظم له حساسیت متولیان حفاظت از منابع طبیعی و برخورد بدون اغماض با خاطیان و سود جویان را خواستار شده اند.

آنچه مسلم است اینکه تجربه نشان داده است؛ هرگاه نگرانی رهبر معظم انقلاب نسبت به مساله ای فراتر از حد معمول رود، آن موضوع را علاوه بر تذکرات خصوصی و محرمانه به مسئولان، به صورت مستقیم با مردم در میان می گذارند تا مردم نیز علاوه بر درک حساسیت و اهمیت موضوع، عملکرد مسئولان را در آن حوزه رصد نمایند که در ماههای اخیر توصیه های معظم له در مورد توافق هسته ای و مبارزه با زمین خواری و جنگل خواری بیش از دیگر مسائل ملی خود نمایی کرده است.

 انتقال  دغدغه های رهبر معظم انقلاب به مردم و موضع گیری سرسختانۀ ایشان در خصوص لزوم توجه به حفظ سرمایه های ملی و جلوگیری از تداوم غارت منابع طبیعی، بیانگر این نکته قابل تامل است که مدعیان حفاظت از بیت المال در حوزۀ منابع طبیعی و متصدیان قانونی، در انجام وظایف خود اهمال نموده و عملکرد قابل دفاعی از خود به ثبت نرسانده اند.

همگان می دانند که استاندار، مسئول هماهنگی و نظارت بر رفتار و عملکرد مسئولان به ویژه مدیران حوزۀ دولت در استان است. سوال اساسی این است که جناب استاندار سرشان به کدام وظایف مهم گرم است که دغدغه های رهبر معظم انقلاب در مقایسه با آن غیر مهم جلوه نموده و  احتمالاً در انتهای صف توجه ایشان قرار گرفته است؟

آیا هنوز دغدغه های استاندار در حوزۀ انتصابات قومی قبیله ای به انتها نرسیده است که فرصت پیگیری مطالبات رهبری و شنیدن فریادهای مردم را پیدا نکرده اند؟

آیا فریادهای مردمی که با پشتوانۀ دغدغه های رهبر انقلاب در صف مطالبه گری فراموش شده اند، از منظر تفکرات جناب استاندار بی اهمیت تصور می شود؟

هنگامۀ ورود مسئولان قضایی استان که در چند ماه اخیر پرچم مطالبه گری و مبارزه با غارتگران و زیاده خواهان را محکم تر از هر برهه ای به دست گرفته اند؛ برای بررسی اوضاع جنگل های غرب استان چه زمانی خواهد بود؟

 امام جمعۀ انقلابی بندرگز که در پیگیری و مطالبه گری دغدغه های مقام معظم رهبری،که انصافا  لحظه ای خواب راحت به چشمانشان نمی آید، چرا  در این مورد سکوت کرده اند؟

اسماعیل البرزی - عدالت خواهان گلستان