چند سالی است که مراسم اربعین امام حسین (ع) و پیاده روی ده ها میلیونی به مقصد کربلا رونق بسیار گسترده ای در جهان اسلام یافته و توجه توام با حیرت جهانیان را به خود جلب و برانگیخته است تا جایی که روزنامه ایندیپندنت در گزارشی ضمن معرفی این مراسم ،از آن به «بزرگترین مراسم مذهبی جهان» یاد کرد. این توجه و حیرت تنها اختصاص به عامه ندارد و بلکه خواص جهان ،اعم از مقامات ، سیاستمداران و اندیشمندان و نیز علمای ادیان و مذاهب مختلف را شامل می شود.
اگر تا چند سال پیش "این حسین کیست؟" و یا "محرم و تاسوعا و عاشورا مورد سئوال بود؛ اما اکنون چیستی ،ماهیت و اهداف اربعین حسینی با این گستره جمعیتی و جغرافیایی، آنهم در یکی از ناامن ترین کشورهای جهان به جدی ترین سئوال تبدیل شده است. سوالی با این ابعاد که کلید رمزگشایی تحولات آینده این منطقه از جهان است را تنها زمانی میتواند پاسخ داد که فرد با پای پیاده خود به حرم حسین (ع) برود.
شاید بخاطر همین است که هالیوود امسال با تخصیص 200میلیون دلار بدنبال ساخت مستندی از مراسم اربعین به کارگردانی کاترین بیگلو است؛مستندی که کارگردان آن 600کیلومتر تا مرقد امام حسین (ع) با زائران اربعین همراهی خواهد کرد؛ تا تحت سیاست امپراطوری رسانه ای فرماسونی و تقابل با پرنده ای دارای دو بال سرخ و سبز، همچون سایر وقایع مستندی تهیه شود که صرفا مخاطب خود را در یک حالت انفعال و بیفکری وارد و صحنه هایی ولو واقعی را ببینند و حتی از آن لذت برده و چند قطره اشک شوق بریزند.
اما آنان از این نکته غافل هستند که این سفر قطعا به واقعه روز اربعین در عصر معاصر بعنوان بزرگترین مراسم مذهبی جهان محدود نخواهد شد و این سفر هر انسان آزاداندیش را وارد مسیری از ناشناخته های بزرگتر و فراتر از آن روز در عماق گذشته و آینده خواهد برد که جز با سفر به اعماق تاریخ اسلام ناب محمدی (ص) و همراه شدن با امام حسین (ع) از جمله از آغاز نهضت فاطمی تا تداوم حسینی آن و عاشورا و نیز چله ورود به بندگی خاص خدا تا اربعین و همراه شدن روحانی با رجعت آن حضرت در قرب ظهور ،هیچ مخاطبی نمی تواند پاسخ آن سئوالات خود را بیابد.
این سیر در آفاق و انفس آنها را مجبور میکند ؛ بهایی از جنس عشق برای آن بپردازند و با همراه شدن با فطرت انسانی خود، روح امامت و ولایت را در کالبد این دنیای منتظر رجعت و ظهور احساس کنند، و این یعنی تکرار فتح نرم خانه خدا (قلوب انسان ها) از سوی اسماعیل آل محمد (ص) و فراهم کردن مقدمه ظهور قائم آل محمد(ص) .همانطور که نویسنده کتاب «عاشورا و انتظار» 26 گونه ارتباط بین امام حسین(ع) و امام مهدی(عج)، ذکر کرده که مهمترین آن مسئله رجعت است چرا که:
1. عاشورا پشتوانه فرهنگی انتظار است: فرهنگ عاشورا، زمینه فرهنگ انتظار را میسازد، انتظار، ادامه عاشورا و چشم به راه حسین دیگری است. رجعت امام حسین(ع) هم یعنی ظهور پشتوانه نهضت مهدوی.
2. از نظر اهداف مشترک هستند: هدف امام حسین(ع) نجات انسانها از گمراهی و نادانی بود، امام مهدی(عج) هم انسانها را از گمراهی و نادانی نجات میدهد، بنابراین یکی از حکمتهای رجعت امام حسین(ع) همین مسئله است، امام مهدی(عج) زمینه را برای تبلور اهداف قیام عاشورا و هدف نهضت حسینی مهیا میکند و رجعت امام حسین(ع) حرکت در راستای هدف کربلاست.
3. الهامپذیری هر دو فرهنگ از یکدیگر: فرهنگ حسینی (قیام و شهادت) و فرهنگ مهدوی (انتظار) در روز ظهور و با رجعت امام حسین(ع) به هم میپیوندند، بذری که امام حسین(ع) در کربلا کاشت و دیگر امامان آن را بارور کردند و امام مهدی(عج) در دوران غیبت به حراست آن همت گماشت، روز ظهور شکوفا میشود و رجعت امام حسین(ع) یعنی برافراشتن شکوه ثمرات درخت بارور و تنومند اسلام.
بهجت العرفا مرحوم آیت الله محمدتقی بهجت درباره نقش پیاده روی روز اربعین می گوید: روایت دارد که امام زمان(عج) که ظهور فرمود... خودش را به واسطه امام حسین(ع) به همه عالم معرفی می کنند … بنابراین در آن زمان باید همه مردم عالم، حسین(ع) را شناخته باشند… اما الان هنوز همه مردم عالم، حسین(ع) را نمی شناسند و این تقصیر ماست، چون ما برای سیدالشهدا(ع) طوری فریاد نزدیم که همه عالم صدای ما را بشنود، پیاده روی اربعین بهترین فرصت برای معرفی حسین(ع) به عالم است.
و اگر با ظرافت خاصی نیز به این معرفی و پیوند دو بال سرخ و سبز رجعت حسینی(ع) و ظهور مهدوی (عج) در اربعین بنگریم ؛باید بگوییم که این نیز خود فرصتی برای انتخاب شدن و تعیین رجعت کنندگان در آن مقطع ظهور است که دارای ویژگی ایمان خالص، ولایت پذیری آگاهانه و جهادگری فی سبیل الله هستند.