با آغاز سال 59 و شروع بکار اول مجلس شورای ملی، از اعضای نهضت آزادی به غیر از یکی دونفر معدود، چهره شاخصی به مجلس راه نیافت. بنی صدر هم ائتلاف و بدنه ای در مجلس نداشت. به خاطر همین نمی توانست برای تصدی سمت نخست وزیری گزینه هایی را معرفی کند، که رای نخواهند آورد. این بود که شرایط از همان ابتدا به سمت التهاب میان مجلس و بنی صدر پیش رفت.
نطق رییس جمهور در 19مرداد 59 که گویا نقطه آغاز سخنرانی های التهاب آفرین بود در اجتماع جامعه زنان انقلاب اسلامی (به دبیر کلی اعظم طالقانی) صورت گرفت. بنی صدر در شعبه شمیران جامعه زنان انقلاب اسلامی ضمن متهم کردن جناح مخالف خود به کارشکنی گفت: "اگر در مجلس به نخست وزیر و وزیرانی رأی بدهند که بتوانند مانند ساعت با رئیس جمهوری کار کنند، امکان دارد جمهوری از پا در نیاید، بنابراین میخواهند نگذارند و اگر بخواهند نگذارند باید اسبابی فراهم بیاورند تا یک دولت دیگری زمینه پیدا کند، یعنی دولتی که از اول بخواهد میان مجلس و رئیس جمهوری تضاد بهوجود آورد و براساس آن بماند. اگر بخواهند چنین دولتی بهوجود بیاورند، اول کسانی را که میبینند با رئیس جمهوری هماهنگی دارند، میتوانند کار کنند، خراب میکنند. چنانکه میبینید از چندی پیش چنین جوّی را بهوجود آوردهاند."
بنی صدر در ادامه نطق های اینچنینی اش در 17 شهریور در اجتماع سازمان مجاهدین خلق، مجلس و دیگر نهاد های انقلابی را به خشونت و تندروی متهم کرد. وی در مخالفت کامل با نخست وزیری رجایی و تصدی پست وزارت کشور توسط علی اکبر ناطق نوری ، سخنرانی می کرد. بنی صدر، در سخنرانی ها از رجایی به "خشک سر" تعبیر می کرد و علی اکبر ناطق نوری را "عامل اجرای یک حزب معین" می خواند. رییس جمهور اعضای کابینه مطرح شده از سوی رجایی را دلخواه خود نمی دید و برخی را تحمیل شده معرفی می کرد و مدام یک عده تندرو را عامل مشکلات کشور و انحراف انقلاب معرفی می کرد. پس از رای اعتماد گرفتن کابینه رجایی از مجلس، بنی صدر در نامه ای به هاشمی رفسنجانی با شش تن از وزرای انتخاب شده مخالفت کرد.

امام خمینی(ره)، ناطق نوری، بازرگان و بنی صدر ابراز احساسات مردم را پاسخ می دهند.
بنی صدر به واسطه نزدیکی برخی اعضای کابینه به حزب جمهوری، آنان را وابسته به حزب، خشک معرفی می کرد که نهایتا در ماههای بعد با سر دست گرفتن واژه های «چماق دار» و «خشونت طلب» ، هوادارانش را به گفتن شعار «مرگ بر بهشتی» تشویق می کرد. شهید بهشتی عضو اصلی حزب جمهوری و از چهره های تاثیر گذار در مجلس خبرگان، تهییه پیش نویس قانون اساسی و دستگاه قضایی کشور و و از یاران مبارزان نزدیک به امام (ره) بود.
روز عاشورای سال 59 بود، که بنی صدر در میدان آزادی و با علم به حضور جمعیت گسترده به خاطر عزاداری، در آنجا جمع می شوند به سخنرانی پرداخت. بنی صدر اتهام شکنجه را به کمیته های انقلاب نسبت داد. بنی صدر گفت: «در همه انقلابها بدون استثنا پس از پیروزی انقلاب نیروهای قدرتطلب و نیروهایی که جز قدرت انحصاری چیزی طلب نمیکنند، کوشیدهاند انقلاب را به ضدانقلاب تبدیل کنند و جاهلیت را در لباس جدید از نو حاکم گردانند. آیا مردم ما نباید منزلت قانونی پیدا کنند و حقوق و تکالیفشان در قانون معین باشد؟ آیا ما در این رژیم هم میخواهیم همان سنت دستگاه پهلوی را تجدید کنیم؟»
این صحبتها مدتی بعد از سوی امام (ره) بی پاسخ نماند و امام تلویحا با اشاره به این موضوع که روزنامه انقلاب اسلامی متعلق به بنی صدر و برخی جریانهای ملی گرا مطرح می کردند- فضا همان فضای سابق است- طی یک سخنرانی در 27 بهمن 59اعلام کرد:« این طوری است که آن آقایان توی خانه هایشان مینشینند و مینویسند، یا گاهی برای رفقایشان میگویند، و گاهی توطئهها دارند ـ که از آن توطئهها هم بی خبر خیلی نیستیم. مسئله این طوری است آن مرضشان را بگویند. بیمارند اینها! آن مرض واقعی که دارند بگویند. مرض واقعی این است که اسلام آمد منافع ما را از دستمان گرفت...این نویسندهها بازیگرند! این قلمهایشان قلمهای بازیگری است. اینها با هر حیلهای که هست میخواهند این ملت را دلسرد کنند، و به این ملت بگویند که تغییری نکرده، همان بوده است که هست. حالا هم همۀ این ارگانها همان است؛ و شما که جمع شدهاید و رأی دادهاید به رئیس جمهور و رأی دادهاید به جمهوریت اسلامی و رأی دادهاید به وکلای خودتان، همانها را شما آوردهاید و سرکار گذاشتهاید! همان بساط سابق است! اینها هم همان کارها را دارند انجام میدهند. این را همه میدانید دروغش را، لکن من خوف این را دارم که بعضیها توجه نداشته باشند، بعضی مسائل را باور کنند... این انگلهایی که میخواهند نباشد اسلام و میخواهند نباشد نظام جمهوری اسلامی و از این صدمه دیدند، در بین مردم، در بین جوانها، در بین مدارسی که هست، افتادهاند و از این حرفها میزنند. این بزرگتر اهانتی است که به یک ملت میکنند که ملت خودش با دست خودش یک طاغوت را کنار گذاشته، و یک طاغوت را به جای او گذاشته! این اهانت بزرگی است به خود ملت... بزرگتر اهانتی به یک ملت این است که به ملت بگویند که تو بازی خوردهای از چند نفر آدم! آن چند نفر آدم چه کسانی هستند که این ملت را بازی داده اند؟»
بنی صدر در ادامه سخنرانی روز عاشورا، کمیته های انقلاب را به شکنجه در زندان متهم می کند و می گوید:«...در قانون اساسی ما مگر شکنجه حرام نشده است، ممنوع نشده، در کجای دنیا، در کدام دین و در کجای اسلام و کشور اسلامی و حکومت اسلامیاش شش نوع زندان وجود دارد، چرا اینها تعطیل نمیشوند؟ چرا باید هرکسی و هر نهادی یک زندان داشته باشد؟ اینها باید تعطیل شوند. جوّ اسلامی جوّ اعتماد است. اینهمه دستگاههای ترسناک و مخوف درست نکنید! چرا هیئتی تشکیل نمیشود و به کار این زندانهای گوناگون نمیرسد؟»

امام آقای موسوی اردبیلی را مامور کردند برای رسیدگی به وضع زندان ها هیئتی را تشکیل دهد. امام به موسوی اردبیلی گفته بود، از شایعه شکنجه در زندان ها سخت ناراحت است و این هیئت هیئت باید با قاطعیت از تمام زندان ها بازدید نموده در صورت ثبوت شکنجه باید شکنجه گر قصاص گردد. امام برای اطمینان بیشتر نماینده ای در این هیئت منصوب کرد و این هیئت با اختیارات تام به زندان ها رفت. این هیئت ادعای شکنجه در زندانها که از سوی بنی صدر مطرح شده بود را کذب خواند.
منبع: خبرنامه دانشجو