به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران" همه عزيزان مي دانند كه وظيفه نمايندگان محترم مجلس تنها قانون گذاري ونظارت مي باشد. يعني مجلس داراي قدرت برجسته اي است كه مي تواند بر همه حكومت نظارت كند و حتي در هر امر قانون، امور مصالح كشور قانون وضع كند و تحقيق و تفحص، سؤال كند، استيضاح كند. اما بايد از پرداختن به اموري كه جنبه اجرايي داشته و به نوعي تداخل در وظايف قوه اجراييه كشور محسوب مي شود، بپرهيزند.
اما امروز متاسفانه شاهد آن هستيم كه برخي از نمايندگان در حوزه هاي انتخابيه خود به عناوين مختلف در اموري كه در حيطه وظايف آنها نيست دخالت كرد.
و حتي اين امر را تا آنجا پيش برده اند كه در انتخاب و انتصاب فرمانداران، بخشداران و مديران محلي كه از وظايف اصلي دولت و نمايندگان آنها(استانداران) است نه تنها دخالت كه حتي به حالت دستوري خواستار تغيير در سطح مديريت محلي مي شوند.
اما چرا نماينده مجلس شوراي اسلامي در اموري دخالت مي كنند كه بر اساس قانون اساسي، در حوزه كاري آنان نمي باشد و اين دخالتها چه اثرات سوئي مي تواند داشته باشد؟
در وهله اول بايد به عدم آشنايي مردم با شرح وظايف نمايندگان منتخب خود در خانه ملت باعث شده تا انتخاب كنندگان همواره سعي كنند بيشتر حواشي و اموراتي كه به هيچ وجه در حيطه اختيارات و وظايف نمايندگان مجلس و قوه مقننه نيست توجه داشته باشند.
به همين خاطر انتظارات قانوني از نماينده مجلس كه همان قانونگذاري و نظارت صحيح بر اجراي قانون توسط مجريان است از بطن به حاشيه رانده مي شود و بخش قابل ملاحظه اي از توان نماينده هاي هر منطقه را به خويش اختصاص مي دهد. از جمله مواردي كه در بروز چنين ديدگاه و نگاهي بي تاثير نيست گم شدن حلقه ارتباط مردم و مسئولان اجرايي رده بالا نظام است. مردم شهرهاي محروم كشور به دليل عدم توجه كافي مسئولان در تقسيم اعتبارات و بخش ديگري در تخصيص بودجه و دور بودن از مراكز سرمايه و قدرت و بنگاههاي توليدي و اشتغال با خانواده ها را هدف قرار داده است از قبيل بيكاري و...دست به گريبان هستند. از طرفي مديران محلي در بيشتر موارد به دليل نداشتن اختيارات لازم و قدرت مانور بيشتر در حوزه كاري خود در رفع مشكلات ناتوانند كه يكي از دلايل اين مهم يعني ناتواني تعدادي از مديران محلي- غير متخصص و كم تجربه بودن آنهاست.
در اين شرايط مردم مجبورند براي رفع مشكلات خود تنها كسي را كه توان دسترسي به مسئولان رده بالا از قبيل وزرا را دارا مي باشد و آن شخص هم كسي غير از نماينده مجلس شوراي اسلامي نيست متوسل شوند كه آنها نيز به دليل نياز به مردم در انتخابات آتي مجبور به اجابت و چانه زني براي رفع مشكل آنها مي باشند.
همانطوريكه گفتم يكي از دلايل گرايش مردم به سمت نماينده ضعف مديريت محلي است مديران محلي منتخب مستقيم مردم نيستند و متاسفانه برخي از مسئولان رده پايين بخش مديريت اجرايي سيكل رياست را به صورت طبيعي طي ننموده اند و با استفاده از رانت ها سفارش و همچنين قرار گرفتن در دايره حزب حاكم بر امورات كشور به مديريتي دست يافته اند و از آن جائيكه غير متخصص و كم تجربه هستند براي سرپوش گذاشتن بر ناتواني خود سعي در نزديكي بيشتر به نماينده مجلس را دارند. نماينده اي كه مي تواند با فشار از بالا باعث لرزان شدن صندلي رياست اين گونه افراد شوند. همين مورد اشاره شده از سطوح بالاي مديريتي تا پايين ترين درجه آن به وفور ديده و تجربه شده است
عامل ديگري كه در شكل گيري نگاه خدماتي و اجرايي به نماينده به جاي ناگاه قانون گذاري و نظارتي بايد به آن اشاره كرد شخص نماينده مي باشد. نحوه انتخاب نمايندگان مجلس در كشور ما كه برعكس ديگر نظام هاي انتخاباتي كانديدا بايد به سراغ مردم بروند و از آنها براي خدمت كردن تقاضاي راي كند(!) باعث بوجود آمدن اين مساله شده است در اين سيكل انتخاب شوندگي رو انتخاب كنندگي نماينده خود را مديون افرادي مي بيند كه در بالا كشيدن و پيروزي او سهيم بوده اند.
نگاه به گذشته اين مساله را تاييد مي كند كسي كه توانسته است كرسي وكالت مردم را بر عهده بگيرد فرداي انتخاب شدن، هواداران او با قول و قرار هاي داده شده- چه براي مديريت ها و چه براي انجام حمايت اقتصادي و.... به سراغ او خواهند رفت.
و چه بسا همين انجام كارهاي غير قانوني بيشترين وقت نماينده را به خويش اختصاص دهد. و زماني كه بايد در صحن مجلس شوراي اسلامي براي دفاع از حقوق ملت ايران صرف گردد، زماني كه بايد صرف تقسيم بودجه كشور و موضوع هسته اي و... در راهروهاي فلان اداره يا وزارتخانه صرف و دود هوا مي شود!!! مجلسي كه هر دقيقه آن براي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران ميلياردها تومان هزينه در بردارد. اين گونه گرفتار كار حاشيه اي مي شود و عملكرد و راندمان آن پايين مي آيد!!!
اما در مورد تغيير مديران بايد اذعان داشت كه مردم عزيز شيطنت و اغراض را خيلي خوب درك مي كنند. تغيير مديران در صورت ناكارآمدي ضروري است اما تغيير مديران كارآمد و يا انتصاب كساني كه در نزد مردم به عدم حسن شهرت معروف مي باشند و يا در گذشته امتحان خود را پس داد انتصاب چنين افرادي باعث دشمني و كينه مي شود. نمايندگان فكر نكنند كه با تغيير مديريتها رأي خواهند آورد بلكه بالعكس با تغيير تحول اين چنيني دشمني بوجود مي آورد. از طرفي هم بايد اذعان داشت كه با تغيير منطقي مديران كه مبتني بر اصول علمي مديريت باشد در واقع براي هر جابه جايي بايد دلايل منطقي ذكر شود.
بدون ترديد وقتي در انتخاب مديران ضابطه نباشد و تصدي گري طبق روابط شخصي، فاميلي و حزبي انجام شود بي ثباتي در امر مديريت تشديد مي شود اما اگر نيروي انساني داراي مهارت و تخصص را سرمايه اصلي يك كشور يا يك شهرستان بدانيم و راهكارهاي استفاده از اين منابع را ضابطه مند كنيم و همچنين سلايق سياسي را در انتخاب مديران دخالت ندهيم [اما متأسفانه مي دهيم]قدر مسلم بي ثباتي ها به حداقل ممكن مي رسد و در عوض جايگاه مديران توانمند و كاردان در سازمان ها تثبيت خواهد شدو به موازات اين روند استفاده بهينه از سرمايه هاي جامعه به شكل روز افزون افزايش خواهد يافت.
در خاتمه بايد از آنچه گفته شد جمع بندي مي شود كه بايد اذعان داشت كه دخالت نماينده مجلس در امور اجرايي دولت مي تواند اين ذهنيت را ايجاد كند كه مسئولان در سد اجرايي در مراكز استان ها و يا شهرستان ها نمايندگان مجلس هستند كه با ارسال يادداشت هاي آنان براي مسئولان زيردست يا رده پايين مشكلات بيكاري و ...حل مي شود؟! اگر اين امور وظيفه نماينده مجلس است پس بنابراين نماينده بايد آنچنان جايگاه رفيع و ارزندهاي داشته باشد كه ضمن انجام وظايف محوله به وي كه همانا قانونگذاري و نظارت بر حسن اجرايي آن است نه اينكه با ايجاد يك شبكه مديريتي فاميلي و رفاقتي و حزبي باعث تنزل جايگاه خود و عقب ماندگي بيشتر منطقه گردد
جانباز محمد خادملو مدیریت سابق پایگاه عدالت خواهان گلستان