"اگر معنای امر به معروف و نهی از منكر و حدود آن برای مردم روشن شود، معلوم خواهد شد یكی از نوترین، شیرینترین، كارآمدترین و كارسازترین شیوههای تعامل اجتماعی، همین امر به معروف و نهی از منكر است و بعضی افراد دیگر درنمیآیند بگویند «آقا! این فضولی كردن است»! نه؛ این همكاری كردن است؛ این نظارتِ عمومی است؛ این كمك به شیوعِ خیر است؛ این كمك به محدود كردنِ بدی و شرّ است؛ كمك به این است كه در جامعهی اسلامی، گناه، همیشه گناه تلقّی شود.
بدترین خطرها این است كه یك روز در جامعه، گناه به عنوان ثواب معرفی شود؛ كار خوب به عنوان كار بد معرفی شود و فرهنگها عوض شود.
وقتیكه امر به معروف و نهی از منكر در جامعه رایج شد، این موجب میشود كه گناه در نظر مردم همیشه گناه بماند و تبدیل به ثواب و كار نیك نشود. بدترین توطئهها علیه مردم این است كه طوری كار كنند و حرف بزنند كه كارهای خوب كارهایی كه دین به آنها امر كرده است و رشد و صلاح كشور در آنهاست در نظر مردم به كارهای بد، و كارهای بد به كارهای خوب تبدیل شود. این خطرِ بسیار بزرگی است.
بنابراین اوّلین فایدهی امر به معروف و نهی از منكر همین است كه نیكی و بدی، همچنان نیكی و بدی بماند. از طرف دیگر، وقتی در جامعه گناه منتشر شود و مردم با گناه خو بگیرند، كار كسی كه در رأس جامعه قرار دارد و میخواهد مردم را به خیر و صلاح و معروف و نیكی سوق دهد، با مشكل مواجه خواهد شد؛ یعنی نخواهد توانست، یا به آسانی نخواهد توانست و مجبور است با صرف هزینهی فراوان این كار را انجام دهد.
یكی از موجبات ناكامی تلاشهای امیر مؤمنان با آن قدرت و عظمت در ادامهی این راه، كه بالاخره هم به شهادت آن بزرگوار منجر شد، همین بود. روایتی كه میخوانم، روایتِ تكاندهنده و عجیبی است. میفرماید: «لتأمرنّ بالمعروف و لتنهون عن المنكر او لیسلّطنّ الله علیكم شراركم فیدعو خیاركم فلا یستجاب لهم»؛ باید امر به معروف و نهی از منكر را میان خودتان اقامه كنید، رواج دهید و نسبت به آن پایبند باشید. اگر نكردید، خدا اشرار و فاسدها و وابستهها را بر شما مسلّط میكند؛ یعنی زمام امور سیاست كشور به مرور به دست امثال حَجّاج بن یوسف خواهد افتاد! همان كوفهای كه امیر المؤمنین در رأس آن قرار داشت و در آنجا امر و نهی میكرد و در مسجدش خطبه میخواند، به خاطر ترك امر به معروف و نهی از منكر، به مرور به جایی رسید كه حَجّاج بن یوسف ثقفی آمد و در همان مسجد ایستاد و خطبه خواند و به خیال خود مردم را موعظه كرد! حَجّاج چه كسی بود؟ حَجّاج كسی بود كه خون یك انسان در نظر او، با خون یك گنجشك هیچ تفاوتی نداشت! به همان راحتی كه یك حیوان و یك حشره را بكشند، حَجّاج یك انسان را میكشت. یكبار حَجّاج دستور داد و گفت همهی مردم كوفه باید بیایند و شهادت بدهند كه كافرند و از كفرِ خودشان توبه كنند؛ هركس بگوید نه، گردنش زده میشود! با ترك امر به معروف و نهی از منكر، مردم اینگونه دچار ظلمهای عجیب و غریب و استثنایی و غیر قابل توصیف و تشریح شدند. وقتیكه امر به معروف و نهی از منكر نشود و در جامعه خلافكاری، دزدی، تقلّب و خیانت رایج گردد و بتدریج جزو فرهنگ جامعه شود، زمینه برای روی كار آمدن آدمهای ناباب فراهم خواهد شد.
البته امر به معروف و نهی از منكر حوزههای گوناگونی دارد كه باز مهمترینش حوزهی مسئولان است؛ یعنی شما باید ما را به معروف امر، و از منكر نهی كنید. مردم باید از مسئولان، كارِ خوب را بخواهند؛ آن هم نه به صورت خواهش و تقاضا؛ بلكه باید از آنها بخواهند. این مهمترین حوزه است. البته فقط این حوزه نیست؛ حوزههای گوناگونی وجود دارد./ بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران
لطفا نظر فراموش نشود !