به گزارش عدالت خواهان گلستان"آسیب شناسی مدیریت بویژه در نهادهای اجتماعی و شهری از جمله مباحث مهم و زیربنایی جامعه امروزی است که تاکنون در راستای تبیین آفت ها و عوامل ناکارآمدی آن در حوزه نظری هزاران مقاله و کتاب نگاشته و منتشر گردیده است. شاید بارها در ذهن من و شما خطور کرده باشد،چگونه باوجود استعداد های سرشار و خیل عظیم دانش آموختگان جوان و عناصر زبده و کار آزموده در راس هرم برخی مدیریت ها ی اجرایی استان و شهر مان افراد غیر مدیر آنهم از نوع ناکارآمدش قرار دارند ؟
در تمام دنیا مهمترین مدیریت را علم ،تجربه،خلاقیت ،موقعیت شناسی ،شجاعت در تصمیم گیری ،داشتن منش کار جمعی و احترام به ارباب رجوع می دانند.در جهان کنونی مدیر باید قابل ارزشیبابی حجمی و رفتاری باشد .اصولا"هیچ مدیری را از لحاظ امور خصوصی ،اعتقادی و باورها و گرایش های سیاسی مورد سنجش قرار نمی دهند.
اما چرا مدیران ضعیف درادارها ، نهادها و دستگاههای دولتی رشد پیدا می کنند؟
علل این پدیده را می توان در مقوله دیگری جست و آن چیزی جز اختلافات بیهوده ،سطحی و باندی افراد و گروههای منطقه ای نیست.وجود اختلافات غیر ریشه ای و مبتنی بر سلیقه های گوناگون اعم از فرهنگی ،طایفه ای ،باندی ،سیاسی و غیره فردمحوری را جایگزین شایسته سالاری و مدیریت جمعی نموده است.بطور نمونه در مازندران هنگامیکه فردی کارآمد و توانمند برای تصدی مسئولیت در یک سازمان تخصصی پیشنهاد می شود،در اندک زمانی انواع و اقسام انگ ها و معایب برای وی تراشیده و در قالب گزارش حال چه بی نام یا با نام تهیه و در نسخ زیاد تقدیم مدیران بالاتر می کنند جالب تر اینکه مثلا" اگر جد طرف مشکلی داشته همان خصلت را فرد موصوف نسبت داده و بستر تخریب شخصیت او را فراهم می کنند.
از سویی وقتی که علامت سئوالی در مقابل شخصیت کسی قرار گیرد برخی مدیران سطوح کلان بدلیل عدم شناخت مناطق ،بی اطلاعی از سوابق افراد و نداشتن شجاعت تصمیم گیری و همچنین برای جلب رضایت نمایندگان مجلس ،اعضای ستادهای انتخاباتی آنان از فرد با کفایت پیشنهادی صرف نظر و بدنبال گزینه مدیر توافقی می روند.
حال ویژگی های مدیر توافقی چیست؟
۱)با اعطای حق السهم به گروههای مختلف سعی در جلب رضایت همه می نماید
۲)نگاه یکسان به دیدگاهها و نظرات همه افراد منطقه محل خدمت اعم از دلسوز و کارشناس یا متملق
۳) بهرگیری از سیاست تفرقه بیفکن و حکومت کن در راستای پوشش ضعف و ناکارآمدی خود .
۴) سود بردن از افراد بله قربانگو،متملق و کم سواد و خبرچین برای اطلاع از نقاط ضعف منتقدین با هدف دور نگه داشتن آنها از صحنه تصمیم گیری و غیره . ....
از سویی برخی مدیران ستادی هنگام نصب زیردستان بسبب فقدان بانک اطلاعاتی جامع مدیران شایسته اعم از بومی و غیربومی صرفا" حلقه خواص و دوستان خود را می بیند ،لذا برای رهایی از امر پاسخگویی به گروهها و افراد معمولا" فردی از مقربان را گرچه ناکارامد باشد راهی مناطق و شهرهای کوچک می نمایندالبته گاهی مجموعه یا فردی خود از معضل ناکارآمدی رنج می برند و بشکل طبیعی بدنبال انتصابات شخص همتراز می روند زیرا انتخاب مدیران توانمند و عالم تر را بدلیل استقلال رای و شجاعت در امر تصمیم گیری برنمی تابند و با کنار زدن مدیران و مسئولینی که سالها تجربه و دانش را در خدمت به مردم به کار گرفته و اتفاقا موفق هم بودند چاره کار میدانند.
امروزه بين نمايندگان مردم در خانه ملت و مسوولان دولت اختلاف نظرهاي گوناگوني وجود دارد. اين اختلافات باعث مي شود که شاهد تذکرات کتبي و شفاهي گوناگوني در صحن علني مجلس باشيم. البته دليل واکنش هاي نمايندگان مردم در خانه ملت، اشکالاتي است که در مديريت برخي مسوولانی که با سفارش خودشان مدیرکل شدند شاهد هستيم و بر این اساس مدتي است که نمايندگان مجلس از مديريت هاي استاني گلايه دارند .
خود نمایندگان یه ضلع این مشکلاتند چرا که يکي از مشکلاتي که براي تعيين مسوولان رده بالا يا رده مياني در کلان کشور مطرح است، حرف بين آدم خوب با مديرخوب است و متاسفانه اين بي توجهي به اهميت مديريت را کاملا مشاهده مي کنيم و آسيب را در انتخاب آنها مي بينيم و نتيجه آن مي شود که بيشتر يک آدم خوب را پيدا و به عنوان مدير مطرح مي کنند در حالي که اين فرد مدير نيست بلکه فقط آدم خوبي است. در حقيقت، "خوب" صفت مدير است و نماینده روی این صفت فرد نا کارآمد تاکید می کند.
بنابراين يکي از مشکلات کلان کشور ما، نبود پالايش مديران ضعيف است. در نتيجه همچنان اين آسيب ناتواني مديريتي در ميان مسوولان وجود دارد و باعث مي شود مطالبات مردم هر روز قوت بگيرد که اين مطالبات، گلايه مندي مردم را در اين خصوص بيشتر مي کند. امروزه در حقيقت در برخي موارد عزل و نصب ها ناشايست است زيرا افرادي را که بايد عزل کنيم، عزل نمي کنيم، بلکه سعي مي کنيم آنها را حفظ کرده و در بسياري از موارد، با رفتار و حمايت خودمان حتي تقويتشان مي کنيم و تحليل ها اين است که اگر اين افراد را برداريم و افراد توانمندي را جايگزين کنيم، منتقدان مي گويند که چرا مديران را عوض مي کنيد و نتيجه آن مي شود که از چاله به چاه مي افتيم.
شايد دليل آن تا حدودي کج سليقگي باشد. افرادي که بايد منصوب کنيم نه تنها نصب نمي کنيم، بلکه دنبال عيبي براي آنان مي گرديم و حتي مهر منفي هم بر آنها مي زنيم.
یکی از نکته های جالبی که در طول ماههایی گذشته که از حضور حسن روحانی در راس مدیریت اجرایی کشور میگذرد بسیار جالب توجه است، تغییر رویه و اعتقادات برخی افراد فعال در ستاد کاندیدای مقابل روحانی با تفکری که هم خوانی نداشته در دولت فعلی هستند.
این افراد در برخی شهرهای استان مسئول ستاد بودند و یا بر علیه روحانی و تفکراتش سخنانی را در جمع مردم بیان کردند ولی با انتخاب روحانی با چرخشی غیر قابل تصور به دامان دولت تدبیر و امید و با نگاه اعتدال برگشتند و به افراد صاحب نفوذ و نمایندگان مورد نظر خود را معرفی کردند.
این افراد چرا زمین و زمان را دوختند تا صاحب مسئولیت شوند آیا برای خدمت به مردم و جامعه ای که خود نیز در آن زندگی میکند دست و پا شکسته پست و عنوان بودند و یا اینکه اهدافی شخصی و بلکه سیاسی و شاید اقتصادی این عزیزان مسئول را به صورت خود جوش وارد رقابت با افراد کار بلد ،توانمند و با تجربه کرده است.
بله در این هشت ماه مدیریت این نوع مدیران به وضوح میتوان یافت که برای اهداف سیاسی خود از هیچ کوششی دریغ نکردند حتی کار را به جایی رساندند که از افراد و منصوبین خود در کارهای مهم و حساس استفاده کرده و با تجربه ها و خاک خورده های سازمان خود را در یک اتاق بدون شرح وظیفه و بصورت بلاتکلیف رها کنند.
مدیران اینچنینی با توجه به اینکه هیچ اعتقادی به شعارهای دولت اعتدال ندارند کجا به دام منتقدین خود گرفتار میشوند و دم به تله افکار عمومی و با تجربه های سازمانی محبوس شده در یک اتاق نمور میدهند که از مخالفین دولت و تفکری که مردم به آن رای دادند در سازمان مورد مسئولیتش دعوت به سخنرانی می کنند و سخنران نیز از خجالت اعتدال و تدبیر و امید در آمده و ترویج ناامیدی میکند.
انتصاب افرادی که در گذشته خدماتی را به مدیران ناکارامد داده اند و امروز بدون داشتن مسئولیت شهرستانی پست های حساس استانی را با تلاش بیشمار برای نور چشمانشان میگیرند جای بسی تامل دارد که آیا این مدیر و هم قطارانش چرا برای انتخاب افراد بی تجربه و ضعیف پافشاری میکند و به هر دری میزند تا شخص مورد نظر خود را در پست مورد نظر خود بگمارد.
دلیلش چیست شاید دلیلش این باشد که این مدیر اهل شهری است که رئیس سازمان همان مدیر ناکارآمد به دنبال ساختن پلی است تا به مجلس شورای اسلامی راه یابد اری به احتمال زیاد دلیل منطقیش می تواند همین مورد باشد چرا که بردن جلسات مهم سازمانی که در مرکز استان فعال است در زادگاه خود و یا شرکت در مراسم نمازجمعه و سخنرانی پیش از خطبه نمازجمعه که روالش این است مدیران کل در مرکز استان سخنران پیش از خطبه باشند چه چیزی را به ذهن من و شما متصور می سازد.
پس به این نتیجه میرسیم که ناکارآمدی مدیران و انتخاب نادرست آنها ضربه های مهلکی را به بدنه کشور وارد کرده و مهمترین افرادی که ضربه های ناشی از این انتخاب ها را تجربه می کنند سرمایه گزاران ،تولید کنندگان ،کارآفرینان ،کارگران و در نهایت مردمان ما هستند.
نمایندگان محترم و مسئولین ارشد کشور در انتخاب مدیران کل دقت کنند تا مدیری که انتخاب می کنند دارای حداقل شرایط مورد نیاز مدیریت باشد بتواند با دانش ، تجربه ، صبر و استقامت خود سازمانش را به سر منزل مقصود که همان رضایتمندی مردم است رهنمون سازد نه اینکه فقط با داشتن مدرک دانشگاهی فرد مورد نظر و دکتر بودنش اکتفا کنند.