به گزارش پایگاه عدالت خواهان"نمازجمعه این هفته ( 19 آبان ماه 1396 ) شهرستان عباس آباد شمال کشور همچون گذشته به امامت حجت الاسلام والمسلمین سیدمصطفی محمدی امام جمعه انقلابی برگزار گردید.متن مشروح خطبه دوم بدین شرح میباشد
خودم و همه نمازگزاران جمعه این هفته را به تقوای الهی ،به پرهیزکاری، به دوری از گناه و نظم در امورات در زندگی دعوت و سفارش می کنم.
اهل تقوا، اهل عبرت هستند یعنی اهل تقوا از سرگذشت گذشتگان درس می گیرند،از وقایع تاریخی عبرت می گیرند،اگر چه وجود نازنین امیرالمومنین می فرماید: مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ که چه بسیار عبرت هاست که عبرت گیرنده کم است". اما علی بن ابی طالب آنجایی که توصیه به تقوا می کند توصیه به مطالعه سرگذشت گذشتگان و عبرت از تاریخ می نماید چراکه از کارآمدترین روش تربیتی که در قرآن و در سیره پیشوایان دینی آمده است روش عبرت گیری است.
خدا در قرآن مجید می فرماید: لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ در تاریخ گذشتگان درس و عبرتی است برای صاحبان اندیشه.
روش تربیتی عبرت هم خود تربیتی است هم دگر تربیتی است.یعنی از عبرت هم می توان در تربیت نفس بهره برد هم تربیت جامعه از آن استفاده کرد لذا وقایع تاریخی،تجزیه و تحلیل و عبرت از تاریخ در تربیت جامعه بسیار نقش دارد.
یکی از وقایع تاریخی که در تاریخ اسلام و در تاریخ حکومت علوی ،که در ماه صفر اتفاق افتاده است واقعه جنگ صفین بود که در روزهای پایانی دهه دوم ماه صفر ،پایان واقعه صفین در معرکه سرزمینی شامات است که بعد از جنگ جمل و پیروزی امیرالمومنین بر ناکثین پیمان شکن و مال اندوز آن روز خبر طغیان و نافرمانی و گستاخی معاویه به حکومت علوی رسید که قاسطین قدرت طلب به خونخواهی عثمان لشکری برای جنگ با امیرالمومنین آماده کردند که امیرالمومنین با فرستادن پیک و نامه راه نصیحت و دعوت به اطاعت و دعوت را درپیش گرفتند که پس از بی نتیجه ماندن نامه ها و موعظه های امیرالمومنین به معاویه ،دو لشکر شام و لشکر امیرالمومنین(علیه السلام)درمقابل هم صف کشیدند،که لشکر حضرت تا قبه معاویه پیش رفتند.آقا امیرالمومنین(علیه السلام) به معاویه فرمود: برای چه مردم را به کشتن می دهی بیا با من مبارزه کن تا هر کدام از ما کشته شدند خلافت از آن دیگری باشد ولی معاویه جرأت جنگ با امیرالمومنین(علیه السلام) را نداشت در این جنگ تعداد کشته ها 70 هزار نفر در تاریخ آمده است که 45 هزار نفر از لشکر معاویه کشته شدند و 25 هزار نفر از یاران امیرالمونین به شهادت رسیدند.امیرالمومنین در این جنگ سرداران بزرگی را از سپاه خودش را ازدست داد یاران مخلصی چون اویس قرنی و خزیمه بن ثابت ذوشهادتین و ابوهیثم بن تیهان و دیگرانی که تا سالها داغ فراق آنها بر دل قلب امیرالمومنین سنگینی می کرد که شاخص ترین شهید جنگ صفین عمار فرزند اولین شهدای اسلام سمیه و یاسر بود زمانی که خبر شهادت عمار به آقاامیرالمومنین رسید آقا بسیار محزون شدند بر بالین عمار آمدند سر او را به زانو نهادند و با حزن و اندوه، اشعاری در بی وفایی دنیا و دوستان قرائت فرمودند و سپس فرمودند: انا لله وانا اليه راجعون هرکسی بر قتل عمار غمگین نباشد از مسلمانی بهره ای نبرده است. بهشت نه یک بار بلکه بارها بر عمار واجب شده است.
اما اتفاق مهم این جنگ این است که اگر چه یاران امیرالمومنین به پیروزی هایی دست پیدا کرده بودند نزدیک بود بساط لشکر معاویه و ناکثین آن روز را جمع کنند اما سرانجام با حیله عمروعاص این جنگ به حکمیت کشیده شد یعنی وقتی که لشکر امیرالمومنین به پیروزی نزدیک شده بودند مالک اشتر در چند قدمی خیمه معاویه قرار گرفت معاویه به عمروعاص گفت حیله ای بکار ببر! تا از شکست نجات پیدا کنیم؛ عمروعاص گفت که قرآن را به نیزه کنید و فریاد بزنید لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ.
در لشکر امیرالمومنین منافقینی بودند که تحت نفوذ دشمنان امیرالمومنین(علیه السلام)بودند.مسئله نفوذ درتاریخ اسلام بسیار مهم است.مسئله نفوذ امروز هم در جامعه ما وجود دارد جاسوسانی که برای دشمن کار می کنند آن روز در لشکر علی بودند ازجمله افراد نفوذی دشمن اشعث بن قیس کندی سرکرده منافقین بود که با تضعیف روحیه لشکر امیرالمومنین(علیه السلام)آنها را به اختیار حکمین ترغیب می کرد که علی را مجبور به پذیرش حکمیت کنند که مردم فریب خورده آن روز آمدند به محضر امیرالمومنین(علیه السلام)گفتند: اینها مسلمانند ،اینها قرآن را بر نیزه کردند اینها قرآن را درمقابل ما قرار دادند ما با قرآن نمی جنگیم.یعنی دشمن آن روز ،با قرآن جلو آمده بود با کتاب مقدس آمده بودند همیشه دشمن با عناصر مقدس انسانهای دیندار کج فهم را فریب دادند یعنی با ابزار دین، علیه دین استفاده کردند و دین را در مقابل دین قرار دادند ،مثل فتنه 88 که پارچه سبز علوی را به نیزه کردند که مردم ما را فریب بدهند اما مردم بصیر ما آن روز فریب نخوردند. اما یاران امیرالمومنین(علیه السلام)فریب خوردند ، هر چه آقا امیرالمومنین(علیه السلام) فرمودند این نیرنگ است من کلام الله ناطق هستم ،من قرآن ناطقم ،قرآن قلب علی است این کاغذ پاره ای بیش نیست اما نتیجه نداد گفتند که به مالک بگو برگردد و جنگ را تمام کن و کار را به حکمین بسپار ،ما باید با مذاکره پیش برویم ،ما باید با هم تعامل داشته باشیم.مالک که در نزدیکی خیمه معاویه بود آقا امیرالمومنین فرمودند :به مالک بگویید برگردد.رفتند به مالک گفتند برگرد! اما مالک گفت سلام من را به امیرالمومنین(علیه السلام) برسانید و بگویید چند لحظه فرصت بدهد من سر معاویه را برایش می آورم در چند قدمی خیمه معاویه هستم ولی وقتی پیام مالک به امیرالمومنین(علیه السلام) رسید یاران بی بصیرت امیرالمومنین(علیه السلام) به آقا فرمودند: یا به مالک بگو برگردد یا با شمشیر فرق تو را جدا خواهیم کرد. امیرالمومنین(علیه السلام) پیکی به سوی مالک فرستاندکه به مالک بگوید اگر می خواهد علی را زنده ببیند برگردد ،مالک برگشت.اصلا یادشان رفت معاویه پسر ابی سفیانی کسی بود که جنگ هایی علیه پیغمبر با راه انداخته بود اصلا یادشان رفته بود که این معاویه پسر هند جگرخوار است که جگر حمزه را به دندان کشیده بود که علی را به مذاکره به این معاویه وادار کردند و جنگ برده را ناتمام گذاشتند هر چه امیرالمومنین(علیه السلام) فرمود این مذاکره خدعه دشمن است اینها می خواهند جنگ باخته را ببرند کسی گوش نکرد سرانجام قرار شد حکمیت انجام پذیرد ،حکمین از هر لشکری معرفی شوند تا حکم حکمین پذیرفته شود ،معاویه عمروعاص حیله گر، برای مذاکره معرفی کرد ، امیرالمومنین(علیه السلام) عبدالله بن عباس را معرفی نمودند ،اما یاران بی بصیر امیرالمومنین(علیه السلام) نپذیرفتند گفتند این ابن عم علی است این پسرعم علی است آقا امیرالمومنین(علیه السلام) مالک اشتر را فرستاد،باز هم قبول نکردند ، یاران امیرالمومنین(علیه السلام) گفتند مالک جنگ طلب است،مالک خشن است ،مالک انعطاف پذیر نیست به دشمن لبخند نمی زند مالک زبان مذاکره را بلد نیست به قول امروزی ها مالک افراطی است ،لشکر علی ،ابوموسی اشعری ساده لوح را معرفی کردند، ابوموسی اشعری بی خاصیتی که در زمان حکومت علوی با امام همراهی نکرده بود کنج عزلت برگزیده بود حتی در جنگ ها، علی را یاری نکرده بود گفتند نماینده لشکر علی، فقط باید ابوموسی اشعری باشد امیرالمومنین(علیه السلام) فرمودند:من به نتیجه مذاکرات خوشبین نیستم شما به هدفی که از این مذاکرات دارید نمی رسید معاویه و عمروعاص قابل اعتماد نیستند اما آنها ابوموسی اشعری را فرستاند که عمروعاص به راحتی می توانست ابوموسی اشعری را فریب بدهد.
ابتدا عمروعاص، ابوموسی اشعری را دعوت به مذاکره محرمانه کرد که ابتدا من معاویه را از امارت خلع می کنم و بعد تو علی را از حکومت و خلافت عزل کن و امارت و حکومت را به داماد شما می دهیم.این مذاکره محرمانه بود کسی از آن خبر نداشت هرچه خواستند از این مذاکره دونفره ابوموسی اشعری و عمروعاص باخبر بشوند نتوانستند چون فکت شیت نداده بودند در زمان مذاکره برجام هم همینگونه شده بود مذاکرات برای مردم ما محرمانه بود هرچه رهبری معظم در مذاکرات برجام فرمود: فکت شیت بدهید ،گزارش به مردم بدهید مردم را نامحرم ندانید اما گزارش ندادند آن روزها هم گفتند که حرف ها محرمانه است تا در روز حکمیت تصمیم و توافق خود را مطرح می کنیم در روز حکمیت همه جمع شدند که دو حکم آنچه که در خلوت توافق کردند در ملاعام به مردم اعلام کنند وقتی در مقابل مردم و جمعیت قرار گرفتند ابوموسی اشعری به عمروعاص گفت که اول شما معاویه را خلع کنید تا بعد من امیرالمومنین(علیه السلام) عزل کنم.اما عمروعاص گفت شما استاندار زمان ابوبکر و عمر هستید ،شما در ایمان از من مقدم تر بودید ،شما جزء مهاجرین بودید،بسیار تعریف و تمجید از ابوموسی اشعری و هندوانه های سنگینی را زیر بغل ابوموسی اشعری گذاشت ،گفت من هرگز از شما سبقت نمی گیرم ابوموسی فریب خورد ابن عباس فهمید و به ابوموسی اشعری گفت : ابوموسی اشعری ،عمروعاص پسر نابغه تورا فریب ندهد بگذار اول او شروع کند.همانطور که رهبری معظم می فرمودند:شما قبل از اینکه به تعهدات خود عمل کنید صبر کنید امریکا و غرب به تعهدات خودشان عمل کنند آنها فریب کارند آنها قابل اعتماد نیستند شما به تاسیسات هسته ای دست نزنید بگذارید آنها شروع کنند آنها تحریم ها را بردارند بعد شما شروع کنید اما گوش نکردند آنجا هم عمروعاص ابوموسی را فریب داد ،ابن عباس هرچه فریاد زد که مواظب باش ،بگذار او شروع کند اما ابوموسی اشعری گفت من به او اعتماد دارم همانهایی که در مذاکرات برجام گفتند به جان کری اعتماد داریم،جان کری هر حرفی را زد پس نمی گیرد اوباما توافقی را که امضاء کرد امضاء اوباما سند است ابوموسی اشعری هم گفت من به او اعتماد دارم ابوموسی اشعری ،لبخندی زد و رفت بالای منبرقرار گرفت،وقتی بر روی منبر که نشست ،گفت همین طور که انگشتر را از انگشت خودم بیرون می آورم امیرالمومنین(علیه السلام) را از خلافت عزل می کنم.عمروعاص ملعون هم ایستاد و گفت ای مردم شنیدید که ابوموسی اشعری ،نماینده شما و نماینده امیرالمومنین(علیه السلام) ،علی را از خلافت عزل نمود و من همین طور که ایشان انگشتر را از انگشت خود بیرون آورد و علی را از خلافت عزل کرد من هم انگشتر خود را بر انگشت خود می کنم و معاویه را به خلاف نصب می کنم چرا که سزاوارتر معاویه برای خلافت نمی بینم.
بعد از این جریان یاران امیرالمومنین(علیه السلام) تازه فهمیدند چه کلاهی بر سرشان رفت.و این چنین معاویه جنگ باخته را با مذاکره برد.حالا گفتند بیاییم توبه کنیم که چرا حکمیت را پذیرفتیم،حتی علی هم باید توبه کند به امیرالمومنین فشار می آوردند که تو هم باید توبه کنی که همه ما فریب معاویه و عمروعاص را خوردیم دیوانگی کردیم به عمروعاص و معاویه اعتماد کردیم.
بحث مذاکرات هسته ای ما و اعتماد به امریکا و غرب هم شبیه به همین حکمیت جنگ صفین بود وقتی ما در بحث هسته ای پیشرفت کرده بودیم از غنی سازی سه و نیم درصد به غنی سازی بیست درصد رسیدیم به دانش غنی سازی بالاتر دست پیدا کرده بودیم 19 هزار سانتریفیوژ داشتیم،11 تن اورانیوم غنی شده تولید کردیم،آب سنگین و 15 نوع رادیو دارو تولید کردیم ،سایت اراک و نطنز و فردو را ساختیم ،تاسیسات هسته ای ،مراکز هسته ای ،سایت هسته ای ،راکتور هسته ای داشتیم و بعنوان یک کشور هسته ای دارای فناوری هسته ای در جهان ثبت شده بودیم اما غرب در فکر این بود که با تدبیر جلوی پیشرفت هسته ای ایران را بگیرد.
در اوج پیشرفت بودیم که دولت و تیم مذاکره کننده تغییر کرد به سعید جلیلی و امثال اینها گفتند شما کنار بروید کنار تیم جدیدی آمده است که این تیم جدید تقاضای مذاکره مستقیم با امریکا را نمودند که رهبری فرمودند من به این مذاکرات خوشبین نیستم،امریکا قابل اعتماد نیست(شعار مرگ بر امریکا حضار)
اما گفته اند در دنیای سیاست خوشبینی و بدبینی معنا ندارد ما به مذاکرات بدبین نیستیم و با فشاری که آوردند راه مذاکره مستقیم با امریکا باز شد.
اینها فراموش کردند جنایات امریکا را
اینها فراموش کردند کودتای 28 مردادو نقش امریکا در آن کودتا را
اینها فراموش کردند جنگ طبس را
اینها فراموش کردند که امریکا صدام را بر علیه ایران شورانده و به کشورماحمله کرده است.
اینها فراموش کردند هواپیمای مسافربری ما را منهدم کرده اند.
اینها فراموش کردند که حجاج ما را به دست عربستان با فرمان امریکا کشته شدند.
اینها فراموش کردند این جنایات را
غرب هم تصمیم گرفت با نفوذ در مراکز تصمیم ساز تاسیسات هسته ای کشور ما را نابود کند.
در فتنه 88 با یارگیری از اصحاب فتنه در کشور نفوذ کردند که رهبری معظم هشدار دادند که عوامل دشمن در مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیری نفوذ می کنند دستگاه های مدیریتی کشور را تحت تاثیر دشمنان مستکبر قرار می دهند تمام تصمیمات کشور را بر اساس میل و خواست اراده مستکبرین انجام می دهند همان هایی که نامه نوشتند به سران امریکا که پای خود تا بیخ گلوی ملت ایران بگذارید تا دست از مقاومت و ایستادگی بردارند.
مایکل لدن مشاور رئیس جمهور امریکا افشا کرد که سران اصلاح طلب فتنه از امریکا خواسته اند که تحریم ها را تشدید کنند که بعد از آن نامه آنها تحریم های بانکی و نفتی اعمال شد (شعار مرگ بر فتنه گر حضار)
اینها چگونه می توانند ننگ وابستگی به دشمنان این ملت و ننگ جاسوسی را از چهره خود پاک کنند همان هایی که اخیرا نامه ای با 30 امضاء برای ترامپ نوشتند که تحریم ها را افزایش بدهید تا جایی این نفوذ دشمن عمیق بود که چند نفر از اعضای مذاکره کننده تیم هسته ای ما جاسوس دشمن بودند که هم از دشمن حقوق می گرفتند به آنها اطلاعات کشور ما را می دادند برای آنها کار می کردند و هم از دولت حقوق می گرفتند و علیه ملت ایران کار می کردند به کمک همین خائنین برجامی بر ما تحمیل کردند که براساس آن ،هم هسته ای ما را نابود کردند ،هم به کمک همان برجام قانون کاتسا مادر تحریم ها را تصویب کردند و همه این تحریم ها از نظر همین مذاکره و همین توافق برجام نقض نیست،هرچه تحریم کنند برجام نقض نمی شود .
مجلس نمایندگان امریکا با 423 رای موافق و 2 رای مخالف و در مجلس سنا با 99 رای موافق و 1 رای مخالف طرح تحریم ایران را تصویب کردند این مجلس را می گویند مجلس وفادار به سیاست های کشورش که امریکا باید به این نمایندگان خود افتخار کند نه نمایندگان مجلس ما که ظرف مدت 20 دقیقه این توافق به این مهمی را تصویب کردند و برخی از نمایندگان مجلس ما افتخار می کنند و در تبلیغات انتخاباتی خودشان با افتخار می گویند ما بودیم که برجام را تصویب کردیم یادم آمد آن سخن امیرالمومنین ،که آقا امیرالمومنین از بی وفایی و بی بصیریتی یارانش فرموده بودند که من حاضرم ده نفر از شما را بدهم و یک نفر از سربازان و یاران معاویه را بگیرم يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ قَاتَلَكُمُ اللَّهُ ای نامردمان در چهره مرد خدا بکشد شما را " این کلام امیرالمومنین است.
ما مسئولینی می خواهیم با تفکر انقلابی ،بعضی از مسئولین ما انقلابی نیستند،باید مسئولین ما انقلابی باشند ،وفادار به سیاست های نظام باشند،استکبار ستیز باشند،مالک اشتر باشند،نه مثل بعضی از افرادی که ،بعد از انقلاب به امریکا سفر کردند ،در امریکا تحصیل و زندگی کردند،در طول سال های جنگ یک بار هم به ایران سفر نکردند،اما در طول انقلاب مسئولیت دارند، وجه المصالحه ایران و امریکا شدند،کسی که جنگ را ندیده است،کسی که تجاوز صدام به دستور امریکا را بر ایران را لمس نکرده است، کسی که ریخته شدن خون جوانان این مملکت را درک نکرده است،کسی که بوی باروت را نشنیده است،یک روز جبهه و جنگ ندیده است،کسی که بر سیم خاردار خوابیدن جوانان و روی مین رفتن فرزندان مان را فهم نمی کند،کسی که در تشیع جنازه شهدا شرکت نکرده است،کسی که در زمان جنگ و دفاع از جمهوری اسلامی بر روی میزهای امریکا تکیه داده بود در دانشگاههای آمریکا درس می خواند چگونه می تواند از منافع ملی کشور ما در مقابل امریکا دفاع کند او باید بگوید که امریکا می تواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را نابود کند.
امروز برخی از مسئولین ما کسانی هستند که یا خودشان در امریکاو اروپا و غرب درس خواندند و روی میز آکادمی غرب نشستند و تکیه زدند یا امروز حتی آنها هم دو تابعیتی هستند یا امروز فرزندان شان در خارج از کشور در اروپا و امریکا تحصیل و یا زندگی می کنند و کار می کنند چگونه اینها می توانند در مقابل امریکاو اروپا از حق ما دفاع کنند؟
چگونه می توانند اینها به امریکا تشر بزنند؟ و پاسخ گستاخی امریکا را بدهند؟
مگر سعدحریری دو تابعتی نبود،تابعیت دومش عربستان بود،عربستان هواپیما فرستاد او را از جلسه هیئت دولت بیرون کشیدند با مامورینش سوار بر هواپیما کردند و او را به عربستان و خانواده اش را به گروگان گرفتند و او را زندانی کردند و او را مجبور به استعفاء کردند و بیانیه ای نوشتند علیه ایران و حزب الله که او قرائت کند.
وقتی که انسان وابسته باشد اینگونه می شود و جرات ندارند علیه آنچه که عربستان بخواهد حرف بزند.
اما ما وقتی که به غنی سازی 20 درصد رسیده بودیم آمدند کاری کردند که غنی سازی 20 درصد را بدهیم و آن را به 3 و نیم درصد برسانیم.
14 هزار سانتریفیوژ خود را نابود کردیم.
آب سنگین را به امریکا دادیم.
11 تن اورانیوم غنی شده را به روسیه دادیم.
تاسیسات هسته ای ،مراکز هسته ای ،راکتور هسته ای را ازبین بردیم. یا پلمپ کردیم یا بتن کردیم.
اما هیچ تحریمی برداشته نشد و تحریم های جدیدی بر ما تحمیل شد.
هرچه فریاد زدیم ،هرچه دلسوزی کردیم،توهین شنیدیم.
دیوانگانی که منتقدین را بی سواد و قانون شکن و افراطی و بی شناسنامه و بزدل و عقب مانده عصر حجری و بی عقل و کاسبان تحریم و ترسان و لرزان نامیدند و به جهنم حواله دادند بعد امروز اقرار به دیوانگی خود می کنند چه بگوییم تا دیروز می گفتند ما در مذاکرات هسته ای موفق شدیم ،با دنیا توافق کردیم ،شما منتقدین زبان دنیا را بلد نیستید ،شما نمی توانید با دنیا مذاکره کنید،چه جوور آب و صابونی بیاوریم که رویتان را بشویید امروز ما می گوییم با چه جور آب و صابونی روی شما شسته خواهد شد؟چه شوینده ای بیاوریم که رویتان را بشویید و تا پاک شود با چه رویی به چهره این ملت نگاه می کنید یک بار هم عذرخواهی نکردید.
ما چقدر هزینه دادیم علاوه بر خون شهدای هسته ای، این همه هزینه مادی برای ملت درست کردید که در هر کشوری که میزبان مذاکرات بودند علاوه بر حق میزبانی و حق ایجاد امنیت ،تمام هزینه های هیئت های مذاکره کننده 6 کشور برعهده ایران بود.هزینه هتل،هزینه سکونت،هزینه غذایشان،هزینه تفریحات شان،که در هر مذاکره ای که در هر کشوری انجام می شد ده ها میلیارد برای ایران هزینه داشت غیر از صدها هزار میلیارد که تاسیسات هسته ای مان را نابود کردند(سازش کار حیا کن مملکت را رها کن،حضار)
اقلا از مردم عذرخواهی کنید تا دیروزما از پیشرفت های هسته ای،از تاسیسات هسته ای،از فناوری هسته ای،از ماهواره،از موشک های ماهواره بر و از تکنولوژی جدید روی نمایی می کردیم اما امروز کار ما به جایی رسیده است که برای منزل پدری رئیس دولت در سرخه پلاک نصب می کنند و پلاک منزل پدر روحانی را در سرخه سمنان رونمایی می کنند عجب جایی رسیدیم به کجا رسیدیم؟
اقلا می آمدید بر سر در منزل آقای روحانی در تهران پلاک نصب می کردید و آن را رو نمایی می کردید که مردم بدانند منزل رئیس جمهور کجاست و فاصله زندگی مردم با مسئولین چقدر است.
درباره اربعین می خواستم صحبت کنم که وقت نیست.
درباره عملکرد نیروی انتظامی درباره حفظ جنگل و جنگل داری تشکر کنم که وقت نیست.
ان شاءالله به شرط حیات در هفته آینده.