علی مطهری، نماینده مجلس و از فعالان سیاسی حامی رفع حصر سران فتنه ۸۸ در نامه ای به رئیس جمهور نوشته است: حصر خانگی آقایان حجت الاسلام کروبی و مهندس میرحسین موسوی سه سال و هشت ماه است که برخلاف اصول متعدد قانون اساسی بدون حکم قضایی و این که آنها اجازه دفاع از خود داشته باشند ادامه دارد. ممکن است حکم اولیه شورای عالی امنیت ملی مبنی بر حصر خانگی این دو که در شرایط اضطراری صادر شده، برای مدت موقت – مثلا یک ماه – و تا زمان بازگشت شرایط عادی به جامعه، قابل پذیرش باشد اما ادامه آن بدون حکم قضایی قطعا وجاهت قانونی، شرعی و اخلاقی ندارد و خلاف فصل سوم قانون اساسی است. مثل آن است که کسی را بدون محاکمه به حبس ابد محکوم کنیم.
وی در بخش دیگری از این نامه به مبنای استدلال خود برای رفع حصر سران فتنه پرداخته و آن را تبعیت از سیره امام علی(ع) دانسته است: اصولا این یک سنت غلط در جمهوری اسلامی بوده است که منتقدان خوش سابقه در انقلاب را که احیاناً اتهامی متوجه آنها بوده است، به جای رسیدگی به اتهامشان در حصر قرار دادهایم بدون آنکه ضرورتی داشته باشد. گویی انتقاد و اعتراض را به معنی خروج از نظام تلقی کردهایم، حال آنکه کسی میتواند انتقادهای اساسی به نظام داشته باشد و زندگی عادیاش را بکند، آنچنان که سیره امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بود. آن پیشوای بزرگ مادام که خوارج دست به سلاح نبردند آنها را از حقوق اجتماعیشان محروم نکرد و خود میفرمود از من در خفا و آشکار انتقاد کنید.
البته آقای مطهری که پیش تر دیدگاه های سیاسی و جناحی خود را شفاف کرده، همه واقعیت را درباره شیوه و مشی امیرالمومنان(ع) در برخورد با فتنه گران و دشمنانش بیان نکرده است. زیرا به نظر می رسد بیان همه واقعیات مبنای سخنان و نامه او را کاملا سست می کند.
اما برای اطلاع افکار عمومی و روشن شدن دلایل ضعیف و متزلزل مطهری مروری کوتاه بر منش و روش امام علی(ع) در برخورد با مخالفانش ضروری است. البته این بازخوانی اگر از زبان یک استاد مطرح و تاریخ شناس همانند محمدحسین رجبیدوانی، کارشناس ارشد مسائل تاریخ صدر اسلام و عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین (ع) بیان شود، جایی هیچ شک و شبهه ای باقی نمی ماند.
رجبی دوانی در این باره در گفتگو با تسنیم گفته است: "در ارتباط با فتنه زمان امیرالمومنین (ع)، پیامبر اکرم(ص) پیشاپیش این موارد را برای حضرت پیشبینی کرده بود و تکلیف آن بزرگوار را هم روشن کرده بود. فرموده بود: یاعلی (ع) تو بعد از من با سه گروه ناکثین، قاسطین و مارقین مواجه میشوی و چارهای جز جنگ و سرکوبی آنها را نداری.
یعنی کسی که بیعت خود را میشکند یا در روی نظام حق میایستد یا نظام حق را متهم به خروج از مسیر اسلام میکند و براندازی پیشه میکند، اینها مستحق مقابله و سرکوبی و نابودی هستند. این را پیغمبر (ص) میفرماید و این نامها را هم وجود مقدس حضرتش بر مخالفان و دشمنان امیرالمومنین (ع) نهاد. بنابراین کسی که فتنهانگیزی میکند و این فتنه را تا مرحله براندازی میکشاند حکم او سرکوبی و قتل است، مگر رهبر جامعه اسلامی مصلحتی ببیند و به خاطر آن مصلحت حکم الهی را بر او جاری نکند.
فتنه گران سال ۸۸ دقیقا مثل فتنهگران جمل، حکم آنها سرکوبی بود و قتل سران فتنه و هر کسی که در آن عرصه آمده و ایستاد تا وقتی که ایستادگی میکند باید سرکوب شود و از میان برود. کسی که امنیت جامعه را به هم زده، خرابی به بار می آورد، متعرض جان و مال و ناموس مردم و اموال عمومی میشود، این محارب است و در آن شکی نیست. براندازی نظام را پیشه کرده، حتی اگر سلاح هم در دست نگرفته باشد ولی وقتی تخریب میکند و شهر را ناامن میکند این محارب است و حکم محارب هم در قرآن مشخص است و سرانی که آنها را به عرصه آوردند و این جسارت و گستاخی را به آنها دادند که این اعمال را انجام دهند، به طریق اولی، به عنوان سران مفسد فی الارض تلقی میشوند."
وی عنوان می کند: اما همان طور که عرض کردم حضرت آقا با تأسی به سیره پاک امیرالمومنین (ع)، خویشتنداری کرد، زیرا اینها فضایی را ایجاد کرده بودند، همانطور که آن فتنهگران و پیمانشکنان عمل کرده بودند و امیرالمومنین (ع) را مقصر در قتل خلیفه سوم تلقی کرده بودند و به جامعه القا کردند و خلیفه سوم به خاطر عملکرد غلطش که چه جنگ روانی درست کردند، چنان مورد نفرت قرار گرفت که انقلاب به پا شد و مردم آن را از بین بردند.
به گفته این کارشناس ارشد مسائل تاریخ صدر اسلام "ولی فتنهگران با عملیات روانی شدید چگونه عمل کردند که از خلیفه منفور یک خلیفه مظلوم ساختند و امیرالمومنین (ع) را که به یاری این خلیفه آمده بود تا او را از این سختیها و شقاوتی که خود برای خود ایجاد کرده بود بیرون بیاورد ولی امیرالمومنین (ع) را مؤثر و مقصر در قتل او جلوه دادند، حال آنکه به استناد منابع مهم اهل تسنن که امروزه در اختیار ما هست، همین سران فتنه جمل، خود عاملان مهم براندازی قتل عثمان بودند. عایشه، طلحه، زبیر و عمرعاص، اینها کسانی هستند که در قتل عثمان مؤثر بودند و حالا به خون خواهان عثمان تبدیل میشوند و امیرالمومنین (ع) باید تاوان پس بدهد و مردم را هم با سوءاستفاده از جایگاه همسری پیغمبر، صحابیهای بزرگ پیغمبر فریب دادند و عدهای احساس کردند که وظیفه دارند بیایند و با اینها بر ضد امیرالمومنین (ع) که نعوذ بالله مقصر است، همراه شوند و براندازی شود."
رجبی دوانی افزود: "در این فتنه هم ما میبینیم که اینها به این شیوه عمل کردند. فضایی را ایجاد کردند و گروهی را فریب دادند. بنابراین کار اینها مقابله بود و درآن شکی نیست ولی امیرالمومنین (ع) که میدانست خیلی از مردم هنوز توجیه نشدند. اگر چه حق سران آن فتنه و بازمانده فتنهگران، مرگ بود و امیرالمومنین (ع) بعد از جنگ جمل دستور داد، فراریها را تعقیب نکنید، زخمیها را نکشید و کاری به آنها نداشته باشید، خود عایشه که از رئوس این جریان بود را با احترام، در حصر قرار داد که عایشه دیگر حق نداشته باشد به فتنه انگیزیهای خود ادامه دهد.
حضرت ۴۰ خانم اهل بصره را دستور داد که لباس مردانه بپوشند و صورتهای خود را بپوشانند و او را از بصره به مدینه ببرند و حق ندارند از آن شهر بیرون بیاید و همانجا باید بمانند و الحق تا آخر خلافت امیرالمومنین (ع) ما دیگر تحرکی از عایشه برضد امیرالمومنین (ع) نمیبینیم.
در حقیقت امیرالمومنین (ع) او را در یک حصری قرار داد و از مجازات خود صرفنظر کرد. نه اینکه حق او مجازات نیست. داریم که وقتی امیرالمومنین (ع) او را سرزنش کرد که این چه فتنهای بود؟ خلاف دستور پیغمبر بیرون آمدی و این وضع را پیش آوردی، تقاضای عفو کرد و امیرالمومنین (ع) هم به حرمت جایگاه همسری پیغمبر (ص) و هم اینکه مصالح حکومت اینگونه ایجاب میکرد، او را مجازات نکرد و با احترام به مدینه برگرداند."
نتیجه گیری
با توجه به این واقعیات روشنگر و درس آموز، اولا به نظر می رسد علی مطهری به عمد داستان جمل را نادیده گرفته تا محوری ترین استدالال خود را بی اساس نسازد.
ثانیا آقای مطهری در نامه خود گفته است که دست به سلاح بردن ملاک است درحالیکه بر پایه منش و روش امیرالمومنان(ع) بیعت شکنی و تلاش برای براندازی نظام اسلامی ملاک است و عایشه خودش دست به سلاح نبرده بود.
سومین نکته این است که مطهری مدعی شده است حتی در صورت لزوم حصر، باید زمان آن کوتاه باشد اما دیدم که عایشه تا آخر عمر امیرالمومنین در حصر بود.
بر اساس این وقایع روشن و هدایتگر، امید و انتظار افکار عمومی اصلاح رویکرد جناحی و سیاسی علی مطهری و بازگشت وی به مسیر منافع ملی است؛ هرچند انتظار نمی رود افراطیون زخم خورده و فعالان فتنه با واسطه و بی واسطه دست از تحریک مطهری بردارند و وی را همانند گذشته به میانه میدان فتنه گری نکشانند.