به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران" عباس قدیمی فعال اجتماعی در نقد به مقاله محمد فکری تحت عنوان" آشوب در انتظارِ آشور" نوشت :
۱- بنظر می رسد جناب فکری برخلاف اسلاف خود نتوانسته است به خود بقبولاند که وقتی سرزمینی وطن می شود طبیعی است که حس قرابت و همزاد پنداری هم نسبت به آن زیاد می شود.
۲- اگر ایشان هم در آشور می زیستند قطعاً چنین نظری را ارائه نمی کردند که صرفاً یک مهاجرت و آنهم از روی ایجاز و اضطرار آنها را به آشور کشانده است. نیازی نیست که جناب فکری در مورد دیگران غور کنند کافی است در زندگی جناب استاد نبی اله فکری کمی مطالعه فرموده باشند و سیر زندگی و تکوین شخصیت شغلی او را مورد دقت قرار دهند کسی که لحظات تلخ و شیرینی را تجربه و آزموده و سالهای متمادی دور از خانواده و در داخل دریا که پر از خطر و آشوب بوده است را سپری کرده و به درجه استادی مفتخر بوده اند.
ایشان می توانند ورای گفتار احساسی بفرمایند پدربزرگشان حرفه جواهر سازی را در کجای هل آباد آموخته و سپس به آشور برده است؟
۳- موضوع بعدی مسئله مهاجرت است که نویسنده با توسل به آن خواسته اند طرح کنند که آشوری ها اصالت ندارند و اکنون که خزر روی برگردانده است می بایست ترک مکان نموده و به سرزمینی که دیگر در آن تعلق خاطری وجود ندارد برگردند؟!!
۴- جناب فکری طوری در مورد آشور و مردمانش سخن رانده که انگار آنها رانده شدگان سرزمین مادری خود بوده و فاقد بوته و ریشه هستند لذا آشور را به مثابه زادگاه خود می پندارند این نقد شاید برای پدران ما تا حدودی وارد باشد اما برای فرزندان آنها توهین و اهانت است. از آن گذشته وقتی که فردی بیش از ۷۵ درصد عمر خود را در سرزمینی بگذراند که مایه آرامش و کسب درآمدش بوده و علاوه بر آن روابط عاطفی و اجتماعی عمیقی را هم در آن داشته طبیعی است که آنجا برایش بهشت و بالا تر از استرالیا و امریکا باشد. البته همین تشبیه به استرالیا نمودن آشور توسط ایشان خود اشاره طعنه آمیزی به گذشته مردمان آشور است؟!! ایشان باید به یک سئوال پاسخگو باشند؛ اگر آنجا استرالیا بوده و مردم در بوجود آمدن آن نقش نداشته اند بفرمایند آن کشور رویایی الان در کجای این کره خاکی است؟
۵- ناموجه بودن دیگر این تحلیل در آن است که ایشان مردم و ساکنان آشور را بنوعی اشغال گر سرزمین ترکمن ها دانسته و اکنون که بار بنه خود را بسته اند دیگر حق ندارند زیاده خواهی کرده و مدعی بازگشت به آشور باشند انتخاب تیتر این مطلب شاید اشاره به چنین عاقبتی داشته باشد.
هرچند که می طلبد زوایای دیگر این نوشته را بیشتر مورد تدقیق قرار دهم اما به همین مقدار بسنده کرده و به جناب ایشان توصیه می کنم کمی با تعمل بیشتر نسبت به خواسته و عشق اهالی آشور مداعقه بفرمایند.
مطالعه تاریخ سیاسی و اجتماعی استان مازندران نشان می دهد که این همسایه همجوار همواره نگاه ناسیونالیستی و تحقیر آمیزی نسبت به استان گلستان داشته است . این نوع نگاه مشحون از کینه و تنفری بغایت مهار نشدنی می باشد در سالهای قبل از تقسیم شدن استان به جهت گستردگی حوزه جغرافیایی با وسعت غیر قابل کنترل؛ همواره گرگان و دشت در تیول و چمبره نگاههای محدود نگرانه سیاست بازان مازنی بوده و متاسفانه این حیلت و دست اندازی بعد از انفکاک هم تداوم یافته و با اعمال شیوه های ناجوانمردانه و بهره گیری از انواع ظرایف و شیوه های اغوا کننده در پی سنگ اندازی در مسیر رشد و توسعه استان تازه تاسیس( ۱۳۷۶) گلستان هستند . یکی از این شیوه ها استفاده از چماق و اهرم محیط زیستی به لحاظ یکپارچگی حوزه مدیریتی در مورد زمینه های رشد و توسعه استان گلستان و بالاخص تنها نقطه مهم و استراتژیک آن جزیره آشور می باشد.
شاید جناب فکری مطلع نباشند در تاریخ صد ساله حیات اقتصادی و اجتماعی در آشور هیچگاه اطلاق منطقه حفاظت شده برای آشوراده وجود نداشته و این عنوان مختص شبه جزیره میانکاله و به بعد از حریم کانال خزینی( که مصنوع دست بشر می باشد) اطلاق می شده است.
در خود آشوراده پاسگاه محیط زیست در ۲۰ کیلومتری غرب آشور مستقر بوده و ماموران آن هیچگاه به منطقه مسکونی و اداری آشوراده نزدیک نمی شدند. اما دقیقاً از زمانی که بقول خودتان دولت یار مستعجل شد این محیط زیستی ها بودند که دامنه قلمرو حکومت خود را به حریم خانه های مردم منتقل نمودند. چرا که در پس پرده؛ اغیار برای نیل به اهداف خود نیات خاصی را در حال پرورش دادن بودند.
امااینکه دوستان محیط زیستی ( سمنایی ها) نقاب افکنده و از سراب قصه های هزارو یک شب اهالی ناگهان بیرون آمده و هراسان اهالی آشور را منفعت طلب خطاب نموده اند نیز خود داستانی شگفت انگیز است !!!چرا که مدافعان محیط زیستی بخوبی و روشنی می دانند که دیگر پرده ها افتاده و صاحبان اصلی خیز خود را برداشته اند ؛ لذا هراسان و شتاب آلود با مستمسک نمودن گردهم آیی اهالی ؛ اتهام سود جویی به اهالی آشور را آنهم از زبان یک آشوری زاده طرح و در پی تخریب و تحقیر حرکت سازنده مردم آشور بر آمده اند.
ناشی گری از اینجا قابل رویت است که آقایان محیط زیستی از زوال و از بین رفتن شرکت بزرگی چون شیلات ابراز خوشحالی کرده و بجای نقد اقدامات غیر مسئولانه مدیران شیلات حداقل در سه دهه اخیر رونق مجدد شیلات را غیر مسموع دانسته و لاجرم هر نوع اقدام دیگر که از آن بوی توسعه و ارتقاء سطح معیشت مردم محروم ترکمن صحرا و دشت بیایید را سرکوب و تخطئه می نمایند و مردم آشور را متهم به تغییر ذائقه و سود پرستی می کنند!!!!
فارغ از اینکه بقول ایشان علایق غیر مادی اهالی بود که توانست به آنها انگیزه داده و مطالبه گر حقوق تضییع شده خود شدند بنابر این لازم نیست با تحریک احساسات عوام در پی القای ایجاد فضای دوقطبی در بین مردم آشور باشند که بقول جناب صائب:
نشاط دهر به زخم ندامت آغشته است
شراب خوردن ما شیشه خوردن است اینجا
بنابراین با فراق بال اعلام می داریم ما در عین دفاع از حریم و حوزه زیستی خود آزاد و مجاز هستیم تا ثمره یک سده زحمت و تلاش پدران و اسلاف خود را به طماعان حریص نداده و براساس معیار های نوین از نعمات داشته های خود بهره مند خواهیم شد و خاطرات حذف نشدنی خود را نیز در گوش فرزندان و نوادگان خود به زیبایی هرچه تمامتر و بدون هیچ سفارشی روایت خواهیم نمود . برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.