به گزارش پایگاه عدالت خواهان" مهران مديري در زمان دولت خاتمي، پاورچين و نقطهچين را ساخت و در برخي قسمت ها به مسائل سياسي پرداخت و همان دولتي را نقد كرد كه بر سر كار بود.
در زمان احمدي نژاد، شب هاي برره، قهوه تلخ و مرد هزار چهره را ساخت و به نقد همان دولتي پرداخت كه قدرت داشت و بر سر كار بود. حالا هم برنامهي دورهمي را دارد و به نقد دولت حاضر ميپردازد.
اين از مردانگي مديري است كه هر دولتي را در زمان خودش نقد مي كند با آنكه ميداند دولتي كه بر سر كار است قدرتش بسيار بيشتر از دولتي است كه ديگر بر سر كار نيست و انتقاد از دولتي كه رفته بسيار آسانتر است و ستايش بسياري را برميانگيزد.
اما چه سودي دارد نقد كردنِ دولتي كه ديگر بر سر كار و مسند امور نيست و قدرتي براي اصلاح خود ندارد؟ شايد مثال مودبانهاي نباشد اما تقريباً مشابه حرف زدن پشت سر مرده است.
هر دولتي را "در زمانِ خودش نقد كردن" هنر است. نقد كردن دولتها پيش از روي كار آمدنشان، ميشود پيشداوري و نقد كردن دولتها پس از اتمام مدت و تحويل قدرت اجراييشان فرافكني است.
نقد دولتي كه بر سر كار است ميتواند باعث پويايي در محيط سياسي شود و شايد آن دولت را بر آن دارد كه خود و امور مربوط به خود را اصلاح كند.
آنان كه به تازگي صداي انتقادهاي مهران مديري را شنيدهاند و ادعا ميكنند در زمان دولتهاي گذشته انتقادي نكرده حتماً يا سنشان به آن دوران نميخورد و يا فراموشي دارند.
ممكن است حافظهي تاريخي نداشته باشيم اما اينترنت كه داريم! با جستوجويي ساده همه چيز آشكار مي شود: از توقيفها، سانسورها و اعتراضهايي كه در هر دولتي بر آثار مديري شده تا شباهت عجيبِ واكنشهاي طرفداران دولتهايي با گرايشهاي سياسي مختلف به انتقادها و طنزهاي مديري.
يكي او را متهم به استفاده از نمادهاي فراماسونري كرده و ديگري او را مزدور ناميده! عناوين و برچسب هايي كه هواداران دو جناح سياسي از آن استفاده كردهاند متفاوت است اما ذاتِ عمل يكي است؛ تهمت زدن، برچسب زدن، انتقادناپذيري، ممنوع التصويري، ممنوع الكاري، خداحافظي اجباري، خداحافظي مصلحتي(!) و نمونههايي از اين دست كه در طول اين سالها بر هنرمندي مثل مهران مديري تحميل شده است.
ممكن است ما گرايشهاي سياسي متفاوتي داشته باشيم اما هيچ كدام از ما ديكتاتوري نميخواهيم؛ پس بشنويم سخنِ غيرِ خود را و اينقدر عصباني نباشيم كه اين براي سلامتيمان هم بهتر است.
الهه شيرازي