23 فروردین 1393 فرهنگ و هنر ،

نقد و بررسي بدون سانسور ،متن توافقنامة ژنو ،توسط دکتر سعید زیبا کلام ،در تالار فخرالدین اسعد گرگانی

نقد و بررسي  بدون سانسور ،متن توافقنامة ژنو ،توسط  دکتر سعید زیبا کلام ،در تالار فخرالدین اسعد گرگانی

پایگاه عدالت خواهان گلستان"نقد و بررسي متن توافقنامة ژنو ،بدون سانسور  دکتر سعید زیبا کلام  ،در تالار فخرالدین اسعد گرگانی که بمناسبت روز ملی هسته ای  در مورخه 21/1/93 در گرگان .

 

بسم الله و بالله و في سبيل الله و علي مله رسول الله

"باور کنيد من آدم دروغگوئي نيستم"! 

ضمن عرض سلام خدمت حضار محترم، دانشجويان و دانش‌پژوهان، خواهران و برادران شهر خرم و زیبای گرگان. چون کار مفصل و طولاني در پیش داريم، نيازي نيست وقت را خيلي صرف مقدمات و حواشي کنيم، مستقيم سراغ توافقنامه ژنو مي‌رويم.

            در اين تحليل مي‌خواهيم تلاش کنيم زمينه‌اي فراهم شود تا بتوانيم در پاره‌اي از سؤال‌هائي که هم‌اکنون ارائه مي‌کنم، قدري بيشتر تأمل کنيم و اين سؤال‌ها را قدري عالمانه‌تر و بدون جوسازي‌هاي رسانه‌اي‌ـ‌امنيتي‌‌ـ‌‌اطلاعاتي پاسخ دهيم.

طرح سؤالات

اما سؤالاتي که مي‌خواهيم با مرور بند بند توافقنامه به پاسخ آن‌ها برسيم:

۱ـ آيا به‌راستي، بدان‌گونه که آقاي رئيس‌جمهور مي‌گويند، "در نتيجة اين ابتکار … قدرت‌هاي بزرگ به اين نتيجه رسيده‌اند که تحريم و فشار، راه به جايي نخواهد برد و … راهي جز احترام متقابل و مذاکرة عزتمندانه وجود ندارد"؟

۲ـ همچنين، همان طور که آقاي رئيس جمهور مي‌گويند، آيا به‌راستي "فرزندان انقلابي … توانستند حقانيت ملت ايران در فعاليت‌هاي هسته‌اي را در صحنه بين‌المللي اثبات کنند"؟

۳ـ نيز، آيا به‌راستي، آن‌طور که آقاي رئيس جمهور مي‌گويند، "همة اصول و خطوط قرمز نظام" در اين مذاکرات رعايت شده است؟

۴ـ آيا اينک با اين توافقنامه "حقوق هسته‌اي و حق غني‌سازي ملت ايران مورد اذعان قدرت‌هاي جهاني ــ که سال‌ها سعي بر انکار آن داشتند ــ قرار گرفته است"؟

۵ـ آيا، آن طور که آقاي رئيس جمهور، جناب آقاي حسن روحاني مي‌گويند، "دستاوردهاي قطعي اين توافق اوليه، به رسميت شناخته‌شدن حقوق هسته‌اي ايران است"؟

۶ـ نيز، موافق مدعاي وزير امور خارجه، آقاي دکتر ظريف، آيا "بر اساس اين توافق ساختار برنامه هسته‌اي جمهوري اسلامي ايران به طور کامل حفظ مي‌شود"؟

۷ـ موافق مدعاي دکتر ظريف، آيا "تحريم نفتي ايران متوقف مي‌شود و … درآمدهاي نفتي آزاد خواهد شد"؟

۸ـ به راستي چرا از ابتداي اين مذاکرات، وزير خارجة ايران همواره بر محرمانه‌ماندن آن اصرار و تأکيد ويژه‌اي داشته است؟

۹ـ به‌راستي جريان مذاکرات از چه کساني محرمانه ماند؟ از آمريکايي‌ها، انگليسي‌ها، فرانسوي‌ها، يا اسرائيلي‌ها؟ يا فقط از ملت ايران؟

۱۰ـ چرا هيچ‌يک از طرف‌هاي مذاکراتي ما و به‌ويژه اروپا‌ـ‌‌آمريکاييان اصراري يا تأکيدي بر محرمانه ماندن مذاکرات نداشته‌اند؟

۱۱ـ آيا سند منتشرشده توسط وزارت خارجة ايران، تنها سند موافقت‌شده است؟ آيا اين‌گونه است؟

۱۲ـ آيا به راستي، آن گونه که آقاي رئيس جمهور مي‌گويند، سازمان تحريم‌ها "ترک برداشته است"؟

۱۳ـ و افزون بر "ترک‌ برداشتن"، آيا آن‌گونه که دکتر ظريف مي‌گويد، "در حال حاضر، ساختمان تحريم‌ها و فضاي ايجاد شده فرو ريخته است"؟

بررسي توافقنامه

همان طور که ملاحظه می‌کنید، توافقنامه شامل يک ديباچه  است و بعد اقدامات داوطلبانة ايران در بخش دوم آمده و بخش سوم عمدتاً عبارت است از اقدامات داوطلبانة آمريکا و اروپائيان است. بخش چهارم اجزاء يک راه حل جامع است که گام نهائي را در بر مي‌گيرد. اين گام داراي 7 بند راهبردي است که من امروز فقط به بررسي دو فقره آن‌ها مي‌رسم. اگر توفيقي باشد، در زمان‌هاي ديگر بحثی هم دربارة آن خواهیم داشت.

به قدری اين توافقنامه داراي نکات مينياتوري و ظريف است و به قدري آمريکائي‌ها و اروپائي‌ها مدبرانه کار کرده‌اند، انسان بي‌اختيار متمایل می‌شود به آن‌ها تبريک و تهنيت ‌بگويد و در دل تحسين کند.

خوب عجالتاً از ديباچه عبور مي‌کنيم، چون بعداً در مسئلة حق غني‌سازي به آن خواهم پرداخت: حق غني‌سازي و ماجراي قطع‌نامه‌هاي شوراي امنيت. اين‌جا دوستان ملاحظه کنند، اين ترجمة طابق النعل بالنعل است و قدري با ترجمة وزارت خارجه ــ ترجمة مخدوش ــ فرق دارد. ان شاء ا... اشتباه شده است، سهواً بوده و عمدي در کار نبوده! اميدوارم اين طور باشد.

 

"حفظ ساختار" يا "عقب‌گرد" فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران

۱- "از اورانيوم غني شده ۲۰% موجود، نيمي به صورت ذخيرة ۲۰% اکسيد اورانيوم براي توليد سوخت رآکتور تحقيقاتي تهران حفظ شود. مابقي ۲۰% اورانيوم غني‌شده بايد به اورانيوم تا غناي ۵% رقيق شود. هيچ خط توليد بازتبديلي نبايد وجود داشته باشد".

دقت کنيد همين بند یک جملة ساده و بسیار مهمی دارد: "هيچ خط توليد بازتبديلي نبايد وجود داشته باشد".

۲ـ "ايران اعلام مي‌کند که ظرف 6 ماه مورد نظر، اورانيوم بالاتر از ۵% غني‌سازي نخواهد کرد."

۳ـ "ايران اعلام مي‌کند که هيچ‌گونه پيشرفت‌هاي اضافي در فعاليت‌هاي خود در تأسيسات غني‌سازي سوخت نطنز، فردو، و رآکتور اراک نخواهد داشت."

هر کدام از اين سه سايت نطنز، فردو و اراک، يک پاورقي دارند، و همان طور که بعداً خواهيم ديد اين پاورقي‌ها بسيار بسيار مهم‌اند، گاهي از خود متن و بند مربوطه مهم‌تر و درازآهنگ‌تر و ژرف‌تر به لحاظ تأثيرگذاري. اين مطلب را که راجع به پاورقي‌ها گفتم در خاطرتان باشد تا نمونه‌ها و مصاديقش را در ادامه ذکر کنيم.

اما پاورقي نطنز، خيلي ساده است:

1. "ايران هگزا فلوريد اورانيوم به سانتريفيوژهاي نصب‌شده ليکن فعال‌نشده، تزريق نخواهد کرد."

2. "ايران سانتريفيوژهاي اضافي نصب نخواهد کرد."

3. "ايران در اين 6 ماه اول سانتريفيوژهاي موجود را با سانتريفيوژهايي از همان نوع جايگزين مي‌کند."

دربارة "از همان نوع" شايد يک توضيح کوتاهي لازم باشد، و آن اين‌که از همان نوع يعني از نسل‌هاي بسيار بسيار پيشرفته‌تر بعدي که هموطنان شما زحمت کشيده‌اند و ساخته‌اند و نسل بعدي است و شش برابر توان غني‌سازي دارد، استفاده نشود. همين شما که اين‌ها را ساخته‌ايد، اما حالا نبايد از جریان مذاکرات و توافقات اطلاع داشته باشید. شما يک جورهائي نامحرميد! از همان نوعي که در فردو و نطنز و ... داريم، از همان نوع فقط مي‌تواند نصب شود.

در پاورقي ۲ که به تأسيسات فردو مربوط مي‌شود قيد مي‌شود که:

1. "هيچ غني‌سازي بيش از ۵% در چهار آبشاري که در حال حاضر اورانيوم غني‌سازي مي‌کند، انجام نشود.

2. ظرفيت غني‌سازي افزايش داده نشود."

3. "هگزا فلوريد اورانيوم (همان UF6) به دوازده آبشار ديگر تزريق نشود، آبشارهايي که در حالت غيرعملياتي باقي خواهند ماند."

4. "هيچ اتصالاتي ميان آبشارها ايجاد نشود."

و بالاخره، مشابه همان‌که در بارة نطنز داشتيم، اين‌جا هم تکرار مي‌شود که:

5. "ايران در ظرف اين اولين 6 ماه سانتريفيوژهاي موجود را با سانتريفيوژهايي از همان نوع جايگزين خواهد کرد."

در پاورقي ۳، که مربوط به رآکتور آب سنگين اراک است، در 5 بند جداگانه آمده است:

"ايران اعلام مي‌کند که، با توجه به نگراني‌هاي مربوط به ساخت رآکتور اراک،

1. براي 6 ماه اين رآکتور را راه‌اندازي نکند.

2. سوخت يا آب سنگين به سايت رآکتور حمل نکند.

3. سوخت بيشتري را تست نکند.

4. سوخت بيشتري براي رآکتور توليد نکند.

5. قطعات باقيماندة رآکتور را نصب نکند."

در مورد اين بند آخر شايد يک توضيح کوتاه بي‌فايده نباشد و آن اين‌که از وضعيت رآکتور آب سنگين اراک تخمين‌هاي مختلفي بنده با واسطه يا بي‌واسطه از برخي از مسئولين و مديران سازمان انرژي اتمي و نيز از سوي برخي از اعضاي تيم مذاکره‌کنندة قبلي و جديد دارم و آن اين‌که صحبت از چيزي بين 5 تا 15% ابزار و وسائل و ادواتي است که مانده است تا نصب شود. وقتي قطعات رآکتور باقي‌ماندة اراک را نصب نکنند، في‌الواقع رآکتور تعطيل مي‌شود.

اين 5 مورد را يک بار با هم مرور کنيم و از خودمان سؤال کنيم: آيا اين اقدامات دلالتي جز تعليق و تعطيلي هر گونه فعاليت در رآکتور اراک دارد؟ و آيا اين اقدامات مقدمه و تمهيدي براي برچيدن کامل رآکتور آب سنگين اراک نيست؟ چنانچه اظهارات بعدي بسيار جدّي مقامات عالي‌رتبة آمريکايي و نيز رفتار مقامات عالي‌رتبة ايراني را به موارد متعهد شدة ايران اضافه کنيم، به نحو روشن و بيّني درخواهيم يافت که اين دو سؤال چقدر به‌جا و درست مطرح شده‌اند. بعداً مواردي را در اين تحلیل خواهيم ديد که به اين دو سؤالي که اکنون طرح شد ارجاع مي‌کنند.

۴ـ "هنگامي که خط تبديل اورانيوم ۵% غني‌شده به اکسيد اورانيوم آماده شود، ايران تصميم گرفته است که اورانيوم‌هاي جديداً غني‌شده تا ۵% ظرف اين 6 ماه را به اکسيد اورانيوم تبديل کند."

دلالت اين بند به نظرم روشن است: يک گرم به اورانيوم غني‌شدة ايران تا 5% اضافه نخواهد شد. هر چه از اين به بعد تا 6 ماه اورانيوم 5% غني شود، با يک خط تبديلي به اکسيد اورانيوم تبديل شود که فقط به درد سوخت نيروگاه مي‌خورد و هيچ کار ديگري نمي‌توان با آن انجام داد.

۵ـ "ايران هيچ تأسيساتي براي غني‌سازي ايجاد نخواهد کرد."

آيا روشن نيست که اين تعهد ادامة پيشرفت کمّي و کيفي تأسيسات غني‌‌سازي را به‌‌طور کامل متوقف مي‌‌کند؟ همچنين، از خود سؤال کنيم: آيا امکان دارد اين توقف کامل در راه‌‌حلّ جامع ــ که مذاکراتش حدود دو ماهی هست شروع شده است ــ  منتفي شود؟ آيا به‌‌واقع قابل‌‌تصور است که آمريکاييان از اين توفيق چشمگير خود حتي يک‌‌‌‌وجب صرف‌نظر کنند؟

۶ـ "ايران به فعاليت‌هاي تحقيق و توسعة نظارت‌شده‌‌اي ادامه خواهد داد ــ شامل فعاليت‌هاي تحقيق و توسعة غني‌‌سازي جاري‌‌اش ــ که براي انباشت اورانيوم غني‌‌شده طراحي نشده باشد."

خوب، دوستان توجه دارند؟ همان طور که مي‌دانيد، عموم مراکز صنعتي بزرگ در دنيا، داراي يک واحد تحقيق و توسعه مي‌باشند. اين بند يعني، چنانچه هر نوع پژوهشي مستقيم يا غير‌‌مستقيم ارتباطي با انباشت اورانيوم غني‌‌شده داشته‌‌باشد بايد متوقف شود.

۷ـ "هيچ بازفرآوري و يا ساخت تأسيساتي براي بازفرآوري نبايد انجام شود."

به ‌‌عبارتي ديگر، نه‌‌تنها هيچ تأسيسات بازفرآوري نبايد ساخته شود بلکه تأسيسات موجود هم بايد برچيده شود. آيا همة کشورهايي که داراي برنامة هسته‌‌اي هستند هم، چنين تعهداتي به آژانس و يا به دولت آمريکا و متحدان اروپايي‌‌اش سپرده‌‌اند؟

 

رصد‌‌هاي گسترده‌شده يا دسترسي بي‌‌کران اطلاعاتي

اين شماره‌گذاري‌ بندها از جانب بنده می‌باشد:

۸ ـ"در اختيارگذاشتن اطلاعات به آژانس بين‌‌المللي انرژي اتمي شامل:

الف) اطلاعات دربارة برنامة ايران براي تأسيسات هسته‌‌اي."

گمان مي‌کنم این بند خيلي روشن باشد: يعني ايران هر نوع برنامه‌اي راجع به برنامة هسته‌اي‌اش دارد، مي‌خواهد مرکزي را ببندد، مرکزي را گسترش دهد، خط توليد جديدي ايجاد کند، مي‌خواهد مراکز جديدي ايجاد کند، مي‌خواهد توليد برق بيشتري داشته باشد، رآکتور تحقيقاتي ايجاد کند و …؛ ملاحظه کنيد هيچ قيدي ندارد. "اطلاعات دربارة برنامة ايران براي تأسيسات هسته‌‌اي." هيچ قيدي ندارد که چه نوع فعاليت‌هائي، کجا، اين‌ها که موجود است، جديد؟ هيچ قيدي! براي هر نوع برنامه‌اي که شما در برنامه‌ريزي و سياست‌گذاري داريد، براي 6 ماه ديگر، براي 6 سال ديگر، براي 16 سال ديگر بايد اطلاعات آن را تقديم کنيد.

ب) "توصيف هر يک از ساختمان‌‌هاي هر يک از مراکز هسته‌اي."

يعني یک به یک بايد ساختمان‌هايتان را مشخص کنيد. کدام انبار سانتريفيوژ است، کدام انبار چرخنده (روتورها) ست، کدام انبار قطعات يدکي مختلف است، کدام ساختمان محل استقرار و اقامت پرسنل اعم از متخصصين و تکنيسين‌ها است. بايد بگوئيد اين ساختمان اين است و آن ساختمان اين. بايد تمام ساختمان‌ها را مشخص کنيد، همه را.

ج) "توصيف مقياس و دامنة عمليات هر يک از مکان‌‌هايي که سهمي در فعاليت‌‌هاي هسته‌‌اي دارند."

هر جاي ايران، هر مکاني که سهمي در فعاليت هسته‌اي دارد، مقياس و ميزان کار آن را شما بايد اعلام کنيد.

د) "اطلاعات دربارة معادن اورانيوم و نيز کارخانجات نورد اورانيوم."

اگر دقت کرده باشید همین حدود دو ماه پیش از معدن اورانیومی در بندرعباس بازدید و وارسی به عمل آمد.

ه) "اطلاعات دربارة منبع تمام مواد مورد استفاده."

"اين اطلاعات ظرف سه ماه از اتخاذ اين اقدامات فراهم خواهد شد."

و این یعنی، بايد بگوئيد که هر بخش از اين مواد از کجا تأمين مي‌شود، چه از داخل، چه از خارج. اين سه ماه را به خاطر بسپاريد که بعداً با آن کار داريم.

۹ـ "تسليم يک پرسش‌‌نامة اطلاعات طراحي روزآمدشده براي رآکتور اراک."

شايد دست‌کم بعضی از دوستان شنيده باشند که فردو و نطنز به لحاظ طراحي ویژگی خاصی ندارد، و بنابراين روي‌هم‌رفته نگراني راجع به آن کمتر است. اين طور که من از منابع مختلف غربي خوانده‌ام ــ با توجه به ظلمت اطلاعاتی و رسانه‌ای که امروزه در باب ماجرای هسته‌ای در ایران حاکم است ــ برای غربي‌ها و به ویژه برای آمریکایی‌ها رآکتور اراک "غيرقابل‌قبول" است. و از جمله مطالبی که مي‌گويند اين است که طراحي اين چيست؟ طراحي اين بايد براي ما روشن شود. براي اين‌که ما حتی دربارة طراحی آن هم هیچ نمي‌دانيم. به همين خاطر يک پرسشنامة اطلاعات طراحي روزآمدشده ويژة رآکتور اراک طراحي شده که ايران بايد تکميل و تسليم کند.

اراک اصلاً ممتاز است. يعني وقتي شما منابع غربي را مي‌خوانيد ــ در منابع ايراني که محرمانه است ــ به کرات به راکتور اراک ارجاع داده می‌شود. غربیها و به ویژه آمریکایی‌ها قدری نزدیک به آنچه  شما راجع به فوتبال و تیم‌های استقلال و پرسپوليس و اين قبيل موضوعات و يا حتي چيزهاي مهم‌تري مانند رانت‌خواری‌های مرتبط با حکومت صحبت مي‌کنيد، در کنگرة آمريکا، کاخ سفيد و بسياري از مطبوعات و مراکز علمي جدي و در برنامه‌هاي خيلي جدي سياسيشان دربارة اراک صحبت مي‌کنند. جلسه‌اي نيست که موضوع هسته‌اي ایران باشد و قصة راکتور اراک طرح نشود. جلسه‌اي نيست که مسائل امنيتي آمريکا مطرح شود و نيروگاه آب سنگین اراک طرح نشود. فرصت شود بعضي از اين بحث‌ها را برايتان خواهم گفت‌.

۱۰ـ "برداشتن گام‌‌هايي جهت توافق با آژانس جهت فرجام‌بخشيدن به يک رويکرد حفاظتي براي رآکتور اراک."

يعني ما بايد با آژانس وارد مذاکره شويم و براي يک برنامة حفاظتي و نظارتي کامل بر رآکتور اراک به توافق برسيم.

۱۱ـ "دسترسي روزانه بازرسان آژانس هنگامي‌که بازرسان ديگري براي مقاصد راستي‌‌آزمايي اطلاعات طراحي، راستي‌‌آزمايي دستگاه‌هاي موقت، راستي‌‌آزمايي دستگاه‌هاي فيزيکي در فردو و نطنز حضور ندارند، و نيز بازرسي‌‌هاي سرزده به‌‌منظور دسترسي به بايگاني‌‌هاي مراقبتي آفلاين."

براي اين‌که متوجه شويم که اين رصدها و بازرسي‌هاي گسترده‌شده چه معنی و دلالتی دارد ــ با توجه به فقدان اطلاعات از جانب مقامات ذیربط دولتی ــ ناگزیریم به منابع و مقامات آمريکایی متوسل شويم!

باراک اوباما رئيس جمهور آمريکا، در مرکز سابان، مرکزی علني و رسمي و داراي سايت، مرکزي که چيز مخفي ندارد، در پاسخ به سؤالي که آقاي سابان مدير مرکز مطرح مي‌کند و از او مي‌پرسد: "آقاي رئيس جمهور، بفرمائيد که شما چه تضميني داريد که ايران بمب هسته‌اي نسازد؟" جواب مي‌دهد. اما آن‌جا چه کساني نشسته‌اند؟ برخی صاحبان یا مدیران و سردبیران مهم شبکه‌هاي راديويي، تلويزيوني، خبرگزاري‌ها، خبرنگاران و روزنامه‌نگاران کارکشتة قدیمی آمریکایی صهیونیست ــ فيلمش به زبان اصلي روي سايت مؤسسة بروکينگز هست که اگر دوستان خواستند ‌می‌توانند ايميل‌هاي خود را به باني جلسه بدهند تا برايتان ارسال شود. نه محرمانه است، چيزي نيست، گفت‌وگو که به زبان اصلي صورت مي‌گيرد ببينید، خيلي جالب است.

آقاي سابان مي‌پرسد آقاي رئيس جمهور، شما چه تضميني داريد که ايران چنين حرکتي نکند؟ با توجه به اين‌که رئيس جمهورهاي سابق امريکا دربارة کرة شمالي و پاکستان گفته بودند که اين‌ها چنين کاري نمي‌کنند و بمب اتمي نمي‌سازند. شما چه تضميني داريد؟ شسته‌رفته بودن و شفافيت را نگاه کنيد. مي‌گويد: "هيچ تضمين بنياني وجود ندارد". ايشان بدون هيچ پشتک وارو و الاکلنگ و قايم موشک‌بازي ــ چرا که يک سري گرگ آن‌جا نشسته‌اند ــ اصلاً جاي بازي ندارد. "هيچ تضمين بنياني وجود ندارد". عين جملة اوباماست و چقدر راست! براي اين‌که ايران هم کشور پهناوري است، و هم کشور ثروتمندي است، و هم تا دلت بخواهد به لحاظ فني و مهندسي توانمند است. بنابراين بازي ندارد، هيچ تضمين بنيانی وجود ندارد. بعد سر بحث ديگري مي‌رود. اما "بحث ديگر" علت نقل اين ماجراست، راجع به همين بخش رصدهاي بيکران و دسترسي‌هاي بازرسي‌هاي روزانه. اوباما بلافاصله اضافه می‌کند: "ما امکانات رصدي و نظارتي بي‌سابقه‌اي را طراحي کرده‌ايم که تعهدات و قول‌هاي ايران را در اين 6 ماه به دقت مورد راستي‌آزمايي قرار خواهند داد."

اوباما راست مي‌گويد و براي خوش‌کردن دل صهيونيست‌هاي قسم‌خورده‌اي که آن‌جا نشسته‌اند به آن‌ها دروغ نمي‌گويد و نمي‌تواند بگويد. دسترسي‌هاي روزانة بازرسان آژانس به يقين در طول تاريخ آژانس بي‌همتا و يکتاست، به راستي يک چنين نظارتي در طول تاريخ بر هيچ کشور مستقلي تحميل نشده است.

12. "بازرسان آژانس مي توانند دسترسي مديريت شده به مکان‌هاي ذيل را داشته باشند:

الف) کارگاه‌هاي مونتاژ سانتريفيوژ،

ب)کارگاه‌هاي توليد چرخنده‌هاي سانتريفيوژ،

ج) تأسيسات ذخيره‌سازي،

د) معادن اورانيوم و کارخانجات تولید اورانيوم."

مادة الف) يعني همان کارگاه‌هاي مونتاژ سانتريفيوژ، يک پاورقي بسيار مهم دارد. پاورقي اعلام مي‌کند توليد سانتريفيوژ ايران در اين 6 ماه منحصر به جايگزين کردن ماشين‌هاي معيوب خواهد شد. خوب، اين چه دلالتي دارد؟ از اين چه استنباط مي‌شود؟ يعني سانتريفيوژ توليد نمي‌شود. پيچيدگي ندارد، البته من از آدم‌هاي باسواد کمک مي‌گيرم، ولي خوب به نظرم وقتي ياد گرفتم متوجه شدم چيز ساده‌اي است، يعني فقط و فقط کارخانجات توليد سانتريفيوژ شما وقتي به حرکت درمي‌آيد که بخواهيد تعدادي از سانتريفيوژهاي خراب شده و معيوب شده ــ يکي، دو تا، پنج، ده، پانزده، بيست تا، که اين طرف و آن طرف نطنز و فردو خراب شده ــ را جايگزين کنيد، بعد مي‌توانيد اين کارخانه را راه بياندازيد وگرنه تعطيل است.

از خودمان سؤال کنيم دسترسي و بازرسي اين قبيل اماکن چه ارتباطي به غني‌سازي اورانيوم دارد؟ چرا بايد بازرسان آژانس هم از محل و مکان تأسيسات فوق اطلاع داشته و هم امکان بازرسي از درون آنها را داشته باشند؟ جا دارد متذکر شويم از ابتداي مناقشات امريکا و متحدان اروپايي‌اش با ايران، اين اولين بار است که امريکا و اروپاييان اين‌چنين دسترسي اطلاعاتي بي‌کران به تمام اجزاء و جوارح و جزئيات تاسيساتي، کارگاهي، توليدي و محل و آدرس آن‌ها پيدا مي کنند. پيش از اين سابقه ندارد، به طوري که اکنون به نظر مي‌رسد تعليق‌هاي خفت‌بار سال 1382 در مقايسه با اين مجموعه از تعليق‌ها، توقف‌ها، نظارت‌ها، بازبيني‌ها، بازرسي‌ها و از بين بردن اورانيوم غني‌شدة 20% و تبديل آن به اورانيوم 5% و اکسيد اورانيوم چقدر کمتر رسوا و حقارت‌انگيز است.

پيش از طرح تعهدات داوطلبانة امريکا و متحدانش بهتر است يک جمع‌بندي از مجموعه اقدامات را اين‌جا داشته باشيم. دوازده بند است، اين براي ارجاع خيلي به ما کمک مي‌کند:

1- تمام ذخاير اورانيوم 20% غني شده از بين مي رود،

2- غني‌سازي بالاي 5% درتمام مراکز هسته‌اي ايران به طور کامل متوقف و تعطيل مي‌شود،

3- اورانيوم غني شده تا 5% در 6 ماه مورد نظر تماماً به اکسيد اورانيوم تبديل مي‌شود،

4- غني‌سازي توسط سانتريفيوژهاي نصب، ليکن فعال نشده منتفي مي‌شود،

5- نصب و فعال‌سازي سانتريفيوژ نسل جديد منتفي مي‌شود،

6- افزايش ظرفيت غني‌سازي در تمام مراکز هسته‌اي ايران منتفي مي‌شود،

7- رآکتور اراک راه اندازي نمي‌شود، سوخت يا آب سنگين به سايت راکتور منتقل نمي‌شود، سوخت بيشتري براي رآکتور توليد نمي‌شود و قطعات باقي ماندة راکتور هم نصب نمي‌شود. جان کلام در يک کلام: رآکتور اراک آماده براي برچيدن مي‌شود.

8- هيچ تأسيساتي براي غني‌سازي ايجاد نمي‌شود.

9- هر گونه فعاليت‌هاي تحقيق و توسعه که زمينه‌ساز يا مرتبط با انباشت اورانيوم غني شده باشد، متوقف مي‌شود.

10- توليد سانتريفيوژ متوقف مي‌شود، مگر براي جايگزيني سانتريفيوژهاي معيوب.

11- بازفراوري يا ساخت تأسيسات بازفراوري تعطيل مي‌شود،

12- اطلاعات و بازرسي‌هاي بي‌سابقه و بي‌کران، نه فقط دربارة نطنز و فردو، بلکه شامل رآکتور اراک، کارگاه‌هاي ساخت سانتريفيوژها، ساخت چرخنده‌هاي سانتريفيوژها، انبارکردن سانتريفيوژها و چرخنده‌ها، معادن اورانيوم، کارخانجات اورانيوم و منبع هر گونه مواد يا قطعة مرتبط بايد به طور کامل فراهم شود.

اميدوارم اين جمع‌بندي قدري ــ اگر نه کاملاً ــ زمينه را براي پاسخ‌گويي به برخي از سؤالات ابتداي اين تحليل فراهم کرده باشد. آيا حالا مي‌توانيم مدعي شويم ــ آن‌طور که آقاي رئيس جمهور مدعي مي‌شود ــ که در نتيجة اين ابتکار قدرت‌هاي بزرگ به اين نتيجه رسيدند که تحريم و فشار راه به جايي نخواهد برد و راهي جز احترام متقابل و مذاکرة عزتمندانه وجود ندارد؟!

مذاکره عزتمندانه اين است؟ احترام متقابل اين است؟ اين احترام متقابل است؟ آن‌ها متوجه شدند که تحريم و فشار راه به جايي نخواهد برد؟! مطبوعات غربي را من نمي‌توانم بخوانم و نمي‌فهمم و خوب روشن است چرا! اما زبان مؤسسات سيمين و شکوه و …، اين کلاس‌ها کفايت مي کند. مطبوعات غرب را بخوانید و سايت‌هاي خبرگزاري‌هاي يونايتد پرس اينترنشنال، آسوشيتد پرس، آژانس فرانس پرس، رويترز و … را ببينيد. کلید را مي‌زني که مرور کني، اصلاً صفحة مانیتور از مطلب سياه مي‌شود. درمي‌ماني که از کجا شروع کني به خواندن! اين‌ها را ما نمي‌توانيم بخوانيم. چون هم بي‌سواديم! و هم اشتغالات متعدد حکومتی چنین مجالی نمی‌دهد. ولي کساني که سواد دارند و مي‌خوانند به ما مي‌گويند که اعضای کنگرة امريکا ــ مجلس نمايندگان و سنا ــ دارند به جان کري و شرمن فشار مي‌آورند که با توجه به توفیق و تاثیر تحریمها، شما همين ‌قدر دستاورد داشتيد، چرا برنامة هسته‌ای ایران را کامل جمع نکرديد؟ چرا نطنز و فردو و اراک را گِل نگرفتيد؟ مگر نمي‌بينيد مقامات ايراني‌ مدام به انحاء مختلف کرنش میکنند و مدام لبخند میزنند و غمزه میآیند؟ مگر نمي‌بينيد تحريم چه‌ شق‌ّالقمری کرده؟ بعد ما می‌آییم درست عکس آن را مطرح می‌کنیم! ــ که غربیان متوجه شده‌اند که تحريم راه به جايي نمي‌برد؟! آن‌ها متوجه شدند؟! چی را متوجه شده‌اند؟  نُقل و نَقل تمام مجالس سياسي غرب این است که تحریم‌ها بالاخره نتیجه داده است، روزنامه‌ها را بخوانيد، روزنامه‌هاي جدي را بخوانيد، در آمريکا نيويورک تايمز، واشنگتن پست، لس آنجلس تايمز، يو اس اي تودي، کريسچین ساينس مانيتور، وال استريت ژورنال و بعد اين طرف در انگلستان ايندپندنت، فايننشيال تايمز، گاردين، تایمز، اينترنشنال هرالد تريبيون. اين‌ها را يک نگاهي بکنيد، از ميان تعداد زيادي که در اين مدت مقاله در آمده است، چشمانتان را ببنديد و به طور تصادفی و بلاضابطه دست بگذاريد روي يکي، بعد بخوانيد ببينيد اصلاً تحليل دارد چه مي‌گويد.

            اين‌ها متوجه شدند تحريم راه به جايي نمي‌برد؟! با رفتاري که شما کرديد، با تبليغاتي که شما کرديد اين‌ها متوجه شدند تحريم راه به جايي نمي‌برد؟ ببخشيد، حالا مثلاً بعضي از ما ايراني‌ها بي‌سوادند، ولي آنها که خوب مي فهمند! آخر ما چه فکر کرديم؟ فکر کرديم اين‌ها نمي‌فهمند؟ که آن‌ها متوجه شدند که تحريم راه به جايي نمي‌برد؟ با اين تبليغات و زمينه‌سازي‌هايي که شما کرديد اين‌ها به اين نتيجه رسيدند؟ با نحوة مذاکرات و چيزهايي که توافق کرديد به اين نتيجه رسيدند؟ هيهات!

آيا اين سخن راست است؟ سخن آقاي روحاني: "فرزندان … انقلابي توانسته‌اند حقانيت ملت ايران را در فعاليت‌هاي هسته‌اي در صحنة بين المللي اثبات کنند"! يا ما نمي‌فهميم که اثبات يعني چه، به خصوص بنده که اصلاً اثبات را نمي‌فهمم چطوري مي‌نويسند، بنده که اصلاً هيچ! اثبات يعني چه؟ حقانيت چه را اثبات کردند؟ یا حقانیت را نمی‌فهمیم یا اثبات را. و یا هر دو را!  و یا بطرز خسران‌خیزی خلایق را از دَم …. و یا شاید هم می‌فهمیم لیکن تصور می‌کنیم ملت ایران به گونه‌ای است که مطابق "هر چه آن خسرو کند شیرین کند"، هر چه ما کنیم به‌‌به کند!

            کار ما زياد است! آيا به راستي همة اصول و خطوط قرمز نظام، آن طور که آقاي رئيس جمهور مي‌گويند در اين مذاکرات تاکنون رعايت شده است؟ واقعاً اين‌طوري است؟ آيا به واقع حقوق هسته‌اي و حق غني‌سازي ملت ايران مورد اذعان قدرت‌هاي جهاني قرار گرفته است؟ قدرت‌هاي جهاني به سر تا پاي ما دارند مي‌خندند، روس‌ها و چيني‌ها و حتي اروپايي‌ها وحشتناک متحير و شگفت‌زده‌اند که در ايران چه شده؟ چه خبر شده؟ اين همان ايران است که اين طور مي‌آيد مذاکره مي‌کند و اينطور دارد توافق مي‌کند؟ آن وقت اين‌ها مورد اذعان قرار گرفته است؟ چه چيز مورد اذعان قرار گرفته است؟ حق و حقوق ما؟ حق و حقوق غني‌سازي؟ سر ماجراي حق غني‌سازي، پروندة جدا را در پايان اين بحث اگر مجال شود، خواهم گفت. بايد مجال شود، قرار شد من راجع به توافقنامه چيزهائي را نگويم، ولي حق غني‌سازي را بايد بگويم. چون خيلي ماجراي عبرت‌آموزي است. خيلي احساس کرامت و عزت ايراني مي‌کنيم، اين قصة غني‌سازي را بخوانيم؛ خيلي جالب است و تبعاتش را راجع به استقلال مملکت، حاکميت ملي و انقلاب متوجه مي‌شويم.

آيا به واقع، اين‌طور که آقاي روحاني مي‌گويد، "دستاورد قطعي اين توافق اوليه …" ــ ببخشيد من نمي‌توانم به شما اهانت کنم، هيچ چيز نمي‌گويم، نمي‌دانم چه تصور شده است؟ تصور شده است ملت ايران چطوري است؟ زير بوته به عمل آمده‌اند؟ واقعاً تعجب مي‌کنم، آيا اين سخن درست است که "دستاورد قطعي اين توافق اوليه به رسميت شناخته شدن حقوق هسته‌اي ايران است". حقوق هسته‌اي ايران اين‌طور به رسميت شناخته شده است؟ اين دستاورد قطعي است؟ سخن آقاي دکتر ظريف در 3/9/92 در ژنو، آيا اين راست است که "بر اساس اين توافق ساختار برنامة هسته‌اي ايران به طور کامل حفظ مي‌شود"؟ آيا حفظ شده است؟ اين‌هايي که شما خوانديد و ديديد، آيا حفظ شده است؟ سخن آقاي دکتر ظريف 27/9/92، آيا اين حرف راست است که "ساختمان برنامه هسته‌اي ما حفظ شده است" آيا اين‌طور است؟ حفظ شده است؟ آيا اين سخن معاون بين المللي وزير امورخارجه آقاي دکتر عراقچي راست است که "ما اقداماتي را براي گام اول توافق کرديم ــ گام اول يعني همین توافقنامه ــ که باعث مي‌شود کل ساختار هسته‌اي کشور حفظ شود"؟ آيا حفظ شد؟ "هيچ دستگاهي خاموش نمي‌شود و هيچ برنامه‌اي به عقب بازنمي‌گردد". اين‌طوري است واقعاً؟

 

ترک برداشتن يا فروپاشي ساختمان تحريم‌ها

حالا وقت اين است که اقدامات داوطلبانة اروپائي‌ها و امريکايي ها را ببينيم. اين بند اول و بند پنجم و ششم و هفتم، اين چهار تا و بقيه را هم بررسي کنيم.

            بند يک، اين يک را دقت کنيد، من مانده‌ام مجلس، مجلس نمايندگان مردمند؟ مجلس ما نمايندگان که هستند؟ سوگندي که خوردند، اين سوگند مال کجاست؟ سوگندِ پاسداري از انقلاب اسلامي؟ پاسداري از منافع ايران؟ اين‌ها مشغول چه کارهايي هستند؟ بنده که هر روز صبح دارم استغفار مي‌کنم به خاطر رأي‌هايي که دادم، اين را همين‌جا بگويم، به اين‌که فلانی مثلاً توصيه کرد و بهمانی زنگ زد و ايشان هم گفت آدم‌هاي خوبي هستند و اين ليست را شما پر کن! محال ممکن است من ديگر در انتخاباتي شرکت کنم که قرار باشد به سي نفر رأي بدهم، اگر يک دانه شناختم، فقط به آن يک نفر رأی خواهم داد. و آن يک نفر هم بايد به لحاظ "غيرت"، "عزت‌" و "استقلال‌طلبی" مورد شناختم باشد. من‌حيث‌المجموع حداقل مثل جان کري و شرمن باشد! آری! اگر اين‌طوري يافتم رأي مي‌دهم و نيافتم رأي نمي‌دهم. خدا مي‌داند از زماني که من در کارهاي اين دو انسان دقيق ريز شدم، اصلاً بي‌اختيار هر وقت اين دو را در تلويزيون مي‌بينم، مي‌گويم خوش به حال امريکائي‌ها، چقدر شما غيرت دارید، چقدر قدرت و امنیت آمریکا برای شما بنیانی است. چقدر ثبات قدم داريد، عجب آدم‌هاي تيزي هستيد، چقدر به منافع ملي امريکا وفا داريد. کاش يکي از موهاي گنديده‌تان در تن من مي‌بود!

            اين بند اول را نگاه کنيد: "تلاش‌ها جهت کاهش بيشتر فروش نفت خام ايران مکث مي‌شود" ــ خوب دقت کنيد، اصلاً کار مينياتوري‌اش فوق‌العاده است ــ "به طوري که مشتريان موجود بتوانند ميانگين موجود نفت خامشان را خريداري کنند." يک بار ديگر: تلاش‌ها جهت کاهش بيشتر فروش نفت خام ايران مکث مي‌شود. ملاحظه مي‌شود که در اين‌جا تلاش‌هاي بيشتر براي کاهش است که مکث مي‌شود و اين يعني ميزان تحريم‌هاي فروش نفت کماکان به قوت سابق و موجود خودش باقي مي‌ماند. آن ‌چه با مکث، و نه توقف يا برچيدن ساز و کارها مواجه مي‌شود، تلاش‌هاي هرچه بيشتر براي گسترش تور تحريم است. اين اتفاق دارد مي‌افتد، يعني چه؟ يعني هر مقداري که ما امريکايي‌ها و اروپايي توانستيم تور تحريم را تا به امروز بسط بدهيم و بگسترانيم، سر جايش هست.

            بنده از حضار محترم عذر مي‌خواهم، ابدا قصد جسارت نیست، این مطالب را براي بچه‌هاي دبيرستاني توضيح دادم، اصلاً انگار همه جايشان ويبره وصل شده است، شروع مي‌کنند به تکان‌خوردن که آقاي دکتر، واقعاً راست مي‌گوئيد؟ يعني اين‌طوري؟ يعني فقط تلاش‌هاي بيشتر براي گسترش تور تحريم؟ يعني تور تحريم کاملاً سر جاي خودش است؟ تور تحريم فروش نفت که قدم مهمي است، تازه ما تلاش بيشتر نمي‌کنيم به اين معنا که ــ دارم توافقنامه را مي‌گويم ــ شما نمي‌توانيد مشتريانتان را عوض کنيد، اين خيلي مهم است. ميزان صادراتتان که بالاخره از يک منافذ و اين طرف و آن طرف داريد اين 2/1ميليون بشکه در روز را به هر حال به طرق مختلفي از زير تور و از کنار و از منفافذ و از اين طرف و آن طرف خلاصه يک ميليون و 200 هزار بشکه داريد مي‌فروشيد. يعني در منابع غربي که جاري است، در بعضي جاها يک سري آدم‌هاي نامحرم هستند به خصوص ملت ايران که نبايد بدانند. 2/1ميليون بشکه را به هر صورت داريد مي‌فروشيد. خوب، ما مشتريانمان را که نمي‌توانيم عوض کنيم، ميزان فروشمان را هم نمي‌توانيم افزايش بدهيم، تور تحريم هم سفت و قرص و محکم سرجايش است، چه مکث شد؟ تلاش‌هاي بيشتر، تلاش‌هاي بيشتر که تور تحريم گسترده‌تر بشود، گره‌هايش ريزتر شود و منافذش گرفته شود، اين است ديگر.

            در واقع امريکايي‌ها و اروپايي‌ها در اين بند بسيار مهم چه به ما دادند؟ در واقع اين را دادند، چيزي را که احتمال داشت ــ خوب دقت کنيد، به تک‌تک اين کلمات دقت کنيد ــ چيزي که احتمال داشت در صورت صرف وقت و انرژي و ديدن اين و آن و بازرسي از برخی نفتکش‌ها در دنيا و بنادر و کارخانجات و پالايشگاه‌ها و … امکان داشت بتوانند اين 2/1 ميليون را بکنند 1 ميليون، 900 هزار، 800 هزار بشکه در روز، احتمال داشت با اين تلاش‌ها و صرف هزينه و اعزام بازرسان مالياتي و نفتي و اين‌ها بيفتند بگردند اين 2/1ميليون بشکه را جلويش را بگيرند ــ از اين صرف نظر کردند. بعد بايد خرج کرد، يعني حدس مي‌زنند فلان شرکت نکند دارد شيطنت مي‌کند و 200-300 هزار بشکه در روز مي‌خرد، بعد بررسي کنند اين موضوع را که از 6 عضو هيئت مديره يکي‌شان يک خرده مشکلات مالي دارد و بعد با او قرار بگذارند و کف دستش را تا آن‌جايي که جا دارد با دلار چرب کنند. اين درست است، منافع است، بايد خرج کنند تا آن طرف بگويد که سيصد هزار بشکه را داريم مي‌خريم، چرب هم شده دستش، حساب بانکي‌اش هم حسابي چرب شده است. امريکا بايد خرج کند و بدود تا بتواند مقداري از اين 2/1 ميليون را کاهش دهد.

            من چه دارم مي‌گويم؟ ببينيد اگر امريکايي‌ها مي‌توانستند جلوي يک قطره از اين حدود 2/1 ميليون بشکه را بگيرند، به نظر شما مي‌نشستند و مي‌گفتند ما استخاره کنيم؟ بکنيم يا نکنيم؟ آيا اين‌طور است؟ شناختي که ما از امريکايي‌ها در اين 35 سال داريم اين‌طوري است؟ اين‌ها يک لحظه درنگ مي‌کردند؟ در واقع اين امکان را در اختيار ندارند، تور چيده شده است، دست هم نخورده است، و بايد با صرف هزينه و تلاش و وقت گذاشتن بسیار و با دلار چرب کردن جیب این و آن وزیر و مدیر فلان شرکت و … . همة اين کارها بايد بشود تا اين 2/1 ميليون بشود 1 ميليون، 900 هزار، 800 هزار، و مانند آن. خرج دارد، اين خرج کردن و اين تلاش‌ها را دارد: روغن ريخته نذر امامزاده! يک خورده دارم اشتباه مي‌فهمم؟!            حالا از اين بدتر، اين‌جا را ملاحظه کنيد. اين‌جا يک سؤال مبنايي باقي مانده است. به راستي ايران چطور مي‌تواند مکث امريکا و اروپا را راستي‌آزمايي کند؟ يادتان هست چقدر دربارة راستي‌آزمائي تأکيد کردم؟ اطلاعاتي که مي‌دهیم را يادتان هست؟ اطلاعات مي‌دهيم اين، اين اين و اين. بعد قسمت دوم رصدهای بیکران را يادتان هست؟ بازرسي‌هاي روزانه؟ بازرسي کارگاه‌هاي مونتاژ؟ تمام اين‌ها قابل راستي‌آزمايي است، يعني شما مي‌گوييد ما يک انبار داريم در نطنز، در نائين، در ماکو، مرند، خوي، يک جايي، جهرم، جيرفت، آن‌جا يک انبار سانتريفيوژ داريم، 593 دانه سانتريفيوژ از نسل جديد يا از نسل قديم در آن هست. بعد هم آدرس آن‌جا را مي‌دهيم، اطلاعات است و بايد مي‌داديم و تعهد کرديم، بازرسي‌ها چه‌کار مي‌کند؟ مي آيند و دانه دانه را مي‌شمارند که ببينند مثلاً 593 است؟ اگر اضافه باشد بايد جواب بدهيم، کدام کارگاه مونتاژ دارد کار مي‌کند که اين‌جا 100 تا، 200 تا، 500 تا اضافه شده است؟ کجاست؟ حالا آدرس آن را به ما بدهيد. اگر کم شده باشد، کجا اين سانتريفيوژ جديد را برديد و نصب کرديد؟ به کسي فروختيد؟ به کشوري؟ جايي؟ راستي‌آزمايي را مي‌بينيد؟ چک‌کردن را مي‌بينيد؟ خيلي شسته‌رفته است.

            حالا راستي‌آزماييِ مکث! اجازه بدهيد يک مثال بزنم. اگر صادرات نفت ايران از 2/1ميليون رسيد به 1 ميليون بشکه، چنان‌چه عزم و ارادة ملي وجود داشته باشد، اتفاقي که مي‌افتد اين است که ايران مي‌گويد که مکث نکردي و نقض کردي و ما بايد 200 هزار تا بفروشيم. اگر امريکا به ما بگويد که ببخشيد اين يعني چه؟ اين چه طرز متهم‌کردن است؟ اين يعني چه؟ شايد آن شرکت‌ها و کشورهايي که از شما خريد مي‌کردند منابع ارزان‌تري پيدا کردند، از قطر، از امارات، از کويت، از ام‌الفساد جهان اسلام عربستان سعودي، از نيجريه، از يک جايي، از نروژ، گزينة بهتري پيدا کردند. اين‌که حرف نشد که صادرات نفت شما کاهش پيدا کرده است، پس ما يک کاري کرده‌ايم. اين حرف است؟ شايد نفت ارزان‌تر پيدا کردند و از جاي ديگر مي‌گيرند و شايد نيازشان به نفت کم شده است و منابع ديگر انرژي پيدا کردند، يا منابع ديگري را زمينه‌سازي کرده بودند و الآن ظرف اين چند ماه به نتيجه رسيده و به مرحلة بهره‌برداري رسيده است. يا مثلاً تأسيسات راکتور هسته‌اي يک طوري در برنامه داشتند و ظرف دو سه ماه گذشته به نتيجه رسيده است و بنابراين 200-300 هزار بشکه نفت را احتياج ندارند، شايد منابع جايگزين ديگري مثل انرژي خورشيدي، امواج دريا و بادي و غيره پيدا و ايجاد کردند و به نتيجه رسيدند. پس شما هر وقت صادرات نفتتان کم مي‌شود، ما نقض کرديم؟ اين شد حرف؟ به نظر شما چقدر حرف ما وجاهت حقوقي دارد؟ در کدام محکمه قابل پذيرش است؟ فرض کنيم اين همت را و اين وجود را داشته باشيم که پرونده را برداريم و به دادگاه بين‌المللي لاهه ببريم. شما فکر مي‌کنيد اين حرف ما قابل پذيرش است؟ به راستی چقدر اين حرف ما قابل پذيرش است؟ روشن است که این حرف هيچ وجاهت حقوقی ندارد که هر نوع کاهشي باشد پس شما غربي‌ها نقض تعهد کرده‌اید. اين شد حرف؟ جان کلام، مکث به هيچ وجه قابل راستي‌آزمايي نيست، به هيچ وجه.

            بنده راجع به "مقدار توافق شده" که اينجا آمده است بحثي را باز نمي‌کنم، چون الان بحث خنکي است. اين بحث را من در آذرماه کردم که هم وزيرخارجه منکر بود که توافقنامة ديگري وجود دارد، هم سخنگوی وزارت خارجه منکر بود و هم هنوز ماجراي برگة اطلاعاتی کاخ سفید به قدر کافی منتشر نشده بود. الآن برگة اطلاعاتی را چه کسي نمي‌داند؟ برگة اطلاعاتیِ مفصل دارای هفت صفحه‌، پر از ارقام است. و جالب است که سخنگوي وزارت خارجه مي‌گويد اين‌ها تفسير آمریکایی‌ها است! سخنگوی وزارت خارجه هیچ‌گاه روشن نمی‌کند که مرادش از آن سخن چیست: آیا منظور وی این است که آنچه مورد توافق قرارگرفته همان توافقنامة منتشره است؟ و مابقی تفسیر و تلقی آمریکایی‌هاست و در نتیجه موضوع مناقشه؟ آیا، صریح‌تر و قاطع‌تر از این امکان، آیا مراد وی این است که ایران اساساً مطالب مندرج در برگة اطلاعاتی منتشره کاخ سفید را تکذیب می‌کند؟ آیا شفافیت و قاطعیت حکم نمی‌کند که افزون بر آنچه وی‌ گفته، تصریح شود که موضع ایران بالاخره چیست؟ آیا به راستی جای سؤال ندارد که چرا سخنگوی وزارت خارجه نه در همان نشست خبری و نه هیچ مقام دیگر وزارت خارجه پس از آن هیچ اظهارنظر شفافیت‌بخشی در این زمینه نکرده‌اند؟ آیا تحولات آتی نوری بر این وضعیت ظلمانی می‌افکند و پاسخ این سؤالات را می‌دهد؟ برگة اطلاعاتی هفت صفحه‌ای شامل ارقام و اعداد است. شما مراجعه کنيد، نه مخفي است و نه سري است، برويد در سايت کاخ سفيد، دفتر دبیر مطبوعاتی، بعد بزنيد هسته‌ای و ایران. اين هفت صفحه برايتان مي‌آيد و بعد بنشينيد اين هفت صفحه را بخوانيد و ناراحت هم نشويد. صبوري کنيد، بنشينيد و همين‌طور با آرامش بخوانيد. بالاخره مملکت‌مان است و چاره‌اي نداریم، آش کشک خاله است، بخوریم هم پاي‌مان هست و روي‌مان را آن‌طرف هم کنیم و بگويیم به ما چه، پاي‌مان هست. نخوانیم هم همين است، بالاخره بايد ببينيم چه‌کار بايد بکنيم؟ بايد بنشينيم و بخوانيم و آگاه شویم.

            2/4 میلیارد دلار در این برگة اطلاعاتی تفصیلی کاخ سفید آمده است. اما ارقام و اعداد مندرج در برگة کاخ سفید آمریکا را سخنگوی وزارت خارجه ایران "تفسیر" آمریکایی‌ها خوانده بود. لیکن پس از مذاکرات بر سر نحوة اجرای توافقنامة ژنو، باز هم همان دفتر دبیر رسانه‌ای کاخ سفید اطلاعیه‌ای تحت عنوان خلاصه تفاهمات فنی مربوط به اجرای نقشة عمل مشترک دربارة برنامة هسته‌ای ج.ا.ایران را در تاریخ 26/10/92 منتشر کرد. در این اطلاعیه رقم 2/4 میلیارد دلار فوق‌الذکر و اقساطی‌بودن آن مجدداً تصریح‌شده و ضمناً تاریخ دقیق شش قسط با ذکر مبلغ هر یک از قسط‌ها در آن قید شده است. اینک باید از مقامات وزارت خارجه سؤال کرد: آیا این اطلاعیه خلاصه تفاهمات فنی هم تفسیر آمریکاست؟ اگر نیست، چگونه است که مبالغ و جزئیات پرداخت بخش کوچکی از فروش نفت ایران در همین شش‌ماه ــ همین 2/4 میلیارد دلار ــ در آن برگة اطلاعات تفصیلی که پیش‌تر تفسیر خوانده شده مطابقت دارد؟ و اگر این خلاصه تفاهمات فنی منتشرة کاخ سفید تفسیر است، اولاً چرا وزارت خارجه تصریح نمی‌کند که این نیز تفسیر است. و ثانیاً، چرا رقم 2/4 میلیارد دلار و مبالغ اقساط و حتی سررسید پرداخت‌شان توسط مقامات دولت، از جمله مقامات بانک مرکزی و نیز سخنگوی دولت، مورد عطف و استناد قرار می‌گیرد؟

ضمناً در همین برگة اطلاعاتی کاخ سفید یک مبلغ 400 میلیون دلار هم آمده است که دولت آمریکا با ایجاد یک کانال مالی مستقیماً و نه از طریق بنگاه‌های مالی و پولی ایران، شهریه دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در دانشگاه‌های خارجی را پرداخت می‌کند. به‌نظر شما این مایة شرمساری نیست که دولت آمریکا دارایی‌های ایران را برای شهریة ایرانیان مستقیماً به کالج‌ها و دانشگاه‌های آمریکا، کانادا، انگلستان، فرانسه، آلمان، و غیرهم پرداخت کند؟ بنده از آقای دکتر ظریف و دکتر عراقچی و اعضای دولت تدبیر اطلاع ندارم اما حقیر به عنوان یک ایرانی از همین یک فقره هم فوق‌العاده احساس شرمندگی و سرافکندگی می‌کنم.

            از اين "مقدار توافق شده" بگذریم، که نه مجلس شوراي اسلامي از آن خبر داشت و نه هيئت رئيسه مجلس و نه کميسيون روابط خارجي مجلس و نه ظاهراً شوراي عالي امنيت ملي کشور. جا ندارد از خودمان سؤال کنيم بالاخره نامحرم اين وسط کيست؟ کيست که در اين دنيا نبايد بداند و از مفاد توافق شده تفصيلي بسيار مهم ديگر نبايد خبردار بشود؟

            بنده چون نگرانم که فرصت پيدانکنم برخي اقلام مهم را مطرح کنم، بنابراين راجع به پتروشيمي و طلا و فلزات گرانبها و اين‌ها بحثي نمي‌کنم، فقط اين‌قدر بگويم که راجع به پتروشيمي از افراد متعدد مطلع، سؤال شده که آيا ما در اين زمينه مشکلي داريم؟ بلا استثناء هم برخي از اعضاي تيم مذاکره کنندة فعلي و هم گذشته گفتند که در اين زمينه در صادرات پتروشيمي مشکل خاصي نداشتيم. اما راجع به طلا و فلزات گرانبها ما مشکلاتي داشته‌ايم، اين را تأييد کردند. اما باز در اين قصه هم تقريباً همه متفق‌القول هستند که ما در حال حاضر مشکل خاصي نداريم، مشکل داشتيم اما به طرق مختلف و از کانال هاي مختلف توانسته بوديم رفع موانع کنیم.

            فقط به ماده سه اشاره کنم، تحريم‌هاي امريکا بر صنعت خودروي ايران من‌جمله تحريم خدمات مربوط تعليق مي‌شود. ببينم، به نظر شما قابل تصور است که صنعت خودروسازي ايران مي‌خواهد با صنعت خودروسازي امريکا بيايند همکاري کنند، تنگناها و مشکلات کمي و کيفي صنعت خودروي ايران را برطرف کنند؟ آيا قرار است اين اتفاق بيفتد؟ آيا چنين چيزي قابل تصور است؟ همکاري اين چنيني صنعتي ميان دو صنعت ايران و امريکا در حوزه خودروسازي؟ آيا چنين اتفاقي قابل تصور است؟ يا قرار است تعدادي شورلت، کاديلاک و بيوک و پونتیاک از صنعت خودروسازي بسیار مسئله‌دارِ امريکا سر از ايران دربياورد و در دست آقازاده‌ها و سوگلي‌هاي مملکت در اين دوردورهايي که مي‌زنند حالا به جاي اين‌که با تاکسون و سانتافه و بي‌ام‌و و انواع بنزها بشود، ديگر حالا با ماشين‌هاي لوکس آمريکائي دوردور کنند. بنده علم غيب ندارم اما يک چيز را خدمت برادران و خواهران بگويم، اگر اين مبنا و اين سياست خارجي هيچ تغييري نکند، بين 6 ماه تا يک سال ديگر، اين تخمين بلند است وگرنه من احتمال زودتر مي‌دهم، شما شاهد اين‌که گفتم خواهيد بود. کاديلاک و پونتياک‌ها و بيوک‌ها مي‌آيند و دوردور‌ آقازاده‌ها و سوگلی‌ها از این به بعد با آن‌ها انجام مي‌شود. آن آقازاده‌ها و نورچشمی‌ها هم به ريش انقلاب و استقلال و آزادی و عدالت و شهادت و ایثار، و من و شما و همه چيز … مي‌خندند.

            مجاز کردن تدارک و نصب قطعات يدکي هواپيماي کشوري، اين را هم من عبور مي‌کنم، مي‌رسم به اين 3 بند بسيار مهم و تأثيرگذار در اين قسمت تعليق‌ها. اين 3 تا را دقيق از رو مي‌خوانيم:

5) "هيچ تحريم جديد مرتبط با هسته‌اي توسط شوراي امنيت سازمان ملل انجام نخواهد شد". خوب دقت کنيد، "جديدِ مرتبط با هسته‌اي"، با اين دو قيد من کار دارم. قبل از اينکه 6 و 7 را بگويم و تحليل جامع اين سه را ارائه کنم، اجازه بدهيد اضافه کنم که با همين يک بند ايران به تلويح همة قطعنامه‌هاي تحريمي سابق شوراي امنيت را پذيرفته است. در حالي‌که آن‌طوري که به احتمال زياد دست‌کم بعضي از شماها يادتان هست و بعضي از ريش سفيدانتان خيلي بيشتر و جدي‌تر، ما هرگاه پرونده هسته‌اي‌مان از آژانس به شوراي امنيت مي‌رفت چه موضعي مي گرفتيم؟ من‌حيث‌المجموع يادتان هست؟ جداي از اين، يک اعتراضي هم مي‌کرديم: "کاغذپاره" که آن ته ماجرا بود. در واقع مي‌گفتيم که اين کار آژانس با توجه به اين‌که يک مؤسسه و يک سازمان بين المللي حقوقي، فني، تخصصي است، اين کار يک کار سياسي است. اين کار فول است، ما معترض هستيم و بعد هم که پرونده به شوراي امنيت مي‌رفت و عليه ما يک قطعنامه صادر مي‌شد، باز دولت ايران چه مي‌گفت؟ ما چه مي‌گفتيم؟ برمي‌گشتيم و مي‌گفتيم که اين کار سياسي‌کاري است، کجاي امنيت بين المللي مورد تهديد واقع شده است که شما قطعنامه صادر کرديد؟ اين کار شما سياسي‌کاري است و ما اين را قبول نداريم.

            ممکن است بگوييد که مگر قبول ايران و عدم قبول ايران موضوعيت دارد؟ بله، موضوعيت دارد. وقتي يک عضو سازمان ملل قطعنامه‌ای را نمي‌پذيرد، آن قطعنامه محل مناقشه مي‌شود. آن قطعنامه زمين نمي‌خورد، بودش نابود نمي‌شود، وجودش لاوجود نمي‌شود، اما محل مناقشه مي‌شود که حالا برويم ببينيم به کجا مي‌رسيم، ديگر دعواست. اين‌طور هم نيست که به محض اين‌که کشوري بگويد من قبول ندارم آن قطعنامه از بين برود، نه نمي رود. اما وجاهت حقوقي آن هم جاي مناقشه است، جاي دعواست، فرجام دعوا را عاقبت الامر کي تعيين مي کند؟ فرجام دعوا را قدرت، قدرت صنعتي و اقتصادي و سیاسی و نظامي تعيين مي‌کند. ته قصه اين است. اما وقتي شما مي‌پذيريد که هيچ تحريم جديدي مرتبط با هسته‌اي توسط شوراي امنيت سازمان ملل انجام نخواهد شد، شما به طور طبيعي داريد مي پذيريد که اين‌ها وجاهت دارد، موضوعيت دارد.

6- "هيچ تحريمِ جديدِ مرتبط با هسته‌اي توسط اتحاديه اروپا انجام نخواهد شد."

7- عين همين ماجرا در رابطه با دولت امريکا و کنگره. باز مجدداً قيد "جديد و مرتبط با هسته‌اي". اين "جديد" يعني چه؟ کمی فکر کنيد و يک درنگي کنيد. قطعنامة جديد، تحريمِ جديد، مرتبط با هسته‌اي را فعلاً بگذاريد کنار که آن را هم باز مي کنيم. اين جديد يعني چه؟ يعني "جديد ديگر نه"، ولي تمام تحريم‌هاي گذشته تا بحال قرص و محکم سرجايش است. آقا به خدا! اين را بچه مدرسه‌اي‌ها هم مي فهمند، والله مي‌فهمند. يک آموزگار به بچه مدرسه‌اي‌ها مي‌گويد که تا به امروز فلان، از اين به بعد … . بچه‌ها نمي‌فهمند؟! مي‌گويند براي درک اين مطلب من بايد 30 سال بروم امريکا، دوره کارشناسی و دکتری و اين‌ها بخوانم و بعد 30 سال راهبردهاي امنيتي و … درس بدهم تا بفهمم جديد يعني چه؟ جديد يعني اين‌که تمام تحريم‌هاي گذشته تا به امروز قرص و محکم سر جايش است و خلاص. شعبده‌بازی و چشم‌بندی هم ندارد. اين مال "جديد"، و اين مال "فروريختن رژيم تحريم‌ها". رژيم تحريم چطوري فروريخت؟ مي‌بينيد؟ با اين "جديد"، شوراي امنيت، اتحاديه اروپا و امريکا، قطعنامة جديد و تحريمِ جديد نمی‌کنند. گذشته‌ها، وقتي شما راجع به گذشته‌ها سکوت کرديد، يعني چه؟ آن‌قدر روشن است که نياز به گفتن ندارد.

            اما قید "مرتبط با هسته‌اي". اين‌چنين خيلي ساده و کوچک آن کنار، مي‌بينيد؟ يا مجدداً در سومي که مربوط به امريکا است، اين سطر دومش را ملاحظه بفرماييد. اين نشان مي دهد چقدر با دقت نوشته شده است، تصادفي نيست مثلاً "جدید" در يکي آمده در يکي نيامده است، "مرتبط با هسته‌اي" در يکي آمده است و … اصلاً! جالب است، اين را يک چک بکنيد، ببينيد اوباما دکترايش در چه رشته‌اي است؟ اصلاً دکتري دارد؟ کري را برويد ببينيد، شرمن را برويد ببينيد. آقا، اين بازي‌هاي متعفّن فقط مال ماست، اينجا هم عرض سلامي به شوراي عالي انسداد فرهنگي بکنيم، يک عرض ارادت! اين بازي ها مال ايران است که همينطوري يک درب دکان بقالي درست مي‌کنيم و پشت سر هم دکترا مي‌دهيم. براي اين‌که مي‌خواهيم وزير شويم دکترا مي‌خواهيم، مي‌خواهيم وکيل شويم، مي‌خواهيم بازرگان شويم، مي‌خواهيم سفير شويم، هر که مي‌خواهيم شويم بايد دکتر شويم. فاجعه است، اين چه بازي‌ای است؟ ما با اين کارها سر چه کسي را داريم کلاه مي‌گذاريم؟ من به شما توصيه مي‌کنم به سوابق وزارتخانه‌هاي مختلف امريکا، انگلستان، فرانسه و آلمان مراجعه کنيد، ببينيد چند نفر دارای مدرک دکتری تخصصی در آن‌ وزارتخانه ها پيدا مي‌کنيد. اين يک چيز خيلي ساده و ابتدايي است: مدرک دکتری تخصصی یک مدرک پژوهشی است. يعني فقط به درد پژوهش مي‌خورد آقا مي‌خواهد وزير شود و وکيل شود، نمي‌خواهد پژوهش بکند. منتها ما نوعاً دانشجویان این دورة پژوهشی را خالي پر مي‌کنيم. جوانان مملکت را ــ در اکثر جاها ــ استثناءها کاملاً مشخص است و نيازي به اتلاف وقت ندارد ــ در اکثر جاها خالي پر مي‌کنيم و يک کاغذ سومي را دستشان مي‌دهيم که ديگر حالا شما دکتر هستيد و ديگر حالا واجد شرایط هر شغلي هستید. چرا اين کار را مي‌کنيم؟! "مرتبط با هسته‌اي"، يعني چه؟ جمله این است "اتحادية اروپا هيچ تحريمِ جديدِ مرتبط با هسته‌اي وضع نخواهد کرد"، ايجاد نخواهد کرد. مرتبط با هسته‌اي، يعني اگر مرتبط با غيرهسته‌اي باشد… . تحليلش دست کم در اين جمع ديگر نيازي نيست. در بعضي جاها شايد، اما اين‌جا ديگر نيازي نيست. اما مصداقاً يعني چه؟ مفهوماً قصه اين شد، اما مصداقاً چه هست؟ مصداقاً يعني اين‌که 3-4 روز بعد از توافق نامه 3 آذر ــ شايد من دارم اشتباه مي‌کنم و يکي دو روز بالا پايين مي‌گويم، شما بنده را اصلاح کنيد ــ کنگرة امريکا 17 شرکت کشتيراني بزرگ و مرتبط با امر کشتيراني را در ايران تحريم کرد: جديد.

            روس‌ها به خاطر منافع خودشان که ديدند ايران خانم ــ عروس خانم ــ دارد نم‌نمَک مي‌رود در بغل امريکايي‌ها، آن‌ها مي‌شناسند، آن‌ها مثل ما نيستند؛ ما نامحرم هستيم ولي آن‌ها خوب مي‌شناسند و مي‌فهمند ايران خانم دارد کجا مي‌رود. لبخندها و حرکات و سکنات و اشارات اصلاً چيز پيچيده‌اي نيست. فکر مي‌کنند اين‌طوري نیست، چيزي معلوم نيست! روشن است، روس‌ها شروع کردند به جيغ زدن که توافقنامه ژنو نقض شد. منافع خودشان است و دلشان براي ما نسوخته است، هيچ کشوري دلش براي ما نسوخته است، ما خودمان بايد برای منافع ملي و مصالح و اهداف انقلاب‌مان دل بسوزانیم. روس‌ها که اين جيغ‌ها را زدند، چند تا از وکلاي مجلس هم شکر خدا ــ نذر کدام دل‌سوخته‌اي اين وسط مؤثر واقع می‌شود! ــ بالاخره يک دو سه نفري اين وسط شروع مي‌کنند به حرفهايي زدن.

            مراجعه کنيد و این مطالب را بررسي کنيد چند تا از وکلا قدري اعتراض کردند و گفتند چرا اين‌ها اين کار را کردند؟ حالا مي‌خواهم "مرتبط با هسته‌اي" را بگويم. آن‌گاه خانم شرمن چه گفت؟ آن خانم که ديگر الآن همه مي‌شناسيد. وقتي نگاهش مي‌کنم مي‌گويم: چقدر قدرت، چقدر غيرت، تو چه شيرزني هستي! مي‌دانيد چه گفت؟ خيلي قشنگ گفت، مي‌خواهم بدانيد راجع به تک‌تک این کلمات کار کردند، مدرک پی اچ دی و اين‌ها هم ندارند و همه يک ليسانسي، يک فوق ليسانسي دارند. ولي غيرت دارند، تعهد دارند، به سيطره و استيلاي امريکا عشق مي‌ورزند. برگشت گفت که اين تحريم کنگره هيچ ربطي به هسته‌اي ندارد. اين‌ها هر کاري دلشان بخواهد مي‌توانند بکنند. اصلاً تحريمْ ديگر چيست، هر کاري بخواهند مي‌توانند بکنند. مرتبط با هسته‌اي يعني هر تحريمي را که دلشان بخواهد مي‌توانند بکنند و هيچ مشکلي هم پیش نخواهد آمد.

از 3 آذر به اين سو چند نقض ديگر، چند تحريم ديگر رخ داده است؟ بعد چه اتفاقي افتاد؟ هيچ، چرا؟ چون "مرتبط با هسته‌اي" آن‌جاست! هر موقع خيلي بخواهيد اعتراض کنید، برنامه موشکي‌تان! کي به شما اجازه داده که موشک‌هایتان500 کيلومتر برد داشته باشد؟ کي به شما گفته در سوريه نقش داشته باشيد؟ کي گفته که شما از حزب الله دفاع کنيد؟ کي گفته کشورهايي که تلاش مي‌کنند استقلال خودشان را قدري تأمين کنند، کي گفته شما با آن‌ها همکاري داشته باشيد؟ مثلاً… بقية نقطه‌هايش را شما خود پر کنيد.

            بسيار خوب، ملاحظه مي‌شود که ساختمان يا رژيم تحريم چه شده؟ اين بندهاي 5 و 6 و 7 مطلقاً هیچ جای ساختمان و رژيم تحريم موجود را، دست نمي‌زند، کاملاً سر جاي خودش است و اين يعني تحريم‌هاي شوراي امنيت و اتحادية اروپا و امريکا کما في‌السابق نه تنها به قوت خودش باقي مي‌ماند، بلکه مي‌تواند بي‌هيچ مشکلي گسترش بيشتري پيدا کند. و نه تنها مي‌تواند باقي بماند که مطابق ديباچه توافقنامه ايران ملزم و متعهد شده است که به تمام قطعنامه‌هاي شوراي امنيت بپردازد و آن‌ها را به يک فرجام رضايت‌بخشي برساند.

            بنده ايجاد کانال مالي را مورد بحث قرار نمی‌دهم. تجارت بشردوستانه به گونه‌اي تعريف شده است که شامل مواد غذايي، محصولات کشاورزي، دارو و … است و بعد وقتي کري مورد اعتراض قرار مي‌گيرد که ديگر اين را چرا دادي اين را براي چه کردي؟ 24 نوامبر 2013 در اطلاع‌رساني مطبوعاتي‌اش مي‌گويد "ما همچنين تراکنش‌هاي بشردوستانه را فراهم مي‌کنيم که از پيش قوانين امريکا اجازه داده است. هيچ چيزي تغيير نمي‌کند، در واقع قوانين تحريم به طور مشخص کمک‌هاي بشردوستانه را معاف مي‌کند!" اين صحبت‌هاي کري است و مع‌ذلک اين مي‌شود يک بند بلند و بالاي تعليق‌هاي امريکا. چيزي که اصلاً نبوده است، جز تحريم نبوده است! من نمي‌دانم اين تخصص کجاست؟ چه شد؟ کو آن تخصص؟ دولت ژنرال‌ها اين است؟ دولت کارکشته‌ها که ديگر يک مشت گري‌گوري سرباز صفر نيست. اين‌طوري است؟ دست‌کم در سياست خارجي؟ حالا حوزه‌هاي ديگر بايد بررسي شود. من اين‌جا قضاوت نمي‌کنم.

خدمت شما راجع به بخش چهارم توافقنامه ژنو عرض کنم. همين بخش پاياني با عنوان اجزاء گام نهایی راه‌حل جامع . باز به واسطه قلّت وقت من از بيشتر آن عبور مي‌کنم، فقط يک پاورقي در انتهاي اين توافق نامه هست که فوق العاده مهم است. آدم وقتي دقت مي‌کند اهميتش را مي‌بيند. اما تحليل اين را مي‌گذارم اگر فرصت شد توضيح مي‌دهم.

            برويم سراغ چند موضوع ديگر: يکي حق غني‌سازي است. بلافاصله پس از پذيرش توافقنامه، آقاي دکتر ظريف در ژنو در يک نشست مطبوعاتي  ــ با شور و شعف ويژه‌اي که آدم دست‌کم در همان زمان واقعاً خوشحال مي‌شد ــ اعلام کرد، که حق غني‌سازي به رسميت شناخته شده است. به فاصله يکي دو ساعت بعد، کري چندين مصاحبة مطبوعاتي در همان ژنو انجام مي‌دهد. يکيش با سی بی اس است و يکي با سی اِن اِن است و يکي با اِی بی سی است ويکي‌اش هم اصلاً نشست خبری است. در يک کنفرانس مطبوعاتي سفت و قرص و محکم مي‌گويد ــ تمام این متون به فرنگي، به انگليسي هست. اصلاً هست چيست؟ هر کدامتان در جيب‌تان هم به اينترنت دسترسي داريد، بزنيد روي سی اِن اِن، بزنيد روي اِی بی سی يا سی بی اس يا وزارت خارجة امريکا. بعد کليدواژه‌اي که مي‌خواهيد بزنيد: برنامة هسته‌ای ایران يا چيزي در اين حدود و مصاحبه‌هاي مختلفي که در اين رابطه هست و يا مصاحبه‌هايي که بخشي‌اش اين هست برايتان مي‌آيد. ولي با اين حال، چون اين کار يک بار زحمتش کشيده شده است و پرينت شده است اگر بخواهيد مي‌شود برايتان ميل شود و دردسري هم ندارد ــ مطلقاً در هيچ جاي توافقنامه حق غني‌سازي به رسميت شناخته نشده است. به فاصلة يکي دو ساعت بعد، يک غليان و يک جوششي هم به وجود آمده است، در آن شرايط توجهات همه جلب‌شده که وزيرخارجة ايران چه مي‌گويد، وزير خارجة امريکا چه مي‌گويد و هکذا. بنابراين اين واکنش‌هاي رفت و برگشتی قابل انتظار است، اما معمولاً به اين سرعت اين‌قدر اين واکنش‌ها رخ نمي‌دهد، يکي دو روز سه روز پنج روز يک هفته مي‌گذرد. کری برمي‌گردد و مي‌گويد هيچ جاي توافقنامه هيچ اشاره‌اي به حق غني‌سازي نشده است، اصلاً و ابداً. مجدداً ظريف باز به فاصلة يکي دو سه ساعت پاسخ مي‌دهد و واکنش نشان مي‌دهد و مي‌گويد که در بخش اهداف و بخش چهارم حق غني‌سازي قيد شده است. در اين توافقنامه اصلاً بخش اهداف نداريم! يک دیباچه داريم همان اول بسم الله. يک اجزاء گام اول است، بخش دوم اقدامات داوطلبانة ایران و بخش سوم اقدامات داوطلبانة امریکا و اروپاییان. و بالاخره بخش چهارم که مي‌گويد اجزاء گام نهایی راه‌حل جامع. ببينيد همين 4 بخش را دارد، بخش اهداف نداريم. البته ممکن است ظريف لغزش کرده باشد و اشتباه کرده باشد، آمده باشد بگويد ديباچه گفته اهداف، مشکلي نيست. همة ما از اين قبیل اشتباه‌ها و لغزش‌ها داريم. بنابراين چيزي نيست که بگوييم چيزي است، ولي به هر حال اشاره مي‌کند و ذکر مي‌کند و مي‌گويد در بخش اهداف و بخش پاياني، بخش چهارم حق‌غني‌سازي ذکر شده است. آقاي کري باز در واکنش مي‌گويد اصلاً و ابداً چنين نيست، در هيچ جاي توافقنامه حق غني‌سازي نيامده است.

            بنده اين مذاکره و اين گفت و گوي واکنشي بين اين دو نفر را تمام کنم تا بيايم سراغ توافقنامه و ببينيم کجاي اين حق غني‌سازي آمده است و اگر حق غني‌سازي نيامده است، به جايش چه آمده است! دکتر ظريف سپس در تهران ــ چون ظريف وقتي از ژنو برمي‌گردد ــ در تهران، به فاصلة يکي دو روز بعد ــ حالا اگر اشتباه نکنم يا در فرودگاه يا يکي دو روز بعد ــ در يک مصاحبة مطبوعاتي و خبري اعلام مي‌کند که مهم نيست بعضي‌ها چه تفسيري از توافقنامه و حق غني‌سازي دارند. به هر حال در معاهدة عدم گسترش حق غني‌سازي ذکر شده است.

            شما زحمتی کشیده برويد و معاهدة عدم گسترش را مطالعه کنيد، اصلاً هم محرمانه نيست. ضمناً هيچ سند بين المللي محرمانه نيست. شما در دبيرخانة سازمان‌ها برويد، سازمان ملل، شوراي امنيت، آژانس، قطعنامه‌هايي که عليه ما صادر شده است، تمام اين‌ها را میتوانید در سايت آژانس ببينيد. کلي قطعنامه عليه ماست و کلي قطعنامه در شوراي امنيت داريم. سايت تمام سازمان‌هاي بين المللي را میتوانید بازدید کنید. دوستان معاهده را مطالعه کنند.

            آقاي دکتر ظريف مي‌گويند که در معاهده ذکر شده و قيد شده است، حالا ديگران هر تلقي که مي‌خواهند داشته باشند! يعني چه هر تلقي داشته باشند؟ اولاً در معاهدة عدم گسترش نيامده است و ثانياً يعني چه هر کسي هر تلقي مي‌خواهد داشته باشد؟ مگر امريکا يا وزير امور خارجه امريکا وقتي دارد صحبت مي‌کند هر کسي است؟ ما يک قاعدة حقوقي داريم: "العقود بالقصود"، عقدها به قصدها برمي‌گردند. اين طرف مذاکراتي ماست، بالا و پائين اين متن دارد مي‌گويد اين‌طور نيست، اين اين‌طور نيست، اين حرف‌ها موضوعيت دارد و مهم است، آن‌وقت اين‌ها هرچه مي‌خواهند بگويند؟ مگر اين آقا وزير امور خارجة ساحل عاج است؟ اين وزير خارجه امريکاست که شما با آن‌ها مذاکره کرديد و بعد يک توافق‌هايي کرديد و حالا مي‌خواهيد اجرا کنيد. يعني چي هر چه مي‌خواهند بگويند؟ اين‌ها طرف ما هستند، براي اجرا ما بايد با اين‌ها کارمان را به سامان برسانیم. متوجه‌ايد؟ ما بايد با اين‌ها کارمان را به سرمنزل برسانيم. يعني چه اين‌ها هر تلقي دارند، داشته باشند؟ تفسيرهايي براي خودشان دارند و داشته باشند! اين نيست، قصه اين‌طوري نيست. اين مال داستان معاهدة عدم گسترش، هيچ ذکري از حق غنی‌سازی شما هيچ جاي توافقنامه نمي‌بينيد، کري راست مي‌گويد و وزير امور خارجة ما در خوشبينانه‌ترين حالت اشتباه مي‌گويد. اگر خوش‌بيني به خرج بدهيم، دارد اشتباه مي‌کند.

            اما ديباچه. تقريباً ميانة راه، ذکر برنامة غني‌سازي شده است، چه مي‌گويد؟ مي‌گويد: اين راه حل جامع شامل يک برنامه غني‌سازي متقابلاً تعريف‌شده با محدوديت‌هاي عملي و اقدامات شفاف‌ساز است براي اين‌که ماهيت صلح آميز برنامه ايران را تضمين کند. اين را مي‌گويد. اصلاً هيچ صحبتي از حق غني‌سازي نيست، ابداً اينجا نيست. من چندبار دیباچه را خوانده‌ام، متون فلسفي و تخصصي را بنده معمولاً يک بار مي‌خوانم، خيلي نادر است که يک کتابي یا بخش‌هايی از اثری را دوبار بخوانم، خيلي نادر است. اما اين را به خاطر اين‌که مال مملکتم است، مال ميهنم است و حساب کتاب‌هايي براي خودم داشتم، دو سه بار خواندم. من از شما تقاضا مي‌کنم ديباچه را با دقت ملاحظه کنيد و اگر حق غني‌سازي در آن يافتيد، به بنده اطلاع بدهيد، به خود من اطلاع بدهيد تا بنده با ذکر نام عذرخواهي کنم و اين‌جا بنويسم که بنده در اين زمينه اشتباه مي‌کردم، اين‌جا حق غني‌سازي آمده است!

            اما حالا سراغ بخش چهارم مي‌رويم، يعني هماني که مورد ارجاع و استناد آقاي دکتر ظريف قرار گرفت. آن‌جايي که برنامة غني‌سازي در آن ذکر شده است، فقط و فقط بند چهارم است. اين‌جا تنها جائي است که برنامة غني‌سازي ذکر شده و نه حق غني‌سازي. آخر بالاخره نمي‌دانم آيا فرقي نمي‌کند؟ آيا حق غني‌سازي با برنامه غني‌سازي يکي است؟

            حالا ملاحظه کنید چه دارد مي‌گويد اين‌که واژة حق نیامده چندان مهم نیست. مهم مطالبی است که دربارة برنامة غنی‌سازی می‌گوید. اين که چه آمده اصلاً فاجعه است، ترجمه‌اش اين مي‌شود: راه حل جامع شامل يک برنامة متقابلاً تعريف‌شونده با شاخص‌هاي متقابلاً توافق‌شوندة سازگار با نيازهاي عملي ايران. هنوز جمله تمام نشده است، بعد از کاما، با محدوديت‌هاي توافق‌شده راجع به دامنة کار و سطح فعاليت‌هاي غني‌سازي. کاماي بعدي، ظرفيت، کجا غني‌سازي انجام شود، و بالاخره مکان ذخاير اورانيوم غني‌سازي‌شده. ببينيد چه چيزهايي بايد توافق شود! حالا از خودمان سؤال کنیم: ما ديگر اختياري داريم؟ ما نظر مي‌دهيم امريکايي‌ها و اروپايي هم نظر مي‌دهند. بِسْمِ اللَّهِ، اگر توافق نشود، توقف. اولاً برنامة غني‌سازي بايد با امريکايي‌ها مورد توافق قرار بگيرد، تعريفش بايد به طور متقابل انجام شود اين‌که ما خودمان با توجه به منافع و نيازهايمان ــ نيازهاي درماني و دارويي‌مان، تحقيقاتي‌مان، راکتورهاي‌هاي توليد برق‌مان و الي آخر ــ برنامه تعريف کنيم، ممکن نيست. برنامه بايد متقابلا تعريف شود، با شاخص‌هايي که بايد مورد توافق قرار گيرد، شاخص‌هايي که بايد با نيازهاي عملي سازگار باشد.

            ممکن است بگوييد اين نيازهاي عملي را دیگر ما مي‌گوييم! اشتباه مي‌کنيد، شما ايراني‌ها، شما کشور و دولت و ملت ايران خيلي بي‌جا مي کنيد! شما تعيين مي‌کنيد؟ شما بي‌خود مي‌کنيد، اگر باور نداريد برويد در سايت کاخ سفيد و برويد در سايت کنگره ببينيد که آن‌جا راجع به نیازهای عملی ايران بحث مي‌شود، گفتگو مي‌شود و به کرات کري در جلسات استماع‌هایی که با کميتة روابط خارجي سنا و مجلس نمایندگان دارند ــ همان‌طوري که وکلاي ما گذاشتند! ــ و يقة کري را مي‌گيرند که شما چرا جمع نکرديد؟ چرا با خاک يکسان نکرديد؟ حالا که تحريم فشار آورده است و ایران کمر خم کرده است، چرا اين مقدار؟ در پاسخ کری مي‌گويد: نگران نباشيد! نیازهای عملی را ما  تعيين مي‌کنيم. بعد مي‌گويد که ايران نفت دارد و گاز هم دارد و معادن زيادي دارد و کشور ثروتمندي است و نياز ندارد. بنا را باید بر استفادة بسيار محدود نمادين بگذاريم براي اين‌که برای ملت ایران روی‌هم‌رفته قابل‌قبول باشد، يک فناوری نمادين.

            اين محور چهارم اصلاً فوق‌العاده است، يعني اصلاً هيچ‌جایی برای تصمیم‌گیری ما باقی نمانده است. واقعاً بنشينيد فکر کنيد حاکميت ملي يعني چه؟ استقلال يعني چه؟ من معتقدم ما يک‌بار ديگر بايد بنشينيم روي اين موضوعات کار بکنيم، اگر اين‌ها استقلال است، ما بايد بنشينيم روي مفهوم استقلال مجدداً کار کنيم و معنای آن را تغییر دهیم. اگر حاکميت ملي اين است، بايد بنشينيم روي آن کار کنيم که حاکميت ملي اين است؟ ببينيم آن وقت کشورهاي ديگر هم همين‌طوري استقلال و حاکميت ملي دارند؟ حتي اين‌که کجا غني‌سازي انجام شود باید مورد مذاکره و موافقت قرارگیرد!

            تکرار می‌کنم، اگر اين مبناي سياست خارجي سرجايش بماند، اگر اين بماند، اين حرف و سخن ميان من و شما امروز در اين جايگاه مقدس حجت، اين حرف‌ها حجت ميان من و شما، ببينيد از برنامة غني‌سازي ما چه باقي خواهد ماند؟ آري، يک چيزکي باقي مي‌ماند. يک تابلوي بزرگ و چند ساختمان تزیینی، ولي گسترة کار را امريکايي‌ها، سطح کار را امريکايي‌ها، شاخص‌ها را امريکايي‌ها، نيازهاي عملي ما را امريکايي‌ها، همه را آن‌ها بايد بگويند. اين مال حق غني‌سازي.

            اما قطعنامه‌هاي شوراي امنيت! اگر خاطر دوستان باشد در بند قطعنامه‌هاي شوراي امنيت گفتيم شوراي امنيت تحریم‌هاي جديد و مرتبط با هسته‌اي، نخواهد گذاشت. خاطرتان مي‌آيد؟ حالا نگاه کنيد و ببينيد اين اتفاق بدتر از آن است که ما به تلويح و به طور ضمني وجاهت آن قطعنامه‌هاي تحريمي شوراي امنيت را پذيرفتيم. داستان خيلي عميق‌تر از اين است. همين ديباچه را مجدداً بررسی کنیم. همان ديباچه که ابتدا از آن عبور کرديم و گفتم بعداً به آن برمي‌گرديم. فراز دوم ديباچه مي‌گويد: ــ اين‌ها را راستي‌آزمايي کنيد که وقتي گام نهایی راه حل جامع منتشر شد… در عمل ببينيد چه اتفاق‌هايي دارد مي‌افتد. اگر حرف‌هاي بنده راست بود، فاتحه‌ای مرحمت کنید. اگر دروغ بود لعنت کنيد، من پاي حرف‌هايم هستم، اگر اشتباه بود بگوييد چه اشتباه‌هايي مي‌کرد، چقدر بزرگ! ــ خيلي ساده، اين ديباچه دارد راجع به راه حل جامع حرف مي‌زند. نگاه کنيد، گام‌هاي اضافي در ميان اقدامات اوليه و گام نهايي وجود خواهد داشت، از ميان چيزهاي ديگر شامل پرداختن به قطعنامه‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل با اين نظر که قطعنامه‌هاي شوراي امنيت به يک فرجام رضايت‌بخش برسد. قطعنامه شوراي امنيت صادرکننده‌اش معلوم است کيست و متوجه چه کشوري هم هست روشن است. اما کدام کشور بايد به يک فرجام رضايت‌بخش برساند؟ شوراي امنيت سازمان ملل بايد به يک فرجام رضايت‌بخش برساند؟ ببينيد اين‌جا قيد نشده است، ابهامي است که فقط با يک کم دقت رفع مي‌شود که اين ايران است که بايد به قطعنامه‌ها بپردازد و آن‌ها را به يک فرجام رضايت‌بخش برساند.

و اما زمان دراز مدت!  قسمت آخر، قسمت چهارم این راجع به چيست؟ راجع به راه‌حل جامع است، يعني چه؟ خيلي ساده، يعني اين‌که يک ظرف زمان دراز مدتي که بايد برای اجرای گام نهایی مورد توافق قرار بگيرد، بايد در توافقنامه نهایی درج شود. آقاي دکتر عراقچي در يک جلسه‌ای که در مجلس ــ‌ فکر مي‌کنم 5-6 آذرماه ــ در يکي از کميسيون‌ها داشته، يکي از وکلا مي‌پرسد که آقاي دکتر عراقچي مدت اجراي آن توافقنامة نهایی چقدر است؟ چقدر طولاني است؟ چقدر درازمدت است؟ نقل قول دارم مي‌کنم ــ اين‌ها هم باز محرمانه نيست، يعني اين‌ها را هم اگر بخواهيد در اختيارتان مي‌گذارم ــ آقاي دکتر عراقچي در جواب مي‌گويد امريکايي‌ها صحبت از 20 سال مي‌کنند!

            ظاهراً قدری خسته شده‌اید! ولي آش کشک خاله‌مان است، ما چهار ماه است مشغول طرح اين بحث‌ها در دانشگاه‌ها و برخی مدارس حوزوی و مساجد هستیم. به هر حال انقلابمان است، مملکتمان است، خسته‌ايم، بلند شويم برويم پاي سريال و دوريال‌هاي رسانة شبه‌ملي، برويم پاي آن! اما اگر انقلابتان و مملکتتان و منافع ملي وطن‌تان برايتان مهم است، بايد بايستيم روي اين قصه، بايد بايستيم، مخالف هستيم، موافق هستيم، هر چه هستيم، به هر حال بايد کار کنيم. مي‌پرسد آقاي دکتر چقدر است؟ مي‌گويد امريکايي‌ها مي‌گويند 20 سال، ولي ما بهشان گفتيم 5 سال. گفتند اصلاً حرفش را هم نزنيد، حداقل بايد 2 رقمي باشد، بقية مذاکره را ما نمي‌دانيم، تازه اين مورد را هم يکي از نمايندگان در جايي درج کرده است و بنده خواندم. احتمالاً عن‌قريب است که مورد تعقيب قضايي هم قرار بگيرد.

بقية ماجرا را ما نمي‌دانيم که بالاخره امريکائي‌هائي‌ها بعد چه گفتند و مثلاً طرف ايراني چه گفته است؟ اين‌ها را ما نمي‌دانيم. ولي اين قصة 20 سال چيست؟ فرض کنيد بشود 15 سال، بشود 10 سال، ديگر حداقلش 2 رقمي است، ديگر حداقل 2 رقمي 10 است ديگر. چه اهميتي دارد؟ ما از خودمان سؤال کنيم چه اهميتي دارد؟ خيلي ساده، زمان اجراي اين دوره، اين بازه، زمانِ اجراي آن راه حلّ پاياني است. آن‌ وقت چه اهميتي دارد که مثلاً 20 سال طول بکشد يا 2 ماه؟ مي‌دانيد اين توافقنامه که دو بخش مهمش را من مطرح کردم، ظرف زمان اجرايش چقدر است؟ 6 ماه است. چرا اين 20 سال نيست؟ من عمداً به اين سؤال جواب نمي‌دهم، براي اين‌که شما يک خرده بدويد، براي اين‌که مملکت و عزت همه‌مان است، اين شهداي هسته‌اي مال همة اين مملکت است، اين زحماتي که امثال شماها اين‌ور آن‌ور ساکت و آرام داريد مي‌کشيد، همه‌مان درش شريک هستيم، اين‌که دارد ضايع مي‌شود و حرام مي شود. چرا 20 سال؟ چرا 15؟ چرا 10؟ چرا مي‌گويد حداقل 2 رقمي؟ چه‌طور اين توافقنامه شد 6 ماه، ولي آن راه حل جامع حداقل بايد 2 رقمي باشد؟ کليدش اين‌جاست، نگاه کنيد، آخرين فراز راهبردي اين راه حل جامع. هفتمین فراز اجزاء گام نهایی راه‌حل جامع. يکي زمان است که صحبت از حداقل دو رقمي و فعلاً صحبت 20 و 15 و اين‌هاست و فرازهاي ديگري دارد و اما آخرین!

            واقعاً آفرين به امريکايي‌ها، واقعاً آفرين. يعني اين در تاريخ مي‌ماند. من و امثال من يک جوري است که حداکثر 10-15 سال ديگر، اگر اتفاق خاصي تدارک دیده نشود 5 سال، 10 سال ديگر بايد يک لنگه پا زیر یک خروار خاک بايستيم و جواب اعمال‌مان را بدهيم. اما شما خواهيد ديد در تاريخ راجع به اين توافقنامه چه گفته خواهد شد.

            اين راه حل جامع شامل همکاري هسته‌اي غيرنظامي بين‌المللي… خودتان؟ هيس! خودمان چيست!

            شامل به دست آوردن راکتورهاي تحقيقاتي و نيروي آب سبک. يادتان هست گفتند اين راکتور آب سنگين کامل لوله خواهد شد. الآن تعطيل کامل است، تعليق کامل است. 6 ماه و فلان و سوخت نرود و حمل نشود و اصلاً همه چيز منجمد، اين الان. يادتان هست گفتم اين خيلي مهم است؟ امريکايي‌ها به کرّات دارند بين خودشان بحث مي‌کنند مي‌گويند: راکتور اراک غيرقابل‌قبول است، در يک صحبت 2 دقيقه‌اي چند بار کري مي‌گويد که راکتور اراک غیرقابل‌‌قبول است. چند بار تکرار مي‌کند به نحوی که اصحاب کنگره به هر حال بدانند ايشان عهده‌دار است، حواسش هست. بعد نگاه کنيد راکتورهاي تحقيقاتي و نيروي آب سبک و ابزارآلات مربوطه و تدارک سوخت هسته‌اي جديد، بايد تدارک بشود، ايران بسازد خير، بايد تدارک شود.

            تحقيق و توسعه را بايد با هم صحبت کنيم، شما مي‌گوييد اين‌طور، چرا اين‌طور؟ نيازهاي عملي شما، کي به شما گفته؟ کي گفته؟ براي چه؟ حالا اين‌ها را داشته باشيد، آب سنگين و آب سبک و بعد سوخت هسته‌ای که بايد مدرن‌اش تدارک شود، نه اين‌که از نطنز تهیه شود یا فردو، از يک جاي ديگر بيرون ايران بايد تهیه شود وگرنه "تدارک سوخت هسته‌ای مدرن" يعني چه؟

            بعد از همة اين ماجرا، بايد ببينيم چه مي‌شود. همة اين ماجرا که اين‌جا دارد ذکر مي‌کند، به همراه اقلام ديگري که اين‌جا هست ــ 6 قلم ديگر هست ــ امريکايي‌ها مي‌گويند 20 سال بايد طول بکشد، ايران هم گفته 5 سال، امريکا هم گفته حداقل دو رقمي که ديگر حداقلش 10 سال را داريم، آن وقت بعد چه مي‌شود؟ اين‌جا را نگاه کنيد، حرفم تمام است. اين آخرين جمله را بگویم. به دنبال اجراي موفق گام نهايي راه حل جامع براي دوره کاملش، 10 سال، اگر شد 20 سال 15 سال 17 سال هر چي، ولي سال را نگاه کنيد، اين مقدار. بعد چه مي‌شود؟ به دنبال اجراي موفق گام نهايي…، برنامة هسته‌اي ايران به همان نحوي محسوب خواهد شد که با هر عضو بدون سلاح هسته‌اي عضو معاهده عدم گسترش رفتار مي‌شود. يعني چه؟ به زبان خيلي شسته‌رُفته‌تر، يعني تازه بعد از آن 10-15-20 سال و اجراي اين همه ماجرا، تازه شما مي‌شويد عضو معمولي معاهدة عدم گسترش، يعني همان رفتاري با شما مي‌شود که با يک عضو معمولي معاهدة عدم گسترش مي‌شود. تا آن موقع بشين و اصلاً حرف هم نزن، چون همة گزینه‌ها روی میز است.

            چرا مي‌گويد 20 سال؟ براي اين‌که اين 20 سال شما همين‌طوري لنگ در هوا، همه‌اش بايد بدوي، بايد بدوي آن کار را بکني و اين کار را بکني و اين را جمع کني و آن را لوله کني. همة اين کارها را کرديد، چشم! همة اين کارها را کردي و وقتي اجرای کامل رخ داد، تازه شما مي‌شويد آدم معمولي، الآن مريض هستيد، خطرناک هستيد، الآن بايد مدام تحريم باشيد. گزينه‌ها روي ميز است، گزينه‌هاي ديگر هم زير ميز است! حالا قصة 20 سال را مي‌بينيد؟ اين 20 سال دويدن، 20 سال وضعيت غير عضو عادي، وضعيت ويژه، يا حالا 10 سال، 15سال، خوش‌بينانه‌ترين حالتش 10 سال است.

            براستی چرا اين مذاکرات اعلان نمي‌شود تا ملت ایران از توافقات غیرنهایی‌شده اگاه شود؟

            ممنون از صبر و حوصله‌تان. من در مجموع در آذر ماه نگران برنامة هسته‌اي بودم. اين حرف آخر را هم با شما بزنم. يک جوري بايد باشد که دست‌کم بندة سراپا تقصير شب سرش را مي‌خواهد بگذارد روي بالش، بگويد خدايا آن‌چه را که حس کردم و قلبم گواهي مي‌داد، گفتم. سه نفر آمدند نشستند يا سه هزار نفر، تو بايد حرف‌هايت را بزني.

            و سخن آخرم! الآن بنده ديگر نگران برنامه هسته‌اي نيستم، الآن نگران استقلال جمهوري اسلامي ايران هستم، نگران حاکميت ملي هستم. که بيشتر، الآن ديگر من نگران کل انقلاب اسلامي هستم. بله، ناراحت مي‌شوم و شماها ناراحت مي‌شويد. من الآن دارم مي‌بينم که کم‌کم مثل موريانه ستون‌هاي انقلاب دارد خورده مي‌شود، مصاحبة آقاي دکتر ظريف در کميسيون امنيت اروپا را ببينيد. ما در کميسيون امنيت اروپا؟ ما؟ آن‌جا چکار مي کرديم؟! ما؟! کميسيون امنيت اروپا؟! درست مي‌شنويم؟! کي؟ چه دارد مي‌شود؟! چه اتفاقي دارد مي‌افتد؟! ميهن و مملکت ماست. از آقاي دکتر ظريف وزير امور خارجه سؤال مي‌شود که نظر شما راجع به اسرائيل چيست؟ شنيده‌ايد؟ مي‌گويد ما مشکلي با اسرائيل نداريم! ما مسئله‌اي نداريم، اسرائيل بايد مشکلاتش را با فلسطين حل کند! 35 سال از انقلاب مي‌گذرد، 55 سال گفتيم فلسطين. اصلاً افتخار ملت ايران در دنيا به اين است که پاي مظلوم مي‌ايستد و نسبت به ظالم اگر زورش برسد، کاري مي‌کند و اگر نرسد هم دست‌کم اعتراض مي‌کند و سخني مي‌گويد و بالاخره يک نقدي، کاري در حد خودش. اصلاً افتخار ما در جهان اسلام و در دنيا اين است. حالا ديگر مسئلة اسرائيل شد مسئلة خودشان؟! اگر خودشان با فلسطيني ها کنار بيايند، ما مشکلي نداريم؟! هيچ تکذيب هم نشده است. روشن است کجا داريم مي‌رويم؟! موفق و مؤيد باشيد، والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته. صلوات.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏

 

-------------------

بخوابید که دشمن بیدار هست !!

Golestanema158

 

برچسب ها:

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه
1
دیدگاه شما :
پای میلیاردها تخلف درمیان است/چرا برای قطع رانت و تبانی عده ای در سازمان نظام مهندسی استان گلستان اقدام قاطع صورت نمی گیرد؟واقعا چرا؟ اعتبار کالابرگ بر اساس کدملی سرپرستان خانوار شارژ می‌شود/خرید با کالابرگ، جدای از اعتبار تخصیصی و پرداختی بابت یارانه ماهانه آیت الله خامنه ای تنها مسئول در جمهوری اسلامی بخش دوم/سخنی با مسولین ارشد استان سیاست زده گلستان/ 48 درصد مردم استان سیاست زده گلستان زیر خط فقر زندگی می کنند شما آقایان چه راحت شب را با خیالی آسوده به صبح میرسانید!! بخش اول/سخنی با مسولین ارشد گلستان/ 48 درصد مردم استان سیاست زده گلستان زیر خط فقر زندگی می کنند شما آقایان چه راحت شب را با خیالی آسوده به صبح میرسانید!! عکس/داشتن دو مسولیت همزمان جناب شهردار /کدامیک قانون را نادیده می گیرند ، نظام مهندسی گلستان یا شهردار؟ یا هردو؟+سند پیشنهاد عجیب یک گروهک پس از استعفای ظریف! روحانی و جهانگیری هم محاکمه خواهند شد؟/ اتلاف ۱۸ میلیارد دلار از منابع ارزی/همتی هم محاکمه خواهد شد؟ ضعف فضاسازی استان گلستان در ماه مبارک رمضان؛ مسئولان پیگیری نمی‌کنن سوءاستفاده از بیت‌المال محاربه با خدا عدو شود سبب خیر/ ترامپ جیره کدام معارضان ضدانقلاب را قطع کرد؟ تجمع دانشجویان در اعتراض به کشته‌شدن قتل امیرمحمد خالقی دانشجوی دانشگاه تهران +فیلم آقای بی وجدان فرصت طلب بفکر آبروی انقلاب باشید عکس/آیا رئیس‌جمهور این فرد را که برای عکس گرفتن در کنارش قرار دارد را می‌شناسد؟/ آیا پزشکیان از هویت او مطلع بود یا نبود؟ عکس/انتصاب با سوابق هتاکی و فحاشی به شهدای جان فدای مردم ایران؛ به مدیرعاملی ابر پالایشگاه نفت و بزرگترین شرکت قیرسازی در ایران و خاورمیانه اصرار رسانه‌های اصلاح‌طلب بر مذاکره با امریکا/ اگر می‌توانی بزن، اگر نمی‌توانی، صبر و پایداری کن؛ و اسیر هیجان مشو فیلم، جزئیات و تصاویر/ سوال از رئیس جمهور؛ عناصر بدسابقه در دولت روز به روز بیشتر می‌شوند؟! خوابگاه دانشجویی دختران مجدد دچار آتش سوزی شد +بسته عزاداری به مناسبت رحلت جانسوز پیامبر مهربانی و شهادت امام مجتبی(ع)/ چرا امام‌ حسن(ع) شجاع‌ترین چهره تاریخ اسلام است؟ افشای بازدید مالک تلگرام از مرکز صهیونیستی در باکو چگونه موساد در لبنان با تلفن همراه جاسوس جذب می‌کند؟ جزئیات دستگیری یکی از عوامل گروهک جیش‌الظلم شماره موبایل محسنی اژه‌ای شماره موبایل آقای اژه ای شماره موبایل شخصی آقای اژه ای شماره تماس مستقیم آقای اژه ای شماره موبایل آقای محسنی اژه‌ای تماس مستفیم با اژه ای ارتباط و تماس واکنش حجت الاسلام مصطفی رستمی رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها به اظهارات اخیرپزشکیان جزئیات تازه از ماجرای مرگ مرحوم میرموسوی متهم فوت شده در لاهیجان اقدام اسپانلو دادستان انقلابی و تلاشگر استان گلستان در راستای حفظ چند صد میلیارد پول بیت المال در شهرداری گرگان طرز درست کردن عصاره لیمو سیر و جعفری برای درمان پاکسازی و سم زدایی کبد و گرفتگی عروق قلب/طب سنتی, نحوه تهیه عصاره سیر لیمو جعفری, نحوه تهیه عصاره لیمو سیر و جعفری, طرز تهیه عصاره لیمو سیر و جعفری, طرز تهیه عصاره سیر لیمو جعفری عکس اسناد/ درخواست مطالبه گران انقلابی گلستان از وزیر راه و شهرسازی در راستای دهمین دوره انتخابات هیئت مدیره سازمان نظام مهندسی استان گلستان انتصابات افراد مسئله دار مسعود پزشکیان نهمین رئیس‌جمهور و رئیس چهاردمین دولت جمهوری خانم ترک فرماندار کردکوی! مگر بیت المال شهرداری ارث پدرتان است؟ ظریف را بیشتر بشناسید/ از شانتاژ و جنجال تا ژست استعفا محمد جواد ظریف رئیس شورای موسوم به «شورای راهبری کابینه» پیدا و پنهان رای اعتماد نمایندگان به لیست رئیس جمهور عکس/بازگشت تیم زنگنه به وزرات نفت فیلم و عکس/سخنان کامل رهبرانقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در اولین دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت چهاردهم قرار است، تیم اقتصادی مسعود پزشکیان چگونه مشکلات اقتصادی را حل کند؟ مداحی و فیلم/به مناسبت اربعین/ ابا عبدالله الحسین؛ این راه، راه عشق است فیلم و عکس/ انتقاد خادملو مطالبه گر گلستانی به ایجاد کانال اتصال خلیج گرگان به دریای خزر در بستر شن روان/ پیش بینی خشک شدن کانال ایچاد شده تا 4 سال دیگر در شهرداری شهرستان کردکوی چه خبر است ؟ _ ۱ اسناد/آزمون بزرگ برای مدیرکل راه و شهرسازی و نهادهای نظارتی در تایید صلاحیت کاندیداهای انتخابات نظام مهندسی استان گلستان عکس/صدور مجوزهای کیلویی و بدون حساب و کتاب برای استخراج ید از اراضی شمال گلستان فیلم/این موشک ضد موشک ندارد آسیب شناسی مدیریت / مدیران استان گلستان برخلاف دولت انقلابی , مردمی ,سخت کشی و فسادستیزی شهید رئیسی , انتصاب باندی و ناکارآمد , کار نمایشی , صددرصد انتقادپذرنبودن , عدم مبارزه با فساد, برکناری کارکنان جریان انقلابی و مطالبه گر,, ریخت پاش بیت المال و ... از جمله عملکرد آنان میباشد مطالبه گری/مطالبه گری از دیدگاه اسلام و در کلام رهبران انقلاب/مطالبه گری چیست؟/هدف مطالبه گری/ مطالبه گری در کلام رهبری مطالبه گری در نهج البلاغه مطالبه‌گری‌ها منطقی دلیل ترور اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس مشخص شد +جزئیات ترور اسماعیل هنیه در تهران/ علت و ابعاد این حادثه در حال بررسی و نتایج آن متعاقبا اطلاع رسانی خواهد شد. كساني كه كار را نمي‌شناسند ولي مسئوليت قبول مي‌كنند، خائن هستند. پرونده پولشویی موسسه نور روی میز حجت الاسلام محمدرضا مزیدی رئیس پاک دست و عدالت محور دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم اخلالگران در نظام اقتصادی کشور در استان گلستان فیلم/دلیل شهادت مصطفی نوروزی و مهدی جهانتیغ و محسن جعفری/لحظه پیدا شدن پیکر شهیدان وزارت اطلاعات(مصطفی نوروزی،مهدی جهانتیغ،محسن جعفری) از آب های دریای عمان انتشار لیست ثبت نام کنندگان انتخابات هیت مدیره نظام مهندسی استان گلستان قبل از تایید صلاحیت+اخبار نظام مهندسی ساختمان استان گلستان