به گزارش پایگاه عدالت خواهان" حسین پایین محلی فعال فرهنگی و اجتماعی نوشت " وقتی به تاریخ زندگی امام حسین (ع) می نگریم،تنها عاشورارا می بینیم وعاشوراهم درکربلاست وکربلا هم تجلی تشنگی ...که چطور عده ای آب را برامام حسین بستند درحالیکه امام برای آب شهید نشدند.ما برای امام حسین گریه نمی کنیم چونکه تشنه شهید شدند وحتی معترض نیستیم چراکه از باطل انتظاری جز این نمی توان داشت...مسیر باطل مشخص است ...اینجا بحث برسر ولایت است .تقابل ولایت حق وباطل!وبه تبع آن برداشت ما ازین رویارویی نابرابر!عاشوراشاید نقطه اوج زندگی امام حسین باشد اما تنها نقطه زندگی امام نیست.حضورامام درهمه زمان ها ومکان ها به اقتضای تاریخی است.امام حسین بعد از شهادت برادر بزرگوار امام حسن (ع)امامت امت اسلامی رابرعهده گرفتند اگرچه نطفه عاشورا درکربلا ثمرداد امادربنی سقیفه بنی ساعده گذاشته شده بود.
کربلا نمایانگر تشنگی اهل حق وجدال آنان باباطل برسرآب نیست بلکه تقابل ولاهاست.تشنگی از عوارض آن است ونشانه مظلویت اهل حق است که حتی آب را از آنان دریغ می کنند درحالیکه امام علی (ع) درجنگ صفین آب را برمعاویه نبست هرچند معاویه –وبعداپسرش به تبعیت از پدر-آب را برعلی بست ومگر نه اینکه این تقابل از پدران به پسران واز علی (ع)ومعاویه به پسران کشیده شد؟!
عاشورا وکربلا عریان ترین جغرافیاوتاریخ هستی قلمداد می شوند که درآن حجت بر" وجود"تمام می شود!واینگونه است که راه امام حسین برای ما تبدیل به فرهنگ می شود !فرهنگ مقاومت وایستادگی وفرهنگ جهاد فی سبیل الله!فرهنگ کوشش وجوشش برای حق !واینگونه است که عاشورا وعاشورائیان درتاریخ همیشه وجود دارند وبه تعبیرامام خمینی (ره) :تاکفرهست مبارزه است وتامبارزه هست ما هستیم!
وآب...اینجا یک چیز که حیات ارگانیستی را تداوم بخشد صرف قلمداد نمی شود بلکه به نماد روشنی دربرابر تاریکی است که البته شامل حیات بیولوژیک نیز می شود.آب تنها رفع تشنگی از تن نمی کند .آب تنها نیاز جسم نیست آب دراینجا حکایت از امر قدسی دارد که همه "وجود"را دربر می گیرد.نوشتارکنونی به نشانه شناسی اب با نگاهی به عاشورا مکتوب گردیده است،امید است که دربارگاه خداوند مقبول افتد.
نشانه شناسی علم یا فلسفه مضافی است که به مطالعه وشناخت نشانه ها –اعم ازرنگ،عدد،تصویر،نماد،اشکال و..می پردازد وازاین راه نسبت بین آنها یا رابطه این موارد با مذهب ،ایدئولوژی ،امر قدسی،تابو،اسطوره،توتم ،انسان ،جامعه وتاریخ را واکاوی وتبیین می نماید. نشانه شناسی آب درحقیقت ترسیم رابطه ای است که آب درهستی وتاریخ هستی داشته به عبارتی دیگر تبیین نسبت چگونگی –چرایی-آب با مقوله های مذکور است که به ان خواهیم پرداخت.
آب مایه حیات است وعامل هستی ،به عبارتی جایی که آب باشد زندگی هست وحیات شکل می گیرد .اب اولین عامل ومهمترین عامل هستی هر هستنده یا وجود هرموجود درهستی است که زندگی را تضمین می کند چه حیات یک موجود چه طبیعت چه تمدن انسانی.
خداوند کریم در قرآن فرموده است که از آسمان آب را نازل کردیم. آب به کرات در قران تکرار شده است. امام علی (ع)نیز درنهج البلاغه –خطبه اول-آغاز خلقت را آب دانسته اند وماده اولیه هستی را آب می دانند.
از نظر علمی آب مایه ای است بی رنگ وبی بو بی طعم که عامل حیات انسان است وهرموجود دیگر که حیات ارگانیستی دارد.ترکیب علمی آب h2oهست .دانشمند ژاپنی اثبات کرد که اب نیز حیات دارد وموسیقی ومکان هاواصوات برروی ساختار مولکولی آن تاثیر می گذارند.این دانشمند آب زمزم را عجیب ترین آب دانسته چراکه علاوه برساختار بلورین هر قطره از این آب درصورت مخلوط شدن با هزار قطره آب معمولی ان را تبدیل به آب زمزم می کند .آب زمزم خراب نمی شود .این دانشمند با عکس برداری میکروسکوپی ازساختار مولکولی آب درمناطق مختلف کوهستانی وشهرکهای صنعتی ویا انواع مسیقی برآب به نتایج بزرگی دست یافت.نتایج به دست امده حاکی از آن است که ساختارموکولی آب به سمت شش ضلعی شدن پیش می رود اگر موسیقی سنتی یا قران برای آب پخش شود یا اب موجود درچشمه ،جنگل ،کوه وماه نیسان بلورین هستند درحالیکه آب موجود درلوله کشی شهری یا بدتر شهرک صنعتی الوده یا آب که موسیقی هوی متال –جاز،راک-برایش گذاشته باشند ساختار مولکولیش زشت وبعضا از هم می پاشد!
آب دراندیشه ایرانی مقدس بوده واین قداست از چند چیز نشات می گیرد یکی مذهب ایرانیان پش از اسلام است که زرتشتی است وبه آب به عنوان روشنی وپاکی می نگریستند که درتقابل با پلیدی وتاریکی بوده است .درتیرگان ایرانیان باستان جشنی به نام تیرگان داشتند .آب همواره درسراسر زندگی ایرانیان حضور مستمر ومحوری داشته است که دربخش نقش وجایگاه آب درضرب المثل های ایرانی وفرهنگ عامه به آن اشاره خواهد شد .علت دیگر قداست آب کمبود آب درفلات ایران است که به حفر کاریز یا قنات منجر شد .کاریزهایی که تاریخ پیدایش آنها به هشت هزار سال پیش باز برمی گرددوتمدن ایرانی را با آن می شناسند .تا گذشته های نه چندان دور بودند درکوچه وبازار کسانیکه کوزه بردوش یا مشک آبی که به مردم آب می فرختند.
قداست آب را نباید منحصر به فرهنگ ایرانی ومذهب زرتشت دانست بلکه درفرهنگ بشری وتمدن انسانی وسایر مذاهب به خصوص مذاهب ابراهیمی وشرقی آب همواره از قداست برخوردار بوده است.یهودیان آب را مقدس می دانند ومگر نه اینکه خوابی که حضرت یوسف تعبیر کرد به گاوهایی مربوط می شد که از رود نیل بیرون آمده بودند ؟ومگر نه اینکه به امر خداوند موسی قوم بنی اسرائیل را از رود نیل عبورداد وفرعون دررود نیل بلعیده شد؟دراندیشه هندی آب مقس است ومطهر چنانکه یکی از آیین های هندی اختصاص به خود داده وآن جشن آب است که مردم برای شفا وآمرزیدگی گناهان خودرامی شویند .دردین مسیحیت نیز آب همین نقش را دارد وغسل تعمید هم باعث پاکی وشستشوی گناهان قلمداد می گردد وتولدی دوباره برای آدمی به ارمغان می آورد.
ضرب المثل هاوکنایات وواستعارات وآداب ورسوم مردم واعتقادات مردم وجشن های مختلف هریک درنوبه خود بیانگر اهمیت نام هاوزمان هاومکانها وقداست چیزهاست نزد مردم.این کاربرد از حوزه شعروداستان وتمثیل وقصه وافسانه واسطوره گرفته تا گفتگوی محاوره.آب نیز درتمامی انچه گفتیم حضور پررنگ ومحوری دارد که دراینجا به طور گزینشی و اجمال به ان اشاره خواهد شد .اما نکته قابل تامل کارکرد چندگانه آب است که گاه به عنوان حقیقت محض ،گاه معرفت وگاه ضد معرفت درموارد مذکور –شعر،داستان،قصه،اسطوره،تمثیل،افسانه –متجلی می شود که درزیر به آن می پردازیم:
1-آبرو که آب نیست به راحتی بریزه2-آبی که ریخته شد جمع نمی شه-3-آب از گلو پایین نرفتن-4-آب که از سر گذشت چه یک وجب چه ده وجب-5-فوت آب شدن 6-مثل آب خوردن -7-نقش بر آب شدن -8-هرکجا آبه آبادانی است-9-نه آب آبادانی نه بانگ مسلمانی -10-آب از آب تکان نمی خورد -11-مگر تویزیدی که آب به امام حسین بستی ...
همچنین از قصص قرانی می توان به غرق شدن فرعون در آب رود نیل وغرق شدن قوم حضرت نوح دردریا نام برد که نقش ویرانگری داشتند.درادبیات داستانی نیز اعم از شعروداستان آب حضور دارد که به ان خواهیم پرداخت.
فیلسوف یونانی تالس معتقد بود که همه چیز از آب به وجود آمده است وجهان بر آب استوار است.دراسطوره های یونانی نیز آشیل قهرمانی است که هنگام به دنیا امدن به واسطه فرورفتن درآب روئین تن می شود الاپاشنه پا که در اب فرونرفته بود واین ضرب المثل می شود برای آسیب پذیری ونهایتا مرگ آشیل.
دراسطوره های ایرانی نیز داستانی شبیه به این وجود دارد که درشاهنامه فردوسی امده وآنهم ماجرای اسفندیار است که فرزند پادشاه واز فره ایزدی برخورداراست.این اسطوره چنان قدرتی دارد که حتی قادر است قهرمان اصلی بخش پهلوانی شاهنامه رستم را شکست دهد.روئین تن بودن اسفندیار از او قهرمان شکست ناپذیری می سازد که حتی رستم را به زانودرمی اورد واین روئین تنی از غسل در آب مقدس نشات گرفته البته اسفندیار نیز به مانند آشیل یک نقطه ضعف دارد وآن چشمهایش هست چراکه هنگام فرورفتن درآب چشمهایش را بسته بود.درماجرای نبرد اسفندیار بارستم که منجر به شکست رستم می شود سیمرغ به او شیوه کشتن اسفندیار را که استفاده از شاخه درخت گز به عنوان تیرکمان بود به او می آموزد اما یادآور می شود که تنها باید به چشم اسفندیار اصابت کند واز طرفی مرگ اسفندیار –به واسطه فره ایزدی که دارد –برای رستم نیز شگون ندارد وبه نابودی تبار رستم می شود...
"آب حیات"مفهومی است که دراسطوره ها وادبیات عرفانی وقصص دینی زیادبه کاربرده شده است چنانکه حضرت خضر (ع)را نماد کسی می شناسیم که از این آب نوشیده وبه جاودانگی رسیده است.کسی که آب حیات"را می خورد دراصطلاح "نامیرا"می شود .آب حیات تمثیل چیزی است که آدمی را به حقیقت می رساند وخضر به حقیقت رسیده است واز ولی مقامی والاتر دارد تاجاییکه موسی را نصیحت می کند آرزوی رسیدن به آب حیات نه تنها در ادب عرفانی بلکه درزندگی عینی نیز شایع است تاجاییکه اسکندر بنابرقولی برای به دست آوردن "آب حیات" ونامیرا گشتن به فتوحات بسیاری دست زد وبه ایران لشگر کشی کرد. داستان موسی با خضر نبی دردریا اتفاق می افتد همچنین حضرت یونس دردریا در شکم نهنگ اسیر می شود وسلیمان نبی هنگام ماهیگیری درکنار دریا انگشتری خویش را پیداکردند ومولانانیز درداستانی از جوینده آب می گوید که با برداشتن خشت ها آب نیزاورا صدا می زند ومولانا خطاب به هر جوینده حقیقی می گوید :
عاشقان گر آب جویند درجهان- آب هم جوید به عالم عاشقان
از نظر حکمای طب سنتی وعالمان علوم غریبه آدم چهار مزاج دارد وهستی نیزاز عناصر اربعه آب،باد ،آتش وخاک تشکیل شده که آب به واسطه تری وروانی وپاک کنندگی و نقش باروری بر عناصردیگرارجحیت دارد .درطب سنتی برای درمان بعضی یماری ها از "اب درمانی"استفاده می شود ودر علوم غریبه برای طلسم یا سحر ویا باطل کردن اینها از آب استفاده می شود چه خواندن دعاوفوت بر آب چه زدن برگه دعا در آ ب چه آب باطل نامه و...دراندیشه اسلامی آب جزو مطهرات است که با آن غسل یا وضومی گیرند ولباس واشیائ نجس وکثیف را می شویند –البته خاک وآفتاب هم جزو مطهرات هستند-همچنین به واسطه انچه درکتاب آسمانی ما مسلمانها –قرآن-از آب به عنوان عامل حیات وماده اولیه آفرینش یاد شده مقدس قلمداد می گردد.دراندیشه شیعی نیز آب مهریه حضرت زهراست که برقداست آن دوچندان افزوده .
شاملودرکتاب کوچه بخش آب به این نکته تاکید می کند یکی از عوامل وشاید هم مهمترین دلیل شیعه شدن ایرانیها ایماژهای مشترکی است که بین مذهب زرتشت ومذهب شیعه وجود دارد وشهید آوینی هم به وجهی دیگر برآن صحه می گذارند مبنی بر اینکه میترائیسم ایرانیان آنان را به مذهب تشیع گرایش داده چراکه آب عنصر مفهوم محوری ومقدسس ایرانیان بوده تاجایی که برای آب الهه قائل بودند که آناهیتا خوانده می شد- این ایماژهای مشترک مارابه یک نتیجه دیگر می رساند وآن این است که ما درهمه مذاهب نقاط مشترک داریم ومذاهب به نقاط مشترک می رسند واین از ریشه مشترک حکایت دارد...-واگر درمذهب شیعه برای تشنه شهید شدن امام سوم شیعیان به سوگ می نشینند نقش حکمی ودینی واسطوره ای و..که آب دارد واین آب را که ریشه درکائنات دارد از فردی که معصوم والهی است دریغ کردند .آب دراینجا نه به عنوان انچه صرف رفع تشنگی می کند بلکه به عنوان چیز قدسی است واینجاست که تابلوی عاشورا را حول آب وتشنگی می کشند چراکه دشمن به قدری خوی حیوانی دارد که تالحظه آخر حاضر به سیراب دیدن کاروان کربلا نیست وگرنه امام حسین حرکت خویش را مبنی براجرای امربه معروف ونهی از منکر آغاز کردند واحیای دین جد خود نامیدند وبا علم لدنی که داشتند می دانستند که درکربلا چه می گذرد واهل باطل چگونه درکربلا رفتارمی کنند وامام با آن حرکت عظیم حرکت تاریخ را تغییر دادند.این نوشتار را با جملاتی از شهید اوینی درباب عاشورا برگرفته از کتاب فتح خون به پایان می بریم:" زمین وآسمان درانتظارند :فرات تشنه است وبیابان از فرات تشنه تر وامام از هردوتشنه تر .فرات تشنه مشکهای اهل حرم است وبیابان تشنه خون امام وامام از هردو تشنه تر!اما نه آن تشنگی که با آب سیراب شود!اوسرچشمه تشنگی است!" والسلام