به گزارش پایگاه عدالت خواهان" نخست اينكه اصل وجود پديده شوم چاپلوسي در جامعه چيزي نيست كه بتوان به سادگي بر آن سرپوش گذاشت و ما نيز اصل وجود آن را تاييد مي كنيم . البته در مورد ميزان آن به سادگي نمي توان اظهار نظر كرد چرا كه تا كنون نه بررسي آماري خاصي در اين زمينه شده است و نه اينكه اساسا امكان چنين بررسي اي وجود دارد و ما صرفا مي توانيم با مشاهده برخي موارد اين مساله (حتي با ديدن يك مورد) ادعا كنيم كه اصل آن وجود دارد . دوم اينكه همانگونه كه شما نيز مي دانيد تملق و چاپلوسى و هم چنين دروغگويى و نفاق، از صفات نكوهيده و بسيار زشت است. در زشتى چاپلوسى همين بس كه پيامبر اسلام(ص) مىفرمايد: احثوا فى وجوه المدّاحين التّراب؛ به صورت متملقين چاپلوس خاك بپاشيد، (بحارالانوار، ج 73، ص 294) و در زشتى خلافگويى و نفاق همين بس كه اميرمؤمنان على(ع) مىفرمايد: شرّ الاخلاق الكذب والنّفاق؛ زشتترين خوى و صفت در انسان دروغگويى و نفاق است، (ميزان الحكمه، ج 8، ص 342). انسان هاي چاپلوس و دروغپرداز، بسى فرومايه و پست است و معمولاً اين گونه افراد، كارشان به رسوايى مىكشد ودر نزد افراد شايسته، مورد نفرت و بيزارى هستند.
سوم وقتي كه در جامعه انسانهاي چاپلوس فراوان است و حتي برخي چندان هم بدشان نمي آيد كه مورد چاپلوسي و مداحي قرار گيرند و باعث رشد اين پديده شوم گردند مساله اي كه در زمينه مسئولان نظام جمهوري اسلامي و به ويژه مقام معظم رهبري پيش مي آيد و به نظر مي رسد كه منظور نظر سوال شما نيز همين باشد اين است كه آيا نحوه برخورد مقام معظم رهبري در اين زمينه چگونه است ؟ آيا ايشان نيز همچون برخي افراد كه عملا و گاه حتي علنا به تملق و چاپلوسي تمايل نشان مي دهند و يا حداقل با سكوت خود آن را تاييد مي كنند در برابر چاپلوسي ها سكوت اختيار مي كنند و يا اينكه در مواردي كه چنين چاپلوسي هايي صورت مي گيرد واكنش مطلوب را نشان مي دهند ؟ كه در اين زمينه به اعتقاد ما مقام معظم رهبري هم به لحاظ نظري و هم به لحاظ عملي همواره جزء مخالفان بزرگ پديده تملق و چاپلوسي بوده اند .
سيره نظري مقام معظم رهبري در مقابل چاپلوسي :
مقام معظم رهبري به عنوان حاكم نخستين حكومت اسلامي مشروع پس از دوران معصومين(ع)، الگوي رفتاري خويش را نيز امام علي ع قرار داده و در ضمن سخنان مختلفي بر لزوم الگوگيري از سيره نظري و عملي آن امام همام در زمينه مسائل اجتماعي و سياسي تاكيد داشته اند كه يكي از اين الگوهاي رفتاري ، نحوه مقابله آن حضرت با متملقان و چاپلوسان مي باشد كه در يكي از خطبه هاي نمازجمعه مقام معظم رهبري به آن اشاره شده و در مورد الگو برداري از اين شيوه عملي ، تاكيد صورت گرفته است . ايشان در اين زمينه مي فرمايند :
«يكى از خصوصيات اميرالمؤمنين در سلوك سياسىاش اين بود كه از مردم جداً - نه به صورت تعارف - درخواست ميكند كه با او متملقانه حرف نزنند، چاپلوسى نكنند، تصنع در برخورد با او به خرج ندهند. در وسط يكى از خطبههاى اميرالمؤمنين - كه يكى از آن خطبههاى بليغ و عجيب اميرالمؤمنين است - يك نفرى بلند شد، شروع كرد تعريف و تمجيد از اميرالمؤمنين؛ از سخن و از مطالب آن حضرت بنا كرد تمجيد كردن و ثنا كردن بر اميرالمؤمنين. حرفهاى او كه تمام شد، حضرت رو كرد به او، تقريباً به همان اندازهاى كه صحبت كرده بود - آنچه كه انسان توى نهجالبلاغه و در آن مقدارى كه سيد رضى انتخاب كرده، مىبيند - در نصيحت اين مرد صحبت كرد كه با من اينجورى حرف نزنيد. از جمله همين عبارت معروف است: «فلا تكلّمونى بما تكلّم به الجبابرة»؛ آنجورى كه با پادشاهان، با جباران حرف ميزنند، با من حرف نزنيد. «و لاتتحفّظوا منّى بما يتحفّظ به عند اهل البادرة»؛ آنجورى كه ملاحظه ميكنند كه نبادا بدش بيايد، نبادا موجبِ ناخرسندى يا ناخوشايندى فلان جبار بشود - حرفهائى را نميزنند، ملاحظاتى را ميكنند - جلوى من اين ملاحظات را نكنيد. «و لاتخالطونى بالمصانعة و لا تظنّوا بى استثقالا فى حقّ قيل لى»؛(10) خيال نكنيد كه اگر حرف حقى را به من گفتيد، على از حرف حق شما دلگير خواهد شد. براى او سنگين خواهد آمد؛ اينجور نيست. اين هم يكى از خصوصيات سياست اميرالمؤمنين است.»(خطبه هاي نمازجمعه تهران ، 20/6/88)
ايشان همچنين يكي از آفات مسئولان نظام جمهوري اسلامي را نيز خطر چاپلوسان و متلقان دانسته و همواره مسئولان را از دل سپردن به چنين افرادي برحذر داشته اند : «به سخن نرم و دلنشين چاپلوسان هم دل نسپريد. اگر ما اين را رعايت كنيم، به نظر من خيلى به سود ماست.»(ديدار با اعضاي هيات دولت ، 17/7/84)
مقام معظم رهبري معتقدند دوران حكومت پيامبر اكرم ص نمونه و الگويي از يك حكومت واقعي اسلامي بود كه متاسفانه در دوران اموي و عباسي به انحراف كشيده شد و يكي از ويژگي هاي آن افتادن كارها به دست انسانهاي متملق بود . بنابر اين از نظر ايشان تملق صفتي است مذموم و ناپسند كه باعث انحطاط حكومت اسلامي مي شود و بايد به شدت از آن اجتناب نمود . «دوران خلافت مروانى و سفيانى و عباسى، دورانى بود كه ارزشهاى اسلامى از محتواى واقعى خودشان خالى شدند. صورتهايى باقى ماند؛ ولى محتواها، به محتواهاى جاهلى و شيطانى تبديل شد. آن دستگاهى كه مىخواست انسانها را عاقل، متعبد، مؤمن، آزاد، دور از آلايشها، خاضعِ عنداللَّه و متكبر در مقابل متكبران تربيت كند و بسازد - كه بهترينش، همان دستگاه مديريت اسلامى در زمان پيامبر(ص) بود - به دستگاهى تبديل شد كه انسانها را با تدابير گوناگون، اهل دنيا و هوى و شهوات و تملق و دورى از معنويات و انسانهاى بىشخصيت و فاسق و فاسدى مىساخت و رشد مىداد ... كسانى كه در اين دوران، تملق رؤسا و خلفا را مىگفتند، كارها در دست آنها بود. كارها بر اساس صلاحيت و شايستگيشان واگذار نمىشد.»( سخنرانى در ديدار با اقشار مختلف مردم،روز پانزدهم ماه مبارك رمضان و ميلاد امام حسن مجتبى«ع» ، 22/1/69)
سيره عملي مقام معظم رهبري در مقابل چاپلوسي :
مقام معظم رهبري علاوه بر سيره نظري ، به لحاظ عملي نيز همواره در برابر صفات مذمومي همچون تملق ، چاپلوسي و اغراق واكنش در خور نشان داده اند كه به برخي از اين موارد اشاره مي كنيم :
1 – سايت جهان نيوز به نقل از وبلاگ سحر يار به دو نمونه از برخورد مقام معظم رهبري با تملق گويي اشاره كرد و نوشت: در تاريخ ۲۴ / ۶ / ۷۷ در ديدار با فرماندهان سپاه پاسداران، قبل از بيانات مقام معظم رهبري سرودي اجرا شد و در آن مصرعي بود كه جمع باهم مي خواندند سرور ما، خامنه اي.
ايشان در همان جلسه تذكر دادند و فرمودند: يك نكته هم درباره اين سرود زيبايي كه برادران اجرا كردند، عرض كنم: من خواهش ميكنم كه الفاظ اين اشعار و سرودها را از كلمات مبالغهآميز خالي كنيد. هم شأن شما اين است كه در اين راهها پيشقدم باشيد و هم حقيقت قضيه اين است. بنده افتخارم به اين است كه بتوانم خدمتگزار شما و مردم باشم.
«سَروَر» فقط خداي متعال است و به امر او و در پيروي و عبوديّت او بندگان صالحِ برجسته و معصومين عليهمالسّلاماند.
ما بندگاني ناقص، نارسا، و ضعيف هستيم. بزرگترين هنر ما اين است كه بتوانيم در لابهلاي همه ضعفهايي كه داريم، كاري انجام دهيم كه انشاءاللَّه طبق وظيفه باشد. اين كلمات مبالغهآميز را حذف كنيد. بنده، وقتي اين كلمات را ميشنوم، حقيقتاً متأذّي ميشوم.
2 - در ۱۲/ ۸/ ۸۰ در ديدار با جوانان اصفهان، قبل از فرمايشات امام خامنه اي، كسي ايشان را علي زمان خواند، در همان جلسه اينگونه تذكر دادند :
اگر كسي در مقابل جوانان ادّعا كند و بگويد نظام اسلامي ما هيچ عيبي ندارد و همان قالبي را كه اسلام خواسته، ما پياده ميكنيم، گزاف گفته است. به هيچ وجه اينطور نيست. خود ما انسانهاي ضعيفي هستيم. وقتي كساني اسم مبارك اميرالمؤمنين (عليهالسّلام) يا اسم مبارك وليّعصر (روحيفداه) را ميآورند، بعد اسم ما را هم دنبالش ميآورند، بنده تنم ميلرزد. آن حقايق نور مطلق، با ما كه غرق در ظلمتيم، بسيار فاصله دارند. ما گياه همين فضاي آلوده دنياي امروزيم؛ ما كجا، كمترين و كوچكترين شاگردان آنها كجا؟ ما كجا و قنبرِ آنها كجا؟ ما كجا و آن غلام حبشيِ فداشده در كربلاي امام حسين (عليهالسّلام) كجا؟ ما خاك پاي آن غلام هم محسوب نميشويم.
اما آنچه كه حقيقت است، اين است كه ما به عنوان مسلماناني كه راهمان را شناختهايم، تصميم خود را گرفتهايم و نيروي خود را براي اين راه گذاشتهايم؛ با همه وجود در اين راه حركت ميكنيم و ادامه خواهيم داد. نواقصي در كار ما وجود دارد؛ همه اين نواقص هم قابل حلّ است. البته وقتي اين نواقص را حل كنيم، اينطور نيست كه به غايت مطلوب رسيدهايم؛ نه، راه كمال تمام نشدني است. در اين جادهاي كه ما حركت ميكنيم، هر كيلومتر به كيلومترِ آن توقّف ممنوع است؛ نبايد توقف كرد؛ همچنان بايد جلو رفت. بسياري از مشكلات كنوني كه ملت و كشور ما با آنها دست به گريبان است، قابل حلّ است.
3 - ايشان حتي در برابر برخي تعبيراتي كه شائبه تملق ، انحراف و يا سوء استفاده داشته باشد نيز ايستادگي مي كنند به عنوان مثال چند سال پيش ايشان در برابر برخي تعابير همچون ذوب شدن در ولايت چنين فرمودند :
«تعبير «ذوب در ولايت» را غالباً مخالفان شماها - كسانى كه مىخواهند نكتهگيرى كنند و مضمونى بگويند - به كار مىبرند؛ والّا بنده اين حرف را از آدمهاى حسابى كمتر شنيدهام. بنده نمىفهمم معناى ذوب در ولايت را. ذوب در ولايت يعنى چه؟ بايد ذوب در اسلام شد. خود ولايت هم ذوب در اسلام است. روزى كه شهيد صدر گفت «در امام خمينى ذوب شويد؛ همچنانكه او در اسلام ذوب شده است»، تنها شاخص صحت راه، شخص امام بود؛ نه قانون اساسى بود، نه جمهورى اسلامى بود، نه نظامى بود، نه دستگاهى بود. در صحنهى آشفتهى هوىها و جريانها و خطوط مختلف، يك قامتِ برافراشته و يك علمِ سرافراز وجود داشت و او امام بود؛ شهيد صدر مىگفت در او ذوب شويد. راست هم مىگفت؛ ذوب در امام، ذوب در اسلام بود. امروز اينطورى نيست. ذوب در رهبرى، ذوب در شخص است؛ اين اصلاً معنا ندارد. رهبرى مگر كيست؟ رهبرى هم بايد ذوب در اسلام باشد تا احترام داشته باشد. احترام رهبرى در سايهى اين است كه او ذوب در اسلام و ذوب در همين هدفها بشود؛ پايش را يك قدم كج بگذارد، ساقط مىشود. هيچكس در شخص و در جهت ذوب نمىشود؛ در آن هدفها بايد ذوب شد؛ در اسلام بايد ذوب شد؛(27/3/1383بيانات در ديدار نمايندگان هفتمين دورهى مجلس شوراى اسلامى به نقل از پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري)
4 - آقاي حداد عادل نيز نقل قولي در اين زمينه از مقام معظم رهبري دارد به اين مضمون كه « من بسيار حساسم كه مبادا درباره من اغراق شود و شخص پرستي و اين نوع عيوب در جامعه ما رواج پيدا كند. يك بار ديدم از تلويزيون راجع به من شعري پخش ميشود، به قدري ناراحت شدم كه قبل از آنكه شعر تمام شود، بلند شدم و از اتاق بيرون رفتم و بعد به مسئولان صدا و سيما پيغام دادم كه اين چه كاري بود كرديد؟ ديگر اين شعر را پخش نكنيد.»(خبرگزاري فارس ، http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8905271604 )
5 - شايد يكي از جالبترين برخوردها در مقابل مداحي هاي تملق آميز را برخورد ايشان با سخنان يكي از نمايندگان مجلس در ديداري كه با ايشان داشتند باشد كه خبر اين ماجرا را به نقل از يكي از خبرگزاري ها خدمت شما ارائه مي دهيم : «در حاشيه ديدار امروز رهبر معظم انقلاب با نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي، ايشان واكنش جالب و البته آموزنده اي نسبت به سخنان يكي از نمايندگان داشتند.
به گزارش خبرنگار «تابناك»، در خلال اين جلسه، هنگامي كه يكي نمايندگان مجلس در سخنان خود برخي تعابير و تمجيدهاي مبالغه آميز را در وصف رهبري طرح كرد، رهبر معظم انقلاب در واكنش به سخنان وي فرمودند: «اين تعبيرات كمكي به پيشرفت كار نمي كند».
حضرت آيت الله خامنه اي در واكنش به تعبيرات اين نماينده، همچنين فرمودند: «اين صحبتها من را شرمنده ميكند و هم به ضرر من است و هم به ضرر گوينده».»(سايت تابناك)
6 - در صفحه 12 كيهان ديروز - 16/3/89- متن سخنراني يكي از افرادي كه خود را از محافظان پيشين رهبرمعظم انقلاب معرفي مي كرد با تيتر و عنوان «ناگفته هايي از رابطه امام و رهبري» به چاپ رسيده بود. به دنبال انتشار متن پياده شده اين سخنراني كه پيش از كيهان در برخي از خبرگزاري ها آمده و سي دي آن نيز توزيع شده بود، يكي از اعضاي بيت رهبرمعظم انقلاب در تماس با كيهان اعلام كرد آنچه در سخنان منسوب به يكي از محافظان معظم له آمده است، حاوي مطالب خلاف واقع و اغراق آميز فراواني درباره رهبرمعظم انقلاب است و ناخشنودي و گلايه شديد ايشان را در پي داشته است.(روزنامه كيهان ، به نقل از سايت خبر آنلاين ، http://www.khabaronline.ir/news-67026.aspx )
بنابر اين سيره نظري و عملي مقام معظم رهبري هرگز با تملق و چاپلوسي متملقان و چاپلوسان سازگار نيست . با اين حال نكته اي را نبايد از نظر دور داشت و آن اينكه اگر دور و بر فردي انسانهاي چاپلوس و متملق وجود داشته باشد اين فرد دو وظيفه دارد نخست اينكه از مدح و ثناى آنها دچار غرور و مستى نشود ، از اين تملّقها، فريب نخورد و كلاه سرش نرود. و دوم اينكه در برخورد و معاشرت با اين افراد بايد با مدارا و مهارت برخورد كرد؛ نه مىشود با اين افراد تندى كرد و يك جا آنها را طرد نمود و نه مىتوان ميدان را براى جولان و تاخت و تاز آنها بازگذاشت. رفتار حضرت رسول(ص) در اين زمينه الگوى بسيار شايستهاى است. نبى اكرم(ص) نيز در عصر خود، ياران و صحابه فراوانى داشت كه با نفاق و دورويى و احياناً تملّق و چاپلوسى، برخورد مىنمودند؛ ولى رسول اكرم(ص) با اين كه كار آنها را به طور كامل مىشناخت، مدارا مىفرمود؛ يعنى، ظاهر را حفظ مىنمود و طردشان نمىكرد و در نتيجه، جلو فتنه و فساد بيشتر و اختلافات احتمالى را مىگرفت. نبى اكرم(ص) مىفرمايد: امرنى ربّى بمداراة النّاس كما امرنى باداء الفرائض؛ هم چنان كه پروردگارم مرا به انجام واجبات موظف ساخته، مرا به مداراى با مردم نيز امر فرموده است، (ميزان الحكمه، ج 3، ص 238). عبداللَّه ابىّ (منافق معروف مدينه) به در خانه نبى اكرم(ص) رفت و اجازه ورود خواست. پيامبر(ص) فرمودند: بئس اخوالعشيرة ؛ آدم شايستهاى نيست. آنگاه عايشه از جا برخاست و به اندرونى رفت و رسول اللَّه اجازه دادند عبداللَّه ابى وارد شود. حضرت(ص) با روى خوشى از او استقبال كردند، تا اين كه عبداللَّه ابى سخنانش را گفت و از خانه خارج شد. آن گاه عايشه به حضرت(ص) عرض كرد: در حالى كه شما درباره او آن گونه تعبير فرموديد، چرا اين طور با روى خوش از او استقبال كرديد؟ حضرت رسول(ص) فرمودند: ان شرّ الناس عنداللَّه يوم القيامة من يكرم اتّقاء شرّ؛ بدترين مردم نزد خدا در قيامت كسى است كه به خاطر پرهيز از شرّش مورد احترام قرار گيرد، (بحار الانوار، ج 75، ص 401).
بنابر اين رفتاري كه از مسئولان نظام جمهوري اسلامي انتظار مي رود اين است كه در برخورد با انسانهاي متملق و چاپلوس ضمن حفظ هوشياري و فريب نخوردن ، به زيركانه ترين وجهي با آنان برخورد نمايند كه در عين كنار گذاشتن رفتارهاي متملقانه ، مفسده اي صورت نگيرد و البته در برخي موارد نيز به تناسب مورد نياز به برخوردهاي آشكار و تند وجود دارد كه انتخاب هر كدام از اين رفتارها به هوشياري آن فرد بستگي دارد.