به گزارش پایگاه عدالت خواهان" دهه فجر سال ۱۳۶۰ هـ.ش که انقلاب اسلامی سومین سال پیروزیاش را سپری و چهارمین سال حیات خود را آغاز می کرد, امام خمینی(ره) در جمع مسئولان ارشد نظام اسلامی، نمایندگان مجلس، وزرا، نیروهای نظامی و اقشار مختلف مردم، سخنانی بیان فرمود که نه تنها در آن زمان ره گشا بود، بلکه امروز نیز می تواند برای بسیاری از سئوال های اساسی پاسخی بسیار مناسب و موثر باشد.
سؤال هایی مثل : چگونه باید از انقلاب و نظام اسلامی حفاظت کرد انقلاب اسلامی را چه قشری به پیروزی رساند انقلاب اسلامی چگونه می تواند با تهاجمات و زورگویی های ابرقدرت ها مقابله کند و در این مقابله پیروز هم بشود مسئولان و کارگزاران و مدیران سطوح مختلف نظام اسلامی چگونه و از چه قشری باید انتخاب شوند تا انقلاب سالم بماند شرط استمرار صحیح انقلاب اسلامی چیست و…
به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛پیش از هر چیز باید به این نکته اشاره شود که فلاسفه و اندیشمندان حوزه سیاست و اجتماع , درباره این موضوع که « مناسب ترین اقشار برای دردست گرفتن امور جامعه چه اقشاری هستند » , دیدگاه های متفاوت و مختلفی ابراز کرده اند. برخی , حکومت اشراف (آریستوکراسی) را , برخی حکومت اغنیا و ثروتمندان (پلوترکراسی) را , بعضی حکومت اهل فن (تکنوکراسی ) را » گروهی حکومت فلاسفه را , تعدادی حکومت کارگران (پرولتاریا) را و… پیشنهاد کرده اند. بسیاری از فلاسفه غرب نیز حکومت مردم (دموکراسی) را بافرایند خاصی که دارد پیشنهاد نموده اند و در عصر حاضر این نوع حکومت , حداقل از نظر تبلیغاتی مقبولیت پیدا کرده است . البته دموکراسی که در عصر حاضر در جهان غرب از آن صحبت و تبلیغ می شود, به هیچ وجه با مفهوم لفظی آن سازگار نیست و حکومت های کنونی غرب , همان حکومت ثروتمندان و سرمایه سالاران و اشراف سرمایه دار است که آن را دموکراسی نام نهاده و تبلیغ می کنند.
امام خمینی در این باره که چه قشری از اقشار جامعه باید حکومت را در دست بگیرد , نظر ویژه ای دارند. امام خمینی معتقدند اداره حکومت باید در دست عموم مردم به معنی واقعی باشد و هرگز نباید قشر خاصی با سو استفاده از نام مردم و با یدک کشیدن عناوین فریبنده ای مثل دموکراسی و… , حکومت و اداره جامعه را در انحصار خود قرار بدهد و با نام حکومت مردم و تحت عنوان دموکراسی, حق اداره حکومت را از مردم سلب و در اختیار گروه اندک سرمایه سالار و اشرافی قرار دهد که می خواهند نسل اندرنسل مردم را تحت سلطه فرهنگی , سیاسی , اقتصادی و فکری خود قرار بدهند و در فضایی آکنده از تبلیغات و ذهنیت سازی , چنین وانمود کنند که حکومت مردم بر مردم و دموکراسی , یعنی همین که مثلا در یک دوره چند ساله , فلان حزب که بازوی سیاسی و اجرایی جمعی از سرمایه داران و اشراف است , حکومت و دولت را در دست بگیرد و در یک دوره دیگر , حزب دیگری که آن نیز بازوی سیاسی و اجرایی جمعی دیگر از اشراف و سرمایه داران می باشد , اداره امور جامعه را به دست بگیرد و این وضع به تفاوت تا سال ها و دهه ها و قرن ها ادامه یابد , یعنی همین وضعی که در کشورهای غربی که خود را مهد دموکراسی می دانند , وجود دارد.
امام خمینی برای روشن کردن تفاوت و تمایزی که بین دموکراسی واقعی با آن چه در غرب به نام دموکراسی وجود دارد , همچنین برای برملا کردن فریب غرب در این باره و تبیین دیدگاه خود نسبت به حکومت مردمی و واضح ساختن تلقی خود از حکومت واقعی مردم بر مردم , به شدت با قدرت گرفتن سرمایه داران , اشراف و سرمایه سالاران در عرصه سیاسی مخالف هستند و معتقدند که اشراف و سرمایه سالاران به هیچ وجه و در هیچ شرایطی و به هیچ بهانه ای نباید زمام امور سیاسی جامعه را در سطوح کلان و غیر کلان به دست بگیرند و در سطوح مختلف تصمیم سازی و تصمیم گیری, نباید سرمایه داران و آن هایی که متکی و مغرور به قدرت مالی و اقتصادی خود هستند , حضور داشته باشند.
امام خمینی معتقدند حکومت باید در دست مردم باشد و اداره امور جامعه طبق ساز و کارها و فرایندهایی باید به دست مردم بیفتد , ولی باید تدبیری اتخاذ شود تا با دموکراسی غرب که عملا حکومت اشراف و سرمایه داران است , تفاوت کلی و اساسی پیدا کند و ماهیتا با آنچه در غرب معمول است , تمایز داشته باشد. این تمایز نیز زمانی پدید می آید که ره نامه فرایندی تدوین شود که دست سرمایه داران و اشراف از حکومت و اداره امور جامعه قطع گردد تا حکومت واقعی مردم بر مردم و دموکراسی واقعی (که غربی ها , زیرکانه و فریبکارانه آن را دستاویز کرده اند و با اغواگری فراوان , نام و واژه مذکور را ربوده ولی ماهیت را چیز دیگری قرار داده اند) پدید آید. به همین دلیل است که چون امام خمینی از حکومت مردم سخن می گوید , فولا قشر قلیل سرمایه داران را که منشا اکثر فسادهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و… هستند , از عموم جدا می نماید و این گونه اظهار نظر می فرماید که حکومت باید در دست قشر متوسط و مادون متوسط جامعه (یعنی عموم مردم به استثنای سرمایه داران و اشراف ) باشد تا سلامت همه جانبه جامعه حفظ شود و حکومت مردمی به معنای واقعی تحقق یابد , زیرا با حضور اشراف و سرمایه داران در راس و یا در بدنه حکومت , هرگز حکومت سالم مردمی و دموکراسی واقعی تحقق نمی یابد. واقعیت این است که آنچه در این عصر در جهان غرب به عنوان دموکراسی (حکومت مردم سالارانه ) تبلیغ و درباره آن هیاهو می شود , لفظا دموکراسی است, ولی ماهیتا حکومت مستکبران است . امام خمینی به دلیل روش و منش راسخی که در مبارزه با استکبار داشتند و هم چنین به این دلیل که مردم سالاری مبتنی بر معارف و حقایق دینی و الهی را بهترین نوع حکومت می دانستند , نظریه ای و دیدگاهی را در این زمینه ارائه دادند که هم عنصر دین و مردم در آن حضور قوی و پر رنگ باشد و هم این که با دموکراسی استکباری عصر حاضر که مشخصه عمده آن تسلط سرمایه سالاران است , مقابله ای صورت بگیرد و اذهان عمومی نسبت به مفاسد فراوان دموکراسی مستکبران , روشن شود.
علاوه بر آنچه گذشت , امام خمینی هنگام بحث از آسیب شناسی انقلاب اسلامی , شرط استمرار پیروزمندانه و سالم انقلاب و نظام اسلامی را در این می داند که در عرصه مدیریت کلان و غیر کلان نظام اسلامی , برای اشراف و سرمایه سالاران جایی نباشد و امور در دست اقشار متوسط و مادون متوسط جامعه (یعنی عموم مردم به غیر از اشراف و سرمایه داران ) قرار بگیرد. امام خمینی در این باره می فرماید :
اساس ادامه یک پیروزی و ادامه یک انقلاب در یک امری است که به نظر می آید در راس امور واقع است و او اینکه دولت , مجلس و کسانی که در ارتش هستند و سپاه و همه اینها از طبقه متوسط و مادون متوسط باشند. اساس سلطه ای که بر کشورها و بر کشور ما از طرف غیر واقع شده است , افراد مرفه و کسانی که سرمایه های بزرگ داشته اند , یا قدرت برای حفظ خودشان و حیثیت خودشان در دست داشته اند , (می باشند) مادامی که مجلس وارگانهای دولتی و همه اینها و مردم از این طبقه متوسط و مادون متوسط تشکیل بشود , امکان ندارد که یک دولت بزرگی , یک قدرت بزرگی به هم بزند اوضاع را. همیشه این قدرتهای بزرگ در هر کشوری یک نفر را با او تفاهم می کردند که این یک نفر برای خودش و برای قدرتمندی خودش و برای سرمایه خودش فعالیت می کرد. او را می دیدند و ملت را می چاپیدند و به اصطلاح کدخدا را می دیدند و ده را می چاپیدند. هیچ وقت قدرتهای بزرگ مواجه با ملتها , اگر شدند نتوانستند کار خودشان را انجام بدهند و مواجه هم نشدند. هر وقت که می خواستند یک دولتی را یا یک سلطنتی را یا یک ریاست جمهوری را که بر وفق مرام آنها عمل نمی کرده از بین بردارند, در مقابل او یک قدرت دیگری می تراشیدند و با آن قدرت این قدرت را از بین می بردند. کار به دست ملت نبوده است و کار به دست طبقه متوسط و مادون متوسط نبوده است ….
باید ما متوجه باشیم , ملت ما متوجه باشند که وقتی که مجلسشان یک مجلسی است که از طبقه متوسط است و توی این مجلس آن « دوله » ها و « سلطنه » ها و « سلطنتی » ها را نداریم و در دولت هم آنطور دولتهایی که افراد مرفه سرمایه دار کذا باشند نداریم , در ارتش هم آن افراد سپهبد و کذایی که املاک بی اندازه داشتند و آپارتمانهای چندین طبقه داشتند نداریم , این مملکت محفوظ می ماند. آن روزی که هر یک از شماها را ملت دید که دارید از مرتبه متوسط می غلتید به طرف مرفه و دنبال این هستند که یا قدرت پیدا بکنید یا تمکن پیدا کنید , مردم باید توجه داشته باشند و اینطور افرادی که بتدریج ممکن است یک وقتی خدای نخواسته پیدا بشود , آنها را سر جای خودشان بنشاند. اگر ملت می خواهد که این پیروزی تا آخر برسد و به منتهای پیروزی که آمال همه است برسد, باید مواظب آنهایی که دولت را تشکیل می دهند , آن که رئیس جمهور است , آن که مجلس هست , مجلسی هست , همه اینها را توجه بکنند که مبادا یک وقتی از طبقه متوسط به طبقه بالا و به اصطلاح خودشان مرفه به آن طبقه برسد…
مادامی که این حد متوسط محفوظ است این جمهوری محفوظ است و امکان مقابله نیست ما بین قدرت های بزرگ با همچو دولتی , بخواهند کودتا بکنند , باکی کودتا کنند بخواهند از خارج وارد کنند , مواجه با کی می شوند مواجه با یک ملتی می شوند که همه شان از این طبقه ای هستند که این نهضت را به پیش بردند و با آن قدرت و با آن عظمت به پیش بردند آنها مطالعه امور را می کنند و اقدام می کنند. آنها الان درصدد اینند که در بین خود این مردم یک بساطی درست کنند و اختلافاتی درست کنند و بعد تو این اختلافات یک نفر پیدا بکنند که آن , آن نفری که پیداست , در یک طرف واقع بشود و آنها هم به او قدرت بدهند , تا آنکه کم کم با قدرت داخلی , این کشور کم کم ضعیف بشود , و مردم روحیه شان ضعیف بشود و بعد تقدیم کنند به آنها. تا کشور ما این مقام را دارد که بحمدالله از آن طبقه مرفه بالایی که امور را در دست گرفته اند مبری هست .و امور کشور ما به دست امثال شماهاو امور کشور مابه دست امثال این « رئیس جمهور » ها و « رئیس مجلس » هاست و « نخست وزیر » ها و وزرا و وکلا هست , شما مطمئن باشید که نخواهد توانست یک قدرت خارجی این پیروزی را از بین ببرد.
و آن روزی که دیدید و دیدند که انحراف در مجلس پیدا شد , انحراف از حیث قدرت طلبی و از حیث مال طلبی , در کشور در وزیرها پیدا شد , در رئیس جمهور پیدا شد , آن روز بدانند که علامت اینکه شکست بخوریم , خود نمایی کرده , از آن وقت باید جلویش را بگیرند . (۱)
اگر در این سخنان امام خمینی دقت کنیم , نه تنها آن چه را قبلا گفتیم در این سخنان به وضوح درمی یابیم بلکه پاسخ پرسش اساسی را هم که ابتدای مقاله طرح کردیم , دریافت می نماییم.
از نظر امام خمینی , انقلاب اسلامی را عموم مردم به پیش بردند و آن را به پیروزی رساندند و استمرار پیروزی و دوام آن نیز بستگی به این دارد که عموم مردم (اقشار متوسط و مادون متوسط ) همچنان بار انقلاب را در سطوح مختلف بر دوش داشته باشند و اجازه ندهند سرمایه داران و طبقه اشراف آن را مصادره نمایند.
از نظر امام خمینی , مساله به قدرت رسیدن سرمایه داران و اشراف به حدی خطرناک است که معظم له به مردم سفارش می کنند که اگر مشاهده کردند جریان سرمایه سالار و اشراف در حال قدرت گرفتن است , باید به پاخیزند و در برابر این جریان بایستند تا سلامت و اصالت انقلاب محفوظ بماند.
قدرت گرفتن اشراف نیز معمولا به دو شکل انجام می گیرد. یا انقلاب به حدی از راه اصلی خودش دور می شود که اشراف و سرمایه دارانی که قبل از انقلاب حاکم بودند , نسبت به قدرت طعمه می کنند , و یا این که از درون انقلاب , سرمایه داران و اشراف جدید متولد می شوند و خوی و منش و روش همان سرمایه داران و اشراف سابق را در پیش می گیرند و در نتیجه , انقلاب را نیز به انحراف می کشانند.
امام خمینی , هم از قدرت گرفتن تدریجی اشراف و سرمایه سالاران دسته اول وهم از ظهور طبقه جدید سرمایه دار در درون نظام اسلامی , نسبت به سرنوشت انقلاب اسلامی احساس خطر می کنند. شاید خطر اشراف و سرمایه سالاران نوظهور بیشتر باشد , زیرا معمولا این عده ضمن آن که برخی سوابق گذشته خود را به رخ می کشند و احساس طلب کاری و احساس مالکیت انقلاب را می نمایند , پوشش ها و توجیهاتی نیز برای کار خود درست می کنند. به همین دلیل است که امام خمینی از مردم می خواهد هرگاه احساس کردند در درون کارگزاران و مسئولان و مدیران نظام , کسی از طبقه متوسط و مادون متوسط به سوی طبقه اشراف و سرمایه سالار غلتید و از نظر قدرت مالی و… در صدد برآمد ادای اشراف و سرمایه سالاران را در آورد , بی تفاوت نباشند و اجازه ندهند چنین کسانی در سطوح مختلف مدیریتی وتصمیم گیری نظام اسلامی باقی بمانند.
در سخنان امام خمینی به این سوال که « چگونه می توان در برابر زورگویی های ابرقدرت ها و دشمنان جهانی و منطقه ای و داخلی نظام اسلامی ایستاد » نیز به خوبی پاسخ داده شده است . از نظر امام خمینی , تا زمانی که در نظام اسلامی کارها در دست عموم مردم (قشر متوسط و مادون متوسط ) است و اشراف و سرمایه داران قدیم و یا نوظهور در مدیریت ها و تصمیم گیری ها نقش ندارند, هیچ قدرت و هیچ ابرقدرتی توان مقابله با انقلاب و نظام اسلامی را نخواهد داشت .
این دیدگاه امام خمینی در این زمان که ابرقدرت غرب به بیماری هاری و جنون نظامی گری گرفتار شده است و پیوسته به نظام جمهوری اسلامی چنگ و دندان نشان می دهد , بسیار حائز اهمیت است و بیش از هر زمان دیگر باید مورد توجه قرار بگیرد , هر چند که در تمام حیات 36 ساله انقلاب اسلامی , این عامل , یعنی مردمی ماندن انقلاب اسلامی یکی از مهم ترین موانع تهاجم ابرقدرت ها به جمهوری اسلامی بوده است .
اگر به محتوا و رهنمودها و دستورالعمل های همین سخنرانی امام خمینی که 25 سال پیش در چنین روزهایی ایراد شد , توجه دقیق شود , انقلاب اسلامی و نظام اسلامی از موانع و بحران هایی که قرار است ابرقدرت ها و قدرت ها , بعد از این بر سر راهش قرار دهند , مثل گذشته به خوبی و با پیروزی کامل خواهد گذشت و دشمنان را بیش از گذشته , رسوا و ناامید خواهد کرد. ان شا الله
ماخذ :
۱ ـ صحیفه امام , جلد ۱۶ , ص ۱۹ تا ۲۴
امام خمینی : اساس ادامه یک پیروزی و ادامه یک انقلاب در این است که دولت , مجلس , کسانی که در ارتش و سپاه هستند و همه این ها از طبقه متوسط و مادون متوسط باشند اساس سلطه ای که بر کشورها و بر کشور ما از طرف غیر واقع شده است , افراد مرفه و کسانی بوده اند که سرمایه های بزرگ داشته اند. مادامی که مجلس و ارگان های دولتی و همه این ها از میان مردم و از میان طبقه متوسط و مادون متوسط تشکیل بشود , امکان ندارد که دولت بزرگی , یک قدرت بزرگی بتواند اوضاع را به هم بزند.
امام خمینی : اگر ملت می خواهد این پیروزی تا آخر برسد و به منتهای پیروزی که آمال همه است , برسد , باید مواظب آن هایی که دولت را تشکیل می دهند , باشد باید مواظب آن که رئیس جمهور است , آن که رئیس مجلس است و آن که مجلسی است , باشد. همه باید توجه کنند که دولت و مجلس از طبقه متوسط , به طبقه بالا و به اصطلاح به طبقه مرفه نرسد. مردم باید توجه کنند که این ها از مرتبه متوسط به طرف مرفه نغلتند. این طور افرادی که ممکن است به تدریج به طرف طبقه مرفه بغلتند , باید مردم آن ها را سر جای خودشان بنشانند. مادامی که حد متوسط محفوظ است , این جمهوری محفوظ است و قدرت های بزرگ امکان مقابله ندارند