به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران" حضرت علی علیه السلام ، هرگز در صدد لاپوشانی و کتمان جرم ها و تخلفات مسوولان نظام نبودند و هیچگاه بر این باور نشدند که اگر جرم مسوولی عیان و اثبات شود و مجازات گردد ، مردم بدبین می شوند و آب به آسیاب دشمن می ریزد؛ بلکه برعکس دوام و قوام حکومت و جامعه را در اجرای شدید عدالت و مجازات مسوولان گناهکار می دانستند.
بیشتر بخوانید:
خبرهای مهم سازمان جهاد کشاورزی استان گلستان
مهمترین اخبار از دادگستری استان گلستان
تخلفات اداره کل شیلات استان گلستان
مجموعه خبرهای مهم اداره کل راه و شهرسازی استان گلستان
همه این ها نشان می دهد که حضرت علی (ع) معتقد بودند ناهنجاریهای برخی از کارگزاران سبب می شود مردم نسبت به دولتمردان و حاکمان بدبین شده، و اعتمادشان را به آنان از دست بدهند و مسلم است که بی اعتمادی مردم نسبت عنوان عنصر تهدیدکننده حکومت به شمار می آید.
آن چیزی که از سیره معصومین علیهم السلام فهمیده میشود ، خیانت در اموال مسلمین ، دزدی از بیت المال و رانت های ویژه خانوادگی ، ضد اخلاق و زشت شمرده میشدند !
در روایتى آمده است كه یكى از دختران امیرالمؤمنین علیه السّلام از ابو رافع خزانهدار بیتالمال گردنبندِ قیمتى، كه از غنایم بصره و در بیتالمال بود، به عنوان عاریه مضمونه گرفت تا در عید قربان به آن زینت كند و پس از سه روز بازگرداند، امیرالمؤمنین علیه السّلام گردنبند را به گردن دخترش دید و شناخت، از او پرسید: از كجا این گلوبند به تو رسیده است؟
دختر گفت: از ابى رافع گرفتم تا در عید قربان به آن زینت نمایم!
امیرالمؤمنین علیه السّلام به ابو رافع فرمود: آیا به مسلمانان خیانت مىكنى؟ گفت: پناه به خدا مىبرم كه به مسلمانان خیانت كنم. حضرت فرمود: پس چگونه گردنبندى كه در بیتالمال مسلمین بوده بدون اجازه من و رضایت مسلمانان به دخترم عاریه دادى؟
گفت: اىامیرالمؤمنین! او دختر تو بود و از من خواست كه براى زینت خود، آن را به وى عاریه دهم و من هم به عنوان عاریه مضمونه كه آن را به من بازگرداند به وى عاریه دادم، وانگهى من با مال خودم آن را ضمانت مىكنم و بر من است كه آن را سالم به جایش برگردانم.
حضرت فرمودند: همین امروز آن را برگردان، و مبادا این كار تكرار شود كه مورد عقوبت من قرار خواهى گرفت و دخترم را بیش از این مؤاخذه مىكنم اگر او گردن بند را به غیر عاریه مضمونه گرفته بود مىدیدى كه اولین زن هاشمیه بود كه دست او را به خاطر سرقت قطع مىكردم!
بدون شک این دست اندازی ها مصداق اتم دزدی و خیانت است . و اکنون سوال اینجاست که منظور آقایان از حفظ آبرویمومن چیست ؟ آیا اگر به اموال شخصی آنها هم دست درازی شود ، برای حفظ آبروی دزد از پیگیری حقوق شان گذشت خواهند کرد ؟
چه تضمینی وجود دارد که در صورت معرفی نشدن این افراد که بر گرده انقلاب نشسته اند و از خون آن میمکند ، دوباره آنها با رای کارگران کلید دار بیت المال نشنوند و مزایای ملیونی و حقوق عائله شان را از جیب قشر مستضعف برندارند ؟
همان مولای متقیان که حرمت آبروی مسلمان را بالاتر از کعبه می داند،چنان بر بی آبرو شدن یک کارگزار مجرم اصرار دارد
اگر پس از تحقیق جرم کارگزاری ثابت می شد،مولا درنگی در مجازات او نمی کرد.به عنوان نمونه:به مولا گزارش داده شد که ابن هرمه که مسئول بازار اهواز بود خیانت کرده است.برای مولا خیاتش اثبات شد و بلافاصله به اُستاندار اهواز چنین نامه نوشت:هنگامی که نامه مرا خواندی،بلافاصله ابن هرمه را از کار برکنار کرده و او را به مردم معرفی کن!،به زندانش افکن!،آبرویش را بریز!،به همه کارگزاران تابع اهواز نامه بنویس که من چنین عقوبتی برای او معین کرده ام.مبادا در مجازات او غفلت یا کوتاهی کنی که مورد غضب خدا قرار گرفته و به علاوه تو را باشدیدترین وجهی ازکار برکنار می کنم و خدا آن روز را نیاورد...شبها زندانیان را برای هواخوری به فضای باز بیاور جز ابن هرمه....
همان مولای متقیان که حرمت آبروی مسلمان را بالاتر از کعبه می داند،چنان بر بی آبرو شدن یک کارگزار مجرم اصرار دارد که حتی فرماندار اهواز را که مسئول اجرای حکم است،تهدید می کند که اگر او را بی آبرو نکنی،من تو را با شدیدترین وجهی بر کنار می کنم.او نه یاغی است و نه جانی،یعنی نه ضدحکومت قیام کرده و نه جنایتی مرتکب شده است.ابن هرمه مسئول نظارت مالی بر بازار اهواز بوده که مرتکب تخلف مالی شده است.
شاید برخی نکته اساسی این فرمان را در جنبه ایجابی آن،یعنی قاطعیتی ببینند که آن حضرت در بی آبرو کردن متخلف منسوب به حکومت به خرج داده است،به ویژه اینکه حضرت با پایین دانستن«آستانه جرم»،منتظر نماند تا ابن هرمه نصف زمین های اهواز را چپاول کند و بعد عکس العمل نشان دهد.این دستور قاطع الگویی الهام بخش برای همه مسئولان نظام اسلامی در برخورد با کارگزاران خائن است.یک دستور این چنینی کافی است که جلوی دهها تخلف را بگیرد.اما آنچه لااقل به همین اندازه مهم است و برای اطلاع رسانی امروز کشور ما بسیار درس آموز،جنبه سلبی این حکم است،یعنی اینکه چرا حضرت برای مجازات وی،دستور «محرمانه» صادر نکرد و چنین بر بی آبرو کردن وی تأکید ورزید؟