به گزارش پایگاه عدالت خواهان" «سخنان جناب آقای جنتی، دبیر شورای نگهبان که در روزهای گذشته در نشست هماهنگی بزرگداشت چهلمین سالگرد انقلاب بیان شد از چند جهت موجب تعجب گردید و شایسته است که این جهات مورد بحث و نقد قرار گیرد...[یکی از نکات] سخنان آقای جنتی مربوط به سادهزیستی است و اینکه گویی مشکل کشور ساده زیست نبودن مسوولان است...ما هم دوست داریم که مسوولان کشور از تجملات دور باشند یا فقرا هنگامی که با مسوولان سادهزیستی مواجه میشوند، درد فقرشان کمتر میشود. ولی این مساله اصلی نیست و چه بسا تاکید یکسویه بر سادهزیستی موجب شد که کارآمدی نادیده گرفته شود.کسی که سادهزیستی خود را به رخ دیگران میکشد، در حقیقت در پی پوشاندن ناکارآمدی خود است».
با یک بررسی کوتاه به سادگی پی می بریم که جریان اصلاحات همواره پای ثابت دفاع از مفسدان دانه درشت اقتصادی بوده و ساده زیستی مسئولان را نیز زیر سوال می برد.اصلاح طلبان در ماجرای حقوق های نجومی نیز تمام قد از مدیران متخلف دفاع کرده و اعتراض به این حرامخواری را وارد نمی دانستند.
این در حالی است که امام خمینی (ره) همواره به تمام مسئولین کشور گوشزد میکردند که مبادا از شانههای مردم بالا رفته و با کوخهای مردم کاخ بسازید. ایشان سادهزیستی و تلاش را مهمترین ویژگی برای مسئولین میدانستند و به آنها گوشزد میکردند که یکی از مهمترین عواملی که موجب سادهزیستی و تلاش مردم برای پیشرفت کشور میشود، بیپیرایه بودن زندگی رهبران و مسئولین نظام است، زیرا مردم همیشه از زندگی مسئولین و رهبران خود الگوبرداری میکنند.
رهبر انقلاب نیز بارها و بارها بر اهمیت مسئله ساده زیستی و پرهیز از تجمل گرایی در مسئولین تاکید کرده اند. برای نمونه ایشان-21 آبان 85 در دیدار مردم گرمسار- فرمودند:« این که ما اینقدر روی سادهزیستی مسئولان تکیه میکنیم، این برای همین است که به مردم نشان بدهند برای خود کیسه نمیدوزند و به فکر ثروتاندوزی برای خودشان نیستند؛ این، مردم را امیدوار میکند و اعتماد آنها را برمیانگیزد. خیلی فرق است بین آن مسئولی که در دوران کوتاه مسئولیت خود در فکر این است که یک آیندهی مالی برای خود تأمین بکند؛ دائم به این طرف و آن طرف دست میاندازد و چنگ میزند، شاید بتواند آیندهی مالی و زندگی خودش را تأمین کند، و آن انسانی که در دوران مسئولیت، اصلاً به فکر تنها چیزی که نیست، مسائل شخصی است؛ اینها خیلی با هم تفاوت دارند.امروز در دنیا هر کسی به وزارتی، ریاستی و مدیریتی میرسد، جزو اولین اهدافش این است که از طرقی ـ حالا ولو ظاهراً قانونی ـ آیندهی خودش را تأمین کند؛ فردا که از کار کنار رفت، در فلان کمپانی، در فلان شرکت و در فلان سرمایه گذاری مهم سهمی داشته باشد».