لذا با رصد دقیق اتفاقات و رویکرد های سران فتنه سابق می توان تا حدودی حدس زد فتنه بعدی احتمالا چه زمینه ها و مشخصاتی دارد. در ادامه برخی از این مختصات و مشخصات را برخواهیم شمرد موارد زیر برداشت های شخصی نویسنده وبلاگ بوده و هیچ مرجع رسمی آن را تایید یا تکذیب نکرده است
1) فتنه بعد هز زمان که باشد و در هر مکانی که اتفاق بیافتد به احتمال زیاد آمریکا شخصا اداره آن را به عهده بگیرد و اینگونه نیست که سایر کشور ها مانند انگلیس را واسطه اجرای این آشوب اجتماعی کند. چرا که در فتنه 88 این کشور ها نتوانستند واسطه های خوبی برای اجرای نقشه های از پیش طراحی شده باشند. البته آمریکا برای دست یابی به این موضوع باید سفارت خانه اش را در تهران فعال کند و یا به هر طریق دیگری بتواند یک دفتر مدیرت فتنه را در ایران ایجاد کند نقشی که در سال 88 سفارت انگلیس به عهده داشت.
2) در سال 78 آشوب ها در محدوده دانشگاه تهران اتفاق افتاد و با توجه به محدود بودن این فضا به راحتی و در زمان کوتاهی کنترل شد، لذا طراحان فتنه بعدی که در سال 88 واقع شد این محدودیت را برداشتند و آشوب را به سطح گشترده تری از تهران کشاندن که کنترل آن بسیار سخت تر شده بود و به نظر می رسد فتنه بعدی در سطحی گسترده تر و احتمالا در چند استان رقم بخورد. و از سوی دیگر آن چه مشاهده می شود این است که به احتمال بسیار زیادی برخی از اقلیت های مذهبی فریب خورده و قومیت های فریب خورده خواسته یا ناخواسته نقش قابل ملاحظه ای در فتنه بعدی بازی کنند. نیز فتنه در سطوح نزدیک به مرز ها اتفاق بیافتد که لجستیک آن برای دشمنان راحت تر باشد. در این راستا می توان به فعال تر شدن گروه های ضد انقلاب و وهابی و تکفیری در مرز های پاکستان و ربایش مرزبانان ایرانی و طریقه آزاد کردن آنها اشاره نمود (اینجا)
3) از آنجا که دشمنان ملت در فتنه 88 ضربه اصلی را از ولی فقیه و نیرو های مردمی بسیج خوردند به نظر می رسد ابتدا تا حد ممکن به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر این دو موضوع بتازند و وجهه آنها را در اذهان خراب کنند و سپس وارد فاز اجرایی بشوند. ساخت مستند های شبکه بی بی سی در خصوص رهبری بخش هایی از این پازل است.
4) در جریان تحریم ها و انتخابات سال 92 و بعد از آن انفعال دولت یازدهم در برابر تهدید های اقتصادی، احتمالا دشمنان به این نتیجه رسیده اند که اساس فتنه بعدی را باید بر مبنای فشار های اقتصادی قرار دهند. و متاسفانه اقدامات دولت (انشا الله بصورت ناخواسته) در راستای این طرح قرار گرفته است. در این راستا می توان به موارد زیر اشاره کرد:
الف) نحوه توزیع سبد کالا که نارضایتی بسیار زیادی در پی داشت؛
ب) جنگ روانی انصرافاندن مردم از یارانه با استفاده از روش های تحقیر و ارعاب و نیز تهدید دائمی مردم به حذف ایشان از دریافت کنند یارانه و جریمه آنها (تا سه برابر مبلغ یارانه) که هنوز هم مسبب عدم آرامش روانی در جامعه است؛
ج) شروع فاز دوم هدفمندی با افزایش های بسیار زیاد و حتی بی رویه قیمت ها (مانند آنچه در قبض های برق ابتدای سال 93 دیده شد) عدم افزایش مبلغ یارانه که سبب ایجاد رگه هایی از نارضایتی در جامعه شده است؛
د) بازگرداندن خوی اشرافی گری به جامعه ای که در اثر ناملایمات اقتصادی بسیار حساس و ضربه پذیر شده است. جشن کاخ سعد آباد همسر رئیس جمهور (اینجا و اینجا) یکی از این نمونه ها است که اگر باز هم چنین جشن هایی برگزار شود و بصورت اپیدمی در بیاید دیگر نمی توان از مردم توقع داشت سختی های اقتصادی را تحمل کنند. البته بری توضیح بیشتر این بند می توان به حضور چند وزیر با سرماییه بیش از 1000 میلیارد تومان در کابینه فعلی نیز اشاره کرد. (اینجا)
البته بنده امیدوارم که هیچ گاه هیچ فتنه ای در این کشور رخ ندهد اما آن چه از شواهد بر می آید کینه و دشمنی دشمنان هر روز بیشتر از دیروز می شود و نمی توان به روی دشمن فقط خندید و باید برای مقابله با او آماده و تجهیز شد. امید است مسئولین کشور با درس گرفتن از خطراتی که در سال 88 کشور را تهدید کرد و با بصیرت بیشتر و توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری مانع از ایجاد هزینه زیاد برای برطرف کردن شر دشمنان بشوند. در پایان شاید مناسب باشد که بخش هایی از سخنان مقام معظم رهبری را در خصوص فتنه 88 مرور کنیم.
در فتنه حق بر اولیاء حق مشتبه میشود
خب، اینها ایجاد فتنه میکند؛ یعنی فضا را فضای غبارآلود میکند. شعار طرفداری از قانون میدهند، عمل صریحاً بر خلاف قانون انجام میدهند. شعار طرفداری از امام میدهند، بعد کاری میکنند که در عرصه‌ی طرفداران آنها، یک چنین گناه بزرگی انجام بگیرد؛ به امام اهانت بشود، به عکس امام اهانت بشود. این، کار کمی نیست؛ کار کوچکی نیست. دشمنان از این کار خیلی خوشحال شدند. فقط خوشحالی نیست، تحلیل هم میکنند. بر اساس آن تحلیل، تصمیم میگیرند؛ بر اساس آن تصمیم، عمل میکنند؛ تشویق میشوند علیه مصالح ملی، علیه ملت ایران. اینجا آن چیزی که مشکل را ایجاد میکند، همان فریب، همان غبارآلودگی فضاست... یک کلمه‌ی حق را با یک کلمه‌ی باطل مخلوط میکنند، حق بر اولیاء حق مشتبه میشود. اینجاست که روشنگری، شاخص معیّن کردن، مایز معیّن کردن، معنا پیدا میکند. (دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون، بیست و دوم آذرماه هشتاد وهشت)
باید گره‌گشایی کرد
در حوادثِ فتنه‌‌‌‌‌‌‌گون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است،شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است... بایستی گره‌‌‌‌گشائی کرد؛ بایستی حقیقت را باز کرد، بایستی گره‌‌‌‌‌‌‌های ذهنی را باز کرد. و این تبیین لازم دارد، یعنی همان کار انبیاء؛ فصاحت و بلاغتی هم که گفته‌‌‌‌‌‌‌اند در بیان لازم است، بلاغتش به این معناست.(دیدار شاعران، چهاردهم شهریورماه هشتاد وهشت)
