"دقایقی گوش کن و ذهن خود را به من بسپار و هجی کن کلمات مرا. به طور یقین تو که فطرتی پاک داری سخن دلم را می فهمی و به گوش خواهی سپرد.
تابه حال هیچ طلافروشی را دیده ای که طلاهایش را بر سر کوی و برزن فریاد کند؟
هیچ دست فروشی را دیده ای که بر سر چهار راهها گوهر بفروشد؟
این اجناس کم ارزش و ناچیز است که در کنار خیابانها عرضه می گردد.
دخترم ! تو همانی که رگه هایی از طلای معنویت در تو نهفته است و اگر کمی در خود تامل کنی گوهرهای وجودت را خواهی یافت .
گوهری به نام فطرت پاک در وجودت است. ممکن است کمی گردو خاک گرفته باشد ، ممکن است به مقداری گناه ولغزش آلوده شده باشد اما هنوز پاک است ، بی تردید پاک است و آمادگی رسیدن به اوج پاکی و زیبایی را دارد.
نه فقط گوهر فطرت بلکه جواهر نجابت و عفت وصداقت در وجودت به چشم می خورد.
هیچ فکر کرده ای که اگر کسی به ظرف وجودت دست پیدا کند همه ی جواهرات وجودت آلوده خواهد شد ؟
و آن گاه که جواهر وجودت به آلودگی بنشیند دیگر هیچ ارزشی نخواهد داشت .
روزگار روزگار بدی است عزیزم ! آن هم به خاطر وجو د برخی آدم های غافل ! در این روزگار برخی از آدم های شیطان صفت که برگرد کعبه ی نفس خویش می گردند و منافع و هواها ی نفسانی خویش را طواف می کنند دچار فراموشی عجیبی شده اند .
آنها یادشان نیست که در کدام ایستگاه سوار قطار زندگی شده اند و در کدام ایستگاه باید پیاده شوند.
آنها یادشان نیست که اصلا برای چه سوار قطار زندگی شده اند و هنگام سوار شدن چه شرط هایی را پذیرفته اند.
آنها گمان می کنند که زندگی دنیوی همان مقصد اصلی است ، گمان می کنند هرچه هست همین است ، لذایذ این دنیا !
آنها اخلاق را در خدمت رذایل ، عقل خود را در خدمت نفس و انسانیت خود را در خدمت حیوانیت قرار داده اند و بنا را بر خواب غفلت و سنگدلی نهاده اند و شما که مروارید های نجابت برروی زمین هستید هدف اصلی این شیاطین انسان نما می باشید.
دخترم ! مروارید گرانبهای من ! این روزها که کم و بیش شاهد سقوط ارزش ها و واژگون شدن برخی فطرت ها هستیم مبادا که اجازه دهی گوهر عفت و پاکدامنی ات را آدم های گرگ صفت به دندان بکشند و ازهم بدرند!
مبادا در پی گدایی محبت ، یک عمر گردن به هرنوع رابطه ای بنهی که خود دریایی از مهرو محبتی !
مبادا قلب خود را برای استشمام نسیم زیبایی ها بر روی بندهای وسوسه های شیطانی پهن کنی که خود مملو از زیبایی هستی ! و این را بدان و به هوش باش کسانی که چنین باشند روزی انگشت ندامت بر دهان خواهند گرفت ، در کنار جنازه ی نجابت خود خواهند نشست و در سوگ عفت و پاکدامنی خود فاتحه خواهند خواند.
قدر خود را بشناس ! قدر خود را بدان ! عاقلانه بیندیش و چراغ هوشیاری را در وجود خود روشن نگاه دار که در این صورت پلیدی جهان هرگز نمی تواند دامن تورا آلوده کند.
اما ..... اما پاک زیستن و پاک ماندن همتی عظیم می طلبد در این روزگار غریب!
همت کن و به جهان ثابت کن که دختر مسلمان ایرانی ، فرزند انقلابی ، مرواریدی هستی در صدف نجابت ، فرزند خلف رهبری هستی که زن را اززیر یوغ استعمار و استثمار بیرون کشید.
آرزو دارم گلهای سرخ و سفید کمال و عطر پاک و دل انگیز معنویت در فضای خانه ی روحت همواره در حال رویش باشد. آمین تقدیم به تمامی دختران هوشیار و بی نظیر میهنم
فاطمه کردی – بندرگز