عدالت خواهان گلستان "«انتخــاب درســت» یک وظیفــه و یک حق الناس بر عهده مردم ایران است. این تذکری است که رهبر انقلاب در دیدار ائمه جمعه خطاب به مردم دادند. «یــک بعد دیگر {حق الناس}این اســت که مردمی که میخواهنــد رأی بدهند، اعتماد کنند به آن مجموعههایی که واقعا قابل اعتمادند؛ بعضیها هســتند که قابــل اعتماد نیستند؛ کالَِذی استَهوته َّ الشیطین؛گاهی اینجور نیست که از روی صفا و واقعیت و علاقهمندی نسبت به انقلاب {باشد} -اساس کار، انقلاب است- و از روی علاقهمندی به انقلاب بیایند یک فهرست پیشــنهادی را بدهند؛ نــه، روی مقاصد دیگر -گاهی اوقات مقاصد فاســد- پیشــنهادهایی میدهند. واقعا این به معنای حقالناس است».
امروز پنجشنبهی قبل از انتخابات است. فرصت تبلیغات نامزدها پایان یافته و مردم همهی وعده و وعیدهای آنان را شنیدهاند. تنها یک امروز باقیمانده تا آنهایی که هنوز تصمیم نهایی را نگرفتهاند، به جمعبندی کامل برسند و در کنار سایر مردم، تکلیف 69 کرسی باقیماندهی مجلس دهم را مشخص نمایند.
هنوز در برخی شهرها مانند استان گلستان 4 کرسی مشخص نشده است، مردم در ارومیه و رشت باید 2 نفر باقیمانده از 3 نمایندهی خود را راهی بهارستان کنند. تبریز، تکلیف 4 کرسی هنوز مشخص نیست هنوز تکلیف هر 3 نمایندهی اهواز، هر 2 نمایندهی زنجان،و بروجرد روشن نشده و بسیارند شهرهایی که تنها نمایندهی آنها نیز روز آینده مشخص خواهد شد.
بنابراین جو این شهرها همچنان انتخاباتی است و مردم در میان هیاهوی تبلیغاتی نامزدها بالاخره باید یک یا چند نفر را برگزینند.
آنچه در این فضا بیشتر به یاری رأیدهندگان میآید، «لیستهای انتخاباتی» است که پیشتر با ائتلاف نامزدهای همسو و همفکر، آماده شده است.
رأیدادن به لیست، محاسنی دارد که هرگز در رأیندادن به آن جود ندارد
اگر همهی اعضای یک لیست، با هم وارد پارلمان شوند، بهطبع با توجه به قرابت فکری و سیاسی خود، میتوانند بهتر به امور رسیدگی کنند، همچنین از درگیریها و تنشهای کاذب بین آنها نیز کاسته میشود. مانند آن میماند که همهی بازیکنهای یک تیم ورزشی، از قبل با یکدیگر هماهنگ بودهاند، ماهها و سالها یکدیگر را میشناسند و با هم تمرین کردهاند و لذا بهتر میتوانند در مسابقه حاضر شوند.
شاید هنوز باشند افرادی که بین رأیدادن به «لیست» و رأیدادن به «فرد» دچار تردیدند. به این دسته از رأیدهندگان باید گفت که اولاً همه در رأیدادن آزادند و کسی نمیتواند مردم را وادار به انتخاب کسی یا لیستی نماید. اما نکتهی مهم که شاید از آن غافل باشند، آنجاست که بهفرض اگر به لیست رأی ندهیم یا مثلا تکرأی بیندازیم، تکلیف سایر کرسیهای مربوط به شهرمان چه میشود؟ و آیا این اقدام، بیتفاوتی ما را نسبت به سرنوشت حداقل 4 سال آیندهی شهرمان ثابت نمیکند؟
باید این سؤال را از خودمان بپرسیم که چنانچه به لیست رأی ندادیم، چه کسانی جای باقی افراد را در مجلس پر خواهند کرد و آیا آنها از تواناییهای لازم برخوردارند؟ آیا آنها میتوانند با نمایندهی مورد وثوق ما که به او رأی دادهایم همکاری کنند و به او در راستای تحقق وعدههایش کمک نمایند؟
پس قطعاً اگر بتوانیم نام افرادی همسو با نمایندهی دلخواهمان را نیز در تعرفهی رأی بنویسیم، در واقع به مجموعهای رأی دادهایم که مکمل هماند و در روزهای سخت مجلس، پشت یکدیگر را خالی نمیکنند. تاریخ 9 دورهی گذشتهی مجلس، پر است از روزهای سخت و پر التهابی که همسویی و ناهمسویی نمایندگان، تأثیر بهسزایی بر خروجی آن که همان مصوبات مجلس و نیز مواضع سیاسیاش میباشد، داشته است و رأیدهندگان باید به این موضوع توجه کنند.
اما عدهای که اصرار بر تکرأی دارند و نمیخواهند به لیست رأی بدهند، در پاسخ به این قبیل سؤالات میگویند که سایر افراد از صلاحیت کافی برخوردارند و علتش را خروجی آنها از فیلتر شورای نگهبان عنوان میکنند؛ در حالی که شورای نگهبان، کف صلاحیتها را بررسی کرده و چنانچه حداقل شرایط را در داوطلب ببیند، او را به عنوان نامزد انتخاباتی تأیید صلاحیت میکند.
رهبر انقـلـاب برای اولین بار نزدیک به دو ماه مانده به انتخابات بیان کرده و در دو دیدار با کلامهــای متفاوتی آن را تبیین کردهاند: «رأی دادن و اعتماد به فهرســتی که از سوی افراد متدین، مؤمن، انقلابی و در خط امام معرفی شده باشد».
لذا شاید هنوز در پنجشنبهی قبل از انتخابات، نتوانستیم تصمیم نهاییمان را بگیریم و به دلایل کاری، شغلی و مشغلههای زندگی، موفق به تحقیق دربارهی نامزدها نشدهایم؛ بنابراین میتوانیم با رأیدادن به لیستی که نمایندهی محبوبمان در آن قرار گرفته و دارای معیار متدین، مؤمن، انقلابی و در خط امام ،هستند او را در مسیر فعالیتش در مجلس، یاری کنیم