عبدالجبار فرزند چندم شما بود و در چند سالگي شهيد شد ؟
عبدالجبار فرزند اول من بود و تنها 20 سال داشت و به غير از آن فقط يك پسر كوچك شير خوار داشتم .
از چگونگي و زمان شهادت فرزند خود بگوييد ؟
پسرم عضو لشكر 88 زاهدان بود و در منطقه سومار زير بمباران شديد دشمن در تاريخ 63/12/13 شهيد شد.
قرار بود در همان روز شهادتش به مرخصي بيايد ، من و پدرش تمام امكانات و سور و سات عروسي را فراهم كرده بوديم و منتظر آمدنش بوديم تا برايش خواستگاري برويم كه خبر شهادتش ما را شوكه كرد.
مادر جان از خصوصيات شهيد كمي برايمان بگوييد؟
خداوند شهدا را از ميان بندگان خوب خود گلچين مي كند پسرم بسيار مهربان بود و هميشه به پدر و مادر خود احترام مي گذاشت و اهل نماز اول وقت بود.بهانه گير نبود و از هيچ غذايي ايراد نمي گرفت .
ادامه مصاحبه را با پدر شهید کلته ادامه دادیم .
پدر جان: شما از اينكه عبدالجبار به جنگ رفت و شهيد شد پشيمانيد ؟
هرگز اگر بار ديگر هم خدايي نكرده جنگ شود و دشمن هر كسي كه باشد حتي تركمن هاي كشور هاي ديگر ، ما بازهم به دفاع از كشورمان ایران بلند خواهيم شد و عليه آنان ايستادگي مي كنيم . چون ما خود را ايراني و مديون اين آب و خاك هستيم .
شرايط بعد از انقلاب نسبت به قبل از آن چگونه است ؟
شرايط زندگي نسبت به دوران پيش از انقلاب قابل مقايسه نيست گميشان در آن زمان در محروميت شديدي بود ، مردم از نعمت گاز و آب آشاميدني سالم و بسياري از امكاناتي كه الحمد الله در حكومت اسلامي فراهم است محروم بودند. شكر خدا انقلاب اسلامي موجب رونق مادي و معنوي منطقه شد.
آرزوي شما به عنوان پدر شهيد ؟
من تنها يك آرزو دارم پسر كوچك من كه خداوند بعد از شهادت عبدالجبار به ما هديه كرد و همنام شهيد است با وجود داشتن تحصيلات عاليه بيكار است او متاهل و سرباز است تنها آرزوي من اين است كه پسرم از بي كاري نجات پيدا كند.
نماي بيروني منزلي كه شهيد حورث در در آن زندگي مي كرد ، هنوز هم پدر و مادر اين شهيد در همين منزل قديمي و با صفا زندگي مي كنند./ ساحل گمیشان
