دنیای امروز بخصوص جهان شیعه در حال حاضر با یكی از تهدیدات جدی در عرصه بینالمللی مواجه است. این مشكل به واسطه ظهور جریانهای تندرو عقیدتی بروز و ظهور پیدا كرده است.
سلفی ها چه کسانی هستند؟
سلفیها روایات خود را مستقیماً از احمد بن حنبل( متولد ۲۴۱)، احمد بن تیمیه(متولد ۷۲۸)، ابن القیم الجوزیه(متولد ۷۵۱) و محمد بن عبدالوهاب تمیمی نجدی( متولد۱۱۱۵) می گیرند. آنها تنها راه رستگاری را پیروی از سلف صالح (صحابه عصر پیامبر "ص") می دانند و بدین ترتیب"سلفی" نامیده شده اند.
سلفیه بعد از "محمد بن عبدالوهاب" به صورت یك شكل و ساختار سیاسی در آمد و هم پیمانی وی با "محمد بن سعود" پایگذار حاكمیت آل سعود در عربستان به این روند تسریع بخشید.
سلفیه مدعی است نباید پیرو مذاهب بود و باید به عصر سلف یعنی دوران صحابه، تابعین، تابعی تابعین بازگشت و از آنها پیروی کرد. اما همانطور که شیخ الازهر آقای احمد الطیب میگوید، سلفیگری الآن تبدیل به عنوانی برای وهابیت شده است.
سلفیان حرف علمای شیعه و اهل سنت را قبول ندارند و میگویند هر آنچه آقای محمد ابن عبدالوهاب و ابن تیمیه و ابن قیم فهمیدند، ما همان را قبول میکنیم و به همان عمل میکنیم، و به کلام سایر علما توجهی ندارند.

وهابیت چیست؟
محمد بن عبدالوهاب معتقد بود تمام مطالبی که پس از قرن سوم هجری به اسلام افزوده شده جعلی است و بایستی از این مذهب حذف شود. این دیدگاه به یک پالایش اساسی در مذهب سنی اعتقاد داشت و زیارت قبور، تقدیس اولیاء و زندگی مجلل را از بزرگترین گناهان میدانست. مساجد وهابی پیرو همین اعتقادات بسیار ساده و بدون مناره هستند. پیروان آن لباسهای سادهای میپوشند و از استعمال تنباکو و حشیش میپرهیزند. عبدالوهاب بعد از اینکه به دلیل مواضع خود از مدینه بیرون شد به شمال شرقی نجد رفته و خاندان سعودی را پیرو باورهای خود کرد و این باعث شد تا وهابیت از نظر سیاسی متحد دودمان سعودی باشد. شیخ سعودی متقاعد شد که وظیفه مذهبی آنها به راه انداختن جنگ مقدسی علیه تمام انواع دیگر اسلام است.
سعودیها بر تمامی نجد مسلط شده، مکه و مدینه را اشغال کرده، به کربلا در عراق حملهور شدند و تقریباً تمام شبهجزیره عربستان به جز یمن به تسلط آنها درآمد. سلطان عثمانی که عربستان را تابع خود میدانست، با کمک گرفتن از حاکم مصر نخستین حکومت وهابی را در سال ۱۸۱۸ ساقط کرد، اما آنها تحت رهبری فیصل اول دوباره احیا شده و حکومت خود را تا حدودی بازیابی کردند ولی بار دیگر و این بار به دست خاندان رشیدیه از شمال عربستان از قدرت کنار رفتند. در ۱۸۸۴ ریاض از کنترل آنها خارج شد و در ۱۸۸۹ به کویت پناهنده شدند. در قرن بیستم سومین مرحله احیای وهابیت با موفقیتهای ملک عبدالعزیز فرا رسید که در سال ۱۹۰۲ ریاض را تصرف کرد و تا سال ۱۹۳۲ با بازپسگیری تقریباً تمام مناطق از دست رفته موفق شد تا حکومت پادشاهی عربستان سعودی را بنیانگذاری کند و از آن زمان تسلط سیاسی و مذهبی وهابیت بر شبهجزیره عربستان تضمین شد.
پیروان وهابیت خود را «موحدون» میخوانند، نامی که به تاکید آنها بر قدرت مطلق خداوند یکتا و اصل توحید اشاره دارد. آنها هر عملی را که اشارهای به چندخدایی داشته باشد مانند زیارت قبور و تقدیس برخی افراد را ممنوع میدانند، بازگشت به آموزههای اصیل اسلام که در قران و حدیث (سنت پیامبر) آمده را تبلیغ کرده و با هر نوع بدعتی مخالفت میکنند. وهابیت از نظر ایدئولوژیکی پیرو اعتقادات ابن تیمیه و از نظر فقهی پیرو مذهب حنبلی است. آنها تاکید زیادی بر معانی ظاهری قران و حدیث و پایهگذاری دولتی اسلامی بر اساس فقه اسلامی دارند.
وهابیت الهامبخش بسیاری از جنبشهای مذهبی جهان اسلام از هند و سوماترا تا سودان و شمال آفریقا بوده است و بر جنبش طالبان در افغانستان و برخی جنبشهای اسلامی دیگر قرن بیستم هم تاثیر گذاشتهاست.
از چهره های مطرح وهابیت میتوان به عبدالعزیز بن باز (مفتی پیشین عربستان) و شیخ عبدالعزیز آل الشیخ (مفتی کنونی عربستان) اشاره کرد.
انواع وهابیت
۱- وهابيت نجدي يا حجازي كه هم اكنون به سردمداري علماي وهابي عربستان بر طبل تكفير شيعيان اماميه، زيديه و اسماعيليه ميكوبد و البته عملگرا هم نيست و تلاشي براي از بين بردن فيزيكي فرق اماميه نميكند.
۲- وهابيت انقلابي يا جهادي كه با نشر افكار سيد قطب در عربستان توسط شاگردش "سلمان العوده" و گسترش افكار "ابوالاعلي مودودي" در پاكستان و تلاشهاي اخوان المسلمين در مصر ، سر ناسازگاري با اهل كتاب بخصوص يهود و حضور نيروهاي بيگانه در خاك كشورهاي اسلامي دارد. البته بايد در نظر داشت كه كساني كه به وهابيت انقلابي اعتقاد دارند در عين انتقادات جدي به شيعه خواهان حذف فيزيكي شيعيان نيستند و جنگ بين فرق اسلامي را بر نميتابند.
۳- جريان تكفيري كه چند دهه از شكلگيري آن ميگذرد تلفيقي از وهابيت نجدي با تاكيد بر جنبههاي ضديت با شيعه و وهابيت انقلابي است. اين گروه بخصوص در عراق، افغانستان، پاكستان و بخشهاي جنوب و جنوب شرقي و جنوب غربي ايران فعال هستند و از همه امكانات لازم براي حذف مخالفان خود استفاده ميكنند.
مجموعه ای دیگر از فتاوای مضحک وهابیت
فتوای تحریم خوردن گوشت ذبح شده به دست شیعیان
سوال: فرد سوال کننده و نزدیکان او از مرزهای شمالی مجاور عراق هستند در آنجا تعدادی از شیعیان جعفری زندگی می کنند ، عده ای از گوشت ذبح شده به دست این شیعیان استفاده می کنند و عده ای نیز از آن نمی خوردند؛ سوال ما این است آیا خوردن این گوشت برای ما حلال است در حالی که ما می دانیم آنها در سختی و آسانی، [امام] علی، حسن و حسین [علیهم السلام] را صدا می زنند؟
جواب: اگر وضعیت اینطور باشد که پرسیده اند و آنها در سختی و آسانی، به [امام] علی، حسن و حسین [علیهم السلام] توسل می جویند پس مشرک و مرتد از اسلام هستند و آن گوشت حرام است حتی اگر بر آن بسم الله خوانده شده باشد.
مشایخ وهابی که به صدور فتواهای قتل و کشتار مسلمانان و پیروان اهل بیت (ع) مشهور هستند، فتواهای مضحکی نیز صادر می فرمایند!
۱-هر کسی که در بازی فوتبال گل بزند و سپس بدود تا بقیه او را دنبال کنند و بغل نمایند، (همانطور که در آمریکا و فرانسه بازیکنان انجام می دهند) باید به صورتش تف انداخت و تنبیه کرد!!! زیرا ورزش بدنی شما چه ارتباطی به شادی و بغل کردن و بوسیدن دارد
۲-پوشیدن کمربند ایمنی حرام است! زیرا مانع قضا و قدر می شود!!
۳-شستن گوشت قبل از پختن بدعت است.
ابن تیمیه: شستن گوشت بدعت است، چنانکه اصحاب پیامبر رضوان الله علیهم در عهد پیامبر(ص) گوشت را بدون شستن می پختند و می خوردند!
۴-عبد الله النجدی: فوتبال حرام است مگر با این شروط و ضوابط.
سوال: …جوانانی که چیزی از تقوا نمی دانند و به وقتشان اهمیتی نمی دهند و می گویند می خواهیم فوتبال بازی کنیم، می پرسند شروط و ضوابط بازی فوتبال چیست تا ما در ورطه تشبّه به کفار و طاغوتیان و دشمنان دین مثل آمریکا و روسیه و.. نیفتیم.
جواب: به آنها می گوییم اگر اصرار دارید بازی کنید و وقت خود را بگذرانید، باید شروط و ضوابط ذیل را رعایت کنید:
اول: خطوطی چهار طرف دور زمین نباشد؛ زیرا این خطوط ساخته کفار و قانون بین المللی فوتبال است!
دوم: کلماتی که کفار و مشرکان به عنوان قانون بین المللی فوتبال وضع کرده اند، مانند گل و اوت و پنالتی و کرنر و …، گفته نشود زیرا گفتن این کلمات حرام است و هر کس که اینها را بگوید تنبیه و باید از بازی اخراج شود و باید به او گفته شود که به کفار و مشرکین شبیه شده ای…
سوم: هر کس از شما که در اثناء بازی افتاد و دست یا پایش شکست، یا دستش به توپ خورد بازی به خاطر او نباید متوقف شود و به کسی که او را انداخته کارت زرد یا قرمز داده نشود، بلکه به هنگام شکسته شدن یا ضربه دیدن باید به قاضی شرع مراجعه شود تا آن بازیکن حق شرعی خود را همانطور که در قرآن است بگیرد و شما باید شهادت دهید که فلانی عمداً دست یا پای او را شکست…
چهارم: نباید در تعداد بازیکنان با کفار و یهود و نصارا و خصوصاً امریکای خبیث تبعیت کنید، به این معنا که نباید با یازده نفر بازی کنید، بلکه باید بر این تعداد اضافه یا کم کنید.
پنجم: باید با لباس خواب یا غیره خودتان و بدون شورت ها و پیراهن های رنگارنگ و شماره دار بازی کنید، زیرا این لباسها لباس اسلامی نیست، بلکه لباس کفار و غرب است.
ششم: هر کدام از شما که این شروط و ضوابط را رعایت کرد باید قصدش از بازی فوتبال تقویت بدنی برای جهاد فی سبیل الله و آمادگی برای زمانی باشد که به جهاد فراخوانده شود، نه گذراندن وقت و عمر و شادی از پیروزی ظنّ.
هفتم: نباید زمان بازی را ۴۵ دقیقه قرار دهید، شما باید با کفار و فاسقان مخالفت کنید و در هیچ چیز مشابه آنان نباشید.
هشتم: نباید در دو نیمه ۴۵ دقیقه ای بازی کنید، بلکه در یک یا سه نیمه بازی کنید تا مخالفت شما با کفار محقق شود.
نهم: هنگامی که یکی از دو تیم بر دیگری غلبه نکرد (تساوی بازی) و آنطور که شما می گویید توپ به دروازه ای وارد نشد، نباید برای بازی وقت اضافی یا پنالتی در نظر بگیرید (تا یکی پیروز شود)، بلکه بلافاصله بازی را تمام کنید، زیرا بازی به این طریق عین اجرای قوانین بین المللی فوتبال است!
دهم: در بازی فوتبال شخصی را به عنوان داور انتخاب نکنید، زیرا بعد از لغو قوانین بین المللی همچون گل و اوت و پنالتی و کرنر و… وجود او دلیلی ندارد! بلکه بودن او تشبّه به کفار و یهود و نصار و اطاعت از قوانین بین المللی است.
یازدهم: نباید در اثناء بازی، گروهی از جوانان جمع شوند و شما را تماشا کنند، چون قصد شما ورزش و تقویت بدنی است پس دلیلی ندارد آنها شما را نگاه کنند! هر چند که بگویید آنها باعث تشویق شما در تقویت بدنی و آمادگی برای جهاد هستند، به آنها بگویید بروید دنبال منکرات خودتان در بازارها و روزنامه ها و بگذارید ما بدنمان را قوی کنیم!!!
دوازدهم: هر کسی که گل بزند و سپس بدود تا بقیه او را دنبال کنند و بغل نمایند، (همانطور که در آمریکا و فرانسه بازیکنان انجام می دهند) باید به صورتش تف انداخت و تنبیه کرد!!! زیرا ورزش بدنی شما چه ارتباطی به شادی و بغل کردن و بوسیدن دارد!
سیزدهم: دروازه باید به جای دو تیرک، سه تیرک داشته باشد، تا مشابه کفار نباشد تا مخالفت شما با قانون بین المللی طاغوتی سازمان فوتبال محقق شود.
چهاردهم: هنگامی که بازیکنی مصدوم شد، نباید بازیکن دیگری را جایگزین او کرد، زیرا این روش، ساخته کفار و مشرکین در آمریکا و … است.
اینها بعضی از شروط و ضوابطی است که مانع تشبّه به کفّار و مشرکین در بازی فوتبال می گردد… من به اجرای این شروط و ضوابط و سپس پرداختن به فوتبال دعوت نمی کنم، بلکه اینها در واقع برای کسی است که توان انجام ورزش های شرعی را ندارد و برای مؤمن صادق، ادلّه نقلی و عقلی مبنی بر تشبّه فوتبال به کفّار کافی است، زیرا انجام بازی فوتبال بغض انسان را نسبت به کفّار متزلزل می سازد، ولی جوانان این امر را شادی و بازی می پندارند (و تحسبونه هیناً و هو عند الله عظیم…).
در پایان امیدوارم که این پیام برای جوانان و دیگران مؤثر و مفید باشد. اللّهم آمین.
به قلم: عبد الله النجدی
ریاض-ربیع الاول۱۴۲۳هـ
عبدالله بن نجدی
۵-تحریم اهداء گل ـ هیئت علمای ارشد
بسم الله وحده و الصّلاة علی خیر خلقه محمد صلّی الله علیه و سلّم،
و بعد: فتوای کمیته دائم علمای ارشد کشور توحید (که خدا ایشان را یاری نموده و عزّت داده و دشمنانشان را ذلیل گردانده است).
این فتوا در تحریم این گلهای خبیث به دلیل بوهای تحریک آمیزی که دارند و به سبب اینکه این کار تقلید از غرب ملعون و مسخ هویّت اسلامی ناب شمرده می شود، است. از خدا می خواهیم که امّت اسلام را از این فتوا بهره مند سازد و حجت را بر آنها تمام کند، والله المستعان!
متن فتوا:
شماره فتوا:۲۱۴۰۹
تاریخ:۲۱/۳/۱۴۲۱
الحمد لله و الصلاة و السلام علی من لا نبیّ بعده.
و بعد، کمیته دائم پژوهشها و فتواهای علمی از سؤال مستفتی محمد عبد الرحمن العمر از حضر ت مفتی کلّ آگاه شد که از سوی دبیرکلّ هیئت علمای ارشد با شماره ۱۳۳۰ و در تاریخ ۲۱/۳/۱۴۲۰ به این کمیته ارائه شده است.
متن سؤال:
در بعضی از بیمارستانها، اماکنی برای فروش گل وجود دارد، و ما عیادت کنندگانی را می بینیم که دسته های گل را به بیماران تقدیم می کنند، این کار چه حکمی دارد؟
در طول قرون متمادی اهداء گل (طبیعی یا مصنوعی) هیچگاه جزء سنّت عیادت از بیماران نبوده و این عادتی است که از بلاد کفر وارد شده و عدّه ای که ایمان ضعیفی داشته اند، از آنها تأثیر گرفته و این عادت را انتقال داده اند. حقیقت این است که بردن گل نفعی برای بیمار ندارد، بلکه تشبّه و تقلید محض از کفّار محسوب می شود و نه هیچ چیز دیگر، و فقط خرج کردن پول در غیر راه درست است که این اعتقاد فاسد را به دنبال دارد که این گلها باعث شفا می شود! بر این اساس نباید از گل در مورد مذکور استفاده کرد، نه به صورت فروش و نه خرید و نه اهدا…
“این سخنان در حالی از طرف کارخانه های فتوا سازی وهابیت صادر میشود که امیران آنان با امضای قرار دادهای میلیاردی و اهدای کمکهای بلاعوض به همان بلادهای کفر ، نوکری خویش را به شکلی متفاوت به اثبات می رسانند…”
تصاویری از برخی جنایات تکفیری ها
کلیپ صوتی مقام معظم رهبری درمورد «تكفیریها؛ مژدهای به استكبار»لینک دانلود کیفیت بالا
لینک دانلود کیفیت متوسط
لینک دانلود کیفیت پایین
هدف تکفیری ها از این همه جنایت چیست؟
دكتر محمد العاصی امام منتخب مركز اسلامی واشنگتن اظهار کرد: امروز با پدیدهای بهنام جریان تكفیری مواجهایم كه در عراق و سوریه و مناطق دیگر به وضوح قابل مشاهده است كه به نظر من صهیونیستها و امپریالیسم جهانی پشت آن قرار دارند. دلایلی برای ظهور تكفیریها وجود دارد ازجمله:
۱. علت ظهور تكفیریها در سه سال اخیر شكست سنگین سیاستهای آمریكایی و صهیونیستی در منطقه است؛ بهویژه شكست آنها در تلاش برای از بین بردن حزبالله لبنان و مقاومت اسلامی فلسطین. در نتیجه، آنها پس از این شكستها به این نتیجه رسیدند كه از مزدوران و ابزارهای خود در منطقه بهویژه از برخی دولتهای عربی برای تحریك مسلمانان مبتنی بر یكسری عوامل تاریخی استفاده كنند.
آنها ابتدا در عراق به تكفیر مسلمانان توسط همدیگر روی آوردند وتلاش كردند مردم عراق را علیه همدیگر تحریك كنند. چه بسیار خونهایی كه دراین سالها به ناحق بر زمین ریخته شد و چه بسیار مسلمانانی كه به شهادت رسیدند؛ اما موفق نشدند در عراق یك جنگ داخلی ایجاد كنند. پس از آن متوجه سوریه شدند و افكار عمومی مردم سوریه را با سوءاستفاده از عوامل و انگیزههای طایفی تحریك كردند و تلاش كردند مسلمانان را از تمام نقاط جهان به این موج طایفی ملحق كنند و اكنون مسلمانان از بیش از ۸۰ كشور دنیا برای جنگ با مسلمانان در سوریه خارج شدهاند.
۲. اگر بخواهیم در این زمینه صریح باشیم باید بگوییم كه عربستان از آن جهت كه در بیست یا سی سال اخیر نفوذ خود را در عراق و سوریه و لبنان از دست داده است، احساس میكند كه جمهوری اسلامی ایران به قدرتی قابل توجه در سطح جهانی دست یافته و به همین خاطر تلاش میكند كه زیان خود در سالهای گذشته را جبران كند و اكنون مشغول آخرین تلاشهای خود در سوریه است. بایدگفت كه گزینهی طایفیگری آخرین برگ صهیونیستها و امپریالیسم است كه از طریق مزدوران منطقهای برای شكست گسترش اسلامی كه از جمهوری اسلامی با هدف آزادی فلسطین آغاز شده استفاده میكنند.
۳. الان دولتهای عربی در جزیرهی عربی بر سوریه متمركز شدهاند؛ چون مسألهی سوریه برای آنها یك مسألهی حیاتی و مسألهی مرگ و زندگی است. آنها بر این باورند كه اگر بتوانند در سوریه موفق شوند، در سالهای آینده نیز برنده خواهند بود و اگر در معركهی سوریه بازنده باشند، بهمعنای سرنگونی خود آنها میباشد. لذا مسألهی سوریه برای آنها سرنوشتساز است. اگر در این جنگ پیروز شوند پس از آن به سراغ عراق خواهند آمد و از عراق هم با كمك صهیونیسم و امپریالیسم به سراغ ایران خواهند آمد و حصار نظامیِ خود دور ایران را تكمیل خواهند كرد.
آنها از هر راهی برای تقویت این كمربند نظامی حول جمهوری اسلامی ایران استفاده خواهند كرد و از صرف اموال و تحریك جریانهای تكفیری در این راه اِبایی ندارند. هماكنون نیز بسیاری از مسلمانان را با تفكر طایفی فریفتهاند؛ مثلاً میبینیم آنها به سراغ برخی كشورهای اسلامی آسیایی رفته و آنها را با اسم حنبلیه و ابنتیمیه و وهابیت جذب كرده و وارد جریان تكفیری كردهاند. همچنین مسلمانان دیگری از كشورهای دیگر را تحتتأثیر این جریان قرار داده و وارد جنگ سوریه كردهاند. پشت پردهی این لشكركشیها آمریكا و مزدوران منطقهای او قرار دارند.
۴. بعد از بیداری اسلامی، منافع آمریكا در منطقه بسیار متأثر شده و این كشور مقدار زیادی از جایگاه پیشین خود را از دست داده است. آمریكا با وجود اینكه در آغاز انحطاط خود قرار گرفته، باز هم از دستگاه اطلاعاتی خود در منطقه استفاده میكند و به خوبی میداند كه ۱۰ سال آینده سالهایی تعیینكننده است؛ به این معنا كه ملتهای اسلامی در این سالها به موضع معینی خواهند رسید و سیاستهای آمریكا و اشغالگری اسراییل نیز مشمول این موضعگیری اسلامی خواهد بود. مسلمانان، اشغال عراق و افغانستان توسط آمریكا و حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریكا به مردم پاكستان و یمن و سومالی را فراموش نمیكنند و متوجه برپایی پادگانهای نظامی آمریكا در آفریقا هستند و تمام این اقدامات را سیاستهای دشمنانه میدانند.
پس هنگامی كه ارادهی مسلمانان بر سرنوشت آنها حاكم شود و حكومتهای مردمی تشكیل دهند، این خطری بزرگ برای امپریالیسم آمریكا خواهد بود و دشمن صهیونیستی نیز بزرگترین بازندهی این میدان خواهد بود و پس از آن آمریكا مجبور به عقبنشینی خواهد شد. از همین رو تمام تلاش خود را به كار بسته تا در این تحولات، انحراف ایجاد كند و با به میان انداختن تكفیریها، جلوی سقوط خود را بگیرد.
* آمریكا به دنبال فرسایش منطقه
همگان به یاد داریم كه امام خامنهای در اوایل این تحولات، در سخنان خود در مورد توطئهی آمریكا برای منحرفساختن بیداری اسلامی هشدار دادند. امپریالیسم آمریكا و صهیونیسم در حال فرسایش منطقه هستند و موضع آمریكا نیز موضعی مبتنی بر عقبنشینی كامل از منطقه نیست؛ به این معنا كه آنها روی ثروتهای منطقه حساب كردهاند و حاضر نیستند از آن چشم بردارند و به همین خاطر تلاش خواهند كرد نهضت ملتها را از مسیر اصلی خود منحرف كنند و این كار را از طریق تكفیریها انجام میدهند.
بنابراین تكفیریها به معنای دیگر به دنبال دزدیدن جنبش اسلامی منطقه و دزدیدن بیداری اسلامی منطقه هستند. آنها میخواهند بیداری اسلامی منطقه را به سوی پرتگاه سقوط بكشانند و آمریكا نیز آنها را راهنمایی و كمك میكند. آمریكا دائماً از سیاست چماق و هویج استفاده میكند؛ برای مطیعساختن برخی رهبران اسلامی از هویج و برای برخی دیگر از چماق استفاده میكند. الان نمیتوانم جزئیات مسائل مصر و تونس را بازگو كنم اما آنها متأسفانه فریب هویجِ آمریكا را خورده و در دام آن گرفتار شدند و الان نیز از كردار خود پشیمان هستند.