به گزارش پایگاه عدالت خواهان" استاد احمد علی نژاد از شهرستان عباس آباد مازندران در خصوص مباحث بصیرتی جریان شناسی«بهائیت» «بابیت»و انجمن حجتیه که به پایگاه عدالت خواهان ارسال گردید نوشت :
بنام خدا
«بهائیت» «بابیت»و انجمن حجتیه
« لا یستوی القاعدون من المومنین غِراولی الضرر و المجاهدون فی سبیل الله بأموالهم و انفسهم علی القاعدین و ... ( نساء 95)
استعمار و نفوذ: روسیه تزاری
پرنسس دالگورکی (مترجم سفارت بود) او به عربی و فارسی مسلط بود ... با تحصیل علومی دینی و ملبس شدن به لباس روحانیت و نفوذ کردن در میان طلبه ها ی جاه طلب و شهرت پرست در تلاش بود.سید علی محمد باب در ایران و غلام احمد قادیانی از هند را پرورش داد تا با مذهب تراشی- مسلک تراشی و سرگرم کردن دنیای اسلام به خود در تضعیف روحانیت مترقّی شیعه برنامه ریزی کرد و موفق شد اهداف استعمارگران را محقق سازد.
بهائیت: شاخه ای از استعمار فرهنگی و فکری صهیونیست است که به قصد انحراف و جلوگیری از احیای فکر دینی در جوامع اسلامی استفاده ابزاری می شود.
پس از فروپاشی روسیه تزاری در جنگ اول ... انگلستان جایگزین روسیه در دفاع از بابیت و بهائیت شد.
در اروپا بعد از قرون وسطی سالیان متمادی میان پروتستانها و کاتولیک ها جنگ بود و میلیون ها نفر کشته شدند یعنی جنگ های مذهبی در درون دین مسیحیت. سرانجام رنسانس آمد (نهضت علمی) مردم علیه دین مسیحیت و هر دو فرقه مسیحی (کاتولیک و پروتستان) بیزار شدند (دین گریزی به وجود آمد) : علم و عقل جایگزین دین شد. دین و معنویت در کلیسا و یک شنبه ها خلاصه شد و دین از سیاست رانده شد(ماتریالیسم رشد کرد). و فرهنگ لیبرالی و نظام سرمایه داری آرام ،آرام در اروپا و آمریکا جای خود را باز کرد.
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) (1357 ش)/(1979 م) موج جدیدی در جهان بوجود آورد. افکار و آراء جدیدی مطرح کرد. دین گرایی و گرایش به معنویت مخاطبان جدیدی یافت: بیداری مسلمانان و محرومین جهان ، استعمارگران و استکبار جهانی را به تکاپو وا داشت.توازان و تعادل قوای کانون شرق و غرب و کشورهای اقماری آنان را متزلزل ساخت.
تلاش دشمنان (صهیونیزم جهانی – انگلیس- آمریکا و مرتجعان عرب و سنی):
تلاش استعمار در دین تراشی و ایجاد تفرقه میان جهان اسلام :
در تسنّن( وهابیّت- طالبان – القاعده – داعش – بوکوحرام ...) و تشیّع( قادیانی – بهائیت ، بابیت- حجتّیه ...) ظهور یافتند.
در جنگ نرم ، آراء و عقاید انحرافی و جمودبه میدان می آید ، برادر کشی در درون مکتب (جنگ مذهب علیه مذهب)
* مشابه سازی تاریخی از اروپا (جنگ پروتستان ها با کاتولیک ها) موجبات دین گریزی و معنویت زدایی در اروپا را فراهم کرد در نتیجه به علم و عقل ترجیع داده شد.و دین را از سیاست جدا کرده و به کلیسا سپرده ند.
* در خاور میانه (جهان اسلام) (جنگ شیعه و سنی)، دین هراسی و دنیا گرائی را رونق بخشیدند.
در مقابل دین باوران ، مکتب لیبرال دمکراسی ، آزادی ، بی بند و باری ، فساد ، سکس ، ترویج میگردد.افکار عمومی به نزاع فرقه ای و مذهبی منحرف و سرگرم میشود در نتیجه چپاول و غارت منابع توسط استعمار و صهیونیست ها میسر میگردد.
نمونه دین گریزی و مذهب زدائی در شبکه های ماهواره ای ( تشیع لندنی و آمریکایی) شبکه های ماهواره ای (شیعه: یاسر حبیب- الهیاری) (تسنّن در شبکه کلمه و توحید) که در مثلث شوم ( لندن - عربستان و آمریکا ...) با همکاری صهونیزم ، طراحی و سازماندهی شدند ، که با حمایت مالی و فکری قدرتهای جهانی و ارتجاع عرب در استحمار ممالک اسلامی و جوانان و روشنفکران ضمن ایجاد تفرقه قومی و احیاء ملی گرایی و تضعیف دین و معنویت و تقویت دین گریزی و دنیا گرائی نقش اساسی دارند برای این مقصود سرمایه گذاری و برنامه ریزی ویژه ای صورت پذیرفته است یعنی جنگ مذهب علیه مذهب.
پیشینه تاریخی بهائیّت
بهائیّت یکی از شعبه‌های آیینی بابیّت است که به سده‌ی سیزدهم هجری برمی‌گردد. که در عصر هرج و مرج و جنگ‌های 10 ساله‌ی ایران و روس و ناامنی و نابسامانی آن روزگار از طرف استعمار روسیه و سپس انگلیس (روباه پیر) تقویت و حمایت شد.
بهائیّت از دل بابیّت به وجود آمده که آن هم زاییده‌ی شیخیه که موسس آن شیخ احمد احسائی بوده و به سبب غلو درباره‌ی ائمه اطهار (ع) مورد تکیفر علماء شیعه قرار گرفت. بعد از احمد احسائی، شاگردش سید کاظم رشتی به ترویج افکار او پرداخت. آراء و افکار شیخ احمد احسائی به وسیله‌ی شیخ عاید به تدریج در فکر و ذهن علی محمد باب شیرازی در آوان کودکی در مکتب‌خانه جای گرفت و پس از مدتی از تحصیل کناره گرفت و به بوشهر می‌رفت و در درس سید کاظم رشتی حاضر می‌شد و پس از مرگ سید کاظم، او به شیراز مراجعت کرد و در آنجا ادعای بابیّت و مهدویت کرد و چند جلد کتاب هم نوشت که از جمله کتاب بیان است.
مدتی در گرجستان تفلیس- بوشهر- تبریز- شیراز- اصفهان ... بود. او توسط امیرکبیر که با شورای علماء تبریز حکم تکفیر او را صادر کرده بودند او را در سال 1266 هجری اعدام کرد (تیر باران شد).
توبه نامه‌ی علی محمد باب شیرازی در کتابخانه‌ی مجلس شورا ملی آن وقت بایگانی است و در کتب مختلف متن آن موجود است که از ادعای بابیّت و امام زمان بودن خود توبه می‌کند و از خداوند استغفار می‌طلبد. این سرانجام مدعیان کاذب و دروغگوی خیام امامت است که در تاریخ شیعه کم نیستند.
بعد از احمد احسائی، شاگردش سید کاظم رشتی به توصیه‌ی او جانشین او شد و مکتب او را گسترش می‌داد اما او در پایان عمرش جانشین معرفی نکرد و بعد از چند سال، علی محمد شیرازی ادعای بابیّت و امام زمانی کرد و پس از اعدام او دو برادر حسینعلی نوری و یحیی صبح ازل که از مریدان و پیروان باب بودند ادعای تداوم راه او را داشتند و توسط پیروان باب، حسینعلی میرزا را به عنوان پیشوا برگزیدند. بروز اختلاف میان دو برادر فزونی یافت و حسینعلی ادعای امام زمانی داشت و سپس ادعای پیامبری و نبوت کرد.
و در انتهای عمر نیز گفت خدا در من حلول یافته است و هیکل خداست.
در تنازع شدید میان دو برادر، دولت عثمانی یحیی صبح ازل را به «قبرس» و حسینعلی و پیروانش را به «عکا» در فلسطین اشغالی تبعید کرد و در سال 1310 هجری بر اثر بیماری درگذشت و در عکا دفن شد. او در میان مردم ملقب به «بهاء الله» بود.بعد از حسینعلی، دو فرزند او (عباس و محمدعلی افندی) جانشین او شدند از طرف پدر. عباس افندی (عبد البهاء) به انگلستان سفر کرد و باب مراوده را باز کرد . بعد از سقوط امپراطوری عثمانی در جنگ جهانی اول، عبد البهاء (عباس افندی) در حیفا زندگی می‌کرد و از حمایت انگلستان برخوردار بود.
بعد از عباس افندی، شوقی افندی، نوه‌ی دختری او زعامت بهائیان را بر عهده داشت. او بعد از تشکیل دولت غاصب اسرائیل، او را به رسمیت شمرد و تحقق دولت جعلی اسرائیل را مصداق وعده‌ی الهی دانست.
بعد از او به سبب ابتر بودن وی، شورای 9 نفره‌ی بیت‌العدل به توصیه‌ی (روحیه ماکسول) همسر بیوه‌ی آمریکایی او، زعامت و مرجعیت بهائیان را که در اسرائیل است بر عهده دارند.
صهیونیستها نیز به سبب حمایت‌های ایدئولوژیکی و مالی و سیاسی از طرف بهائیان، مسلک بهائیّت را در ردیف ادیان الهی (اسلام- یهود- مسیحیت) برشمرد و بهائیّت را تأیید کردند.
یهودیان اسرائیل و بهائیّت مانند دو لبه‌ی قیچی علیه اسلام و مسلمانان با برخورداری از ابزارهای جنگ سخت و نرم در براندازی آنان سهیمند.
بهائیّت با مدیریت روباه پیر (انگلستان) و صهیونیستها در دولت و نظام شاهی (طاغوت) نفوذ یافتند. بهائیان مثل ساواک در خدمت شاه و اسرائیل بودند. بهائیان مورد اعتماد نظام شاهی واقع شد و در بسیاری از امور راه یافتند و در شهرهای مختلف ایران به جاه و مالی رسیدند و در سایه‌ی پادشاه، به اشاعه‌ی مکتب بابی و بهائی در میان مردم به خصوص افراد کم درآمد و ضعیف می‌پرداختند.
رژیم سفاک و دست‌نشانده‌ی پهلوی از طرف استعمارگران (آمریکا و انگلیس)، ساختمانی را در میدان فلسطین به نام خطیره‌القدس برای بهائیان ساختند (جریان‌ها و سازمان‌های... جعفریان ، ص101 ) این ساختمان بعد از انقلاب به مرکز حوزه‌ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی مبدّل شد.
همان طور که اشاره شد و در نمودار ترسیمی آمده است، بهائیّت زاییده‌ی بابیّت است که او هم فرزند نامشروع شیخیه است. پس از طرد شیخ احمد و افکار او در نزد علماء و بزرگان دین، سید کاظم رشتی مدت 20 سال در عراق به تعالیم انحرافی او (شیخ احمد) پرداخت و خود را فرستاده امام زمان (عج) می‌دانست که آمده است تا زمینه‌ی ظهور آن حضرت را آماده کند و بر این اساس شاگرد او (علی محمد) نیز ادعای نایب امام زمانی داشت و در اوج فعالیت و شهره شدن خود در میان اوضاع نابسامان کشور در اواخر قاجاریه و بی‌لیاقتی آنان در برخورد با دشمنان روس و انگلیس و ناتوانی و ضعف آنان در ایجاد ثبات و امنیت عمومی در ایران آن زمان مطرح شد و جمعی اندک از عوام الناس نیز با جهل و بی‌خبری، از روی ناآگاهی و بی‌فرهنگی ضمن حمایت و ترویج آنان از سوی استعمار پیر و مدیران پشت پرده به اوج رسید و خود را در اواخر کار، مهدی موعود معرفی کرد و اصل رجعت امام را مطرح کرد و بعضی از مناسک مانند نماز و روزه و قبله را تغییر داد. آری دشمنان اسلام و مسیحیت در مقابل کاتولیک‌ها نهضت پروتستانیزم را خلق کردند و جنگ‌ها و برادر‌کشی‌ها به راه انداختند و هر دو فرقه‌ی مسیحیت را از صحنه‌ی سیاست راندند.البته ناکارآمدی و تفتیش عقائد از طرف اربابان کلیسای کاتولیک هم می تواند مزید بر علت باشد.
در اسلام نیز استعمار، در میان اهل تسنن، وهابیت سلفی و و القاعده، طالبان، داعش و ... خلق کردند و در تشیع هم بهائیّت- بابیّت- ملی گرائی را پرورش دادند.
تا ادیان، فرق و مذاهب انشعابی در میان اهل تسنن و تشیع آن‌قدر با هم بجنگند و تعارض نمایند تا مردم جهان و مسلمانان از هر دوی آنان (شیعه و سنی) بیزار شوند و بگریزند (دین هراسی- شیعه هراسی). با ایجاد موج جدید، سربریدن‌ها، شکم دریدن‌ها‌ی معاویه‌ای و احیاء ترفتند‌های شامی و مکرهای عمروعاصی و معاویه‌ای پس از زهر چشم گرفتن از مسلمانان توسط خود مسلمانان علیه یکدیگر با تکفیر و الحاد و نسبت کفر به همدیگر و تنازع میان آنان، مردم دین گریز شوند و ادیان الهی بی‌مشتری و پیرو گردد و دشمنان به راحتی با تفرقه قومی و دینی، منابع و سرمایه‌های جهان اسلام را به یغما برند و ایدئولوژی لیبرال دموکراسی غربی و تفکرات صهیونیستی را بر جهان حاکم سازند در نتیجه یک مکتب، یک کدخدا و یک راه در جهان باشد و خاورمیانه‌ی بزرگ با تجزیه‌ی کشورهای اسلامی و کوچک‌تر شدن آنان و تضعیفشان با هدف حفظ امنیت اسرائیل غاصب، فرهنگ بی‌بند و باری و ابتذال و سکس توسعه یابد و انسان معقول و خداگرا به انسان ماتریالیستی، مادی‌گرا و حیوانی تبدیل شود که به جز خوردن و آشامیدن و شهوت برای او هدفی والاتر نباشد. انسانی برده‌ی ابزار و تکنیک و ثروت و پیشرفت در جامعه همچون حیوانات بزید و کاری به هیچ چیز نداشته باشد، نه سیاست، نه دیانت، نه مدیریت، نه فکر، نه هدف، برده‌ای خام و مطیع در خدمت استکبار و صهیونیزم جهانی باشد.
«نقش رژیم قاجاریه و پهلوی در ترویج بهائیّت»
[حسینعلی نوری موسس فرقه‌ی بهائیّت است. او فرزند میرزا عباس نوری است که در سال 1233 ه .ق در تهران به دنیا آمد. بعد از تحصیلات مقدماتی همچون پدرش در دستگاه قاجاری ( امام وردی میرزا )سمت منشی گرفت. و به خدمت دیوان درآمد و چون شوهر خواهرش هم منشی کنسول روس بود، با سازوکارهای ایجاد ارتباط با سفارت‌خانه‌ها هم آشنا شد] (جریان‌شناسی سیاسی- عقیدتی سیاسی. ناجا 1394/ ص 233).
بهائیان به عنوان سربازان پیاده نظام ارتش اسرائیل و ستون پنجم آنها محسوب می شدند و مورد وثوق و اطمینان دولت مردان پهلوی بودند و از آنان به پیروی از آمریکا و اسرائیل در ارکان نظام و مدیریت اجرائی کشور بهره می برد. با میدان یافتن بهائیان در شهرهای مختلف و ساختن پمپ بنزین ها و فروشگاه های بزرگ و ویلاسازی در میان مردم و تعامل مثبت با همه، جای پایی برای آنان باز شد و ارتباطات علنی در شهرها و روستاها از امنیت لازم در سایه ی رژیم و ساواک برخوردار بودند.بهائیان با تحکیم خود در دربار ایران و ارکان قدرت اجرایی کشور جسور شدند و آرام آرام دعوت خود را برای جذب مسلمانان علنی کرده و برنامه های تبلیغی شان گسترش یافت و براحتی در آموزش و پرورش و دستگاه های اداری نفوذ یافتند و به دربار نزدیک شدند. در پی نامه های متعدد از شهرهای مختلف مثل نهاوند، جهرم، سنندج، زاهدان، قم، شاهی، قائم شهر، لاهیجان، نراق، سروستان فارس، اردستان، کاشان، تهران و ... . دال بر نارضایتی و شکایت مردم و روحانیون به آیت الله بروجردی و مسئولان حکومتی، باعث شد یک موج جدید و نارضایتی در میان مردم بوجود آید و آیت الله العظمی بروجردی (مرجع بزرگ تقلید شیعیان) نامه ای به آقای فلسفی نوشت(۱۳۲۸ شمسی) : ایجاد نفوذ و تقویت این فرقه از روی عمد و قصد است نه خطا و سهو و تظاهراتی که نادراً (از سوی دولت) مشاهده می شود بر علیه آنها فقط و فقط تظاهر و اغفال حقیقت است نه حقیقت.(خاطرات فلسفی- ص ۱۸۹) (جریان های سیاسی - جعفریان ص ۱۰۰).
آیت الله بروجردی در همان ابتدای راه ، شکل گیری و نفوذ بهائیت در ایران زمان طاغوت با بصیرت تمام دریافت که عامل احیاء و ترویج آن مسلک جعلی ،رژیم پهلوی است لذا بخشی از وجوهات و سهم امام را بعد از تشکیل انجمن حجتیه توسط محمود حلبی به آنها اختصاص داد و مراجع دیگر نیز هر یک به سهم خود به جریان حجتیه در مقابله و محاجه با بهائیت در قبل از انقلاب کمک می کردند.
لیکن همان طور که بیان شد سران پهلوی با توصیه صهیونیستها و آمریکائیان تمایل به بهائیت داشتند و عامل اصلی تقویت و تحکیم مرام و برنامه های بهائیان بودند.
*به عنوان نمونه دولتمردان بهائی : (نقش آفرینان عصر تاریکی (نیمه پنهان جلد ۳۷- مرتضی صفار هرندی- ص۲۲۰)
1--عباس هویدا (نخست وزیر ۱۴ ساله شاه)
۲. وزیر فرهنگ
۳. رئیس ساواک
۴. پزشک شاه (دکتر ایادی)
۵. رئیس بازرسی شاه
۶. رئیس ستاد ارتش و فرمانده ی گارد
۷. وزیر آموزش و پرورش
۸. وزیر کشاوری
۹. بنیان گذار تلویزیون در ایران(جم) (حبیب الله ثابت)
۱۰. بسیاری از سران ساواک و ارتش
۱۱. صاحب کارخانه ی پپسی کولا و ... .
هدف دشمنان سرگرم کردن مذهبیون و جوانان مذهبی به مبارزه با بهائیت در سراسر کشور و انحراف از مبارزه علیه رژیم شاه بود که در مقطعی موفق بودند. از اهداف دشمنان اسلام ایجاد تعارض و نزاع و اختلاف در درون مذاهب اسلام است تا دشمن براحتی به اهداف خود که عدم احیای اسلام ناب محمدی ( ص ) است و موج بیداری و انقلابی دامن گیر استکبار نشود و لذا از فرقه سازی، گروه سازی و ایجاد تقابل و اشتغال به یکدیگر از اهداف اصلی استکبار و استعمار و صهیونیزم جهانی است. رژیم سابق ( طاغوت ) برای انحراف از مبارزه و روشنگری علیه حاکمیت، آگاهانه و مزورانه با تقویت بهائیت و به رسمیت شمردن انجمن حجتیه ، اهداف پنهانی خود را محقق می ساخت و فریادهای حضرت امام (ره) در آن مقطع و پس از انقلاب نسبت به این گروه ها و آقایان حجتیه ای بی فایده بوده است و تا آخر آنان را نبخشید و راه نداد...
برای شناخت گروه حجتیه و فلسفه ی تشکیل آن نیاز بود تا اجمالی از شکل گیری بهائیت و اهداف آن بیان شود
ضرورت بحث حجتیه( حزب قاعدین)
حجتیه مذهبی¬ترین گروه و حزب قبل از انقلاب است که زیر نظر روحانیت و با تأییدیه مراجع و جمعی از علماء حدود 30 سال توانست 30 هزار جوانان را جذب و تعلیم دهد.
پس خطر این گروه برای براندازی و ضربه زدن بیشتر از گروه¬های دیگر است. اینان به مثابه ی مارقین زمان در میان جبهه خودی در ساختاری سیاسی و اجتماعی نفوذ یافتند بنابراین نفوذ این فرقۀ در ارکان نظام در دراز مدت خطرآفرینند در منحرف کردن نهضت بدنبال فرصت هستند تا بر اریکه ی سیاست و قدرت بنشینند.لذا برای حفظ و تداوم انقلاب باید آسیبها و موانع را دریابیم و برای نسل جوان روشنگری نمائیم.علی رغم اینکه جمع زیادی به انقلاب و امام پیوستند لیکن باید همچنان مراقب نئو حجتی ها در ساختار سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی باشیم.
تاریخچه انجمن حجّتیه:
انجمن حجتیه پس از کودتای 1332 با هدف تعلیم کادر در دفاع از اسلام و شیعه در برابر چالش الهیاتی بهائیت ایجاد شد.
شیخ محمود حلبی از اساتید حوزه علمیه مشهد و طرفدار نهضت ملی شدن صنعت نفت بود.
حلبی ، پس از کودتای 32 مبارزات سیاسی را کنار گذاشت.
محمود حلبی درنهضت ملی شدن نفت با آقای محمد تقی شریعتی نقش داشته و از فعالان نهضت بود.
آقای حلبی از تشکیلات مهدیه ی آقای عابدزاده که از متدینین و مبارزین بود استفاده کرد و سپس حجّتیه شکل گرفت. بعد از دستگیری آقای عابد زاده در سال 1332 و سازش او با ساواک جمعی از سران پیروان قرآن از او جدا شدند.
مهدیه مشهد از سال 1336 تا 1357 پیروزی انقلاب ، دین را از سیاست جدا کرد.
در نتیجه شکست نهضت مردمی و ایجاد خفقان و استبداد در جامعه با دستگیری سران نهضت و سرکوب انقلابیون ، جمعی از سیاست ، روی گردان شدند و مزید بر آن همشاگردی دوران طلبگی آقای حلبی (سید عباس علوی) ،بهائی شد و در او انگیزه مضاعف برای مبارزه با بهائیت را بوجود آورد.
حلبی دوگروه آماده کرد :
طلبه های جوان 15-10 نفر
جوانان دانشجو و مستعد
آنها را برای مباحثه و مناظره و مبارزه با بهائیت تعلیم داد. و مطالعات دینی را رها کرد و تحقیقات در متون بهائیت و مبارزه با آن فرقه ی ساخته استعمار را آغاز کرد.
نام گروه ، قبل از انقلاب ،انجمن ضد بهائیت بود که بعد از انقلاب به انجمن حجتیه تغییر نام یافت.
اعتقادات آنان: عقاید شیعه امامیه با مکتب فقهی غیر سیاسی و جنبه ی موعود گرایانه بود...
انجمن به شدت مخالف تشکیل حکومت اسلامی بود.
با تمسک به روایت (رایت (پرچم)): هر پرچمی که قبل از قیام قائم برپاداشته شود صاحبش طاغوت است. با اعتقاد به این مفاهیم که : هر قیامی قبل از قیام قائم منجر به شکست است . تلاش و برنامه ریزی و قیام علیه طواغیت و همچنین برپایی حکومت اسلامی را نفی میکنند. آنها مخالف جهاد ابتدائی (قبل از ظهور قائم(ع) ) بودند.
دعا و تضرع برای ظهور مهدی قائم (ع) بسیار موثر است و این مصداق بارز امر به معروف است.
محمود حلبی مخالف فلسفه بود او جزء اخباریون به شمار می رفت.
میگفت فلسفه از یونان آمده است و در مقابل تفکرات شیعه امامیه است.
عدم اعتقاد به عدالت. ولی امر باید امام معصوم باشد. عدالت ظاهری مرجعیت و صلاحیت علمی ، کافی نیست برای تشکیل حکومت (علم الهی و عصمت) هم می خواهد.
ارتباط با امام زمان بدون واسطه .
انجمن 1332 تا 1357
3 اصل مبانی نظری حجّتیه در زمان شاه (طاغوت)
مبارزه منطقی، علمی- احتجاج با گروه های منحرف – بهائی
پرهیز از دخالت در امور سیاسی و حکومت
پیروی از مرجعیت دینی (آیة الله خوئی که مجتهد اعلم آنان به شمار می رفت چون اهل سیاست نبود)
در اواخر دهه ی 40 نسل دوم آن ها وارد دانشگاه شدند در پی مدرنیزه کردن و استاندارد کردن انجمن برآمدند.دهه ی 1350 ، شاهد اصلاحات سازمان در داخل انجمن هستیم. فعالیت فرهنگی تخصصی می شود و تقسیم کار بوجود آمد.
گروه ها تشکیل شد:
گروه ارشاد : بحث با بهائیان و هدایت آنان به اسلام و جلوگیری از بهائی شدن مسلمانان .
گروه تدریس: تشکیل جلسات و کلاس ها در خانه های اشخاص و جذب محصلان و دانشجویان مذهبی و زرنگ همچنین تدریس در سطوح ( پایه ، ویژه ، عالی ) صورت می پذیرفت.
گروه سخنرانی : تشکیل مجمع های هفتگی در کنار مساجد و منازل و ...
گروه تحقیق: مطالعه و تحقیق در متون بهائیت و نفوذ در بهائیت را به عهده داشتند.
اقدامات و فعالیت حجتیه موجب شد بهائیان از تبلیغ و برنامه های علنی بپرهیزند و محتاط شوند.
* انجمن علاوه بر ایران در دهه ی 1350 درسراسر ایران و تعدادی کشورهای همسایه (پاکستان ، هند) گسترش یافت.
حلبی موفق شد در کنار ، منبر، میز را هم باب سازد و سخنران ، با کراوات یا لباس روحانیت موعظه کند.
*حجتیه توانست بخشی از سهم امام را نیز برای کارهای خود جلب کند (از مراجع)
انجمن با تعهد به ساواک و عدم ورود به سیاست به کار خود تداوم بخشید و ساواک هم بر آنها نظارت می کرد.
بعد از انقلاب
امام که تلویحی انجمن را تأیید کرده بود بعد از انقلاب موضع گرفت و موجب ریزش بسیاری از اعضای انجمن شد.در جبهه ها هم نفوذ می کردند درآموزش و پرورش – امور تربیتی – ارشاد و استانداری اثر مخرب فکری وفرهنگی و انحرافی داشته اند.
رحیم پور ازغدی می گوید: انجمنی ها (حلبی) از 1325 تا 1336 قرآنی و علوی و مبارز بودند. از سال 1336 تا 1357 بنی عباسی و بی تفاوت شدند.
بعد از انقلاب دو گروه شدند:
1- به جبهه ی انقلاب پیوستند (اکثریت).
2- اندکی به دنیا، پول، ثروت گرایش یافتند و با سیاست ، بازی کردند.
ازجمله یاران به انقلاب و امام پیوسته از گروه حجتیه که نگارنده به یاد دارد ، می توان شهید دکتر دیالمه ( نمانده مجلس ، شهید انصاریان استاندار گیلان ، مرحوم دکتر علی اکبر پرورش وزیر آموزش و پرورش، مهندس طیب استاد دانشگاه علامه، دکتر گلزاد معاون فعلی وزارت ورزش و جوانان ، مهندس اسفندیار رحیم مشایی مسئول دفتر دکتر احمدی نژاد و ...) می توان نام برد.
شیخ محمود ذاکر تولایی معروف به حلبی ، پس از بیماری صعب العلاج در شهر ری – ابن بابویه در کنار شیخ صدوق مدفون شد شاگردان او : افتخار زاده سبزواری – اصغر صادقی- جواد مادرشاهی – سید حسین سجادی) و تاجرنیا هستند که جانشینان او و از سران انجمن به شمار میروند.
اهداف انجمن حجتیه:
مادۀ دوم اساسنامۀ انجمن مهدویت:
«هدف ثابت انجمن تا ظهور حضرت بقیۀ الله در این جمله خلاصه گردیده: تبلیغ دین اسلام و مذهب جعفری و دفاع علمی از آن با رعایت مقتضیات زمان»
سید حسن افتخارزاده سبزواری: جانشین حلبی در سال 1367 به دلیل توهین به شهدای جنگ و انقلاب مدت کوتاهی،زندان بود و سپس آزاد شد.
انجمن زمان شاه: (عباس سلیمی نمین) می گوید :
سه گروه در این انجمن بودند: 1- گروه عافیت طلب نسبت به مبارزه
2- کج فهم
3- دسته¬ای مذهبی و عاشق تعالیم اسلامی بودند.
آیۀ¬الله راستی کاشانی: نماینده امام در مجاهدین انقلاب بود.
آیۀ¬الله خزئلی: نماینده امام در حجتیه بود.
و امام تا آخر حاضر نشد حلبی را بپذیرد و اجازه دیدار نداد.
حلبی توسط خزئلی به امام پیغام داد 30 هزار شاگرد تربیت شده دارم در اختیار شما می¬گذارم. امام نپذیرفت و گفت نیازی نیست مملکت را همین جوانها که انقلاب کردند اداره می¬کنند.
امام به آقای خزئلی و جنتی (در شورای نگهبان) گفت اگر آنها حاکم شوند همه چیز بر باد می¬رود!
امام (ره) خطاب به علی¬اکبر پرورش (وزیر آموزش و پرورش ) و ناطق نوری( وزیر کشور )گفت:
به آنها پست¬های کلیدی ندهید. خطرناکند. وقتی آمدند بین شما تفرقه ایجاد می¬کنند.تشتت ایجاد می¬کنند. برادران را به جان هم می¬اندازند. آنها کار دیگری دارند، دنبال مسئله دیگری هستند، اینها با شاه همکاری می¬کردند. بر ایشان مسئله دین مطرح نبوده است.(نقل از آقا محمدی نماینده: همدان در مجلس شورای اسلامی(روزنامۀ اطلاعات سه¬شنبه 30/1/1362 شماره: 16991)
حجتیه از منظر امام (ره )
در سال 1361- امام (ره) ، به سید حمید روحانی مأموریت داد: گفت برو مرکز ساواک اینها را از آنجا بریز بیرون. (ص 163 - 170) ج3 نهضت امام خمینی – حمید روحانی
سئوال امامی کاشانی عضو شورای فقهای نگهبان از امام راجع به حجتیه ها : امام(ره): آنها را من تأیید نمی¬کنم آنها از نظر بینش انحراف دارند ، اینها معتقدند که در زمان غیبت امام زمان نمی¬شود تشکیل حکومت داد. انجمن قابل اصلاح نیست. (مجله امید انقلاب ش 43) (قاعدین ع. باقی ص 240)
رژیم روحانیت را بعد از آیه الله بروجردی ضعیف می انگارد و لایحۀ انجمن ایالتی و ولایتی را به مجلس برد و در پی آن قیام امام و نهضت 15 خرداد 1342بوجود آمد.
شیخ محمود حلبی گفت : امام مسئول خونهای 15 خرداد است...!! موسس انجمن بجای تقدیر و تقدیس نهضت آنرا تقبیح و تخریب می کرد.
مبارزه با معلول بجای علت: (ایجاد انحراف در مبارزات)
هاشمی رفسنجانی :
سخن آنها این بود : امروز نمی¬شود حکومت اسلامی تشکیل داد تا امام زمان(عج) بیاید. معصوم باید باشد تا قائم به حکومت شویم و مبارزه با رژیم را نوعی بچه¬بازی می¬دانستند و نفی می¬کردند (مجله عروه الوثقی... ش 85 22/7/61)
تحلیل و قضاوت آقای حلبی این بود که انقلاب در مقابل رژیم سرتا پا مسلح و ارتش او قرار دارد و مردم سازمان ندارند لذا به پیروزی نمی¬رسند. (صبح آزادگان 26/11/60)
و کسانی که به مبارزه کشیده می¬شوند خونشان هدر می¬رود. و آنها (امام) مسئول این خونها هستند.
در سال 57: امام اطلاعیه داد: ملت ایران عزادار است و این عید را (نیمه شعبان) جشن نمی¬گیرد.
اما ساواک با همت انجمن چراغانی و جشن را در شهرهای ایران برپا کردند.
حسین تاجری: از سران انجمن: در سال 57 می¬گفت: امام سیزدهم در پاریس نشسته و مردم را جلوی گلوله می¬فرستد.
آنها می¬گفتند: هر قیامی قبل از ظهور امام زمان، منجر به شکست است و برای مشروعیت بخشیدن به انجمن با استناد به تأییدات امام خمینی و مراجع دیگر نسبت به انجمن در استفاده از سهم امام ، بهره برداری میکردند.اما امام در اواخر رژیم دیگر آنها را تأیید نکردند و از پرداخت سهم امام به آنان خودداری کرد.
انجمن می¬گوید ما در زمان شاه تقیه می¬کردیم.
امام در سال 56،57 گفتند در مقابل رژیم تقیه حرام است همه باید مبارزه کنند لیکن انجمن بی توجه بودند و تبعیت نمیکردند و فتوای آیت اله خوئی را برای گروه الزام آور می دانستند.
شهید رجایی می¬فرماید:
آن موقعی که برادران و خواهران ما زیر شکنجه فریادها کشیدند اینها می¬رفتند ثابت کنند که بهائیت بر حق است یا باطل است. دقیقاً در مقابل مبارزه قرار گرفتند.
خط مشی انجمن بعد از انقلاب:
بعد از انقلاب: سران انجمن دل خوشی از امام و انقلاب نداشتند و امام هم اعتنائی به آنان نداشت و آنها را منحرف می-دانست.
در ماه¬های اول انقلاب آنها سعی کردند در چند اطلاعیه خود را هم گام با امام و انقلاب نشان دهند.(چند اطلاعیه دادند همگام با مردم در محکومیت کودتای صادق قطب زاده- فاجعه 7 تیر و ...
زمان انتخابات شهید رجائی: قریب به 400 هزار رای بنام امام زمان به صندوقها ریخته شد. این عمل مصداق عینی و مستند انحراف فکری حجتیه است که بعدها این گروه به پدیده ی انحرافی شهرت یافت.
نفوذ و نشر اندیشه مهدویت:
تلاش کردند در ارگانهای انقلاب نفوذ یابند: سپاه ، جهاد – حزب جمهوری اسلامی-دادگاه انقلاب-انجمنهای اسلامی- آموزش و پرورش و ...
سپاه پاسداران در سال 60-62 همه¬ی آنان را تصفیه کرد و به آنها مسئولیت نداد.
نفوذ زیادی در آموزش و پرورش داشتند چون معلمان بعد از انقلاب بسیاری تصفیه شدند و اخراج شدند و انجمنی¬ها چون مذهبی بودند راه یافتند و جایگزین شدند.
شهید رجائی می¬گوید: من انجمنی¬ها را نمی¬پذیرم و اینها را ما راهشان نمی¬دهیم.
مهندس طیب( از سران انجمن و مدرس حجتیه): نفوذ در مرکز ساواک و اطلاعات و امنیت بعد از انقلاب و خروج اسناد مربوط به انجمنی¬ها به بیرون از جمله اقدامات آنان است (آزادگان 3/12/1360)
مهندس طیب: بعد از انقلاب انجمن راهش را بطرف دشمن (گروههای چپ) متمرکز کرد و به راستها کاری نداشت
آیت¬الله شهید مدنی: حق نداریم اگر هم کار ما بخوابد نباید دست بطرف آنها دراز کنیم اینها جریان خطرناکی اند.
شهید مدنی در کازرون: استقبال از محمود حلبی را برای مردم حرام اعلام می¬کند.
استناد انجمن به عدم قیام و مبارزه علیه طواغیت: کج فهمی قاعدین (خوارج) از سخن امام معصوم (ع) است. امام صادق (ع) فرمودند: ماخرج و لا یخرج منا اهل البیت الی قیام قائمنا احد لیدفع ظلما او ینعش حقاً الا اصطلمه البلیه و کان قیامه زیادۀ فی مکروهنا و شیعتنا...
وظایف مسلمانان در عصر غیبت از منظر حجتیه
1-انتظار 2- تقلید از مجتهد جامع¬الشرایط 3- غمگین بودن برای عدم ظهور 4- دعا برای تسری در فرج آن حضرت 5- گریستن از دوری وی 6- تسلیم باشد برای قیام امام عجله نکند 7- صدقه بدهد برای سلامتی آن حضرت.
از دیدگاه حجتیه مکتب انتظار سه بعد دارد:
1- خودسازی 2- دیگری سازی 3- تهیه ابزار مورد نیاز برای جنگ آینده ( تمرین با استتار در خفا )
کژروی :
انتظار ویرانگر،تفکر این گروه اینست که : امر به معروف و نهی از منکر تعطیل شود مانع ازدیاد گناه نشوند تا گناه و ظلم در عالم گسترش یابد آنگاه حضرت ظهور می¬کند.( انحراف از اصول و مسیر ترسیمی قرآن و عترت)
انتظار سازنده از دیدگاه شهید مطهری: ظهور مهدی موعود حلقه¬ای است از حلقات مبارزه¬ی مسلمانان در مقابل باطل و طواغیت. مقاومت و نه گفتن به ظالمان...مبارزه ی دائم و شهید شدن، کشته دادن مقدمه ظهور خواهد بود نه صبر پیشه کردن و سکوت کردن و راحت طلبی.
کتب آنان: 1- انتظار بذر انقلاب (حسین تاجری)
2- جزوه آخرین سفیر الهی و حکومت جهانی – انتشارات اهل بیت (ع) و...
انجمن : فلسفه و سیاست
انجمنی ها می گفتند : چون فلسفه بیشترش از یونان است پس باطل است
سخن حلبی: قدر فقهاتون را بدانید شما را به اینها سپرده¬اند نه به ملاصدرا نه به میرداماد، نه به ابن سینا، نه به شیخ طوسی و...
شهید مطهری می¬گوید:هنوز افکار اخباری که حدود 200 سال است کم و بیش در مغزها بیرون نرفته است و الان هم مبینیم که تفسیر یک آیه اگر حدیثی ملزم نباشد نمی¬پذیرند. جمود اخباری گری در مسائل اخلاقی و بلکه پاره ای از مسائل فقهی هنوز حکومت می¬کند.(مطهری مجموعة گفتار)
شهید مطهری می¬گوید: وجه مشترک خوارج و اخباریون و اشعری¬ها از ویژگیهای حزب قاعدین (حجتیه) است.
قاعدین.عدم دخالت در سیاست
سالنامه انجمن : فصل یکم، ماده دوم، تبصره دوم:
انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسئولیت هر نوع دخالتی را که در زمینه¬های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد بر عهده نخواهد داشت.(ع،باقی،ص 168)
آیت¬الله خزئلی: به افراد انجمنی اجازه فعالیت سیاسی نمی¬دادند.
آیت¬الله شهید هاشمی نژاد: اگر کسی را احساس می¬کردند در فعالیت سیاسی است عذر او را می¬خواستند.
آقای پرورش: از افراد انجمنی تعهد و نوشته می¬گرفتند تا در امور سیاست دخالت نکنند.
امام خمینی (ره): جدا کردن سیاست از دین قیام بر ضد اسلام است.اسلام را به مردم معرفی کنید تا نسل جوان تصور نکند که آخوندها در گوشه نجف یا قم دارند احکام حیض و نفاس می¬خوانند و کاری به سیاست ندارند و باید دیانت از سیاست جدا باشد. این سخنان را استعمارگران گفته و شایع کرده¬اند. این را بی¬دین¬ها می¬گویند.
مگر در زمان پیامبر دیانت از سیاست جدا بود؟ مگر در آن دوره عده¬ای روحانی بودند و عده¬ای دیگر سیاستمدار و زمامدار؟ اگر دیانت به ذکر گفتن و نماز خواندن ودعا کردن است که استعمارگران و ظالمان کاری با ما ندارند. شما هر قدر میخواهی اذان بگو و نماز بخوان، آنها نفت شمارا می¬خواهند به نماز شما چکار دارند! و به همین لحاظ است اگر روحانی مجاهد پیدا شد فریاد زد به او انگ سیاسی زدند او را کشتند یا زندانی کردند... این تبلیغ سوء را عمال سیاسی استعمار می¬کنند تا شما را از سیاست کنار بزنند و از دخالت در امور اجتماعی باز دارند و نگذارند با دولتهای خائن و سیاست¬های ضد ملی و ضد اسلامی مبارزه کنید.(ولایت فقیه، امام (ره))
...گول نخورید از این اشخاص ما مکلفیم به اینکه در امور دخالت کنیم ما مکلفیم در امور سیاسی دخالت کنیم شرعاً همانطور که پیغمبر می¬کرد.(سخنرانی امام خمینی (ره) روزنامه جمهوری اسلامی 11/4/1360)
مقابله با انجمن حجتیه
آیة¬الله جنتی: در نماز جمعه قم: (10/8/1360): قبلاً مبارزه با بهائیت فلسفه تشکیل انجمن بود حالا که بهائی وجود ندارد همه رفتند حالا موضع شما چیست راجع به انقلاب و امام ..
شما امام و ولایت فقیه را قبول نداشتید و در خط مبارزه و انقلاب نبودید موضع خود را روشن کنید: ( قم) 10/8/1360 کیهان
آیت الله جنتی (نماز جمعه 9/7/61):
علت اصرارشما در نفوذ مراکز اطلاعاتی و جمع¬آوری اطلاعات به چه منظور است و این اطلاعات و اسناد را تحویل ارگانهای انقلابی نمی¬دهید چیست... چرا با سپاه به طور کامل همکاری ندارید...
مو ضع امام خمینی(ره) :
امام(ره) در سال 1360 از آیت اله خزئلی در انجمن سلب مسئولیت کردند.
سخنان امام (ره) 21/4/62:
یک دسته دیگر هم که تزشان این است که بگذارید که معصیت زیاد شود تا حضرت بیاید، حضرت صاحب مگر برای چه می¬آید؟ حضرت صاحب می¬آید معصیت را بردارد. ما معصیت کنیم که او بیاید؟ (این اعوجاجات) را بردارید...در این موجی که الآن این ملت را به پیش می¬برد، در این موج خودتان را وارد کنید و برخلاف این موج حرکت نکنید که دست و پای خودتان خواهد شکست.
پاسخ حلبی: صدور اطلاعیه : 1/5/1362 با صدور اطلاعیه¬ای تعطیلی انجمن حجتیه اعلام شد نه تعلیق آن
پس از آن تصفیه حجتیه ها در کشور شروع شد ...
امام (ره):
... دیروز حجتیه ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را تا اعتصاب، چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند. امروز انقلابی تر از انقلابیون شده¬اند (نفوذ).
ولایتی های دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته¬اند، در عمل پشت پیامبر و اهل¬بیت عصمت و طهارت را شکسته¬اند و عنوان ولایت بر ایشان جز تکسب و تعیش نبوده است. امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می¬خورند. (صحیفۀ نور امام ج 21 ص 288)
تعطیلی محافل بهائی بعد از انقلاب :
نامه سرگشاده محفل روحانی ملی بهاییان در شهریور ماه 1362 خطاب به ملت ایران : تعطیلی تشکیلات خود را اعلام کردند.
عقاید و مسلک بهائیان
آتش زدن قرآن- ازدواج با محارم خود- حلیت ربا و منکر نماز و روزه بر اساس موازین شیعه و منکر رسالت خاتمیت پیامبر اسلام و اعتقاد به امام زمان(باب) و پیامبری (بهاء الله) و ... در نتیجه فقها و مراجع شیعه ← بهائیان را کافر و نجس می دانند.
بهائیت با اصول ادیان الهی که توحید،نبوت و معاد است مخالف است.مردم را بجای پرستش خدای یگانه به سوی حسینعلی میرزا و علی محمد باب دعوت میکنند.
آنها معتقدند که قیامت برپا شده است و به قیامت بعد از مرگ اعتقادی ندارند و میرزا حسینعلی (بهائ الله)منکر توحید و معاد و نبوت است.و اصولاً این مسلک هیچ وجه مشترکی با مسلمانان ندارند.
جمعیت نهایی بهائیان در ایران حدود 20000 نفر هستند.
کارکرد و خط مشی بهائیان:
با حمایت مالی و تبلیغی صهیونیستها و استکبار جهانی درصدد تبلیغ گسترده و جذب نیروی انسانی در سطح جهان و داخل ایران هستند.
علاوه بر رژیم صهیونیستی آمریکا،آلمان،اتحادیه اروپا،سوئد،استرالیا،سوئیس،اتریش بعنوان حامیان مالی این فرقه محسوب می شوند و فعالیت آنان از این کشورها سازماندهی می شود.بهاییان در هیچ مقطعی از براندازی انقلاب و نظام فروگذار نبوده انددر فتنه 88 در تظاهرات خیابانی نقش فعالی علیه نظام داشتند. که تعداد قابل توجهی از آنان دستگیر و زندانی شدند از جمله :
دستگیری 15 نفر از سران بهائیت و هشتاد جوان بهائی که در فتنه 88 فعال بودند دستگیر و محبوس شدند که علی رغم گذشت 7 سال از فتنه 88 برخی از آنان هنوز در زندانند.
خط مشی بهائیت :
-ایجاد تفرقه قومی میان مسلمانان
-تبلیغ و مذهب سازی
-نفوذ در مراکز علمی جهان
-تحریف تاریخ ایران و ترویج ملی گرائی
-جاسوسی برای بیگانگان
-ابزار مورد استفاده سازمان های حقوق بشری علیه ایران
-ترویج فمنیسم در جهت مبارزه با استحکام خانواده
-تلاش جهت نفوذ در ساختار سیاسی و انتقال اطلاعات به دشمنان
-افزایش جمعیت بهائیان و بالا نشان دادن جمعیت بهائیان در جهان و ایران
-ایجاد ارتباط با مخالفان و معارضان نظام
-سرمایه گذاری در حوزه های اقتصادی و اجتماعی
-اغفال و جذب جوانان از طرق نیاز های اقتصادی و غریزه ی جنسی
-تبلیغ و ترویج بدحجابی و برهنه گرائی و مدگرائی از طریق دختران و زنان خود در محافل،مجالس و خیابان ها
- مظلوم نمایی و محروم نشان دادن بهائیان از حقوق اجتماعی و سیاسی در ایران
-ترویج شبهات فکری و اعتقادی در میان نسل جوان در اینترنت،فضای مجازی و شبکه های جهانی
فلسفه نجاست کفار
آیت االله حائری شیرازی:یهود برای استحاله اسلام اهل سنت وهابیت تفکیری را جعل نمود و برای استحاله تشیع،بهائیت را تاسیس کرد.وهابیت،افراط در سنت گرایی است و بهائیت ،افراط در تجدد خواهی و سنت شکنی است.حکم نجاست کافر برای پیشگیری از نفوذ کافر در اسلام و مسلمانان است دلیل اینکه علمای بزرگ نسبت به مراوده فرزند یک شخصیت ( خانم فائزه هاشمی رفسنجانی ) با افراد شناخته شده جریان کذایی(بهائیت) موضع گیری میکنند،عادی سازی روابط با ایشان است و عادی سازی در جهت عکس مسئله نجاست کفار است.
احکام فقه شیعه:
فتوای حضرت امام خمینی ( ره ) و نه مرجع تقلید دیگر :
مساله 106: کافر یعنی کسی که منکر خداست با برای خدا شریک قرار می دهد ، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیا محمد ابن عبدالله (ص) را قبول ندارد ، نجس است و نیز کسی که ضرروی دین یعنی چیزی مثل نماز و روزه مسلمانان که جزء دین اسلام است منکر شود و بداند که آنها جزء دین اسلام است نجس و کافر است.
مساله 107 : تمام بدن کافر حتی مو و ناخن و رطوبت های او نجس است.
بعضی از مراجع عظام ( آیت اله سیستانی ) تمام غذا و ظرف آن نیز از کافر بنابر احتیاط لازم نجس می شود.
لذا وقتی یکی از آقازاده های محکوم فتنه ی ۸۸ خانم فائزه هاشمی به ملاقات سران جمعیت زنان فرقه ضاله ی بهائی که از زندانیان آشوب گر فتنه ۸۸ بودند می رود ، از طرف مراجع عظام در قم و شهرهای دیگر محکوم می شود. (اردیبهشت ماه ۹۵)
منابع:
پرنس دالگورکی- احمد آرام- دارالکتب الاسلامیه- ۱۳۴۴
در شناخت حزب قاعدین(حجتیه)- عمادالدین باقی- نشر دانش- ۱۳۶۲
از انجمن پیروان قرآن تا انجمن حجتیه- حیدر رحیم پور از غدی- نشر طرح فردا- ۱۳۸۸
صحیفه ی نور جلد ۲۱← پیام امام(ره) به روحانیون سراسر کشور۳/۱۲/۱۳۶۷
جزوه ی درسی انجمن حجتیه در سال 1355-۱۳۵۴ تنکابن ، حضور نگارنده در جلسات)
نیمه پنهان جلد۳۲- ادوارد براون- جاسوس MI6 درپوشش شرق شناس
تحلیلی از نهضت امام خمینی جلد۳- حمید روحانی
جریان ها و سازمان های مذهبی سیاسی ایران(۵۷-۱۳۲۰) رسول جعفریان
جریان شناسی سیاسی ، عقیدتی و سیاسی ناجا ۱۳۹۴
امیدورام این مقوله که به اختصار آمده است برای دانش پژوهان ، محققان و هادیان سیاسی ، همچنین مربیان گرامی مفید بوده و مورد استفاده واقع شود.باشد که این اثر ناچیز مرضی خداوند سبحان قرار گیرد.
احمد علی نژاد مدرس بصیرتی
پاییز 1395
مازندران شهرستان عباس آباد
