میپرسد «چرا بچه من را کتک میزنید؛ مگر چهکار کرده» و میشنود که «سرو صدا میکند؛ لباسهایش را بیرون میآورد؛ دمپاییهایش را پرت میکند خانه همسایه»
آقای بهرهبر که یک کارگر ۴۵ ساله است، میگوید: «در جواب مسئولی که بچهام را کتک میزد، گفتم که شما باید او را کنترل کنید نه اینکه کتک بزنید؛ او نمیفهمد؛ دست خودش نبوده، فشار زندگی باعث شده اعصاب وروان همسرش هم به هم بریزد. چهار دختر دارد که سالماند اما دو پسر ۶ و ۷ ساله معلول دیگر که به گفته خودش «در خانه زنجیرشان کرده»
میلاد(همان پسر معلولی که کتک خورد) حدود ۲۰ سال دارد؛ او بزرگ شده و دیگر نمیتوانند در خانه نگهش دارند؛ میترسند بزند بیرون؛ گُم شود یا بلایی سر خودش بیاورد.
سه سالی میشود که به این مرکز توانبخشی میرود؛ این مرکز توانبخشی در شهر یاسوج، زیر پوشش سازمان بهزیستی است؛ رایگان نیست و به گفته پدر میلاد، ماهانه مبلغی(هر ماه متفاوت) برای هزینههای فرزندان از والدین دریافت میشود هرچند که خیلی کارهایشان مثل حمامکردن و اصلاح موی سر و… در خانه توسط والدین انجام میشود .
«من یک کارگر بدبخت هستم؛ ۷ سر عائله دارم با سه معلول عقبمانده وقتی به مرکز رسیدم دیدم دارند پسرم را کتککاری و اذیت و آزار میکنند؛ گفتم این عقبمانده ذهنی است؛ کاریش نداشته باشید؛ گنگ است؛ به خاطر نگهداری که نمیتوان او را کتک زد؛ با ما دعوا کرد گفت بچهات را ببر؛ من دیدم اعضای بدنش همه زخم است؛ زبان هم ندارد که توضیح بدهد.
پدر میلاد او را همانطور برهنه به بهزیستی میبرد و در حراست آنجا شکایتی را تنظیم میکند. او باز این جمله را تکرار میکند که «گفته بودند که مرخصی عید فطرشان است بیایید ببریدشان و من دیدم دارند کتکاش میزنند.»
حالا میلاد، مرخصیاش تمامشده و در همان مرکزی است که کتک خورده؛ شاید اگر ما جای میلاد بودیم، دیگر دوست نداشتیم به جایی برگردیم گه جلوی همه ما را کتک زدهاند؛ شاید میلاد همهچیز را فراموش کرده و فکر میکند این روال عادی زندگیاش است و باید کتک میخورد اما پدرش هیچوقت ناله فرزندی را که در کوچه به گوشش آشنا آمد فراموش نمیکند.
بچهام را زدند؛ تهدید هم کردند
پدر کودک معلولی که مورد ضرب وشتم قرار گرفت، میگوید که «فقط بچه من را میزدند و به بقیه کاری نداشتند و در تمام این سه سال، این اولینباری است که دیده بچهاش را کتک میزنند، بچههای معلول اسم یکی از مربیان را آوردند و گفتند که او بچهات را میزند؛ او همه ما را میزند. من ناراحت شدم بچه را بردم گفتم خدا این بچه را به من داده جایش را هم میدهد؛ شما نباید عذابش بدهید.»
پدر میلاد میگوید که فردی که بچهاش را کتک زده او را تهدید کرده که «می کشمت؛ فلان بلا را سر خودت و خانوادهات میآورم و…»
دو پسربچه معلولم را در خانه زنجیر کردهام
آقای بهرهبر در مورد کمک مراکز به آنها میگوید«هیچ مورد کمکی به من نکردهاند؛ به خدا به پیغمبر هیچ نوع کمکی به ما نمیکنند حتی از جیب کارگری خودم از من هزینه میگیرند؛ یک دستم هم از کار افتاده. آن دو بچه معلولم فعلا کوچک هستند و بودجه ندارم که آنها را ببرم مرکز؛ در خانه آنها ا زنجیر کردهام که جایی نروند. میلاد بزرگ است؛ فرار میکند؛ گم میشود. به خدا خانمم دچار بیماری اعصاب و روان شده و مشغول نگهداری معلولین کوچک است و حق پرستاری هم به او نمیدهند.»
بنا نبوده بچههایمان را بزنند!
میگوید که این مرکز نگهداری معلولان، تا حالا فقط از نظر بهداشتی مشکل داشت اما از نظر کتککاری اولینباری بود که میدیده؛ «ما میخواهیم که کارکنان بهزیستی بچههای ما را نگهداری کنند؛ اگر بنا بر این باشد که بچه را در مرکز توانبخشی آزار و اذیت کنند خودمان داخل خانه آنها را نگه میداریم.»
او میخواهد که «تسهیلات ماهانه برای نگهداری فرزندان بدهند یا مراکز مطمئن که آنها را نگه دارد و حق پرستادی بدهند.» میگوید «هرچه باشد فرزندانمان است؛ پاره جگرمان است و هرطورشده نگهشان میداریم؛ بهتر از این است که عذاب ببینند.»
میلادهای دیگری هم هستند؟
پدر میلاد میگوید در این سهسال اولین باری است که دیده فرزند معلولش را کتک میزنند؛ تا حالا ندیده بود و مشخص نیست زمانیکه مسئولان و مربیان مرکز توانبخشی در حضور والدین معلول را کتک زدهاند آیا غیابی این کار یا آزار و اذیتهای مشابه دیگر را هم انجام میدهند؛ نظارت بهزیستی بر این مراکز چه ایراداتی دارد؟ در این مورد خاص، تنها کتکزدن یک معلول در یک مرکز توانبخشی در یاسوج، مساله نیست؛ مساله اساسی و هشداردهنده برای مسئولان شاید این باشد که در سایر مراکز توانبخشی در سراسر کشور اوضاع از چه قرار است؟ آیا در مراکز میلادهای دیگری هم هستند که کتک بخورند؟
موسویامجد تصریح کرد که صورتجلسهای نیز با حضور حراست و حوزه بازرسی سازمان بهزیستی کهگیلویه وبویراحمد تنظیم و تقدیم دادستانی مرکز استان شده است.
مدیرکل بهزیستی کهگیلویه وبویراحمد با تشریح جزئیات موضوع ضرب و شتم یک جوان معلول ذهنی در یک مرکز توانبخشی معلولان در یاسوج گفت که این مهم تنها در حد یک ادعا بوده و موضوع با جدیت در حال بررسی است.
علیرضا موسویامجد در جمع خبرنگاران در یاسوج اظهار داشت که این موضوع در اسرع وقت نیز در دستور کار مسئولان ارشد سازمان بهزیستی کشور، حراست و معاونتهای مختلف بهزیستی در استان قرار گرفت.
وی تصریح کرد که صورتجلسهای نیز با حضور حراست و حوزه بازرسی سازمان بهزیستی کهگیلویه وبویراحمد تنظیم و تقدیم دادستانی مرکز استان شده است.
وی بیان کرد که حتی شکوایئهای نیز از طرف سازمان بهزیستی علیه مسئولان این مرکز توانبخشی تنظیم و به دادستانی و پزشکی قانونی نیز ارایه شده است.
موسوی امجد یادآور شد که پرونده همچنان در دادسرا و مرکز پزشکی قانونی استان در حال بررسی است و در صورت تایید ضرب و شتم این جوان معلول شدیدترین برخوردها با مسئولان این مرکز توانبخشی انجام خواهد شد.
مدیرکل بهزیستی کهگیلویه وبویراحمد گفت که در صورت تایید موضوع ضرب و شتم مجوز فعالیت این مرکز توانبخشی بر اساس کمیسیون ماده ۲۶ ابطال خواهد شد.
وی همچنین از رسانهها و سایر نهادهای نظارتی خواست که در تحلیل، انتشار و انتقادهای خود از سازمان بهزیستی به ویژه در زمینه چنین موضوعات مهمی شرایط کاری و حوزه فعالیت این سازمان را مدنظر قرار دهند.
موسوی امجد گفت که این جوان معلول ضمن آنکه دارای معلولیت ذهنی است دچار بیماری و اختلالات روانی نیز است و حرکتهای غیرارادی فراوانی از این معلول بارها سر زده است.
وی ابراز داشت که سه نفر از اعضای این خانواده دچار معلولیتهای شدید ذهنی، حرکتی و اختلالات روانی هستند و هم اینک از خدمات توانبخشی سازمان بهزیستی استفاده میکنند.
موسوی امجد اظهار کرد که ۶ هزار معلول در این استان از حمایت بهزیستی برخوردارند درحالیکه در این استان ۱۸ هزار معلول شناسایی شده وجود دارد.