به گزارش پایگاه عدالت خواهان"برای به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی و هم چنین تثبیت آن در تمام این سالها هزینههای فراوانی داده شده است. چه فرزندانی که داغشان بر دل والدین شان باقی ماند و چه همسرانی که تابوت همسر شهیدشان را مشایعت کردند و چه حسرتی بر دل فرزندانی که نوازش پدر را از دست دادند.
در این میان اما گروهی بودند که به جای آنکه باری از روی دوش انقلاب بردارند، سربار شدند و هزینه ها را بیشتر کردند. خسارت بارتر آنکه بودند و هستند کسانی که در قبل از انقلاب برای پیروزی آن تلاشها کردند و زندانها رفتند ولی پس از پیروزی در همراهی با انقلاب بازماندند. بازماندن از انقلاب یک حرف است و هزینه ایجاد کردن برای انقلاب حرفی دیگر.
آقازادگان هاشمی را باید از این دست دانست که هرچه پدرشان در قبل از انقلاب مجاهدت داشته است آنها برای انقلاب بار بودند و خسارت به بار آورده اند. در این میان نقش هاشمی اگر چه در معدود مواردی مثل دیدار فائزه با بهاییان ابراز ناراحتی از عملکرد فرزندان بوده است ولی در اکثر موارد چشم بر لغزش آنها بسته است و این سبب شده است آنها در حصار امن پدر و در سایه رانت نام پدر آزادانه هر کاری خواستند انجام دهند.
خسارت بی اعتمادی مردم
شعارها و آرمانهای انقلاب اسلامی در بحث عدالت و ساده زیستی زندگی مسئولین چه در زندگی حضرت امام(ره) و همچنین مشی رهبر انقلاب همیشه زبانزد عام و خاص بوده است و هر دو بزرگوار از ورود فرزندانشان به عرصه مباحث اقتصادی جلوگیری میکردند در این میان آقای هاشمی که همیشه جایگاه خود را پس از رهبری در مقام دوم میدیده است هیچگاه از اینکه مشی متفاوتی در زندگی داشته باشد ابا نکرده است. سبک زندگی هاشمی در روزهای جنگ و برگرفته از خاطراتش نشان میدهد که زندگی اشرافی خود را حفظ کرده بوده است و بعد از امام تشدید شده است.
شاید یکی از سنگین ترین هزینههایی که خاندان هاشمی شروع کننده ی تحمیل آن به نظام بود؛ در پیش گرفتن سبک زندگی اشرافی و متفاوت با عامه مردم بود؛ از سفرهای خارجی آقازاده ها تا ورزشهای گران قیمتی که عموم مردم دسترسی به آن ندارد. با زیاد شدن فاصلهی سطح زندگی مردم و سطح زندگی مسئولین نظام که در راس آن خانواده ی آقای هاشمی را می توان نام برد دلسردی نسبت به شعارهای عدالتخواهانه در قشر مستضعف جامعه پر رنگتر می شد و این همان خسارت سنگینی است که صاحبان اصلی انقلاب از رفتار مسئولین کشور دلسرد و ناامید شوند.
رانت آقازادگی؛ عدالت وارونه
شاید در میان فرزندان مسئولین ارشد نظام نتوان خانوادهای را پیدا کرد مانند خاندان هاشمی که تمامی فرزندانش در سطح گستردهی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، مدیریتی و ... در ارکان مختلف مسئولیتی نظام حضور داشته باشند. سئوال اساسی از آقای هاشمی این است که اگر ایشان در مقام هایی مثل ریاست مجلس، ریاست جمهوری و ریاست مجمع تشخیص نبودند، آیا فرزندان شان به چنین مدارج مسئولیتی میرسیدند؟
اگر ایشان از پدر و مادری دیگر بودند و رانت نام هاشمی را نداشتند باز هم این چنین بود؟ خسارت دیگری که خانوادهی هاشمی به نظام تحمیل کرده است احساس ناعدالتی است. ناعدالتی در دسترسی به اطلاعات، مشاغل حکومتی، سطح درآمدی و ... . قطعا نمیتوان تمام این هزینه را به پای خانواده هاشمی نوشت ولی نمی توان از نقش پررنگ این خانواده و از عملکرد آقازادگان هاشمی نیز صرف نظر کرد.
رانت اقتصادی؛ حراج سرمایه کشور
رد پای خانوادهی هاشمی در تخلفات سنگین مالی در حوزهی نفت از دیگر هزینههایی است که به پای نظام نوشته شده است. فساد مالی مهدی هاشمی در “کرسنت، توتال و استات اویل” بارها توسط نمایندگان مختلف مجلس و دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی هشدار داده شده بود. برای نمونه در ماجرای شرکت استات اویل این شرکت در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ به مهدی هاشمی، ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار رشوه پرداخت کرد تا وی به این شرکت برای انعقاد قراردادی در پارس جنوبی کمک کند.
زمانی که پردهها کنار رفت نروژ مدیر امور بین الملل استات اویل را بازداشت وتعقیب میکند و مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره نیز استعفاء میدهند. اما در تمام این سالها در سایه رانت نام پدر مهدی جان سالم به در میبرد. فقط در پرونده کرسنت که رد پای مهدی هاشمی در دوران صدارت بیژن زنگنه وجود دارد 50 میلیارد دلار خسارت به کشور وارد شده است.
در حقیقت این هزینههای سنگین مادی به کشور در مقابل هزینه ی بدبینی مردم به مسئولین ارشد نظام کم است.
خسارت به آشوب کشیدن کشور
در فتنه ی 88 به هیچ وجه نمیتوان نقش خاندان هاشمی را نادیده گرفت. پدر، مادر، فرزندان و حتی نوهها همه در برپایی آتش فتنهی 88 نقش داشتند. از نامهی بی سلام هاشمی که از آن به عنوان چراغ سبز به آشوبگران خیابانی نام برده میشود تا درخواست عفت مرعشی برای به خیابان ریختن مردم تا حضور خیابانی و میدانداری آشوب طلبان توسط مهدی و فائزه و بازداشت نوهها همه نشان از نقش پررنگ این خانواده در به آشوب کشیدن کشور دارد. در واقع یک پایه کودتای 88 را باید خانواده ی هاشمی دانست. خسارتهای معنوی و مادی کودتای 88 انقدر بالا و وسیع هست که تا سالهای سال کشور باید تبعات آن پس بدهد.
بی اعتمادی مردم به نظام در رعایت حق الناس رای شان، کشته های خیابانی، خسارت های مادی ناشی از خرابکاری آشوبگران و خسارت های مادی ناشی از رکود و معطل ماندن کشور در دوران ناامنی فتنه، تضعیف جایگاه جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت در منطقه خسارتهایی است که تبدیل آن به عدد و رقم ناممکن است و خاندان هاشمی در وقوع آن نقش آفرین بوده اند. در واقع این مقطع را باید ورود آقازادگان هاشمی برای براندازی نظام دانست.
خسارت تحریمها
پس از حوادث 88 دشمنان خارجی کشور نسبت به افزایش تحریم ها برای با زانو درآوردن جمهوری اسلامی حریص شدند. طی سندی که ضد انقلاب خارج نشین نیک آهنگ کوثر برملا کرد مهدی هاشمی تلاش خود را برای افزایش تحریم ها از سوی آمریکا میکرد تا بر اثر فشار سنگین تحریمها بر زندگی مردم، نظام و مردم عقب نشینی بکنند. همکاری با ضد انقلاب و دشمن خارجی در افزایش تحریم¬ها را باید در کارنامه¬ی خانواده ی هاشمی ثبت کرد و خسارت های سنگینی که عامه مردم بخاطر تشدید تحریم¬ها کشیدند دستاورد جاه طلبی آقازادگانی امثال مهدی هاشمی است.
حمله به اسلامیت نظام
در کنار تمام تخلفات مالی، سیاسی و امنیتی آقازادگان هاشمی؛ تلاش آنها خصوصا فائزه برای شکستن خط قرمزهای قطعی دینی قابل تامل است. از تلاش های فائزه در دهه هفتاد برای زیر سئوال بردن احکام دینی اسلام در مسئله زن تا دیدار با عضو ارشد جامعه بهاییت در دهه نود باید به عنوان تیر خلاص فرزندان هاشمی به نظام اسلامی نام برد.
قبح زدایی از دین دست ساختهی استعمار که به حق آن را باید برادر وهابیت دانست و اسراییل علنا در حمایت و پشتیبانی از آن در سطح جهان فعال هست؛ پروژه ی جدید این آقازده ی جنجالی هاشمی رفسنجانی است. هزینهی قبح زدایی از احکام دین قابل مقایسه با خسارتهای مادی این آقازادگان به کشور نیست.
تمام آنچه گفته شد گوشه ای از عملکرد خسارات بار آقازادگان هاشمی در کشور است. سئوال اساسی اینجاست 75 میلیون ایرانی تا به کی و چه میزان بخاطر آقازادگان این خانواده باید هزینه بدهند؟