به گزارش پایگاه عدالت خواهان"فیلم حرف های خانم بازیگر را در جشنواره ای خارجی دیدم که [با انگلیسیِ] دست و پاشکسته شکایت به خارجی ها برد و فکر می کرد بار اول اش است که از سیاست حرف می زند.
*البته کارگردان فیلم جواب آن خانم را داد و در جواب خبرنگاری دیگر گفت: "ما اینجا نیستیم که کشورمان را عرضه کنیم و بگوییم بیایید و ببینید ما چقدر قربانی هستیم، بیایید و به ما کمک کنید. این خسته کننده و حال به هم زن است."
و البته همین کارگردان تصریح کرد که: "ما فیلم ساخته ایم و بیایید درباره اثر هنری مان حرف بزنید. اینقدر از ما سوالات سیاسی نپرسید."
*اما من بعد از شنیدن بیانیه سیاسی بی محل خانم فرانسه دوست، یاد کتابی افتادم به اسم "خاطرات سفیر". این کتاب، خاطرات دختر ایرانی است که برای ادامه تحصیل به فرانسه می رود اما در فرانسه همه او را به عنوان نماینده ایران و مسئول جواب به سوالات شان درباره ایران و اسلام می دانند.
*بخشی از کتاب به خاطره اعتصاب راننده اتوبوس ها در فرانسه می پردازد. نویسنده اینطور می نویسد: یه دفعه چشمم به یه اتوبوس افتاد که جلوی روی همه اومد و صاف وایساد توی ایستگاه. راننده اتوبوس رو خاموش کرد و سوت زنان از اتوبوس پیاده شد. رفتم جلو، سلام کردم و گفتم: "عذر می خوام. امروز اتوبوس نیست" گفت: "نه، امروز اعتصابه"
دوست داشتم بدونم اعتصاب برای چیه؛ به خصوص که داشتم متضرر می شدم و ناخواسته در زنجیره نتایج اعتصاب دخیل شده بودم. گفتم: "ببخشید ... می شه بدونم برای چی راننده ها اعتصاب کردند؟" راننده اتوبوس یه نگاهی به من انداخت و گفت:
"این یه موضوع ملّیه. به خارجیا ارتباطی نداره."
(آفرین ورپریده! از این حس ملی گرایی ات خیلی خوشم اومد بی تربیت!) خب، دیگه چی باید می گفتم؟ هیچی! اما واقعا این حس دوگانه ای که توی پرانتز نوشتم سراغم اومد. اگرچه جواب بی ادبانه ای بود، آفرین به این شخص که علیه دولتش هم که تحصن می کنه وقتی مقابل یه خارجی قرار می گیره بهش حق نمی ده که بخواد حتی وارد دعواهای ملی بشه. واقعا از این کارش خیلی خوشم اومد. من اگه جای رئیس اش بودم حتما تشویق اش می کردم.
*حامد بامروت نژاد