به گزارش پایگاه عدالت خواهان"شادی مدرس فعال محیط زیست با ارسال یادداشتی در اعتراض به روند حفاظت از یوز به ویژه در 4 سال گذشته نوشت:
سالانه در دو نوبت هیاهویی با موضوع یوزپلنگ آسیایی در میان محیط زیستیها بالا میگیرد. یک بار در اواخر تابستان به مناسبت روز ملی یوزپلنگ و یک بار در اواخر پاییز به مناسب روز جهانی یوزپلنگ. این جنجالها اغلب جهتدار است و جهت آن را شخصی تعیین میکند که مدیریت پروژه بینالمللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی را برعهده دارد.
پروژهای که در ابتدا بنا بود به جهت اهمیت این گونه در خطر انقراض به عنوان طرحی پشتیبان دوشادوش معاونت محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، مسئولان این معاونت را در حفاظت از بازماندگان نسل یوزپلنگ آسیایی در ایران یاری کند اما به زودی، به جایگزینی برای آنها تبدیل شد.
در واقع طرحی که قرار بود نقشی مکمل در حفاظت از یوز ایفا کند، اکنون عرصه حفاظت از یوز را به طور کامل در انحصار گرفته است. طرحی که سبب شد به جای مسئولان ستادی و استانی محیط زیست تنها و تنها یک شخص حقیقی، به عنوان مدیر این طرح، متولی حفاظت از بازماندگان یوزپلنگ در کشور شده و بدین ترتیب، نظارت جمعی بر حفاظت از این گونه را نسبت به سایر گونه های حیات وحش کاهش دهد؛ تا جایی که اگر درباره جزئیترین مقوله مربوط به یوزپلنگ از مسئولان دفاتر تخصصی سازمان حفاظت محیط زیست پرسشی ساده مطرح کنیم، سوالمان تمام نشده به مدیر پروژه یوز ارجاع داده خواهیم شد.
سوگیریهایی که تاکنون به مناسب روز ملی و همچنین روز جهانی یوز شاهده بودهایم نیز همواره به مواضع مدیر پروژه بینالمللی یوز بازگشته است. زمانی که صحبت از بودجههای بینالمللیِ دریافت شده برای حفاظت از زیستگاهها باشد، مانند پاییز 94، جمعیت یوز امیدوار کننده اعلام میشود تا جایی که نماینده سازمان ملل در ایران خبر از وراونه شدن روند انقراض یوز در ایران میدهد. برعکس، زمانی که تعاملاتی برای تکثیر یوز در اسارت در میان باشد و بنا باشد مخاطبان قانع شوند که انتقال بازماندگان یوز به فضایی محصور به منظور تکثیرشان، تنها راه نجات این گونه از انقراض است، جمعیت یوز پلنگ بحرانی اعلام میشود. اما زمانی که مستنداتی مبنی بر آمار جمعیت یوز از مدیر پروژه خواسته شود ایشان برآورد جمعیت این گونه را سختترین کار پروژه اعلام میکنند.
رویکردهای پروژه بینالمللی یوز که طی سالهای گذشته به جامعه محیط زیستیها محدود میشد اما در سال جاری به جامعه سینماگران، سیاستمداران و سپس هوادارانشان هم کشیده شدهاست. در حالی که 4 سال پیش برای خرید آغلهای پارک ملی توران، مبلغی معادل 350 میلیون تومان از سازمان ملل اعتبار گرفته شده تا این منطقه به عنوان اصلیترین زیستگاه یوز، از حضور گلهّهای دام و سگهای گله پاکسازی شود، چند روزی است مجددا برای خرید همین آغلها در همین پارک ملی توران، کمپینی تشکیل شده که میکوشد از مردم 800 میلیون تومان اعانه جمعآوری کند.
مدیر پروژه یوزپلنگ در حالی از این کمپین حمایت و مردم را تشویق به پرداخت اعانه میکند که کوچکترین پاسخی با پرسشهای مطرح شده درباره مبلغی که 4 سال پیش برای خرید همین آغلها از سازمان ملل دریافت شده به پرسشگران نمیدهد. مبلغی که اکنون با سود 4 سالهاش به حدود 700 میلیون تومان میرسد.
یعنی مبلغی معادل آنچه برای جمعآوریاش کمپین تشکیل داده شده. آیا مدیر ملی پروژه یوز به جای استفاده از ظرفیتهای بالقوه جامعه که میتواند در مسیری صحیح برای کمک به حیات وحش مورد استفاده قرار بگیرد نمیتواند مبلغی را که پیش از این دریافت شده به جریان انداخته و حمایت مردم را برای اقدامات دیگری در راستای حفاظت از حیات وحش به کار گیرد؟
به علاوه، هنوز مشخص نیست مبلغ دو میلیون دلاری که نماینده سازمان ملل در پاییز 94 از اختصاص آن به پروژه یوز خبر داد و در ادامه مدعی شد روند انقراض یوز معکوس شده برای کدام اقدام به مصرف رسیده؛ همانطور که مشخص نشد ادعای معکوس شدن روند انقراض یوز بر اساس کدام آمار به جامعه و رسانهها اعلام شده است!
اصلا به فرض که پیش از این نه مبلغی برای خرید آغلهای پارک ملی توران گرفته شده و نه بودجهای از سازمان ملل به پروژه یوز اختصاص یافته، اینکه بازیگران به دلیل علاقه به یکی از عرصههای محیط زیست، در آن زمینه به جمعآوری کمکهای مردمی مشغول شوند، البته مشروط بر اینکه نظارتی قابل قبول بر نحوه جمعآوری و خرج کمکهای مردمی وجود داشته باشد را تنها میتوان، حرکتی جنبی در راستای کمک به روند حفاظت از یوز تلقی کرد نه کل مقوله حفاظت از یوز.
اینکه به مناسبت روز ملی یوزپلنگ، تنها مطلبی که در پورتال سازمان حفاظت محیط زیست منتشر میشود مربوط به تبلیغ برای کمپینی باشد که کمکهای مردمی میکند یعنی سازمان حفاظت محیط زیست این کشور به عنوان تنها متولی حفاظت از حیات وحش هیچ حرفی در زمینه حفاظت از یوزپلنگ ندارد به جز اینکه از دستی که برای جمعآوری کمک دراز شده حمایت کند.
نتیجه همین میشود که پس از سالها ادعای حفاظت از یوزپلنگ در سطح کشور، نه اطلاعی ولو تقریبی از جمعیت این گونه داریم، نه جادهای را ایمن کردهایم و نه زیستگاهی را از گلههای دام پاکسازی کردهایم.
اقداماتی که اکنون ساختن ربات تلگرامی برای چسباندن عکس پروفایل کاربران به عکس یوز، اکران فیلم در سینما، جمعآوری بیحسابوکتاب اعانه از دوستداران حیوانات و در نهایت به تصویر کشیدن یوزپلنگ نگونبخت در کسوت یک خواننده هالیوودی به منظور جذب هرچه بیشتر اعانه جایگزین آن شده است. یوزپلنگی با کاپشن چرمی و دستمال گردن که برای خود و 49 بازمانده نسلش که مشخص نیست آمار دقیقشان را کدام چرتکه به حساب آورده، دست کمک به سوی مردم دراز کردهاست.
از سوی دیگر، مدیر پروژه یوز را به عنوان تنها متولی حفاظت از یوز به در برنامههای سرگرمکننده تلویزیونی و فضای مجازی در حال تبلیغات برای این کمپین میبینیم تا برای مردم از اهمیت یوزپلنگ بگوید و تعریف کند که فعالیتهای پروژه یوز طی 4 سال گذشته آنقدر آمار جذب گردشگران علاقهمند به مشاهده یوز و گور ایرانی را در روستای قلعهبالا افزایش داده که درآمد اهالی این روستا سالانه 100 میلیون تومان افزایش یافته و در نتیجه روند مهاجرت از این روستا معکوس شده است.
اظهاراتی رویایی و رنگ به رنگ که شنیدنش از زبان مدیر ملی پروژه این پرسش در پیش میکشد که چرا در حالی که انتظار میرفت بازیگرها محیط زیستی شوند، محیط زیستیها بازیگر از آب درآمدند./فارس
انتهای پیام/