پایگاه عدالت خواهان"امام خمینی(ره) امام مستضعفان و پابرهنگان به ما آموخت که: . . مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست؛ و آنها که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانهاند . . و آنهایی هم که تصور میکنند سرمایه داران و مرفهان بیدرد با نصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک میکنند آب در هاون میکوبند . . بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت جویی دو مقولهای است که هرگز با هم جمع نمیشوند . . و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند" . . صحیفه امام، جلد ۲۱، صفحه
امام خمینی برای روشن کردن تفاوت و تمایزی که بین دموکراسی واقعی با آن چه در غرب به نام دموکراسی وجود دارد , همچنین برای برملا کردن فریب غرب در این باره و تبیین دیدگاه خود نسبت به حکومت مردمی و واضح ساختن تلقی خود از حکومت واقعی مردم بر مردم , به شدت با قدرت گرفتن سرمایه داران , اشراف و سرمایه سالاران در عرصه سیاسی مخالف هستند و معتقدند که اشراف و سرمایه سالاران به هیچ وجه و در هیچ شرایطی و به هیچ بهانه ای نباید زمام امور سیاسی جامعه را در سطوح کلان و غیر کلان به دست بگیرند و در سطوح مختلف تصمیم سازی و تصمیم گیری, نباید سرمایه داران و آن هایی که متکی و مغرور به قدرت مالی و اقتصادی خود هستند , حضور داشته باشند.
امام خمینی معتقدند حکومت باید در دست مردم باشد و اداره امور جامعه طبق ساز و کارها و فرایندهایی باید به دست مردم بیفتد , ولی باید تدبیری اتخاذ شود تا با دموکراسی غرب که عملا حکومت اشراف و سرمایه داران است , تفاوت کلی و اساسی پیدا کند و ماهیتا با آنچه در غرب معمول است , تمایز داشته باشد. این تمایز نیز زمانی پدید می آید که ره نامه فرایندی تدوین شود که دست سرمایه داران و اشراف از حکومت و اداره امور جامعه قطع گردد تا حکومت واقعی مردم بر مردم و دموکراسی واقعی (که غربی ها , زیرکانه و فریبکارانه آن را دستاویز کرده اند و با اغواگری فراوان , نام و واژه مذکور را ربوده ولی ماهیت را چیز دیگری قرار داده اند) پدید آید. به همین دلیل است که چون امام خمینی از حکومت مردم سخن می گوید , فولا قشر قلیل سرمایه داران را که منشا اکثر فسادهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و… هستند , از عموم جدا می نماید و این گونه اظهار نظر می فرماید که حکومت باید در دست قشر متوسط و مادون متوسط جامعه (یعنی عموم مردم به استثنای سرمایه داران و اشراف ) باشد تا سلامت همه جانبه جامعه حفظ شود و حکومت مردمی به معنای واقعی تحقق یابد , زیرا با حضور اشراف و سرمایه داران در راس و یا در بدنه حکومت , هرگز حکومت سالم مردمی و دموکراسی واقعی تحقق نمی یابد.
واقعیت این است که آنچه در این عصر در جهان غرب به عنوان دموکراسی (حکومت مردم سالارانه ) تبلیغ و درباره آن هیاهو می شود , لفظا دموکراسی است, ولی ماهیتا حکومت مستکبران است . امام خمینی به دلیل روش و منش راسخی که در مبارزه با استکبار داشتند و هم چنین به این دلیل که مردم سالاری مبتنی بر معارف و حقایق دینی و الهی را بهترین نوع حکومت می دانستند , نظریه ای و دیدگاهی را در این زمینه ارائه دادند که هم عنصر دین و مردم در آن حضور قوی و پر رنگ باشد و هم این که با دموکراسی استکباری عصر حاضر که مشخصه عمده آن تسلط سرمایه سالاران است .
ناشناسناشنای
افراد دنیا طلب وهوس بازی که کشور را خرج اتینا می کنند