در این دو پرده قدرت واقعی جمهوری اسلامی را ببینیم:
پرده اول:
پنج ژوئن ۱۹۶۷ جنگی تمام عیار میان ارتش اسرائیل با کشورهای مصر، سوریه و اردن رخ داد که از آن تعبیر به جنگ های شش روزه میکنند. ماجرا از این قرار بود که به دنبال تحولاتی که در منطقه به وجود آمد، اسرائیل با خبر شد که نیروهای نظامی مصر در حال آماده باش و متمرکز کردن نیروهای خود در «صحرای سینا» هستند. روز بعد، نخست وزیر اسرائیل هم دستور داد تا تعدادی از واحدهای نظامی ارتش خود را به این سمت روانه کنند. این موضوع موجب تنش میان دو کشور شد به طوری که رادیو قاهره اعلام کرد: «بقای اسراییل بیش از حد طول کشیده، ما از تهاجم اسراییل استقبال میکنیم. ما از جنگی که مدتها انتظارش را کشیدهایم استقبال میکنیم. نقطه اوج فرارسیدهاست. زمان جنگی که نابودی اسراییل را به همراه دارد فرا رسیدهاست.»
به موازات این مسأله، کشورهای سوریه و اردن و عراق هم نیروهای خود را در بلندیهای جولان و کرانه باختری رود اردن برای حمله به اسرائیل مستقر کردند. اما ماجرا برعکس شد. اسرائیل در یک حمله غافلگیرکننده، توانست تا کنترل نوار غزه و صحرای سینا را از مصر، قدس شرقی و کرانه باختری رود اردن را از اردن و بلندیهای جولان را از سوریه خارج کند. البته همه اینها تنها در ۶ روز رقم خورد. یعنی چند کشور عربی از ارتش اسرائیل در شش روز شکست مفتضحانهای خوردند. ۶ روزی که البته به گفته یکی از تحلیلگران عرب، ۶ ساعت بیشتر نبود و فقط برای حفظ آبرو است که گفته می شود ۶ روز.
پرده دوم:
بیش از ۱۰۰۰ روز است که جنگ خانمان برانداز در سوریه رقم خورده است. جنگی که در آن نه اسرائیل، که نزدیک به ۳۰ کشور، اعم از غربی و عربی، نیروهای خود را به این کشور فرستاده اند. اما بعد از ۱۰۰۰ روز نه تنها حکومت سوریه پابرجاست و ذره ای از خاک خود را از دست نداده بلکه هر روز در حال پیروزی های جدید است. در این میان تنها یک کشور پشت سر حکومت سوریه در جنگ جهانی با کشورهای دنیا ایستاده است: جمهوری اسلامی ایران.
اگر می خواهید قدرت واقعی جمهوری اسلامی را ببینید، به جنگ جهانی سوریه نگاه کنید. جنگ اصلی میان ایران و همه ابرقدرت های دنیا است.