به گزارش "پایگاه مطالبه گران و عدالت خواهان " روزی نیست که خبر فساد مسئول و غیر مسئولی در گوشه ای از کشور رسانه ای نشود و از آن طرف روزی نیست که صدای اعتراض کارگری از گوشه دیگری از این سرزمین به گوش نرسد.
فساد ها و اختلاسهای عجیب و غریب، اکبر طبری ها و دانیال زاده ها و عیسی شریفی ها ، بابک زنجانی ها و شهرام جزایری ها و ... و ... و ... سه هزار میلیارد، دوازده هزار میلیارد، ده ها میلیون یورو و صدها میلیون دلار...
آنقدر زیاد اند مختلسان(!) و آنقدر اعداد و ارقام بالاست که حساب و کتابشان از دستمان در رفته است.
پولهایی که بیت المال است و یک دهم و بلکه یک صدمشان حقوق چند ماه و بلکه حقوق چند سال کل کارگران و کارمندان ایران است و یا با هر کدام از این مبالغ میشود برای خیل عظیمی از بی خانمانان و گورخوابها سرپناه ساخت.
به راستی چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟!
از طرفی در جهان پسا مدرن امروز جنگ بین دولتها و ملتها در پلتفرم جدیدی پایه ریزی شده است به نام" رسانه".
تلویزیون و سینما و فضای سایبر و انبوه شبکه های اجتماعی زمین جنگ جدیدی است، جنگ قلبها و ذهن ها.دشمن قسم خورده ایران یعنی جریان سرمایه داری کثیف کاپیتالیسم_ لیبرالیسم با محور عبریعربیغربی ابتدا به ساکن با تحمیل تحریمهای غیرانسانی و ناجوانمردانه، مسقیما معیشت مردم را هدف گرفته اند، و با راه انداختن جنگ ارزی ارزش پول ملی بزرگترین قدرت مجموع نفت و گاز جهان یعنی ایران را به پایین ترین حد درجهان رساندند. _ می دانیم که هم اکنون ریال ایران بی ارزشترین پول جهان است _ چه آنکه در ادبیات استراتژیک غرب " موثرین راه نابودی هر جامعه از بین بردن پول آن است"
سپس با نفوذ در بین برخی سیاسیون و سلبریتی ها و اصحاب رسانه های دیداری و شنیداری و مکتوب، با انفجار اطلاعات و تحلیل های نادرست، سعی در تسخیر ذهن ها و قلبهای مردم ایران و تحمیل ارزشهای ایدئولوژیک خود و نابودی فرهنگ و آیین و دین بومی مردم ایران دارند.
در کنار این، مدیریت فشل، خسته و ناکارآمد برخی از مدیران و فساد آنها وضع را از آنچه هست به مراتب بدتر کرده است.
لحظه ای چشمهایتان را ببندید و کارگری را تصور کنید که چند ماه است حقوق نگرفته است و شرمنده زن و بچه است. در رسانه خودمان خبر فساد و اختلاس های سرسام آور را میشنود و در رسانه های غربی، در بی بی سی پرشین، من و تو،ایران اینترنشنال،رادیو فردا و .... همان خبر را با آب و تاب فراوان و بزرگنمایی باری دیگر می بیند.
به خیابان می آید، ماشینها و خانه ها چند میلیاردی و فیش نجومی برخی از مسئولین میبینند، همزمان فرزند گرسنه اش در شبکه های اجتماعی آقازاده ها را میبیند که در ویلا ها و استخرهای مختلط هر آنچه خلاف عرف و قانون و ارزش است را مرتکب می شوند و کسی کاری به کارشان ندارد و یا لایو میگذارند در همان کشورهایی که پدر کارگرش سالهاست در نمازجمعه مرگ بر آنها می گوید.
در رسانه ملی تبلیغات هر کالایی را که میبیند در خانه های لوکس و لاکچری دوبله و سوبله است، یاد اجاره خانه عقب افتاده اش میفتد _ خانه ای که کاهگلی است_ و در ماهواره، هر سریال و فیلمی که میبیند، مردمان در جهانی آزاد و آباد ، غرق در لذتها و نعماتند.
یاد شعارهای اول انقلاب می افتد: انقلاب پابرهنگان و مستضعفین، عدالت، عدم تبعیض...
حالا تصور کنید این کارگر بچه ای مبتلا به سرطان هم داشته باشد. در این آشفته بازار تحریم دارویی و قیمتهای بالای دارو که عمده آنها تحت پوشش بیمه نیستند_ تازه اگر آن کارگر بیمه داشته باشد_
چه برسرش می آید؟! پاسخ آنقدر روشن است که نیازی به گفتن ندارد.
واینست جنگ هیبریدی(hybrid war)، جنگ جهانی چهارم
ترکیب تروریسم دیپلماتیک( خروج یکجانبه ایالات متحده از برجام، خلاف تمام قوانین بین المللی) تروریسم اقتصادی( تحریم ) ، تروریسم رسانه ای( مجموعه شبکه های فارسی زبان معاند یا همسو با غرب) تروریسم بیولوژیک( محصولات تراریخته، ارسال خون های آلوده به ویروس اچ آی وی به ایران توسط فرانسه و مواردی از این دست) تروریسم نظامی( ایجاد و حمایت از مجموعه گروهک های تروریستی اعم از داعش، منافقین، النصره و .. حضور پهبادها در خاک ایران، ترور سردار سلیمانی، خرابکاری در سیستم های دفاعی و نظانی ایران و ...)، تروریسم سایبری( حمله با ویروس استاکس نت به سایت های هسته ای ایران و جنگ نابرابر کشور در نظام ناعادلانه بین المللی و جنگ نابرابر مردم در برابر مجموعه عوامل پیش گفته مضاف بر مدیریت ناکارآمد خسته و غیر انقلابی چه باید کرد؟!
در چه باید کرد ابتدا خیلی مختصر به بررسی مواجه مدیریتی نظام با این جنگ ترکیبی می پردازیم.
در سپهر سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران همواره دو مدل مدیریتی در تقابل بوده اند که نتایج آن پیش روی چشم ماست.
۱) مدیریت لیبرالی:
این نوع از مدیریت که خواستگاهش سکولاریسم است با شاخصه های مرعوب غرب بودن، کدخدا باوری، اباحه گری، خفیف شمردن داشته های ملی، دلدادگی به نمادهای تمدن غرب، در طول چهار دهه محل تجمع واگرایان و زاویه داران علیه نظام، هواداران آرمانهای غربی ، مدیران غیر حساس نسبت به خط نفوذ بوده است که زمینه های نا کارآمدی و حتی عدم کارایی برخی دستگاه ها را فراهم نموده و موجب سرافکندگی نظام و مردم گردیدند، بروز و ظهور مواردی چون سردرگمی راهبردها و نسخه های اقتصادی ارائه شده ، شیوع بانک های ربوی و شبه روی ، رشد بیکاری ، افزایش آسیبهای اجتماعی ، انفعال در سیاست خارجی، سقوط اخلاق، استفاده ابزاری از هنجارها در سیاست داخلی، ترک اصول در اداره کشور و برجسته سازی امور فرعی و سر افکندگی در صنعنت خودرو و خلق گزاره هایی همچون " ما ( ایرانیان) جز آبگوشت بزپاش و قورمه سبزی در هیچ تکنولوژی برتری نداریم" و یا " باید از خارج مدیر وارد کرد" معلول ذهن علیل و غرب گرای مدیران لیبرال مسلک، چه در لباس روحانیت و چه در کسوت دانشگاهی و مکلا محسوب می گردد.
۲) مدیریت جهادی و انقلابی
این نوع از مدیریت مبتنی بر مبانی اصیل انقلابی و اسلامی، ایثار، مجاهدت، دانش ممزوج به ارزش که با عملکرد جهادی و کارآمدی انقلابی با ارائه کارنامه درخشان موجب سرافرازی مردم و جمهوری اسلامی گردید، فتح قله های رفیع دانش، دست یابی به فناوری نوین و نوآوریهای خارق العاده در حوزه های نانو فناوری، زیست فناوری، ساخت ماهواره ها،صنعت هسته ای، خودرو های نظامی،هوا فضا، سلول های بنیادین، هوش مصنوعی، منابع لیزری، ناوموشک انداز، موشک های بالستیک، شهرهای موشکی، مزرعه موشکی و ده ها موارد دیگر مثل پر افتخاریست که معلول اردوگاه مدیریت جهادیست.
به نظر میرسد در چه باید کرد، فوری ترین راه حل " اصلاح " تمام " زیرسیستم های " نظام در گام دوم انقلاب، تحت مدیریت مومن، جوان و انقلابی است.
بیشتر بخوانید
اخبار تخلفات اداره کل شیلات گلستان
اخبار تخلفات اداره کل راه و شهرسازی استان گلستان
اخبار تخلفات غراوی معاونت عمرانی استانداری گلستان