از حضرت پیامبر اکرم (ص) منقول است که فتنه وقتی شکل میگیرد که حقیقت دچار ابهام شده باشد. چنانچه ایشان خطاب به حضرت امیر (ع) میفرمایند فتنه بر سر تاویل قرآن صورت میگیرد چون سران فتنه قرآن را قبول دارند اما آن را به نفع خودشان تاویل میکنند.
به گزارش پایگاه عدالت خواهان"فتنه 88 چگونه شکل گرفت و چرا-2
ب) چیستی و ماهیت ماجرا
در خصوص چیستی و ماهیت وقایع و حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم سه نظر وجود دارد.
یکم) انقلاب رنگی
نظر اول مربوط به نظریه پردازانی است که این حوادث را در چارچوب «انقلاب رنگی» یعنی با برنامه ریزی بیرونی و البته نقش آفرینی عناصر داخلی تحلیل میکنند.
کسانی که بر این رهیافت پای میفشارند، معتقدند ناکامی آمریکا وغرب از براندازی، تغییر رژیم و تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران، سبب گردیده تا این کشورها با تقویت تهدیدات سیاسی و تحت پوشش جنگ نرم؛ پروژهای دولت سازی و ملت سازی را بطور هم زمان در دستور کار خویش قرار دهند.
پس از شکست طرح غربیها در «دولت سازی» و روی کار آوردن دولتی متمایل با غرب در ایران که با 25 میلیون در مقابل 13 میلیون رای در جریان انتخابات دهم صورت گرفت، پروژه ملت سازی را با هدف رو در رو قرار دادن بخشی از مردم در برابر بخشی دیگر مورد پیگیری قرار گرفت.
از این شیوه که معمولا در ظاهری دمکراتیک و به بهانه انتخابات استفاده میشود، غربیها در راستای کاهش محدوده نفوذ رژیمهای مخالف خود بهره میگیرند و تا کنون در کشورهای اوکراین «انقلاب مخملی»، گرجستان «انقلاب رز»، قرقیزستان «انقلاب لاله» با موفقیت به اجرا گذاشته اند و نمونهای از آن در لبنان با نماد «سرو» به مرحله نمایش درآمد که ناکام مانده است.
اگر چه دموکراسی شیوه اصلی این نوع انقلابات به شمار میرود لکن به دلیل طراحی پیچیده، برنامه ریزی قبلی، هماهنگی بین عوامل داخلی و خارجی و تخصیص هزینههای لازم، به ویژه کاربرد خشونت در مواقعی که نامزدهای مورد نظر غرب با عدم موفقیت رو به رو میشوند، این نوع انقلاب رنگی را «کودتای نرم یا انقلاب رنگی» میخوانند که در راستای جنگهای نرم قابل ارزیابی است.
وقایع تلخی که ملت مسلمان ایران دراوائل تابستان سال جاری، متعاقب انتخابات ریاست جمهوری دهم شاهد آن بود، بر اساس استناداتی نظیر؛ اذعان کشورهای غربی به تلاشهای پشت پرده و حمایت از اغتشاشگران، اعترافات عوامل گروهکهای معاند و اقرارمتهمان به رفت و آمدهای خارجی، تردد غیر مرسوم عناصر اجنبی به داخل، اسناد ومدارک به دست آمده از جلسات طراحان، آشکار شدن نقش سفارتخانهها و... جلوهای از جنگ نرم آمریکا و غرب علیه انقلاب اسلامی میباشد که مقرر گردیده بود تحت عنوان «کودتای سبز» و در چارچوب انقلابات رنگین غرب به مرحله اجرا دراید.
بر اساس هشدارهایی که معمار بزرگ انقلاب اسلامی هم در همان اوان پیروزی و هم در اواخر عمر شریف شان به مردم ایران داده بودند واز نقشههای دشمن برای پنجاه سال آینده خبر داده بودند، مسلما دست زدن به هر نوع کودتا یا اقدامی دیگر از سوی دشمنان و مخالفان نظام اسلامی به جهت ناکامی از انواع تهدیدات نظامی، اقتصادی، فرهنگی و دیپلماتیک و... در راستای جنگ نرم بعید به نظر نمیرسد اما آنچه در این میان قابل پرسش میباشد به عملکرد برخی از جریانات، احزاب و شخصیتهایی باز میگردد که مدعی اصلاح طلبی به ویژه خط امام هستند چراکه آن راحل عظیم الشان تاکید میفرمودند: «دشمنهای ما حوصله شان خیلی زیاد است حالا نقشه میکشند برای پنجاه سال دیگر. این همین طور کم کم جلو میرود این فساد جلو میرود تا یک روزی که مهیا بشود کشور برای این که در داخل خودش یک انفجار حاصل بشود از ایادی آنها . ما از این غافل نباید باشیم.»[2]
جریانی که تحت عنوان اصلاح طلب در انتخابات ریاست جمهوری دهم با دو کاندیدا حضور داشت و امید چندانی به پیروزی خویش نداشت، اهدافی ساختار شکنانه در سرداشت که در صورت پیروزی و عدم پیروزی دنبال نماید و تا با دست یابی به کرسی به مرحله اجرا درآورد اما، پس از آنکه با عدم اقبال عمومی مواجه گردید راهبرد اصلی خود را برهم زدن ثبات امنیتی و سیاسی و اجتماعی قرار داد. این جریان در راستای راهبرد خود به طراحی سناریوهای پیچیدهای روی آورد که نخستین آن پروژه ناامن سازی امنیتی کشور به بهانه تقلب در انتخابات بود و هدف آن بهره گیری از لایههای اجتماعی جهت تحمیل خواستههای خود به نظام اسلامی ترسیم شده بود.
دوم) فتنه داخلی
نظریه دوم از صاحب نظرانی است که وقایع تلخ 88 را فتنهای پیچیده و عمیق داخلی میدانند که حضور همه عناصر ضد انقلاب و حمایت هماهنگ غرب به پیچیدگی آ ن میافزود.
کسانی که حوادث پس از انتخابات را با مدل تحلیلی «فتنه» قابل انطباق میدانند برای استدلال نظر خویش، به وجوه مشترک شاخصههای فتنه 88 با فتنههای صدر اسلام بویژه فتنههای دوره امامت حضرت امیر (ع) استناد کرده و به مواردی نظیر؛ ریشه، شکل گیری، آثار و تبعات، اشاره میکنند. مهمترین موارد مشابهت میان فتنه 88 با فتنه دوره حضرت امیر(ع) عبارتند اند از:
1- نا شناخته بودن از روبرو
حضرت امیر(ع) فرمودند: فتنه زمانی که میآید از روبرو شناخته نمیشود، وقتی که تمام میشود از پشت سر شناخته میشود. وقتی میآید در ابتدای آن نمیفهمید که فتنه است چرا که همه چیز مرتب، قشنگ، درست و تئوریزه شده است. فرمودند که اینجا جای صبر و دقت است. آغاز فتنه از افرادی است که بر سر قدرت، ثروت و ریاست مسابقه میگذارند و چون سگان این مردار را از دندان یکدیگر میربایند و یکدیگر را میجوند و پس از مدتی پیروان از رهبران اعلام بیزاری و برائت میکنند و رهبرانشان از پیروانشان گلایه میکنند. هر یک تقصیر را برعهده دیگری میگذارد و چون دشمنان از یکدیگر جدا میشوند، هیچ یک مسئولیت آنچه کردند و مسئولیت فتنه را برعهده نمیگیرند و یکدیگر را با لعنت دیدار میکنند.[3]
منطبق با فرموده حضرت امیر (ع) حوادث پس از انتخابات که علی الظاهر تحت عنوان رقابتهای انتخاباتی آغاز گردید وقتی شروع شد کسی نمیتوانست از ظواهر آن مشخصات یک فتنه را بیابد اما به سرعت از قواعد معمولی و روندهای گذشته خارج گردید و با ائتلافهای عجیب و غریب روبرو شد. در جبههای که چپ مذهبی نام داشت تکنوکراتهای راست در خفا وارد عمل شدند و عهدی عمیق بستند. در میان کسانی که دم از خط امام میزدند سکولارهایی ضد اسلام سیاسی و اصیل مورد تاکید امام (ره) ورود پیدا کردند. در جمع کسانی که خود را اعتدالی و میانه رو معرفی میکردند سر و کله افراطیونی هنجارشکن پیدا شد. بهائیت هم از سوی دیگر به حمایت از یک کاندیدا برخاست. گروههای منحلهای چون دموکرات کردستان به صدور بیانیهای حمایت آمیز اقدام کردند. فردی که ادعای نخست وزیری امام را داشت وکیل مدافع اپوزیسیون نظام شد و در جلسات انتخاباتی خویش کرسیهای خاص را به آنها اختصاص داد. شعار قانونگرایی مطرح میساخت و بر رویهای خلاف قانون، کمیته صیانت از آراء را برای زیر سوال بردن مکانیزم انتخابات تشکیل میداد و با آمارهای دروغ طرف مقابل خود را دروغگو مینامید.
2- ابهام افکنی در حقیقت
از حضرت پیامبر اکرم (ص) منقول است که فتنه وقتی شکل میگیرد که حقیقت دچار ابهام شده باشد. چنانچه ایشان خطاب به حضرت امیر (ع) میفرمایند فتنه بر سر تاویل قرآن صورت میگیرد چون سران فتنه قرآن را قبول دارند اما آن را به نفع خودشان تاویل میکنند.
بنابراین برنامه ریزی برای ادعای تقلب در انتخابات که مدتها قبل از انجام انتخابات مطرح و بر اساس آن کمیته صیانت از آرا تشکیل گرفت، گواه این نکته است که برای آغاز فتنه نیاز به ابهام آفرینی در حقیقت کاملا محسوس بوده است. در واقع برای پاشیدن خاک بر چهره حقیقت دروغی به نام «تقلب» را ترویج کردند و ازهمین روی از آن به عنوان اسم رمز آشوب ذکر کردند که پایههای فتنه بر آن بناشده بود.
3- شبهه آفرینی
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: فتنه که میآید چند چیز نیز به دنبال آن میآید:اول تردید یعنی اینکه همه به شک میافتند. دوم اختلاف. سوم بیثباتی و تزلزل در ایمان. چهارم گم کردن دوست و دشمن و مخلوط شدن دوست و دشمن.[4]
4- تغییر در مطالبات مردم
یکی از نشانههای فتنه تغییر خواستهها و مطالبات مردم از مسائل اساسی به مسائل مادی و جزئی است. چنانچه در فتنهای که موسی (ع) پس از قیام علیه فرعون با آن مواجه گردید برخی خواستههای الهی و والای مردم را به سمت مطالبات مادی چون گرسنگی، تشنگی، درخواست میوه و غیره... تغییر دادند. رفاه طلبی، راحت طلبی و زیاده طلبی از جمله مطالبات غیر معقول دوران فتنهای بود که حضرت امیر(ع) با آن دسته و پنجه نرم میکرد. [5]
تبلیغات انتخاباتی نامزدهای اصلاح طلبان و بیانیه تحریک امیز آنها بیانگر طرح مطالبات انحرافی جهت بهره برداری سیاسی و جناحی از آنها میباشد.
5- تغییر تمرکز توجهات مردم از جبهه دشمن به مسائل داخلی
وقتی خوارج در نهروان اردو زدند درست زمانی بود که امیر مومنان علی (ع) نیروهای خود را برای جنگ با معاویه آماده میساخت. فشار خوارج و اقدامات آنها که با تبلیغات نفوذیهای معاویه هماهنگ شده بود سبب شد تا آن حضرت ناخواسته از جبهه اصلی به جبهه فرعی خوارج رو کرده و پس از آن نیز فرصت لشکر کشی به سوی شام را نیافت.
6- شخصیت محوری به جای ملاک محوری
امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه چند بار خطاب به مسلمانان فرمود که حق را با آدمها نسنجید، ملاکتان انسانها نباشد چرا که انسانها تغییر میکنند. همه در معرض فسادیم، هیچ کس خائن و فاسد به دنیا نیامده است، همه ما کم کم فاسد یا خائن میشویم. فردی که علی(ع) را ترور کرد کافر نبود جزء سربازان علی بود، مجاهدی رزمنده بود که سابقه فعالیت در جبهه داشت. شمر که سر حسین(ع) را برید مجاهد بود، رزمندهای بود که 35 سال قبل جزو افسران حضرت امیر(ع) بود اما دو دهه بعد در کربلا سر امام حسین (ع) را میبرد و شد جزو افسران یزید. همه ما در خطریم، هیچ کس نباید به سابقه خود تکیه و اعتماد کند؛ باید بدانیم که تا مرجع تقلید شویم در خطریم، ما مرجع تقلیدی داشتیم که میخواست علیه امام خمینی (ره) کودتا کند، مرجع تقلیدی که هم مقلد داشت و هم رساله. [6]
7- تعدد بازیگران پنهان و آشکار
از جمله وجوه مشترک همه فتنههای تجربه شده در تاریخ اسلام و کشورمان، بازیگری بازیگران پنهان و آشکار متعدد و دخالت جریانات و گروههای دخیل در فتنه میباشد. در حوادث ناگوار پس از انتخابات چندین جریان عمده و گروههای سیاسی عدیدهای تحت تاثیر آنها دخالت داشته اند که برخی از آنها عبارتند از:
1- جریانات خارج کشور (معاندین مسلح، سلطنت طلبان، مشروطه خواهان) 2- جریان اپوزیسیون مسلح داخل کشور 3- جریان اپوزیسیون برانداز داخل 4- جریان چپ مذهبی (دوم خرداد، اصلاحات) 5- جریان میانه (اعتدالیون) 6- جریان روشنفکری سکولار
آنچه در خصوص جریانات داخل کشور قابل ذکر میباشد نقطه الحاق جریان چپ سنتی؛ (مجمع روحانیون مبارز و گروههای اقماری آن) حزب اعتماد ملی و متحدین آن شامل حزب همبستگی و مردم سالاری از یک سو و جریان چپ افراطی؛ (حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و دفتر تحکیم وحدت) از سویی دیگر با جریان راست مدرن (حزب کارگزاران سازندگی) و جریانی که خود را میانه یا اعتدالی معرفی مینماید، در جلوگیری از پیروزی مجدد آقای احمدی نژاد میباشد. در این میان نقش گروههای اپوزیسیون؛ ملی مذهبیها، نهضت آزادی و گروههای ضد انقلاب منجمله حزب منحله دموکرات کردستان، سازمان چریکهای فدایی خلق و سایر گروههای مشروطه طلب، سلطنت طلب و جمهوری خواه را نباید نادیده انگاشت.
در زمان امام علی(ع) یکی از مواردی که خود حضرت آن را فتنه نامیدند، شورش جمل بود که منتهی به جنگ جمل شد و این جنگ، اولین جنگی بود که بر علی(ع) تحمیل شد. دشمنان حضرت علی(ع)
در جنگ جمل جزو خوشنامترین خوشسابقهترین افراد و اصحاب پیامبر(ص) بودند؛ کسانی که حضرت امیر(ع) میفرماید ما از کودکی و خردسالی با هم بزرگ شدیم و در جبههها همیشه همه در کنار هم بودیم.
طلحه و زبیر بارها در جهاد در خط مقدم بودند. شخص دیگر کیست؟ عایشه؛ امالمؤمنین و همسر پیامبر(ص). عایشه جزو نزدیکترین افراد به پیامبر(ص) بود.عثمان خلیفه سوم کشته و پس از آن شورش شروع میشود. این شورش به حدی است که سه روز جنازه خلیفه روی زمین میماند و هیچ کس حاضر نمیشود که او را دفن کند؛ یعنی فضای مدینه اینگونه بود. میدانید که جنازه عثمان، خلیفه سوم را در نیمه شب و بعد از سه روز آنهم با وساطت امیرالمؤمنین(ع) برای دفن بردند. ابتدا مردم مدینه نگذاشتند که او در قبرستان مسلمانان دفن شود و به همین خاطر عثمان را در مقبره و باغ یک کسی دفن و بعد روی آن دیوار خراب کردند تا کسی نبش قبر نکند که بعدها همانجا جزو قبرستان بقیع شد.
لذا خود حضرت در نهجالبلاغه، شورش طلحه و زبیر را فتنه نامیدند و از مردم خواستند که آن را سرکوب کنند و طی نامهای به مردم کوفه نوشتند که دیگ آشوب به جوش آمده و فتنه آغاز شده است؛ همه به سوی رهبر خود بشتابید و در جهاد علیه فتنه شتاب کنید که تأخیر خطرناک است.
در این رابطه برخی از گروههای مخالف نظام را میتوان مصداق بارز قاسطین نامید. جریانها و گروههایی که علاوه بر باورهای سست و التقاطی در خصوص انقلاب، از ابتدا دارای حسادت و کینه نسبت به امام عظیم الشان راحل بودند و همانند جریان قاسطین و حزب طلقاء، تزویر و نیرنگ همواره در قول و عمل آنان نمایان بوده است.[7]
"تجدید نظر طلبان سکولار " و "تکنو کراتهای لیبرال " و همچنین "افراد قدرت طلب " را نیز باید مصداق مبرهن ناکثین دانست که از چهار عنصر "وجاهت "، "ثروت "، "قدرت " و "سیاست "، برخوردار هستند. برآیند رفتار این نحله از جریان نفاق جدید باعث گردیده که بعضاً نظام و جامعه با چالشهای "حقانیت و مشروعیت "، "غوغاسالاری و جنجال آفرینی " و همچنین "فتنههای خطرناک " مواجه شود که فتنه مخملین اخیر یکی از آن موارد میباشد. در این میان نکته بسیار جالب توجه آن است که جریانهای مذکور، داعیه دار اصلاح طلبی نیز بوده اند.
از سوی دیگر چنانچه بخواهیم براساس تحلیل تاریخی و تطبیقی، انقلاب اسلامی را در دو برهه دوران تنزیل و تأویل تحلیل نمائیم، میبایست تصریح کرد که نظام اسلامی و جامعه دینی تاکنون با هر سه دسته از منافقین مواجه شده است. در دوران استقرار یا به تعبیر دیگر تنزیل و شکل گیری نظام اسلامی، جامعه با منافقین دسته اول و دسته سوم (شبیه دوران تنزیل در صدر اسلام) مواجه گردید.
در این تحلیل تاریخی وتطبیقی، چنانچه دوران پس از رحلت امام عظیم الشان راحل را دوران استمرار و یا به عبارت دیگر برهه "تأویل نظام اسلامی" و مبارزه برای چگونگی پیاده سازی اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی بدانیم، آنگاه و همانطور که منافقین دسته دوم و نحلههای آن در دوران تأویل در صدر اسلام شکل گرفتند، در این برهه نیز براساس قوانین و سنتهای الهی حاکم بر تاریخ، میبایست شاهد ظهور و بروز منافقین دسته دوم (نفاق جدید) باشیم که البته این چنین نیز شد.
ظهور قاسطین (گروههای مخالف و معاند نظام) و ناکثین (تجدید نظر طلبان سکولار، تکنوکراتهای لیبرال و همچنین برخی افراد قدرت طلب) و ائتلاف آنان در فتنه مخملین پس از انتخابات، مؤید تغییر ناپذیری سنتهای الهی و ضرورت عبرت آموزی از تاریخ است.
8- ریشههای مشترک و یکسانی که در پیدایش فتنه دیده میشوند
ریشهها و عللی که در فتنه 88 با فتنههای صدر اسلام مشابه به نظر میرسند عبارتند از:
دنیا طلبی، دنیا گرایی: در خصوص نقش دنیا طلبی و دنیا گرایی در ایجاد فتنه خداوند سبحان خطاب به موسی (ع) فرمود: «وعلم ان کل فتنه بدوها حب الدنیا» آگاه باش که آغاز هر فتنه دوستی دنیا است.[8]
خواهشهای نفسانی: حضرت علی علیه السلام در مذمت دنیا گرایی و پیروی از هوای نفس میفرمایند: «و ان اخوف ما اخاف علیکم اتباع الهوی و طول الامل ...» ای مردم دو چیز است من از آن سخت بر شما بیمناک ام یکی پیروی از هوای نفس و دیگری طول آرزو و حال آن که در جهان هستید از آن به اندازهای که فردا بتوانید خود را حفظ کنید خوشه برگیرید. [9]
یکی از علائم شاخص در جریان شکل گیری فتنه پس از انتخابات، پیروی سران فتنه از خواهشهای نفسانی و قدرت طلبی انها بود که مانع تمکین به نتیجه رای گیری و خواست ملت و بالاتر از آن پذیرش قانون و توصیههای مقام ولایت گردید.
عدم خلوص اعتقادی «التقاط»: عدم خلوص اعتقادی و فکری «التقاط» یکی از نشانههای فتنه گران است که خداوند برای زدودن این گونه ناخالصیها در جامعه اسلامی، خداوند دو بار در قرآن کریم امر به مبارزه با آنها را صادر فرموده است. چنانچه در سورههای بقره و انفال آمده است: «و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین لله» و مبارزه کنید با آنها تا این که فتنه نباشد و دین تماما برای خدا باشد.[10]
خودرأیی و خودخواهی: امام علی(ع) در خطبه 50 نهجالبلاغه در خصوص اینکه فتنه چگونه شروع میشود صحبت میکنند و میفرمایند که شروع فتنه از دو جاست:
یک بعد نفسانی دارد یعنی خودخواهی؛ افرادی پیدا میشوند که خود محورند، دیکتاتورند، منفعت طلبند و فقط دنبال قدرت و پیروزی خودشان هستند.
دوم اینکه شروع فتنه از بدعت نظری در مفاهیم است؛ یعنی تغییر دادن اصول یا تحریف آن.
بدعت گذاری: امیر مومنان در خصوص منشا فتنه و پیروی از خواهشهای نفسانی در شکل گیری فتنه در جملات زیبایی میفرماید: انماء بدء الفتن اهواء تتبع و احکام تبتدع، یخالف فیها کتاب الله ... آگاه باشید که منشا فتنهها پیروی از خواهش نفس است و احکامیکه بر خلاف شرع ابداع میشوند در حالی که کتاب خدا با این بدعتها مخالف است.[11]
از آن بزرگوار منقول است «قد خاضوا بحار الفتن و خذوا بالبدع دون السنن»[12] هر اینه در دریای فتنه غرق شدند کسانی که به بدعتها بدون سنتها تمسک کردند.
بدعت گذاران نه تنها خود دچار فتنه میشوند بلکه با کار خود دیگران را نیز به اشتباه میاندازند و چون معمولا بدعتها از سوی خواص و نخبگان صورت میگیرد با واکنش عدهای دیکر از خواص مواجه میگردد که علاوه بر ایجاد شکاف و اختلاف سبب بروز شبهه در میان عوام میشود.
بدعتی که سران فتنه با سرکشی در برابر قانون بنیان نهادند و شعار تقلب و دروغگویی سرودند نه تنها افراد مورد نظر خویش را به مسیر غلطی که میخواستند منحرف کردند بلکه ناخواسته باعث ظهور تردیدهایی در جامعه بویژه اذهان جوانان گردیدند که نسبت به انتخاباتی که خود آنها برنده آن بودند نیز تردید ایجاد کرده و کار خود در اینده را نیز با ایجاد سوالهای مشابه با مشکل مواجه ساختند.
9- شیوهها مشترکی که معمولا در فتنه بکار میروند
بسیاری از شیوههایی که در فتنه 88 بکارگیری شد با روش فتنه گران صدر اسلام شباهت زیادی داشت. برخی از این شیوهها عبارتند از:
استفاده از مقدسات و چهرهای مقبول: فتنه گران برای رسیدن به مقصود خویش سعی میکنند تا سخنان خود را از زبان چهرههای موجه و مقدس به گوش مردم برسانند. به همین منظور اطلاعات غلطی را از طریق افراد با نفوذ به شخصیتهای مورد نظر رسانیده و سپس در انتظار واکنش آنها میمانند و به محض شنیدن موضع آنها، نسبت به انتشار اینگونه مطالب در سطح وسیع اقدام میکنند.[13]
در جریان وقایع اخیر کشورمان، سران فتنه از این شیوه به صورت مکرر بهره گرفتند و در موارد متعددی مشاهده شد برخی از اظهارات چهرههای شاخص نظام بطور گسترده در رسانههای داخل و خارج منعکس میگردید و هنگامی که علت این نوع مواضع مورد پرسش دوستان و اطرافیان قرار میگرفت آنها به اطلاعاتی که از افراد مورد اعتماد خویش کسب کرده بودند، استناد مینمودند.
عدم تمکین به ولایت: همانگونه که ولایت پذیری از نشانههای ایمان و اخلاص میباشد ولایت گریزی و عدم تمکین به ولایت نیز از علائم منافقان میباشد که ناشی از نفاق و خود بزرگ بینی آنهاست. ولایت ستیزی فتنه گران گاهی به حدی بوده که حتی بر پیامبر اکرم (ص) اشکال میکردند و ایشان را به بی عدالتی متهم مینمودند. منافقین اگر دم از ولایت هم بزنند کاملا ظاهری است یعنی شعار ولایت میدهند اما ولایت مدار نیستند. لذا هرگز در عمل نظرات ولی امر را بر نظر خویش ترجیح نمیدهند.[14]
لذا مشکل اصلی اصلاح طلبان را باید در عدم التزام عملی به ولایت جستجو کرد که به طور علنی و رسمی پس از فرمایشات مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعه 29 خرداد به نمایش درآمد و این همان میوه ممنوعهای بود که سران فتنه خوردند و از آخرین دور بر گردان این جاده یک طرفه عبور کردند.
بهره گیری از شعارهای جذاب: یکی دیگر از شگردهای فتنه گران برای غبارآلود کردن فضای جامعه استفاده از شعارهای خوب و جذاب و گمراه کننده میباشد آنها بدین وسیله میخواهند اهداف پلید و نادرست خود را درپشت شعارهای جذاب و الفاظ چند پهلو پنهان کنند و چنین وانمود کنند که خواهان امنیت، آرامش مردم و اصلاح امور در جامعه اند.
بهره برداری از رنگ سبز از جمله موارد بارز و آشکار این شیوه در جریان فتنه پس از انتخابات بود. چرا که تجربه کودتاهای مخملی در دیگر کشورها نشان داده بود که اگر بتوانند از چیزی به عنوان نماد استفاده کنند در ایجاد همبستگی، همراهی، همسویی و بسیج هواداران بسیار موثر خواهد بود. موسوی که از انتخابات سال 76 مطلع بود و به خاطر داشت که سیادت خاتمی تا چه میزان به ارای وی کمک کرد، به این موضوع روی آورد و با انداختن شال سبز رنگ بر گردن در مجالس و محافل حضور پیدا میکرد تا رنگ سبز را به عنوان نماد تبلیغات خود معرفی کند و جابیندازد.[15]
تحریک احساسات مردم: همه فتنه گران سعی میکنند تا با بهره گیری از احساسات و عواطف مردم، اقدام به تحریک مردم به هر وسیله و روش ممکن اقدام نمایند. در این ارتباط یکی از شگردهای معمول فتنه گران کشتن و قتل افراد سرشناس و متعلق به سران فتنه میباشد چنانچه قتل عثمان در فتنه صدر اسلام جهت بسیج مردمی علیه امام علی (ع) مشهور است.
نقشه ترور بسیاری از سران فتنه و وابستگان به آنها نظیر سید محمدخاتمی در جریان وقایع پس از انتخابات و تلاش وسیع جهت کشتار نیروهای به اصطلاح معترض و هوادار میر حسین و همچنین ترور خواهرزاده ایشان از جمله اقداماتی میباشد که در این راستا قابل ارزیابی است.
اختلاف افکنی: یکی از شگردهای ثابت و مرسوم فتنه انگیزان ایجاد دو دستگی و تفرقه افکنی در بین صفوف متحدد مردم و خواص و نخبگان میباشد که با پوشش مسائل سیاسی، جناحی، قومی، نژادی و مذهبی صورت میگیرد. امیرالمومنین علی (ع) پس از فتنه حکمیت که در نتیجه جنگ صفین به ایشان تحمیل گردید تفرقه و اختلاف در آرای مردم را عامل بروزفتنه معرفی کرده و فرمودند: در تفرقه و اختلاف راه فتنه هموار میگردد.[16]
شبهه آفرینی: امام علی(ع) در تعریف شبهه میفرماید: «شبهه را از این جهت شبهه نامیده اند که باطنی باطل و ظاهری شبیه حق دارد»
شبهه افکنی و ایجاد شبهه در ذهن مردم به جهت پوشاندن لباس حق بر مقاصد باطل خویش همواره از گذشتههای دور در دستور کار فتنه گران بوده است. چنانچه حضرت علی (ع) رابطه میان شبهه وفتنه را بسیار عمیق میداند و میفرماید: «احذروا الشبهه؛ فانها وضعت للفتنه» از شبهه دوری کنید زیرا که شبهه به قصد فتنه ساخته میشود.[17]
شبهه آفرینی در فتنه پس از انتخابات از همان موقعی شروع شد که تقلب به عنوان اسم رمز آشوب تعیین شد و هنوز انتخابات به پایان نرسیده سایتهای نوروز، قلم نیوز، اصلاحات، امروز، سلام نیوز، جمهوریت و... مدعی شدند نامزد آنها در 21 استان به برتری دست یافته است. شعارهای «اگه تقلب بشه ایران قیامت میشه» در کنار ادعای همسر موسوی مبنی بر اینکه «در صورت پیروزی احمدی نژاد تقلب اثبات میشود» مفهوم مییافت.[18]
پوشاندن باطل با ظاهر حق: درآمیختن حق و باطل با یکدیگر از شیوههای کسانی است که قصد ایجاد فتنه دارند چراکه به تعبیر امام علی(ع) اگر باطل با حق آمیخته نمیشد و حق جویان آن را میشناختند دشمن مجال طعنه زدن به آن را نمیداشت لیکن اندکی از حق و اندکی از باطل را میگیرند و با هم میآمیزند در این هنگام شیطان فرصت مییابد تا بر دوستانش مسلط گردد و کسانی که لطف خدا از پیش شامل حالشان شده است نجات مییابند. [19]
موسوی با مصاحبه پیش هنگام و قبل اتمام شمارش آرا خودش را پیروز انتخابات معرفی کرد تا حقیقت بیشتر در ابهام فرو رود. با آمیخته شدن حق و باطل بسیاری راه گم کردند و حقیقتا فتنهای عظیم چنان دامان کشور را گرفت که امر بر برخی خواص اهل حق هم مشتبه شد و بسیاری از این آزمون سخت سرافکنده بیرون آمدند.
10- آثار و پیامدهای مشترک
یکی دیگر از وجوه تشابه فتنه 88 با فتنههای گذشته، مشابهت در آثار و عواقب سوء آن میباشد که بعضی از موارد آن اشاره میگردد:
سودجویی مخالفان: برنده اصلی فتنه گری و فتنه افکنی بطور حتم مخالفان و دشمنان اسلام و انقلاب میباشند که بیش از بازیگران آشکار نیز نفع میبرند. این اصل در فتنههای گوناگون تاریخ صدر اسلام و تاریخ معاصر کشورمان به اثبات رسیده است. همانگونه که در فتنه خوارج، حکومت شام و به تبع آن حکومتهای روم و یهود و نصاری بیشترین بهره را بردند و از شمشیر عدالت علوی در امان ماندند و در فتنه کربلا تکرار گردید.
در تاریخ مشروطه نیز روس و انگلیس بیشترین سود را از اعدام مرحوم فضل الله نوری بردند و حکومت وابسته و مزدور پهلوی را بنا نهادند. این رویه در جریان فتنه اخیر نیز ادامه یافت و دشمنان و معاندان نظام اسلامی به رغم ناکامی از دستیابی به هدف، بهرههای فراوان بردند.
مخدوش شدن اصول و ارزشها: کم رنگ شدن هنجارهای اجتماعی و ارزشهای دینی و انقلابی یکی دیگر از تبعات سوء مترتب بر فتنه میباشد که در پرتو شبهه افکنی در باورهای مذهبی و ایجاد تردید در اعتماد ملی به وجود میآید. مولای متقیان علی بن ابی طالب در خصوص آثار منفی فتنه میفرماید: «پس از من میاید که چیزی از حق پنهان تر نباشد و از باطل آشکار تر و از دروغ بستن بر خدا و رسول او بیشتر و نزد مردم آن زمان کالایی زیانمند تر قرآن نیست اگر آن را چنانچه باید بخوانند.»[20]
ازهمین رو در روند ماجراهای ناگوار 88 مشاهده شد که شعارهای به اصطلاح موج سبزیها از پوشش سیاسی خود خارج گردید و بسرعت تغییر ارزشهای انقلاب و آرمانهای امام (ره) در دستور کار قرار گرفت. در روز قدس نغمه شوم «نه غزه و نه لبنان » سر دادند و در 13 آبان به سراغ اصل اسلامیت نظام رفته و از «جمهوری ایرانی در مقابل جمهوری اسلامی» سخن به میان آوردند.
به مناسبت سالگرد تاسیس بسیج مستضعفین بر این شجره طیبه تاختند و البته راه دیگری نیز نداشتند چرا که آنرا مانع تحقق اهداف خود میدید و صد البته موانع دیگری چون اصل مترقی ولایت فقیه و رهبری بیدار امت اسلام نیز در مسیر آنها وجود داشت که حاصل یک عمر زحمات و خون دلهای امام راحل(ره) بود.
سازماندهی شدن فتنه: از جمله پیامدهای بروز فتنه در جوامع مسلمان نشین پیدایش فتنههای سازماندهی شده در قالب تشکلهای اجتماعی منظم و منسجم و این اثر به دنبال همفکری و هماهنگی میان عناصر داخلی و خارجی فتنه پدید میآید. اعلام موجودیت گروهها و تشکلهای برآمده از فضای فتنه که معمولا با تدوین مانیفستهای افراطی صورت میگیرد یکی از پیامدهای منفی بروز فتنه میباشد که به منظور تداوم حرکتهای انحرافی طراحی میگردد.
جنبش سبز، جبهه سبز امید، موج سبز، اتاق فکر جنبش سبز و گروه تندر از جمله تشکلهایی بودند که در جریان فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری جهت سازماندهی فتنه تاسیس و اعلام وجود کردند.
آسیب دیدن اعتماد مردم به مسئولان: یکی از بزرگترین خسارتهایی که در نتیجه فتنه پس از انتخابات به کشورمان وارد گردید کاهش اعتماد عمومی به عنوان اصلی ترین سرمایه اجتماعی ارزیابی میگردد. این درحالیست که از منظر اکثر جامعه شناسان «انسجام اجتماعی» یکی از مولفههای اصلی «سرمایه اجتماعی» میباشد و در کنار اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی، تاثیر مثبت زیادی در افزایش سرمایه اجتماعی دارد.
اما متاسفانه این سرمایه ارزشمند بر اثر برخی منفعت طلبیهای اقتصادی، امراض نفسانی، برداشتهای سوء سیاسی و عدم پای بندی به میثاق ملی در فتنه اخیر در معرض حراج قرار گرفت. بر همین اساس رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع مردم شهر هزار سنگر آمل تاکید فرمودند:
«امروز مهمترین وظیفه آحاد مردم حضور در صحنه دفاع از انقلاب و اعتماد به مسئولان است و اصلی ترین وظیفه مسئولان تلاش بی وقفه برای کار و خدمت به مردم و پیشبرد امور کشور است.»[21]
تفرقه و اختلاف در صفوف ملت: از عوارض همه فتنهها تشدید شکافهای اجتماعی، اختلاف میان مردم و مسئولان، تفرقه و دو دستگی میان خواص و نخبگان میباشد چراکه این عارضه خود یکی از اهداف فتنه جویان میباشد. چنانچه رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از گذشت هشت ماه از آغاز فتنه در کشورمان در 19 بهمن ماه بر این هدف فتنه جویان که میخواستند مردم را در رودر روی هم قرار دهند اشاره فرمودند.[22]
البته فتنه 88 پیامدهای منفی بسیار دیگری نیز داشت که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- زیر سوال رفتن مشروعیت انتخابات - تعرض به جمهوریت نظام، میثاق ملت (قانون اساسی)، ناموس کشور (آراء مردم) و رکن رکین نظام اسلامی (ولایت فقیه) - آشوبهای خیابانی - جری شدن معارضان و معاندان نظام - کاهش اعتماد عمومی و انسجام و وحدت ملی - مورد هجمه قرار گرفتن شعارها و آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی و حضرت امام (ره) - اهانت به مقدسات ملت مسلمان و انقلابی ایران از جمله اصل ولایت فقیه، اسلامیت نظام، تصویر امام، حرمت عاشورا، ساحت قرآن، قداست عزاداری ابا عبدالله، حریم نماز جماعت و ... - قربانی شدن امنیت ملی و مصالح عمومی - بازیچه واقع شدن حیثیت و اعتبار بین المللی نظام اسلامی – هدر رفتن بخشی از ظرفیت ملی، توان اجرایی کشور، بودجه بیت المال و امکانات عمومی کشور که به جای بهره برداری در مسیر رشد و توسعه کشور، مصروف مسائل حاشیهای گردید.
ج) فتنه رنگی یا فتنه سبز که در واقع از هر دو رهیافت بشکل تلفیقی استفاده میشود.
سومین نظر مربوط به کسانی است که این دو نظریه را با هم جمع کرده و به مفهوم جدیدی تخت عنوان «فتنه رنگی» رسیدهاند که در مورد اتفاقات 88 بشکل فتنه سبز بروز و ظهور پیدا کرده است. استدلال صاحبان این نظریه معتقدند انقلاب رنگی یا کودتا در کشورهای دمکراتیک بخاطر مردمی بودن حکومت ناممکن میباشند لذا به فتنه گری روی آورده و خود را در پس چهرههای داخلی چنان پنهان میسازند که آنها گمان نمیکنند بازیچه شدهاند و هنگامی از خواب بیدار میشوند که دیگر دیر شده است.
این افراد در استنادات خود به همه شاخصههای فتنه که ذکر شد و وجوه جنگ نرم و انقلاب رنگی روی کرده و اضافه میکنند آنچه در فتنه 88 به عنوان نقطه تمایز دیده میشود این است که فتنهای داخلی با برنامه ریزی از بیرون صورت میپذیرد اما نه طراحان حاضرند در صحنه ظاهر آشکار شده و نه عوامل داخلی میپذیرند که مهره شدهاند. آنچه بر غامض شدن صحنه کمک میکند حضور خواص و نخبگانی است که از درک حقیقت عاجز شده و در جایی قرار گرفته اند که بسیاری دیگر را نیز به خطا وا میدارند.