به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران" بحران کرونا ویروس دنیا را برای همیشه تغییر خواهد داد. همهگیری ویروس کرونا همانند فروپاشی دیوار برلین یا ورشکستگی بانک برادران لمان دنیا را درهم میشکند و پیامدهای گسترده آن را اکنون میتوانیم صرفاً تصور کنیم. اما یک مسئله قطعی و مسلم است: این بیماری همانگونه که افراد را از پا درآورده، بازارها را مختل نموده و کفایت (یا بیکفایتی) دولتها را نمایان ساخته است، قدرت سیاسی و اقتصادی را نیز برای همیشه دستخوش دگرگونی خواهد کرد، آنهم به گونهای که صرفاً بعدها نمایان خواهد شد. جهت درک و شناخت تغییرات ناشی از این بحران، فارین پالیسی از ۱۲ اندیشمند و نظریهپرداز برجسته اندیشکدههای بینالمللی خواست تا پیشبینیهای خود در خصوص نظم جهانی در دوران پساکرونا را ارائه دهند.
خوانندگان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید پایگاه عدالت خواهان ایران نیست.
استیون والت
دنیایی کمتر بازتر، کمتر شکوفا، و کمتر آزاد
استیون والت استاد روابط بینالملل دانشگاه هاروارد
همهگیری موجب تقویت دولت و ملیگرایی میشود. دولتها همگی تدابیر اضطراری در راستای مهار بحران اتخاذ خواهند کرد و بسیاری از آنها پس از پایان بحران تمایلی ندارند از اختیارات جدید خود صرفنظر کنند. بیماری کووید-۱۹ همچنین تغییر در وضعیت قدرت و نفوذ را از غرب تا شرق شتاب خواهد بخشید. کره جنوبی و سنگاپور به بهترین نحو واکنش نشان دادهاند و چین نیز علیرغم اشتباهات اولیه واکنش خوبی از خود نشان داده است. واکنش در اروپا و آمریکا به نسبت کند و بیبرنامه بوده و به وجهه غرب لطمه زده است.
آنچه تغییر نخواهد کرد ماهیت اصولاً متناقض سیاستورزی در دنیاست. مصائب پیشین به رقابت میان قدرتهای بزرگ پایان ندادند و عصر جدیدی از همکاریهای جهانی را رقم نزدند. مصائب پیشین ــ از جمله همهگیری آنفلوانزا طی سالهای ۱۹۱۸ و ۱۹۱۹ ــ به رقابت میان قدرتهای بزرگ پایان ندادند و عصر جدیدی از همکاریهای جهانی را رقم نزدند. کووید-۱۹ نیز چنین پیامدی را رقم نخواهد زد. ما شاهد فاصلهگیری بیشتر از فرآیند جهانیشدن خواهیم بود، زیرا شهروندان در راستای مراقبت از خویش نگاهشان به دولتهای ملی خواهد بود و دولتها و شرکتها به دنبال کاستن از آسیبپذیریهای آتی خواهند بود.
کوتاه کلام اینکه، کووید-۱۹ دنیایی کمتر بازتر، کمتر شکوفا، و کمتر آزاد را به وجود خواهد آورد. دنیا قرار نبود اینگونه باشد. اما ترکیب یک ویروس مرگبار، برنامهریزی ناکافی، و رهبری بیکفایت موجب شده بشریت در یک مسیر جدید و بیمناک قرار گیرد.
پایان جهانیشدن آنگونه که میشناختیم
رابین نیبلت مدیر و مسئول اجرایی ارشد اندیشکده چتمهاوس انگلیس
همهگیری ویروس کرونا ممکن است همانند پر کاهی که کمر شتر را میشکند، کمر جهانیشدن اقتصادی را بشکند. قدرت اقتصادی و نظامی فزاینده چین به یک عزم و اراده فراحزبی در آمریکا برای اینکه دست چین را از فناوریهای پیشرفته و داراییهای فکری نشئتگرفته از آمریکا کوتاه کند و متحدان را نیز به تبعیت از این امر وادار سازند، دامن زده است. افزایش فشارهای عمومی و سیاسی جهت تحقق اهداف مرتبط با کاهش تولید کربن پیشاپیش موجب شده تا وابستگی بسیاری از شرکتها به زنجیرههای تأمین دوردست زیر سؤال برود. اکنون، بیماری کووید-۱۹ دولتها، شرکتها، و جوامع را وادار میسازد تا توانایی خود جهت مواجهه با دورههای طولانی مدت خودانزوایی اقتصادی را تقویت کنند.
احتمال آن بسیار کم است که دنیا به ایده جهانیشدن توأم با منفعت متقابل که دورانِ اوایل قرن بیست و یکم را رقم زد، بازشود. در نبود هرگونه مشوق و انگیزه جهت حراست از دستاوردهای مشترک ناشی از یکپارچهسازی اقتصادی جهان، ساختار حاکمیت اقتصادی جهان که در قرن بیستم شکل گرفت به سرعت تحلیل خواهد رفت. سپس رهبران سیاسی نیازمند خودفرمانی بسیار زیادی هستند تا بتوانند همکاریهای بینالمللی را تداوم بخشند و به سمت رقابت ایدئولوژیکی آشکار سوق پیدا نکنند. رهبران میتوانند با اثبات توانایی مهار بحران کووید-۱۹ نزد شهروندان خود، مقداری سرمایه سیاسی برای خود دستوپا کنند. اما رهبرانی که موفق به این کار نشوند دیگران را مقصر ناکامی خود معرفی خواهند کرد.
جهانیشدن با محوریت چین
کیشور محبوبانی عضو برجسته مؤسسه مطالعات آسیای دانشگاه ملی سنگاپور و مؤلف کتاب «آیا چین پیروز شده است؟ چالشی که چین متوجه برتری آمریکا میکند»
همهگیری بیماری کووید-۱۹ جهتگیری اقتصادی جهان را دستخوش تغییرات اساسی نخواهد کرد. این امر صرفاً تغییری که پیشاپیش آغاز شده را شتاب خواهد بخشید. این تغییر عبارت است از فاصلهگیری از جهانیشدن آمریکامحور و حرکت به سمت جهانیشدن چینمحور.
چرا این روند تداوم خواهد یافت؟ مردم آمریکا نسبت به جهانیشدن و تجارت بینالمللی بیاعتقاد شدهاند. توافقات تجارت آزاد امری مذموم و مسموم هستند، فرقی نمیکند دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا در آنها دخیل باشد یا نباشد. برعکس، چین هنوز اعتقاد خود را از دست نداده است. چرا؟ این امر دلایل تاریخی عمیقتری دارد. رهبران چین اکنون به خوبی میدانند که یک قرن تحقیر کشورشان بین سالهای ۱۸۴۲ تا ۱۹۴۹ حاصل بیخیالی چین و تلاشهای بیهوده رهبران این کشور جهت انزواگزینی و دوری از دنیا بوده است. برعکس، رستاخیز اقتصادی چین طی چند دهه گذشته حاصل تعامل با دنیا بوده است. مردم چین همچنین بطور گسترده به فرهنگ خود اعتماد پیدا کردهاند. آنها معتقدند که هرجایی میتوانند رقابت کنند.
متعاقباً، همانگونه که در کتاب جدید خود با عنوان «چرا چین پیروز شده است؟» استناد کردهام، آمریکا دو گزینه پیش روی خود دارد. اگر هدف اصلی حفظ برتری جهانی باشد، این کشور باید به لحاظ سیاسی و اقتصاد دست به یک رقابت ژئوپلیتیکی حاصل جمع صفر با چین بزند. با این حال، اگر هدف آمریکا ارتقای رفاه مردم کشورش باشد ــ مردمی که شرایط اجتماعیشان رو به وخامت گذاشته است ــ در آن صورت باید با چین همکاری کند. عقل سلیم میگوید همکاری گزینه بهتری است. با این حال، با توجه به فضای سیاسی مسموم حاکم در آمریکا در خصوص چین، عقل سلیم شاید فائق نیاید.
دموکراسیها از لاک خود بیرون میآیند
جان ایکنبری
بحران در کوتاه مدت به جناحهای مختلف در بحث بر سر راهبرد بزرگ غرب جان تازه خواهد بخشید. ملیگرایان و مخالفان جهانیشدن، طرفداران ستیز با چین، و حتی بینالمللیگرایان لیبرال همگی شواهد و قرائنی دال بر فوریت دیدگاههایشان پیدا خواهند کرد. با توجه به صدمه اقتصادی و فروپاشی اجتماعی که در شرف رخ دادن است، به سختی میتوان چیزی جز گرایش قویتر به سمت ملیگرایی، رقابت میان قدرتهای بزرگ، گسست راهبردی، و امثال اینها را شاهد بود.
درست همانند دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰، یک جریان متقابل ممکن است به آهستگی شکل گیرد. این جریان متقابل نوعی بینالمللیگرایی سرسختانه است مشابه همانی که فرانکلین روزولت و چند دولتمرد دیگر قبل از جنگ و در طول جنگ از آن سخن میگفتند. فروپاشی اقتصاد جهان در دهه ۱۹۳۰ نشان داد که جوامع امروزیِ به هم پیوسته از چه ماهیتی برخوردارند و چگونه در برابر آنچه روزولت همهگیری مینامید، آسیبپذیر هستند. آمریکا نیروهای عمیق ــ و دکتر جکیل و مستر هایدِ ــ مدرنیته را تهدیدی بزرگتر از دیگر قدرتهای بزرگ میدانست. آنچه روزولت و دیگر بینالمللیگرایان در ذهن داشتند یک نظم دوران پساجنگ بود که یک سیستم باز توأم با اشکال جدید محافظت و توانایی مدیریت وابستگی متقابل را به وجود میآورد. آمریکا صرفاً نمیتوانست در داخل مرزهایش پنهان شود، اما فعالیت در درون یک نظم باز در دوران پساجنگ مستلزم آن بود که بستر جهانی جهت همکاریهای چندجانبه فراهم شود.
بنابراین، آمریکا و دیگر دموکراسیهای غربی شاید ترتیب یکسانی از واکنشهای نشئتگرفته از احساس آسیبپذیری را تجربه کنند؛ واکنش در این زمینه شاید در وهله اول ملیگرایانهتر باشد، اما در بلندمدت دموکراسیها از لاک خود بیرون میآیند تا نوع جدیدی از بینالمللیگرایی عملگرایانه و حمایتی را رقم بزنند.
سود کمتر، اما ثبات بیشتر
شانون اونیل
بیماری کووید-۱۹ به مبانی پایه تولید جهانی لطمه میزند. شرکتها اکنون در خصوص زنجیرههای تأمین چندمرحلهای و چندکشوری که امروزه بر بخش تولید مسلط هستند، تجدیدنظر کرده و از گستره آنها میکاهند. زنجیرههای تأمین جهانی قبلاً به لحاظ اقتصادی و سیاسی به باد انتقاد گرفته شدهاند. این امر به لحاظ اقتصادی به خاطر افزایش هزینههای نیروی کار در چین، جنگ تجاری دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا، و پیشرفتها در حوزه روباتیک، اتوماسیون، و چاپگرهای سهبعدی و به لحاظ سیاسی به خاطر از دست رفتن استنباطی و واقعی مشاغل به ویژه در اقتصادهای تکامل یافته صورت گرفته است. کووید-۱۹ اکنون دیگر بسیاری از پیوندها را گسسته است: تعطیلی کارخانهها در مناطق متأثر از بیماری موجب شده تا دیگر تولیدکنندگان ــ و همچنین بیمارستانها، داروخانهها، سوپرمارکتها، و خردهفروشیها ــ موجودی و محصولاتشان ته بکشد.
در آنسوی همهگیری، شرکتهای بیشتری در خصوص منشأ منابع تأمینیشان پرسوجو خواهند کرد و کیفیت را فدای کمیت خواهند کرد. دولتها نیز مداخله خواهند کرد و آنچه صنایع راهبردی میپندارند را مجبور خواهند کرد تا طرحها و ذخایر پشتیبان در داخل تهیه کنند. سودآوری کاهش خواهد یافت، اما ثبات در حوزه تأمین افزایش پیدا میکند.
همهگیری میتواند همسو با یک هدف مفید و سودمند باشد
شیوشانکار منون عضو برجسته اندیشکده بروکینگز و مشاور امنیت ملی سابق مانموهان سینگ نخستوزیر هند
هنوز روزهای اول را سپری میکنیم، اما سه چیز به نظر واضح و روشن است. اولاً اینکه، همهگیری ویروس کرونا عرصه سیاستورزی را چه در درون کشورها و چه در میان آنها دستخوش تغییر خواهد کرد. جوامع ــ حتی اختیارگرایان ــ به توان و قدرت دولتها متوسل شدهاند. موفقیت نسبی دولتها در غلبه بر همهگیری و تأثیرات اقتصادی آن موجب میشود مسائل امنیتی و دوقطبیهای موجود در درون جوامع تشدید شوند یا تحلیل بروند. در هر صورت، دولتها جایگاه خود را احیا نمودهاند. تجربه تا به اینجای کار نشان میدهد که سلطهگرایان یا پوپولیستها نیز در زمینه مواجهه با همهگیری عملکرد بهتری ندارند. کشورهایی نظیر کره جنوبی و تایوان که واکنش زودهنگام و موفقی از خود نشان دادهاند جزو دموکراسیها بودهاند ــ نه کشورهایی که توسط رهبران پوپولیست یا خودکامه اداره میشوند. ثانیاً، دنیای به هم پیوسته هنوز به آخر خط نرسیده است. همهگیری خود دلیلی دال بر وابستگی متقابل ما به یکدیگر است. اما در همه حوزههای سیاسی پیشاپیش گرایش به سمت درون، تلاش جهت خودمختاری، و در دست گرفتن سرنوشت خویش مشاهده میشود. ما در مسیر حرکت به سمت یک دنیای فقیرتر، خبیثتر، و کوچکتر قرار گرفتهایم.
در نهایت، علائمی دال بر امیدواری و عقل سلیم مشاهده میشود. هند ابتکار عمل را در دست گرفت و یک ویدئو کنفرانس با حضور همه رهبران شرق آسیا برگزار کرد تا در خصوص شکل دادن به یک واکنش منطقهای مشترک در قبال تهدید چارهاندیشی کنند. اگر همهگیری موجب شود به خودمان بیاییم و به مزایای واقعی همکاری متقابل در خصوص مسائل مهم جهانی پیش روی خویش پی ببریم، در آن صورت یک هدف مفید و سودمند را محقق ساخته است.
جوزف نای
قدرت آمریکا نیازمند یک راهبرد جدید است
جوزف اس نای نظریه پرداز بینالمللی، استاد برجسته دانشگاه هاروارد و اندیشکده بلفر
در سال ۲۰۱۷، دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا یک راهبرد امنیت ملی جدید را اعلام نمود که بر رقابت میان قدرتهای بزرگ متمرکز است. همهگیری بیماری کووید-۱۹ نشان داد که این راهبرد کفایت نمیکند. آمریکا حتی اگر در قامت یک قدرت بزرگ بر دیگران مسلط شود، باز هم نمیتواند به تنهایی امنیت خود را تأمین کند.
ریچارد دانزیگ در سال ۲۰۱۸ مشکل را اینگونه خلاصه کرد: «فناوریهای قرن بیست و یکم نه فقط از لحاظ توزیعی بلکه همچنین از لحاظ پیامدها از ماهیت جهانی برخوردارند. پاتوژنها، سیستمهای هوش مصنوعی، ویروسهای رایانهای، و پرتوها که شاید بطور تصادفی توسط دیگران منتشر شوند، به همان اندازه که برای دیگران مشکل ایجاد میکنند شاید برای ما نیز دردسرساز شوند. سیستمهای گزارشدهی توافقی، تدابیر کنترلی مشترک، طرحهای اضطراری مشترک، هنجارها و پیمانها باید بهعنوان ابزاری جهت تعدیل مخاطرات متقابل بیشمار دنبال شوند.
در خصوص تهدیدات فراکشوری نظیر کووید-۱۹ و تغییرات آبوهوایی، سودای اعمال قدرت آمریکا بر دیگر کشورها به تنهایی کافی نیست. کسب اطلاع درباره اهمیت قدرت نزد دیگران نیز در راستای موفقیت نقش کلیدی ایفا میکند. هر کشوری منافع ملی خود ا در اولویت قرار میدهد؛ سؤال مهمی که مطرح میشود این است که این منافع تا چه حد فراگیر یا محدود هستند. کووید-۱۹ نشان داد که ما قادر نیستیم راهبرد خود را با این دنیای جدید تطبیق دهیم.
جان آلن : «فاتحان» بحران کووید-۱۹ به روال معمول تاریخ را خواهند نوشت
تاریخ کووید-۱۹ را فاتحان خواهند نوشت
جان آلن رئیس اندیشکده بروکینگز، ژنرال چهار ستاره بازنشسته نیروی تفنگداران دریایی آمریکا، و فرمانده نیروی بینالمللی کمک به امنیت ناتو و نیروهای آمریکایی در افغانستان
«فاتحان» بحران کووید-۱۹ به روال معمول تاریخ را خواهند نوشت. تک تک ملتها و تک تک افراد فشارهای اجتماعی ناشی از این بیماری را به شیوههای جدید و قدرتمندی تجربه میکنند. ناگزیر، کشورهایی که ــ به لطف نظامهای سیاسی و اقتصادی منحصربهفردشان و همچنین به لطف چشمانداز سلامت عمومی ــ جان سالم بدر میبرند در مقایسه با کشورهایی که پیامد متفاوت و زیانبارتری را تجربه میکنند ادعای موفقیت خواهند کرد. از دید برخی، این امر یک پیروزی بزرگ و سرنوشتساز برای دموکراسی، چندجانبهگرایی، و سلامت همگانی خواهد بود. از دید برخی دیگر، این امر «مزایای» آشکار حاکمیت قاطع و خودکامه را نمایان خواهد ساخت.
در هر صورت، این بحران ساختار قدرت بینالمللی را به گونهای غیرقابل تصور دستخوش تغییر خواهد کرد. بیماری کووید-۱۹ همچنان از فعالیتهای اقتصادی میکاهد و تنش میان کشورها را افزایش میدهد. در بلندمدت، همهگیری بیماری احتمالاً از ظرفیت تولیدی اقتصاد جهانی به میزان قابل توجهی میکاهد، به ویژه اگر کسبوکارها تعطیل شوند و افراد از نیروی کار کنار گذاشته شوند. این به خصوص خطری بزرگ برای کشورهای درحالتوسعه و کشورهایی دیگری است که بخش بزرگی از کارگرانِ به لحاظِ اقتصادی آسیبپذیر را دارا هستند. نظام بینالمللی به نوبه خود تحت فشار زیادی قرار میگیرد و این امر به بیثباتی و کشمکشهای گسترده در درون و در میان کشورها میانجامد.
مرحله جدیدی در کاپیتالیسم جهانی
لوری گرت عضو ارشد سابق امور بهداشت جهانی در اندیشکده شورای روابط خارجی و برنده جایزه پولیتزر
آنچه به سیستم مالی و اقتصادی جهان یک شوک اساسی وارد کرد، تشخیص این موضوع بود که زنجیرههای تأمین و شبکههای توزیع جهانی در برابر وقفه عمیقاً آسیبپذیرند. بنابراین، همهگیری ویروس کرونا نه تنها اثرات اقتصادی دیرپایی دارد، بلکه به تغییرات اساسیتری میانجامد.
جهانیشدن به شرکتها امکان داد تا فرآیند تولید را در سرتاسر دنیا برونسپاری کنند و محصولات خود را بهموقع در بازارها عرضه کنند و بدین طریق هزینههای انبارداری را حذف کنند. اگر موجودی محصول بیش از چند روز بر روی قفسهها جا خوش میکرد، این امر به مثابه شکست در بازار قلمداد میشد. فرآیند عرضه میباید به دقت در سطح جهانی هماهنگسازی میشد. بیماری کووید-۱۹ نشان داد که پاتوژنها نه تنها مردم را مبتلا میکنند، بلکه سیستم تأمین بهموقع محصول را مسموم میسازند.
با توجه به گستره زیانها در بازارهای مالی که دنیا از ماه فوریه شاهدش بوده است، شرکتها احتمالاً پس از این همهگیری از این مدل تأمین بهموقع و تولید پراکنده جهانی ترسیده میشوند. این امر میتواند به شکلگیری مرحله جدیدی از کاپیتالیسم جهانی بینجامد که در قالب آن زنجیرههای تأمین به خانه نزدیکتر میشوند و در راستای جلوگیری از وقفههای آتی با حشو و زوائد توأم میگردند. این مسئله میتواند از سود شرکتها در کوتاه مدت بکاهد، اما کل سیستم را از تابآوری بیشتری برخوردار میسازد.
ریچارد هاس : انتظار دارم بسیاری از کشورها در زمینه بهبودی به مشکل برخورد کنند و ضعف دولت و فروپاشی دولتها به یک خصیصه متداولتر در دنیا تبدیل شود
فروپاشی تعداد بیشتری از کشورها
ریچارد هاس رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی و مؤلف کتاب «دنیای آشفته: سیاست خارجی آمریکا و بحران نظم قدیم»
واژه «همیشگی» واژهای نیست که به آن علاقه داشته باشم، اما فکر میکنم بحران ویروس کرونا حداقل تا چند سال اکثر کشورها را به سمت داخل متمایل خواهد ساخت و موجب خواهد شد کشورها بیشتر بر روی آنچه در درون مرزهایشان اتفاق میافتد، متمرکز شوند. پیشبینی من این است که گامهای بزرگتری به سمت خودکفایی گزینشی (و در نتیجه دست کشیدن از بقیه) با توجه به آسیبپذیری زنجیرههای تأمین برداشته خواهد شد؛ حتی مخالفت بیشتری با مهاجرت گسترده صورت خواهد گرفت؛ و تمایل یا تعهد کمتری نسبت به مقابله با مسائل منطقهای یا جهانی (از جمله تغییرات اقلیمی) با توجه به نیاز استنباطی مبنی بر تخصیص منابع جهت احیای امور در داخل و مقابله با پیامدهای اقتصادی بحران مشاهده خواهد شد. بسیاری از کشورها در زمینه بهبودی به مشکل خواهند خورد و ضعف دولت و فروپاشی دولتها حتی متداولتر خواهد شد.
انتظار دارم بسیاری از کشورها در زمینه بهبودی به مشکل برخورد کنند و ضعف دولت و فروپاشی دولتها به یک خصیصه متداولتر در دنیا تبدیل شود. بحران احتمالاً روند رو به وخامت روابط میان چین و آمریکا و تضعیف یکپارچگی اروپا را شدت خواهد بخشید. یک نکته مثبت اینکه، ما باید تا حدودی شاهد تقویت حاکمیت در حوزه سلامت همگانی در سطح دنیا باشیم. اما بطور کلی، بحرانی که در جهانیشدن ریشه دارد به جای آنکه بر توانایی و تمایل جهت مقابله با بحران بیفزاید، از این توانایی و تمایل کاسته است.
آمریکا از آزمون رهبری جهان ناکام بیرون آمد
- کوری شاک معاون مدیرکل اندیشکده مؤسسه بینالمللی مطالعات راهبردی
آمریکا دیگر یک رهبر بینالمللی قلمداد نمیشود. دلیل آن منافع شخصی کوتهبینانه و بیکفایتی دولت این کشور است. اگر سازمانهای بینالمللی اطلاعات بیشتر و بهموقعتری ارائه میکردند و دولتها فرصت مییافتند منابع را تهیه و به سمت حوزههای مورد نیاز هدایت کنند، تأثیرات جهانی این همهگیری به شدت کاهش مییافت. این همان کاری است که آمریکا میتوانست صورت دهد و نشان دهد که علیرغم علاقهمندی به منافع خویش، تمرکزش صرفاً بر روی این مسئله نیست. واشنگتن در آزمون رهبری بازنده شد و دنیا بهواسطه این امر در وضعیت وخیمتری قرار گرفته است.
در هر کشوری قدرت روحیه انسانی را شاهد هستیم
- نیکولاس برنز استاد دانشکده حکمرانی کندی دانشگاه هاروارد و معاون سابق وزارت امور خارجه آمریکا در امور سیاسی
همهگیری بیماری کووید-۱۹ بزرگترین بحران جهانی قرن حاضر است. این بحران از عمق و گستره عظیمی برخوردار است. بحران سلامت عمومی هر یک از ۸/۷ میلیارد انسان روی زمین را تهدید میکند. تأثیر بحران مالی و اقتصادی میتواند از تأثیر رکود بزرگ سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ فراتر برود. هر بحرانی به تنهایی میتواند به مثابه شوک بزرگی باشد که نظام بینالمللی و موازنه قدرت را برای همیشه دستخوش تغییر میکند. امید میرود مردان و زنان در سرتاسر دنیا بر این چالش غیرعادی فائق آیند.
تا به امروز، همکاریهای بینالمللی متأسفانه ناکافی بودهاند. اگر آمریکا و چین بهعنوان قدرتمندترین کشورهای دنیا نتوانند جنگ لفظی بر سر اینکه چه کسی مسئول بحران است را کنار بگذارند و عملکرد مؤثرتری از خود نشان دهند، اعتبار هر دو کشور ممکن است به شدت خدشهدار شود. اگر اتحادیه اروپا نتواند کمکهای هدفمندتری به ۵۰۰ میلیون شهروند خود ارائه دهد، دولتهای ملی ممکن است اختیارات بیشتری را در آینده از این اتحادیه پس بگیرند. در آمریکا، توانایی دولت فدرال در زمینه ارائه تدابیر کارآمد جهت ریشهکنی بحران بیش از هر چیز دیگری در خطر است.
با این حال، موارد بسیاری از قدرت روحیه انسانی ــ دکترها، پرستارها، رهبران سیاسی، و شهروندان عادی که از خود انعطافپذیری، کارایی، و رهبری نشان میدهند ــ در تک تک کشورها مشاهده میشود. این امر ما را امیدوار میسازد که مردان و زنان در سرتاسر دنیا بتوانند بر این چالش بزرگ فائق آیند.