به گزارش پایگاه عدالت خواهان گلستان"به نقل از فارس، عملکرد اطلاعات سپاه در برخورد با حزب توده و دستگیری رهبران و اعضای اصلی این حزب در ایران که طی عملیات امیرالمومنین(ع) در سالهای ابتدایی انقلاب رخ داد، چنان ارزشمند بود که ریشه این حزب خائن را بر باد داد.
حضرت امام(ره) به عنوان بنیانگذار اینقلاب اسلامی بلافاصله پس از این واقعه، پیام مهمی صادر کرده و عملکرد سپاه را ستودند و برای اولین بار، اینجا بود که آنها را «سربازان گمنام» نامیدند؛ سربازان گمنامی که شاید تنها مرگ و شهادت پرده از نام آنها بردارد.
یکی از این افراد که به عنوان فرمانده، نقش بسزایی در طراحی و اجرای عملیات برخورد با حزب توده داشت، سردار شهید سید کاظم کاظمی قائم مقام واحد اطلاعات سپاه بود.
شهید سید کاظم کاظمی
سید کاظم در سال 1336 در بخش «آرادان» شهرستان «گرمسار» دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران کودکی در زادگاهش و در سن 6 سالگی، به همراه خانواده به شهرستان «گرگان» نقل مکان کرد.
پدرش کشاورز بود و همین موجب شده باود تا او هم برای کمک به امرار معاش خانواده، کار کند.
از سن شانزده سالگی بواسطه خواندن مجلات مذهبی که از قم برایش ارسال میشد، کتابخانه کوچکی به نام «حر» تشکیل داد و در آن بسیاری از کتابهای مذهبی ممنوعه مانند کتاب حکومت اسلامی حضرت امام خمینی (ره) و رساله ایشان را همراه زندگینامه ائمه اطهار (ع) و ... را جمعآوری در اختیار جوانان قرار میداد.
در همین دوران بود که برای اولین بار توسط ساواک دستگیر شد.
در سال 1354 موفق به اخذ دیپلم ریاضی و با توجه به وضعیت جسمانی، در همان سال به نظام وظیفه مراجعه و با دریافت معافیت پزشکی از خدمت سربازی معاف گردید. سپس جهت کار و آمادگی برای ورود به دانشگاه، به تهران عزیمت کرد.
ابتدا دوره کوتاهمدت نقشهکشی ساختمان را پشت سر گذاشت و بعد از آن در سازمان تربیت بدنی استخدام شد.
شهید سید کاظم کاظمی
در این ایام از طریق یکی از دوستانش، با تعدادی از دانشجویان فعال دانشگاه مرتبط بود و در فعالیتهای مخفی دانشجویی شرکت میکرد، تا اینکه دومین بار توسط ساواک دستگیر و به مدت 10 روز در کمیته ضد خرابکاری نگه داشته شد و این بار تحت شکنجه نیز قرار گرفت.
سید کاظم در سال 1355 در کنکور قبول شد، اما به دلیل وجود سوابق در سازمان امنیت، از ادامه تحصیل وی جلوگیری به عمل آمد.
پس از چندی با کمک و تشویق پدرش، برای ادامه تحصیل به «امریکا» رفت و موفق به تحصیل در رشته مهندس مکانیک شد.
بعدها از طریق دوستان قدیمیاش به انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا راه یافت و در فضای جدید، فعالیتهای سیاسی-مذهبی خود را ادامه داد.
با توجه به شرایط خاص خارج از کشور و شکل مبارزه در آنجا، همزمان با قیام امت اسلامی ایران، در تظاهرات دانشجویی علیه رژیم پهلوی شرکت میکرد و از هر فرصتی در افشای ماهیت رژیم و پخش اعلامیه و ... بهره میجست.
با اوجگیری نهضت، تمام اوقات خود را صرف مبارزه کرد، که در نتیجه دوبار توسط پلیس امریکا به دلیل همین فعالیتها دستگیر شد.
شهید سید کاظم کاظمی
شهید کاظمی از جمله کسانی بود که در جذب و آگاه کردن جوانانی که برای ادامۀ تحصیل به امریکا میآمدند، نقش مؤثری داشت و به دلیل زحمات و تلاش مخلصانه و شبانهروزی، وی را به عنوان معاون انجمن اسلامی ایالت محل زندگی انتخاب کردند، که بعدها مسئولیت همین انجمن به عهده او گذاشته شد.
از نکات بارز زندگی مبارزاتی وی، بینش عمیق فکری و شناخت حرکتهای سیاسی اوست که در این مرحله ایشان در کنار مبارزه با رژیم شاهنشاهی، از مبارزه با گروهکهای منحرف چپ، راست و التقاطی نیز غافل نبود و با توجه به ارتباط نزدیک و تنگاتنگی که با آنها داشت، دقیقا به ماهیت ضداسلامی و انسانی و منفعتطلبی آنان پی برد و شناخت عمیقی از آنها به دست آورد.
او در نامهای از (امریکا) خطاب به خواهر و برادرانش مینویسد:
«مواظب گروهکها باشید، مبادا در دامان آنها بیفتید، با تمام توان از امام خمینی (ره) پیروی کنید که اسلام راستین در وجود این مرد خدا نهفته است.»
او پس از انقلاب و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به این نهاد پیوست و از فرماندهان اصلی واحد اطلاعات سپاه شد.
واحد اطلاعات سپاه در حدفاصل بهمن 61 تا اواسط اردیبهشت 62، طی 2 ضربه اساسی به حزب توده که به دستگیری سران و اعضای اصلی این حزب منجر شد، پرونده این حزب خائن را در ایران بست و در این بین سردار کاظمی که حالا دیگر او را با نام «نذیر» هم می شناسند، نقشی اساسی داشت.
سردار شیرازی دبیر انجمن سپاس در همایش بزرگداشت شهید کاظمی و شهدای واحد اطلاعات سپاه یه این موضوه اشاره کرده و گفت: شهید سیدکاظم کاظمی از پیشکسوتان گمنام عرصه اطلاعات بود و در عین حال که مسئولیت این واحد را در سپاه داشت در شورای فرماندهی سپاه نیز عضو بود و به شهادت رسید. او انصافا گمنام و مظلوم باقی ماند. البته یکی از ویژگیهای فعالیتهای اطلاعاتی و امنیتی نیز همین گمنامی است.»
وی در ادامه یادآور شد: در واحد اطلاعات سپاه یکی از حوزههای فعالیت مقابله با گروههای مارکسیستی، ماتریالیستی و گروههای چپ بود. مدیریت و عملکرد شهید کاظمی باعث شد تا این گروهها و حزب توده که به اصطلاح به آنها گروههای چپ گفته میشد ضربههای سختی بخورند و منهدم شوند. همین فعالیتها باعث شد تا برای نخستین بار از سوی امام خمینی(ره) به این عزیزان در سپاه «سرباز گمنام» بگویند. آنچه امروز نیز «سرباز گمنام» مینامیم حاصل تلاش و فعالیتهای سیدکاظم کاظمی است.»
شهید سید کاظم کاظمی
* وصیتنامه شهید سید کاظم کاظمی
به نام خدا
61/03/05 همزمان با کوبیدن مسجد جامع خرمشهر به دست مزدوران بعثی ساعت 12:30 دقیقه.
شهادت میدهم که الله واحد، شهادت میدهم که محمد رسول الله، شهادت میدهم که علی ولیالله
اینجانب سید کاظم کاظمی فرزند سید علی نقی، مردم را وصیت میکنم به پیروی مطلق از حضرت امام خمینی روحی فداه آن نائب برحق ولی عصر (عج)، مردم بدانید امام خمینی بر حق است.
آن مرد خودساخته به خدا رسیده، آن مرد تکیه زده بر مسند حضرت محمد (ص) قدرش را بدانید و از او تبعیت کنید، مبادا او را تنها بگذارید اگر دنیا و آخرت را میخواهید، از راه امام که همان راه الله و اولیاءالله است پیروی کنید.
من افتخار میکنم که سرباز کوچک روحالله باشم، امیدوارم او در آخرت ما را شفاعت کند، تمام عمرم فدای یک لحظه عمر امام، خدایا بر عمر با عزت و عظمت این فرزند پیامبر بیفزا.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
و اما من که خود را لایق شهادت نمیدانم اما بنا به دستور خداوند: «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» در این راه گام زدهام، امیدوارم اگر شهادت نصیبم شد به راه پرعظمت شهادت عارف شده باشم.
ای مردم هر که مرا میشناسد از شما حلالیت میطلبم، قصورات من را ببخشید، به خصوص از مادر بزرگوار و پدر عزیزم، پدر جان، مادر جان، برادران عزیزم، خواهران مهربانم، همسر خوبم مبادا در فراق من گریه و زاری بکنید و دشمن را شاد نمایید، شما باید افتخار بکنید، که خواهید کرد، شما باید ابوالفضلگونه، زینبگونه، یاسرگونه، و عمارگونه راه پرافتخار شهادت را ادامه داده و مزدوران خارجی و داخلی را در این راه نیست و نابود بکنید.
اگر میخواهید من آرامش داشته باشم لحظه ای از دشمن داخلی (منافقین و ملحدین) غافل نباشید من هم سعی کردم این طور باشم و در این راه سعی و تلاش خودم را کردم و در این راه مقداری از حقوق همسرم را شاید ادا نکردهام، همین جا به خاطر تحمل سختیها از او تشکر میکنم و اجرش با حضرت زهرا (ع).
دیگر وصیتم این است که قرآن زیاد بخوانید، دعا را فراموش نکنید، نیتهایتان را خالص کنید اخلاق اسلامی را یاد بگیرید و حتما عمل کنید، بخصوص خوش اخلاق باشید.
صحبتی با مسئولین، دولتیان و مجلسیان: شما را به خدا قسمتان می دهم ، بخون پاک شهدای عزیزمان به عظمت و عزت حضرت امام مبادا لحظه ای از یاد مستضعفان و محرومان غافل بشوید ، تمام سعیتان را برای بهبودی این مردم عزیز و بی نظیر بگذارید ، مبادا طرز زندگیتان و رفتارتان غیر از وضعیت قبل از انقلاب بشود ، مبادا چون مثل طاغوتیان بشود که اکر اینگونه بودید شهدا در قیامت جلویتان را خواهند گرفت و من خواهم گرفت .
و اما سخنی با همکاران و سپاهیان عزیز: شما سمبل انقلاب هستید لحظه ای از جان فشانی در راه انقلاب اسلامی کوتاهی نکنید، سعی کنید همیشه در خط امام و مردم باشید راه امام و مردم را از راه دولتیان غیر خط امام ارجح بدارید، لحظهای منافقین و ملحدین به خصوص سازمان منافقین و حزب خائن توده و مارکسیست ها را به خودشان وا مگذارید، هر کجا که آنها را یافتید بگیرید و بکشید.
مسئولین قضایی: به خون شهدا، به خون سرور شهیدان مظلوم انقلاب دکتر بهشتی و یارانش، به خون مدنی و دستغیب و دیگران خیانت نکنید و منافقین و ملحدین تواب را آزاد نکنید اگر رافت اسلامی هم است بگذارید در زندان بمانند، در زندان به آنها برسید و آنها را آدم کنید، اگر هر کس به وسیله توابین شهید شود خونش پای مسئولین نیست.
و اما صحبتی با دوستان: دوستان تشکیلات اسلامی را برپا کنید، تشکیلاتی تحت رهبری مستقیم روحانیت و شخص ولی فقیه، از راه فقه و حوزه بیرون نروید.
چیز ی که فراموش کردم در مورد فرزندم است که از همسرم و پدر و مادرم می¬خواهم که در تربیت او کوشا باشند، او باید فرزند دلاور اسلام بشود، همسرم اگر غیر از راه اسلام رفت شیرت را به او حرام کن: او باید در خط شهادت باشد.
نگهداری فرزندم اگر به دنیا آمد به عهده همسرم و نظارت پدر و مادرم. من را در بهشت زهرا دفن کنید.
دیگر صحبتی ندارم جز طلب مغفرت از خداوند و انشاءالله شهادت مرا قبول درگاهش کند و مرا بیامرزد. والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته.
برقرار و مستدام باد جمهوری اسلامی، توفنده باد انقلاب اسلامی برهبری حضرت امام خمینی و گسترده باد در همه جهان، پیروز باد نهضت مستضعفان بر علیه مستکبران، مرگ بر امریکا و مرگ بر شوروی نابود باد توطئه ضد خلقی منافقین و ملحدان، سرنگون باد حکومت ضد خلقی بعث و صدام.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج ) خمینی را نگهدار.
این وصیتنامه در ساعت 3:30بعد از ظهر، پس از بمباران مسجد جامع خرمشهر بدست مزدوران بعثی نوشته شد، نماز ظهر را در آنجا خواهم خواند انشاءالله.