به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران" این اتفاق، جنایتی منزجرکننده و شوکه کننده است که وجدان هر انسانی را به درد می آورد و یادآور جنایت کهریزک است.
ساعت 22 بیستم خرداد سال جاری مورخه 20/03/98 یكی از مسؤولان زندان تهران بزرگ در تماس با قاضی كامران رضوانی، بازپرس كشیك قتل دادسرای جنایی پایتخت، او را در جریان درگیری مرگباری میان دو زندانی با یك زندانی جوان دیگر قرار دادند و در ادامه بازپرس کشیک قتل پایتخت به همراه تیمی از ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران برای بررسی ماجرا در آنجا حاضر شدند.
بررسیهای اولیه نشان داد كه پسر 22 ساله، زندانی براثر اصابت 33 ضربه چاقو كه دو زندانی دیگر بر بدن او در سالن یكی از اندرزگاههای زندان وارد كردهاند بهشدت زخمی شده و به درمانگاه زندان منتقل شده اما بهدلیل شدت جراحات فوت كرده است.
جسد زندانی 22 ساله به نام علیرضا با دستور بازپرس جنایی به پزشكیقانونی منتقل شد و در جریان تحقیقات بازپرس جنایی و ماموران تحقیق پلیس آگاهی معلوم شد كه عاملان این جنایت دو زندانی هستند.
در این مرحله ماموران به بازبینی فیلم دوربینهای مداربسته زندان پرداختند كه صحنه به صحنه درگیری و حمله مرگبار را ثبت كرده بودند و فیلمها نشان میداد متهمان با تیزی دستساز، زندانی 22 ساله به نام علیرضا شیرمحمدعلی را به قتل رساندهاند.
در ادامه تحقیقات معلوم شد كه علیرضا به دلیل شرکت در اعتراضات دی ماه سال 96 از بیست و چهارم تیر سال گذشته از سوی پلیس بازداشت و روانه زندان تهران بزرگ شده بود. او بعداز محاكمه در دادگاه به هشت سال حبس محكوم شده و دوره محكومیت خود را در زندان سپری میكرده است و همچنین معلوم شد دو عامل جنایت نیز سوابق كیفری دارند.
تحقیقات بازپرس جنایی در این باره نشان میداد كه یكی از متهمان به قتل دارای 20 فقره سابقه كیفری در زمینه جرایم مختلف از جمله موادمخدر بوده كه حتی یكی از محكومیتهای او حبس در ارتباط با مشاركت در آدمربایی فردی در شهر ملارد بوده و به اتهام حمل و نگهداری موادمخدر به حبس ابد محكوم شده و یك زندانی حبس ابدی است. دیگر همدست وی نیز سال 88 در یكی از محلههای تهران با مردی درگیر شده و او را با ضربه چاقو به قتل رسانده است. بابت این جنایت حكم قصاص گرفته و زیر تیغ بوده تا این كه بعد از چند سال در جریان درگیری درون گروهی میان زندانیان با یكی از مردان زندانی دعوا كرده و با تیزی دست ساز او را به قتل میرساند.
در ادامه او بابت این قتل هم در دادگاه محاكمه و به قصاص محكوم شده بود. این زندانی قصاصی حتی چندی پیش نیز بهدلیل درگیری و دعوا ی درون گروهی، زندانی دیگری را زخمی كرده بود. این دو زندانی در حالی كه در زندان رجایی شهر كرج دوره محكومیت خود را سپری میكردند اقدام به كلاهبرداری تلفنی كرده و پس از افشای این موضوع از یك سال و نیم پیش به زندان تهران بزرگ منتقل شده بودند.
با مشخص شدن این موضوع، ماموران با دستور بازپرس جنایی به طور جداگانه از متهمان پرونده تحقیق كردند.
متهم ردیف اول، زندانی حبس ابدی ادعای عجیبی را مطرح كرد و گفت: زمانی كه همراه متهم دیگر به زندان تهران بزرگ منتقل شدیم چندبار از مسؤولان زندان خواستیم كه ما را دوباره به زندان رجایی شهر كرج منتقل كنند كه این درخواستهایمان به خاطر كلاهبرداریهای كه درآنجا انجام داده بودیم مورد موافقت قرار نگرفت. در این زندان با علیرضا، مقتول آشنا شده و شماره تلفن همراه دخترم را به او دادم و خواستم كه با وی تماس بگیرد و از او بخواهد تا به كارتم در زندان پول واریز كند اما خبری از دخترم نشد و از طریق خانواده ام متوجه شدم كه او بعداز تماس تلفنی با این زندانی ناپدید شده و خانواده ام از او خبری ندارند. تصور میكردم علیرضا در ناپدید شدن دخترم نقش دارد. چند بار با او صحبت كردم كه جواب درستی نداد. موضوع را به متهم دوم گفتم و قرار شد، علیرضا را بكشیم. از سوی دیگر تصمیم گرفتیم یكی دیگر از زندانیها را بهخاطر توهین به قتل برسانیم. شب حادثه هنگام تقسیم شام به سمت علیرضا رفته و او را با ضربههای تیزی دستساز مجروح كردیم. به سمت دومین طعمه رفتیم كه قبل از كشتن او، ماموران سر رسیدند و دستگیر شدیم.
براساس این گزارش علی القاصی، دادستان تهران اعلام کرد این پرونده دارای دو متهم است که متهم اول به اتهام قتل عمد و ضرب و جرح عمدی غیرمنتهی به فوت و متهم دوم به اتهام معاونت در قتل عمدی و ضرب و جرح عمدی غیر منتهی به فوت تحت بازجویی قرار گرفتند که پس از تکمیل تحقیقات و با رعایت کلیه موازین قانونی و حقوق دفاعی متهم از جمله حضور وکیل تسخیری، تشکیل پرونده شخصیت، انجام تست روحی-روانی و سایر حقوق مندرج در قانون آیین دادرسی کیفری ظرف ۲ روز تکمیل و با صدور کیفرخواست جهت رسیدگی به دادگاه کیفری یک تهران ارسال شد.
دادستانی تهران عنوان کرده از دو نفر قاتل (که اتفاقاً محکوم به قتل نیز بودهاند) تست سلامت روان و شخصیت گرفته شده و اولیای دم خواهان قصاص و برخورد قانونی با هر دو متهم این پرونده شدهاند.
بدون شک برخورد قانونی با این دو نفر بخشی از روند رسیدگی به این قتل دلخراش است؛ اما موضوع مهمتر پاسخگویی به این سوال است چرا چنین اتفاقی رخ داده و مسئول این سهل انگاری چه فرد یا افرادی بودهاند؟.
علیرضا شیرمحمدعلی فارغ از اتهامش از حق و حقوقی به عنوان یک زندانی سیاسی و امنیتی برخوردار بوده که با این قتل مشخص میشود نادیده گرفته شده است. اینکه چرا علیرضا شیرمحمدعلی به زندان فشافویه منتقل شده است؟ این که عنوان شده وی به وضعیت نگهداری خود در زندان فشافویه معترض بوده صحیح است؟ اگر پاسخ مثبت است، چرا نسبت به اعتراضات وی اقدامی عملی صورت نگرفته است؟ حضور یک زندانی سیاسی و امنیتی در بندی که یک سلول انفرادی آن به دو قاتل اختصاص داشته چگونه رخ داده است؟ و اینکه چگونه دو محکوم متهم به قتل توانستهاند با ۳۰ ضربه چاقو وی را به قتل برسانند؟ {این سوالات بر اساس گفتههای وکیل مقتول مطرح شده اند}.
آیا با این اتفاق نباید به مثابه یک زنگ هشدار برخورد کرد تا دوباره چنین وقایع تلخی رخ ندهد. نکته ناراحت کننده این است چرا بعد از جنایت کهریزک چنین اتفاقی رخ داده است؟ آیا این اتفاق به معنای این نیست از جنایت قبلی درس لازم گرفته نشده و از آن به مثابه اتفاقی که باید منجر به اصلاح رویههای اشتباه شود، استفاده نشده است.
در نهایت باید گفت علل وقوع قتل علیرضا شیرمحمدعلی نیاز به بررسی و پاسخگویی دارد و در این بین خود قوه قضائیه باید پیشقدم باشد و به ابهامات پاسخ دهد.
سهل انگاری و اعمال خلاف قانون فرد یا افرادی هرگز نباید به پای قوه قضائیه نوشته شود و این اتفاق زمانی رخ میدهد که خود قوه ضمن انجام تحقیقات لازم، افکار عمومی را در این باره روشن سازد و پاسخ های قانع کنندهای به آنها دهد و با مسببان حادثه برخورد شود. در صورتی که چنین روندی طی شود اعتماد مردم به قوه قضائیه بیش از پیش تقویت خواهد شد.