حامیان دو آتشه برجام حالا از آن طرف بام افتادهاند!
آیا علاقه دولتیها به برجام کم شده است؟ سایت الف با طرح این پرسش نوشت: حامیان دولتی برجام نه تنها دیگر از القاب بلند بالا برای برجام استفاده نمیکنند بلکه حتی از آن در برابر نقضها نیز دفاع درخور نمیکنند.
الف نوشت: پس از گذشت يك سال و نيم از اجراي برجام و در حالي كه آمريكا در حال استفاده حداكثري از ظرفيتهای روح و جسم آن است، مسئولين ما، تازه يادشان افتاده برجام قرار نبوده «شق القمر» كند. اين، گفته وزيرامور خارجه ايران است. ظريف چندي پيش مدعي شد كه اين منتقدان بودند كه با بزرگنمايي برجام، انتظارات مردم را بالا بردند. البته شايد جناب ظريف فراموش كرده باشد كه دكتر روحاني بود كه «همه چيز» و حتي «آب خوردن ملت» را به توافق احتمالي گره زد و دقيقا خود او بود كه توقعات براي مردم ايجاد كرد تا ميوه آن را در انتخابات بچيند و الا منتقديني كه مدام میگفتند برجام راهحل كشور نيست، چه زماني منافع حاصل از آن را بزرگنمايي كردند؟ جداي اين مسئلهاما، از ظريف در جايگاه يك ديپلمات كارکشته كه روحاني از او با عنوان « برند » ياد میكند، بسيار بعيد است در شرايطي كه كشور بايد از تمام ظرفيت برجام استفاده كند، با بيربط نشان دادن عدم رفع تحريمهای باقي مانده به برجام، پتانسيل آن را محدود نشان دهد و توان چانهزني كشور را براي مواجهه با بدعهدي آمريكا كم نمايد.
آمريكا- حداقل در ٦ ماه اخير- با سه حربه در حال استفاده بيشينه از ظرفيتهای برجام است. آمريكا تلاش میكند تا از طرفي با سو استفاده از تفسيرپذيري « متن » برجام، به ايران براي اخذ مجوز بازرسيهای «هركجا- هرزمان» فشار بياورد، از طرف ديگر با استفاده از واژه نه چندان واضح «روح» برجام برنامه موشكي ايران را تحت شعاع قرار دهد و در تازهترين اتفاق، با اشاره به «مقدمه» برجام، حتي حضور ايران در سوريه را هم مغاير برجام نشان دهد و از مجموع اينها، ايران را بهعنوان ناقض برجام معرفي كند و نهايت استفاده را از «برجام» ببرد. ثمره اين استراتژي، حداقل اين است كه ايران تحت اين فشارهای شرارتآميز، بيخيال اعتراض به نقض عهدهای مكرر آمريكا شود (يا توان آن را نداشته باشد) تا ايالات متحده با خيالي راحت هم تحريمهای قبلي را حفظ كند، هم برنامه هستهای ايران را عقب نگاه دارد و هم با تحريمهای جديد، ساير چالشهای خود با ايران را هدفگيري نمايد.
در همين حين و در حالي كه ايالات متحده آمريكا با مربوط كردن هر چيز نامربوطي به برجام درصدد استفاده حداكثري از تمام ظرفيتهای متن، مقدمه و روح برجام است، در طرف ايراني گويا مسئولين ديگر اعتقادي به ظرفيت حداقلي برجام هم ندارند. مقامات محترم دولت، نه تنها عدم رفع تحريمهای قبلي را با هزار بهانه توجيه میكنند كه حتي تصويب تحريمهای جديد را هم مخل برجام نمیدانند. طرف مقابل تهديد میكند، تحريم میكند و بي محابا حتي زير صريحترين تعهدات خود - در فروش هواپيما - میزند و مسئولين ايراني تازه يادشان افتاده برجام حلال مشكلات نيست!
اين البته اولين باري نيست كه مقامات دولت، در زمانهای حساس دقيقا برعكس آنچه بايد عمل كنند، فعاليت میكنند. آن روزي كه انتظار میرفت تا با عدم بزرگنمايي تحريم و تاثير توافق، دست طرف مقابل براي امتيازگيري را باز نگذارند چونان «همه چيز» را به توافق گره زدند كه تو گويي توافق قرار است «بالمره» حلال تمام مشكلات از روز ازل تاكنون باشد. و اما حالا كه اثر برجام چيزي جز «تقريبا هيچ» نيست و دقيقا زماني كه بايد ظرفيت بالقوه برجام را وسيع نشان دهند تا با چانهزني مقابل بدعهديهای آمريكا بايستند پتانسيل آن را محدود میكنند!
اما مسئولين ايراني را چه شده است كه از تعريف و تمجيد از برجام دست برداشتهاند؟! البته انتظاري نيست تا طرف ايراني هم با استفاده از روح و مقدمه برجام، امتيازات فرابرجامی از طرف آمريكائي اخذ كند؛ اما همين كه مسئولين ايراني به همان برجامیكه بدان علاقهمند بودند برگردند و همان ظرفيتهای كذايي را براي افزايش چانهزني، براي آن قايل باشد كافي است. شايد لازم است برايشان يادآوري كرد كه اين برجام، همان آفتاب تاباني است كه بسيار به آن علاقهمند بودند و همه چيز را به آن متصل میدانستند!
نفاق گل درشت روزنامه غربگرا
یک روزنامه اجارهای به بهانه تشییع باشکوه شهید مدافع حرم محسن حججی، به تمجید از شیخ آلت دست منافقین پرداخت.
روزنامه شرق در مطلبی به قلم مصطفی ایزدی از سیاستهای باند مهدی هاشمی معدوم نوشت: «پنجشنبهای که گذشت در دیار علم و ایثار، در شهر آیتالله منتظری و با فراخوان گروهها و ارگانهای فعال، انبوه مردمی که نزدیک به 40 روز منتظر پیکر بیسر شهیدمحسن حججی بودند، به خیابانها آمدند تا آن شهید عزیز را به سوی آرامستان جنتالشهدا بدرقه کنند و به خاک بسپارند. نجفآباد، شهر هزاران شهید، اعم از بسیجی و جهادگر و پاسدار، یک بار دیگر خروشید...
شهری که شهروندانش تحت تأثیر آموزههای دینی و آزادیخواهانه علمای بزرگ و در رأس آنها مرحوم آیتالله العظمی منتظری بود، چنان فرزندانی را در خود پرورش داده که میتوانند برحسب ضرورت به میدانهای سخت مبارزه بیایند و از میان مسئولیتهایی که پذیرفتهاند، سرافرازانه بیرون آیند و هر کدام افتخار جدیدی به نام زادگاهشان بر جای گذارند. پنجشنبه گذشته، همین مردمی که در سالهای دفاع مقدس، چند روز یک بار، از کار و زندگیشان دست میکشیدند تا دهها و بعضاً صدها شهید به خون آغشته را تشییع و تا گلزار شهدای نجفآباد همراهی کنند، باز به خیابان آمدند تا اراده جمعی و وحدت خود را به مردم ایران و جهان نشان دهند.»
بهانه کردن مراسم تشییع باشکوه شهید حججی برای تمجید از منتظری در حالی است که حضرت امام رسماً به خاطر تحلیلهای یأسآفرین و ضدانقلابی منتظری درباره دفاع مقدس از مردم به ویژه خانوادههای شهدا عذرخواهی کردند و فرمودند ما برای یک لحظه هم در جنگ پشیمان نیستیم و این جنگ پیروزیهای بزرگ در آینده به دنبال خواهد داشت (که همان طور هم شد).
مردم شریف نجفآباد نیز در ماجرای اخیر به تشییع پیکر مطهر شهید مدافع حرمی اهتمام کردند که قبلاً توسط محافل زنجیرهای غربگرا، سرزنش و شماتت میشدند. بنابراین محافل مذکور غلط زیادی میکنند که بخواهند قیام کمنظیر و حماسی مردم برای تشییع یک مدافع مظلوم حرم را مصادره به مطلوب خود کنند.
ضمناً آقای منتظری و امثال روزنامه شرق، در سال 88 دربست در خدمت فتنه نیابتی آمریکا و اسرائیل قرار داشتند؛ فتنهای که سردمداران آن با تروریستهای فتنهگر در سوریه ابراز همدردی میکردند. از این جهت نیز، تظاهر روزنامه بدسابقه شرق به همراهی با قافله شهید حججی، نوعی نفاق گل درشت است.
فقدان اولویتبندی و بیم تولید رانت در طرح کارورزی
اختصاص 30 هزار میلیارد تومان به طرح موسوم به کارورزی بدون اولویتبندی، طرح تورمی است که فقط موجب ایجاد رانت و تشدید تورم میشود.
روزنامه وطن امروز در این زمینه نوشت: افزایش نرخ بیکاری به 12/6 درصد در بهار 96 و شکستن رکورد بیشترین نرخ بیکاری در 20 فصل اخیر، در کنار منفی شدناشتغال خالص (افزایش خروجیهای بازار کار نسبت به ورودیهای آن) نشان از بحرانی شدن موضوع بیکاری و ناکامی مطلق دولت در حوزهاشتغال دارد. دولتی که بر اساس وعدههای اعلامی خود در سال 92 قرار بود چنان رونقی در اقتصاد ایجاد کند که هیچکس به 45 هزار تومان یارانه نقدی نیازی نداشته باشد.
روحانی سال 92 مدعی بود: «ما برای اشتغال یک برنامه جدی خواهیم داشت و من جدیترین برنامه اقتصادیام در ماههای اول، حل معضلاشتغال است، بهویژه برای آنهایی که تحصیلکرده دانشگاهها هستند و وقتی این مشکل حل شد خود به خود ما میتوانیم دانشجویان تحصیلکرده خارج از کشور را هم به داخل کشور جذب و استفاده کنیم!»
چندی پیش در آخرین روزهای شهریور، مثلث ولیالله سیف، محمدباقر نوبخت و علی ربیعی در ردای منجی این وضعیت بحرانی در نشستی مشترک از آغاز طرح پرداخت 30 هزار میلیارد تومانی تسهیلات به تولید در راستای حمایت از بنگاههای تولیدی و ایجاد اشتغال سخن گفتند.
بیشک پرداخت حجم انبوهی از منابع که قرار است بخش مهمی از آن تحت عنوان طرحاشتغال فراگیر پرداخت شود این تردید را در ذهن ایجاد میکند که ملاک عمل دولت در تخصیص این منابع که عمدتا از منابع بانکی کشور است چه بوده و چه مکانیزمی طراحی شده است تا بنگاههایی که این تسهیلات را دریافت میکنند مستحق (به معنای شایسته و واجد شرایط) دریافت این تسهیلات باشند؟ آیا این احتمال که این طرح نیز مانند طرحهای گذشته دچار انحرافاتی شده یا در اختیار عدهای رانتخوار قرار بگیرد وجود ندارد؟ دولت چه تدابیری را برای اینکه این طرح نیز به بلای بنگاههای زودبازده یا طرحهای ضربتیاشتغال در دولتهای گذشته دچار نشود اندیشیده است؟ اگر قرار باشد روال گذشته ادامه یابد ـ که شواهد گویای آن است ـ این منابع عظیم در اختیار گروهی دارای رانت قرار گرفته و صرفا نرخ نقدینگی و تورم جامعه بدون اتفاق مثبتی در تولید افزایش خواهد یافت و این موضوع نهتنها مشکلی را حل نخواهد کرد که به معنای عمیقتر شدن رکود است و فاجعه!
طبیعتا پرداخت تسهیلات و تزریق نقدینگی نیازمند بررسی شرایط اقتصادی کشور، تعیین اولویتها، شناسایی ظرفیتها و هموار کردن تولید در کنار ایجاد بازار برای صادرات و تقویت قدرت خرید طرف تقاضاست. این در حالی است که فارغ از وجود اولویتبندی در صنایع کشور، هدف دولت صرفا توزیع بیهدف پول در کشور و خروج اقتصاد از رکود به ضرب و زور این پولپاشی و به هزینه هدررفت منابع مالی، افزایش تورم و... است، چرا که هیچ اولویتبندی از نیازهای صنایع کشور به نقدینگی وجود ندارد، همانطور که طرح پرداخت 16 هزار میلیارد تومانی تسهیلات به بنگاههای نیمهتعطیل در سال گذشته نیز به صورت هدفمند و بر اساس اولویتهای کشور صورت نگرفت که اگر اینگونه نیست باید از دولت پرسید ماحصل پرداخت حدود 550 هزار میلیارد تومان تسهیلات بانکی به کل اقتصاد ایران در سال 95 چه بود؟
از سویی در حالی که افزایش بیسابقه نقدینگی و عبور این رقم از 1300 هزار میلیارد تومان شرایط خاصی را برای اقتصاد ایران رقم زده، قرار است صرفا در طول مدت 6 ماه 30 هزار میلیارد تومان حجم پول وارد اقتصاد کشور شود، موضوعی که با توجه به ضریب فزاینده پولی کشور هر واحد پایه پولی حدود 5 برابر نقدینگی بر اقتصاد تحمیل خواهد کرد که با یک حساب سرانگشتی میتوان گفت با اجرای این طرح ممکن است رقمی حدود 150 هزار میلیارد تومان به نقدینگی موجود کشور اضافه شود و موجب بازگشت غول تورم شود.
افزایش بیسروصدای نرخ بیکاری
بررسی تغییرات بازار کار نشان میدهد که نرخ بیکاری در اکثر استانها در فاصله بهار 95 تا بهار سال 96 روند افزایشی دارد به طوری که استان البرز با ثبت افزایش 6/2 درصدی نرخ بیکاری در بالاترین رتبه خیل عظیم بیکاران قرار دارد.
به گزارش سایت فردا، محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه در نشست خبری خود با خبرنگاران نرخ بیکاری تابستان امسال را 11/5 درصد اعلام کرد.اما بررسی تغییرات بازار کار نشان میدهد که نرخ بیکاری در اکثر استانهای کشور در مدت بهار 95 تا بهار سال 96 روند افزایشی دارد به طوری که استان البرز با ثبت افزایش 6/2 درصدی نرخ بیکاری در بالاترین رتبه خیل عظیم بیکاران قرار دارد.
بررسی شاخصهای عمده نیروی کار در بهار سال 96 در مقایسه با بهار سال 95 به تفکیک استانها نشان میدهد که نرخ بیکاری در آذربایجان شرقی در بهار سال 96 رقم 6/3 درصد بود که این میزان با افزایش 4 درصدی به 10/3 درصد در بهار امسال رسیده است. علاوه بر این در آذربایجان غربی هم شاهد افزایش نرخ بیکاری هستیم به طوری که این نرخ در بهار 95 رقم 9/2 درصد بود که اکنون با افزایش 1/8 درصدی به 11 درصد افزایش پیدا کرده است.
استان اصفهان نیز در میان این آمارها افزایش 0/4 درصدی نرخ بیکاری را نسبت به بهار 95 تجربه میکند و در سایر استانها از جمله استان البرز اختلاف بسیار بالایی در نرخ بیکاری وجود دارد به طوری که این استان با افزایش 6/2 درصدی نرخ بیکاری اکنون در رقم 20/4 درصدی قرار دارد و میتوان گفت که بیشترین میزان بیکاری در این استان رقم خورده است.
طبق گزارش مرکز آمار ایران در بهار سال 96 نرخ بیکاری با افزایش 0/4 درصدی نسبت به سال ماقبل خود به 12/6 درصد رسیده است.
نتایج این طرح آماری در بهار سال 96 نشان میدهد که نرخ بیکاری جوانان 15 تا 24 ساله، 28/8 درصد بوده و این نرخ در زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بیشتر است.
بررسی روند تغییرات نشان میدهد که این شاخص نسبت به فصل مشابه سال گذشته یعنی بهار 95 یک درصد و نسبت به فصل گذشته یعنی زمستان 95، 0/7 درصد افزایش دارد.
عذرخواهی پیشکش! مسیر خسارتبار را رها کنید
در حالی که خسارتآفرین بودن مسیر توافق هستهای و عدم پایبندی آمریکا به تعهدات خود بیش از پیش آشکار شده است، به نظر میرسد بهترین گزینه پیش روی دولت برای جبران وضعیت فعلی و جلوگیری از افزایش خسارت، بازگشت از این راه بنبست است.
«تحریمها به تاریخ پیوست»، «کلید تدبیر قفل تحریمها را گشود»، «فتحالفتوح دیپلماسی ایران»، «غروب تحریم، ساحل توافق»، «مهر تدبیر بر پیشانی تحریم»، «صبح بدون تحریم»، «فروپاشی تحریم»، «اینک بدون تحریم»، «تحریم رفت»، «پیروزی، بدون جنگ»، «گلطلایی ظریف به 1+5» و...اینها تنها بخشی از تیترهای روزنامههای زنجیرهای مدعی اصلاحات در سال 94 است.
براساس تبلیغات گسترده برخی از دولتمردان و رسانههای به ظاهر حامی دولت قرار بر این بود که برجام دو دستاورد عمده داشته باشد؛ اول «لغو تمامی تحریمها» و دوم «گشایش اقتصادی برای عموم مردم».
آقای روحانی پس از اعلام جمعبندی و توافق نهایی در مذاکرات هستهای در گفتوگوی زنده تلویزیونی در سالن اجلاس سران- 23 تیر 94- با هیجان و افتخار اعلام کرد که همه تحریمهای بانکی و مالی و موشکی و نظامی بالمّره در روز اجرای توافق- دی ماه 94- لغو خواهد شد و نه تعلیق.
در همان ایام برخی دولتمردان به بیان وعده و وعیدهای رنگارنگ پرداختند.از جمله:«تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست،اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانکها احیا شوند»،«با توافق هستهای بذر اقتصاد ایران به ثمر مینشیند»،«امسال اقتصاد ایران بعد از توافق هستهای شکوفا خواهد شد»،«منتظر هجوم سرمایههای خارجی بعد از توافق هستهای باشید»،«اکنون کشور از بیکاری رنج میبرد، جوانان مشکل عدم استطاعت مالی برای ازدواج دارند و دولت وظیفه دارد این مشکلات را برطرف کند و امیدوارم با لغو تحریمها این مشکلات برطرف شده و کارهای عمرانی نیز با سرعت بیشتری انجام شود».
در کنار این وعده و وعیدها، برای تحت فشار قرار دادن نهادهای تصمیمگیر و همچنین ایجاد نگرانی در افکار عمومی،هشدارهایی نیز داده میشد.برای مثال ادعا شد که هر روز تاخیر در رسیدن به توافق و اجرای آن بیش از 100 میلیون دلار ضرر به کشور وارد میکند.
کیهان(فروردین 94):هستهای رفت تحریمها ماند
پس از امضای برجام، پیام تبریکها فرستادند و شادباشها گفتند و 165 خاصیت محیرالعقول! برای این مولود تازه ردیف کردند و جار زدند که دور باشید و کور باشید که قدرتهای بزرگ دنیا را پشت میز مذاکره شکست دادهایم و این هم سندش!
در هیاهوی جشن آن روزها و سیل تبریکها و تقدیرها، تیترهای کیهان وصله ناجور مینمود. انگار جشن و شادمانی پر سر و صدایی در منزلی برپا باشد و همه مشغول بزن و بکوب و در همان زمان دزدان مشغول جمع کردن اثاث منزل باشند و یکی داد بزند؛ چهنشستهاید که دزدان همه اموالتان را به غارت بردند!
روزنامه کیهان-15 فروردین 94- چند ماه پیش از امضای برجام، در مطلبی با عنوان «برد- برد نتیجه داد هستهای میرود تحریمها میماند!» نوشت:«با توجه به محتویات توافق، این نتیجه به دست میآید که آنچه طرف غربی در این مذاکرات به دست آورد، شفاف، قابل شمارش و الزام آور است و در مقابل آنچه ما به دست آوردیم مبهم و قابل تفسیر است».
در این گزارش تاکید شد:«معماری تحریمهای مرتبط با هستهای ایالات متحده در بخش اعظم دوره توافق حفظ شده و امکان بازگشت فوری آنها درصورت بروز مورد جدی عدم کارایی را فراهم میکند».
گزارش فوق تصریح کرد که با این رویکرد، در نهایت ضمن از دست رفتن تواناییهای هستهای کشورمان، تحریمها پابرجا خواهد ماند.
کیهان در طول مذاکرات و همچنین پس از امضای برجام با تیترهایی همچون «180 درجه اختلاف، دو روایت از یک توافق»،«کلاه تعلیق 10 ساله، گشادتر از توافق دومرحله ای»،«آمریکا برای عمل به تعهداتش هیچ تلاشی نکرده است»،«فاجعه برجام نتیجه غفلت از هشدارهای رهبری است»،«تقریبا هیچ یکساله شد، هستهای رفت تحریمها ماند» و...درخصوص تبعات خسارت محض برجام هشدار داد.
اسب زین شده دادیم
افسار پاره تحویل گرفتیم!
در همان ایام-فروردین 94- «حسین شریعتمداری» مدیر مسئول روزنامه کیهان بااشاره به بیانیه مشترک قرائت شده در پایان مذاکرات ایران و 1+5 که از سوی محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه و فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، تاکید کرد:«در یک کلمه باید گفت که اسب زین شده را دادهایم و افسار پاره تحویل گرفتهایم».
کیهان و دیگر منتقدان دلسوز تاکید داشتند که در متن برجام به بدیهیئت هر قرارداد مانند «توازن»،«همزمانی اجرا»، «برگشتپذیری تعهدات» (در صورت نقض عهد طرف مقابل) و «اخذ تضمین و ضمانت اجرا» و «مکانیسم حقوقی معتبر در صورت اختلاف و شکایت» توجهی نشده است.
اما متاسفانه در سوی مقابل، برخی دولتمردان و حامیان دولت که هیچ پاسخ قانعکنندهای به انتقادات دقیق و کارشناسی منتقدان نداشتند با اجرای عملیات روانی علیه منتقدین از یک طرف آنها را به جهنم حواله داده و از طرف دیگر مدعی شدند که مخالفان برجام در داخل کشور با اسرائیل همنوا شدهاند! و شعار میدادند که «کیهان، اسرائیل، پیوندتان مبارک!».این در حالی است که مقامات رژیم صهیونیستی به دفعات از برجام دفاع کردند. برای نمونه در تیرماه سال جاری، در دوسالگی برجام مقام ارشد امنیتی رژیم صهیونیستی (کارمی گیلون رئیساسبق شینبت) در فارن پالیسی نوشت:«برجام برای تلآویو یک موهبت بود و به همین دلیل، حتی سرسختترین منتقدین برجام از جمله ترامپ، نتانیاهو و تعدادی از همکاران من در مراکز نظامی و امنیتی اسرائیل نیز امروز علنا یا تلویحا به نتایج مثبت آن اذعان دارند یا اینکه دستکم برخلاف گذشته در برابر آن سکوت کردهاند».
هدف مشترک ترامپ و اوباما
در ماههای اخیر دو طیف «سهل اندیش» و «ماموریتدار برای بزک آمریکا» در ایران موج ترامپستیزی به راه انداختند تا به موجب آن «باراک اوباما» رئیسجمهور مؤدب! و باهوش! آمریکا- به اذعان مقامات ارشد دولت- را به طور خاص و سیستم حاکمه آمریکا را به طور عام تبرئه نمایند.
این در حالی است که تصمیمسازان (اندیشکدهها) و تصمیمگیران (سیاستمداران) آمریکایی از بیان این موضوع هیچ ابایی ندارند که برجام تنها قطعهای از پازل رویارویی آنان با جمهوری اسلامی است و هدف نهایی آنان تغییر رفتار و در نهایت تغییر ساختار یا همان براندازی است.در حقیقت جمهوریخواهان و دموکراتها در هر مسئلهای اختلاف داشته باشند، در دشمنی با جمهوری اسلامی ایران اختلاف نظری ندارند.
برجام محصول همفکری هر دو حزب جمهوریخواه و دموکراتها است و هر دو حزب سرمایهگذاری زیادی برای امضای آن کردند. آمریکاییها میدانند که توافق بهتری نمیتوانند با ایران به دست بیاورند، چراکه تمام اهداف و نیات هستهای آنها در برجام تحقق یافته بدون اینکه دستاوردی برای طرف مقابل یعنی ایران داشته باشد.
در حال حاضر مقامات دولت ترامپ در پی آن هستند تا با فشار بر دولت ایران برای تن دادن به برجامهای دو و سه در قضایای موشکی و محور مقاومت، خسارت محض برجام را به دیگر مؤلفههای قدرت ایران تعمیم دهند.
«جان کری» وزیر خارجه سابق آمریکا- دی ماه 95- تاکید کرد:«مذاکرات با تهران برای عقب نشاندن ایران از برنامه هستهای به نتیجه رسید و حالا دولت بعدی آمریکا باید ضمن ادامه اعمال فشار بر ایرانیها، برای عقب نشاندن برنامه موشکی ایران تلاش کند».
گفتنی است علیرغم کارنامه سیاه آمریکا در اجرای تعهدات بینالمللی و نقض عهدهای مکرر در تعهدات مختلف و عهد شکنیهای مکرر پس از برجام ، مقامات ارشد دولت و اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای همچنان از لزوم اعتماد به قول آمریکاییها سخن میگفتند و روزنامههای زنجیرهای نیز که ماموریت بزک برجام و چهره خبیث آمریکا را داشتند با ذوقزدگی خاصی تاکید میکردند که باید به قول آمریکاییها در اجرای برجام اعتماد کرد. برای نمونه، روزنامه زنجیرهای شرق- دیماه ۹۴- در تیتر یک نوشت: «اطمینان تهران از اجرای برجام، امضای کری تضمین است».
جان کری در روزهای گذشته در یادداشتی در روزنامه واشنگتن پست نوشت:«برخلاف برخی گزارشها، این ایران بود که مجبور بود پیشاپیش، [امتیازاتش را] پرداخت کند. قبل از برخورداری ایران از اولین دلار تخفیف تحریمها، آژانس تأیید کرد که این کشور ۹۷ درصد از ذخایر اورانیوم خود را نابود، قلب رآکتور اراک را تخریب و غنیسازی اورانیوم در سایت فردو را متوقف کرده است و بیش از ۱۳۰۰۰ سانتریفیوژ را برچیده، و برنامهاش را در معرض نظارت شدید قرار داده است».
چرخ معیشت مردم
و چرخ سانتریفیوژها!
برخی دولتمردان و رسانههای به ظاهر حامی دولت مدعی بودند که برجام ابزاری در دست ایران برای لغو تحریمهاست، ولیکن همانطور که منتقدان نیز با دلایل متقن تاکید داشتند، در حال حاضر برجام صرفا ابزاری در دست آمریکا برای افزایش فشار بر ایران است.
پس از اجرای یکطرفه و نامتوازن تعهدات ایران،روز اجرای تعهدات 1+5 ذیل برجام فرا رسید. آمریکا در اولین روز اجرای تعهدات- دی ماه 94- با تصویب تحریمهای ضدایرانی، برجام را پاره کرد و نقض توافق هستهای را کلید زد.
غارت 2 میلیارد دلاری اموال ایران، تمدید قانون تحریمی آیسا، تصویب قانون محدودیت ویزا، تصویب بیش از 80 طرح ضدایرانی در کنگره آمریکا، پابرجا ماندن تحریم سوئیفت، تمدید وضعیت اضطراری علیه ایران و در نهایت تصویب طرح سیاه چاله تحریم. تحریمی که کارشناسان آن را جامعترین بسته تحریمی آمریکا علیه ایران در طول تاریخ نامیدند.
قرار بود با اجرائی شدن برجام، صدها میلیارد دلار از داراییهای کشورمان که بلوکه شده است، آزاد شود، تمامی تحریمها آنگونه که آقای رئیسجمهور به صراحت اعلام کرده بود، لغو شود، فروش هواپیما و قطعات آن از تحریم خارج شود، گشایش اقتصادی ایجاد شود، روابط تجاری که لازمه آن گشایش «السی» در بانکهای خارجی است از بنبست خارج شود، چرخ معیشت مردم همراه با سانتریفیوژها به چرخش درآید، سرمایهگذاری خارجی صورت پذیرد، تورم از میان برداشته شود و تولید از رکود خارج شود ولی طرف مقابل ما یعنی 6 کشور 1+5 و مخصوصاً آمریکا به هیچ یک از این تعهدات خود عمل نکرده است و این واقعیت تلخ را مقامات ارشد دولت نیز انکار نمیکنند.
پاسخ نقض عملی برجام، حرف نیست!
این روزها با اقدامات واشنگتن و اعترافات مقامات ارشد دولت، نقد برجام کاری سهل است و البته بیهزینه اما در تابستان دو سال پیش، گفتن اینکه بالای چشم برجام ابروست، چشمی تیزبین میخواست و البته جگر شیر! اما هر چه زمان گذشت حقانیت این تکصدای به ظاهر در اقلیت، روشنتر شد و کار به جایی رسید که صدای مقامات ارشد دستگاه دیپلماسی نیز از بدعهدیها و کارشکنیهای دشمن درآمد.
محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه در روزهای گذشته در مصاحبه با شبکه «الجزیره» گفت:«اگر واشنگتن تصمیم بگیرد از توافق هستهای خارج شود، خروج از برجام یکی از گزینههای ایران خواهد بود».
ظریف همچنین در مصاحبه با دو روزنامه «فایننشالتایمز» و «گاردین» گفت در صورت فروپاشی برجام، ایران الزامی به پایبندی به محدودیتهای مندرج در این توافق هستهای نخواهد داشت.
وی تاکید کرد:«ترامپ متن، روح و همه جوانب توافق هستهای را نقض کرده است».
به گزارش فارس، وزیر امور خارجه همچنین در مصاحبه با نشریه «پالتیکو» گفت:«آمریکا طرف قابلاعتمادی برای مذاکره مجدد نیست».
در ماههای گذشته «عباس عراقچی» رئیسستاد پیگیری برجام گفته بود:«به اعتقاد ما حرکتهایی که در طول یک سالونیم گذشته چه توسط دولت قبلی آمریکا و چه توسط دولت جدید آن صورت میگیرد، در موارد بسیاری برخلاف تعهدات آمریکا در اجرای برجام است».
در هفتهها و روزهای اخیر مقامات ارشد دولت به دفعات از بدعهدیها و نقض تعهدات برجام از سوی طرف آمریکایی گفتهاند اما تجربه ثابت کرده است که اینگونه مواضع کلامی کافی نبوده و چاره ماجرا برخورد قاطع و متقابل است.
تغییر ادراک خطا
درباره فروشنده بدهکار!
با تاسف باید گفت در برخی مذاکرات یا مواجهات دیپلماتیک مقابل آمریکا و غرب، موقعیت منحصر به فرد قدرت جمهوری اسلامی از سوی برخی نمایندگان ما ناشناخته ماند و در تراز آن رفتار نشد. دقیقا از همین نقطه بود که مثلا برجام در تدوین و اجرا برخلاف منافع ما رقم خورد. طرف مقابل با پالسهایی که از برخی سطوح سیاسی یا دیپلماتیک ما دریافت میکرد، به این ادراک خطا رسید که طرف ایرانی خود را دست کم گرفته و در موضع ضعف میبیند؛ چنانکه به عنوان یکی از صدها سند ، وبسایت رادیو فرانسه-مهرماه 92- نوشت: «ارزیابی غرب از دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی میبیند. بر پایه این جمعبندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر میکند و در همان حال قیمت فروش را کمتر خواهد کرد!».
متاسفانه آمریکاییها اعم از دموکرات و جمهوریخواه و دولت و کنگره، با تستهای متعدد دریافتهاند که هر بلایی هم سر برجام بیاورند و هر نوع دشمنی مرتکب شوند، با کمترین واکنش عملی از سوی دولت آقای روحانی مواجه نخواهند شد.
اکنون آمریکا هیچ مانع بازدارنده یا هیچ سپردهای در دست دولت روحانی نمیبیند که خود را در مضیقه بپندارد. بنابراین بدعهدی و تحریمها را تشدید خواهد کرد و به هیچکدام از تعهداتش نیز پایبند نیست.
بنابراین در شرایط فعلی و با توجه به گستاخی روزافزون آمریکا لازم و ضروری است که دستگاه دیپلماسی، ریل گذاری خود را در موضوع برجام تغییر دهد. فلسفه اصلی اقدام متقابل، تاثیرگذاری بر رفتار طرف مقابل و وادار کردن آن به عقبنشینی و یا حداقل منصرف کردن آن از زیادهخواهیهای بیشتر است، اقدامی که متاسفانه تاکنون در رفتار دولت مشاهده نشده است.
این در حالی است که اجرای برجام از سوی دولت، به 29 شرط ابلاغ شده از طرف رهبرمعظم انقلاب، شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی مشروط شده است.
در قانون «اقدام متناسب و متقابل دولت جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام» مصوب مجلس شورای اسلامی تاکید شده است که«دولت موظف است هرگونه عدم پایبندی طرف مقابل در زمینه لغو مؤثر تحریمها یا بازگرداندن تحریمهای لغو شده و یا وضع تحریم تحت هر عنوان دیگر را به دقت رصد کند و اقدامات متقابل در جهت احقاق حقوق ملت ایران انجام دهد و همکاری داوطلبانه را متوقف نماید و توسعه سریع برنامه هستهای صلحآمیز جمهوری اسلامی ایران را سامان دهد به طوری که ظرف مدت دو سال ظرفیت غنیسازی کشور به یکصد و نود هزار سو افزایش یابد».
جبران خسارت محض
مقامات ارشد دولت آقای روحانی در حالی که مدیران قبل از خود را ملامت میکردند و تاکید داشتند که «10 تا 30 درصد مشکلات اقتصادی مربوط به تحریمهاست و 70 تا 90 درصد بقیه، مربوط به سوء مدیریت و معطلی ظرفیتهاست»، 4 سال ظرفیتهای عظیم داخلی را به واسطه «توافق به هر قیمت» و سپس «حفظ برجام به هر قیمت» معطل گذاشتند.
در حال حاضر با توجه به عیان شدن چندین باره خسارت محض برجام و به عینیت رسیدن هشدارها و انتقادهای دلسوزان نسبت به دستاورد تقریبا هیچ، لازم است تا دولت آقای روحانی در گام اول با اجرای 29 شرط ابلاغی، به گستاخیهای آمریکا پاسخ قاطع و متقابل دهد و در گام دوم با تکیه بر اقتدار درونی و ظرفیتهای عظیم داخلی، ریل گذاری خود را در جهت پیشرفت روزافزون کشور تغییر دهد.