5 اردیبهشت 1397 مبارزه با فساد اقتصادی - مبارزه با فساد ،

شاهد دستگیری‌ مرتضوی: حکم ر اپاره‌کرد، گرفتنش /خانمی هی‌ میگفت‌ نبریدش

شاهد دستگیری‌ مرتضوی: حکم ر اپاره‌کرد، گرفتنش /خانمی هی‌ میگفت‌ نبریدش

به گزارش پایگاه عدالت خواهانروزنامه شرق در یک گزارش میدانی، حال و هوای محله‌ای را که سعید مرتضوی در آن پنهان شده و همان‌جا هم دستگیر شده است، منتشر کرد.

دو خبرنگار این روزنامه نوشته‌اند: به بهانه خوردن صبحانه، پرسان‌پرسان به قهوه‌‌خانه‌اي مي‌رويم تا شايد از ميان گپ‌وگفت مردم، اطلاعات بيشتري دستگيرمان شود. آنجا هم كسي خبر دست‌‌اولي ندارد. ماجرا را اغلب در تلگرام گوشي‌هاي‌شان خوانده‌اند. بيرون مي‌آييم و بي‌هدف در راسته مغازه‌هاي كنار بلوار اصلي شهر قدم مي‌زنيم. اما گاهي چيزي كه به دنبالش مي‌گردي، خيلي نزديك‌تر از آن چيزي است که فكر مي‌كني و يك اتفاق تصادفي باعث مي‌شود پيدايش كني. رفتن اتفاقي به مغازه عطاري «محسن» براي خريدن عرق بهارنارنج، همان تصادفي است كه ما را به جايي راهنمايي مي‌كند كه سعيد مرتضوي، درست 24 ساعت پيش آنجا دستگير شده.

- آره. توي همين كوچه بغلي بوده. نمي‌دانم كدام خانه، ولي نزديك امامزاده بوده... .

جايي كه محسن نشان مي‌دهد، خيابان درازي است كه در يكي از كوچه‌هاي فرعي آن، «امامزاده عبدالمجيد» قرار دارد. بقعه‌‌اي كوچك كه براي جمع‌آوري كمك‌هاي مردمي به آن، «بنري» تبليغاتي با تصوير حجمي مكعبي از ضريح مرمري و دو دست سبز به يك تير برق آويخته‌اند كه روي آن نوشته شده «المان سلام به امامزاده عبدالمجيد» كمي آن طرف‌تر، يك وانت خاكستري ايستاده و زن‌هاي محل دورش حلقه‌ زده‌اند. وانت پر است از قابلمه و ماهي‌تابه و ظرف و ظروف خانه. معلوم است كه فروشنده با اهالي آشناست و هر‌از‌گاهي براي كاسبي به اينجا مي‌آيد. همه، كنجكاوانه به همديگر نگاه مي‌كنيم. هم آنها، هم ما. با توجه به اتفاقات ديروز، حضور سر صبح غريبه‌ها توجه‌شان را جلب كرده. كافي است يك كلمه بگويي «مرتضوي» تا همه با هم شروع به حرف‌زدن كنند.
من «چمیک» شدم، نرفتم

- متوجه نبودم که این بود [مرتضوی]. سه، چهار روزی اینجا بود. نمی‌دانم چطور بود، شنود داشتند یا زیر نظرش داشتند، یک روز اینجا ایستاده بودم که دیدم سه مرد آمدند. با ماشین پژو. یک هفته پیش بود. دیدند که من به آنها مشکوک شده‌ام، رفتند در این کوچه و آن کوچه. گفتند که این زن متوجه ما است، رفتند.

- شب قبلش از یکی از پسرهای ما پرسیدند که اینجا کوچه ۱۱۵ است؟ گفتیم نه ما که ۱۱۵ نداریم. شب اینها را زیر نظر داشتند و ما هم متوجه نبودیم. صبح که من اینجا تنها ایستاده بودم، دیدم پنج، شش ماشین آمدند. مردها هیکلی بودند و در خانه را باز کردند و رفتند تو. یکی‌یکی که ماشین‌ها جمع شدند، آدم‌ها هم فراوان شدند. آدم‌ها هم جمع شده بودند. هرچقدر به اینها می‌گفتیم چه شده؟ می‌گفتند هیچی. بروید داخل خانه‌هایتان. ما می‌گفتیم چه خبر است. کسی را می‌برید؟ می‌گفتند نه هیچی نیست.

- از دماوند برای ما آب می‌آورند. من هم اینجا داشتم آب می‌گرفتم. به مردم گفتند برويد؛ اما من «چمیک» {کنه} شدم و نرفتم. گفتم من باید ببینم. [به من می‌گفتند] خانم خواهش می‌کنم برید تو، من هم نمی‌رفتم. گفتم من نمی‌روم اینجا درِ خانه من است، به شما چه ربطی دارد. هر کاری کردند، من نرفتم. یک‌دفعه دیدیم در خانه باز شد. زنگ زدند ۱۱۰ بیاید. آنها که آمدند، از آنجا [سر کوچه را نشان می‌دهد] تا اینجا [ته کوچه] پر از ماشین و آدم شده بود. دیگه از همه خواهش کردند که بروند تو، من نرفتم. شیشه ماشین دودی بود. از آن تو {درون خانه} سوارشان کردن و دیگر رفتند.

شما خودش را دیده بودی؟
- نه من {تا آن روز} ندیده بودمش. همسایه بغلی ما فهمید.
‌‌ این خانه تا کی خالی بود؟
-این بیچاره همیشه مستأجر می‌آورد. عید هم اجاره داد. خانه را همیشه اجاره می‌دهد.
-شب آمدند زیر نظر گرفتند. دور خانه را گرفتند. سه نفر آن بالا بودند.
-آره سه نفر آن بالا بودند شب. زیر نظر گرفتنش. آره از پسره پرسیده بودند که اینجا کوچه ۱۱۵ داریم که گفت نه ما ۱۱۵ نداریم. این کی «بیه» [بوده؟].
‌‌
قاضی بوده و از مقامات دولت قبلی... .
- قاضی کل ایران «بیه». (شلوغ می‌شود و هرکسی نظر می‌دهد. یکی دارد خاطره خودش را از یک قاضی می‌گوید که حق را به او نداده).
خانه‌اي كه سعيد مرتضوي روزهاي آخر در آن پنهان شده بوده، كنار يك مغازه كوچك لباس‌هاي زنانه است. مغازه‌اي كه در حقيقت بخشي از ديوار حياط است كه به جاي آجر، آن را شيشه‌اي ساخته و تبديل به ويترين كرده‌اند. پشت ويترين هم پرده‌هاي ضخيم آويخته‌اند تا خانم ‌خانه - كه هم‌زمان فروشنده هم است - به آسودگي و به طور هم‌زمان به كارهاي منزل و دكان برسد. اين زن، يگانه شاهد عيني (در واقع شنيداري) بازداشت دادستان سابق پايتخت است.
‌‌‌
شنيده‌ايم که مرتضوی اینجا دستگیر شده است.
بله خانه بغلی بودند.
‌‌
وقتی دستگیر شد، شما خودتان بودید؟
بله.
‌‌
ممکن است تعریف کنید که چه اتفاقی افتاد؟
والا پنج شب پیش بود که همسایه ما به شوهرم زنگ زد که من خانه‌ام را به یک نفر، دو‌ماهه اجاره داده‌ام. گفت یک آقا هست که پدر و مادرش هم همراهش هستند. خانواده هستند. گفت که اینها خیلی به حجاب اهمیت می‌دهند و چون حیاط خانه ما به خانه آنها دید دارد، این دیوار [اشاره به دیوار بین خانه خودشان و خانه‌ای که مرتضوی در آن بوده] را می‌خواهند سایه‌روشن کنند.
‌‌
یعنی طلق‌ بزنند؟
آره. شوهرم نخواست که بگذارد؛ چون دیوار ما مشترک است؛ اما چون همسایه ما بود، من گفتم اشکالی ندارد؛ چون ما هیچ بدی‌ای از او ندیده بودیم... . گفتم اشکالی ندارد، همسایه است و بگذار سایه‌روشن بزند. بعد که دو شب شد [گذشت]، من به شوهرم گفتم اصلا از این خانه صدای زن نمی‌شنوم. رفت و آمدشان هم همه‌اش از ساعت دو شب به بعد است. حرف و سروصدایشان هم همه‌اش ساعت دو و سه شب به بعد است.
‌‌
چند نفر بودند؟
من احساس کردم دو نفر بودند؛ ولی می‌آمدند و می‌رفتند. بعد من به شوخی به دخترم گفتم چند روز دیگر از این خانه یک صدایی می‌آید که «کشف بزرگ‌ترین مواد منفجره» (خنده)... به ‌خدا... چون خودم یک حس بدی داشتم. دخترم گفت نه مامان این چه حرفیه. پریشب بود که به شوهرم گفتم من توی این‌ خانه اصلا هیچ‌ صدای تلويزیون ایرانی نمی‌شنوم. فقط دارند اخبار بیگانه گوش می‌دهند. چون یک دیوار بیشتر بین ما نیست.
‌‌
اخبار فارسی یا انگلیسی؟
فارسی ولی خارجی. من گفتم فقط از این خانه صدای اخبار بیگانه می‌شنوم، اینها چطور حزب‌اللهی‌اند که فقط اخبار بیگانه گوش می‌دهند؟! شوهرم هم تعجب کرد، گفت واقعا! من هیچ صدای تلویزیون ایران یا برنامه دیگری نمی‌شنیدم، چون صدای تلویزیون ما هم اگر بلند باشد آنها می‌شنوند. پریروز که من مغازه بودم دیدم همین آقا (مرتضوی) با یک هیوندای سفید آمد اینجا ایستاد.
‌‌
شما خودت ديديش؟
آره، ولی من اصلا نمی‌شناختمش.
‌‌‌
چه شکلی بود؟ چه پوشیده بود؟
یک پیراهن ساده و یک شلوار پارچه‌ای.
‌‌
عینک هم داشت؟
نه، عینک هم نداشت.
‌‌
ریش و سبیل؟
نه هیچی نداشت. باهاش قشنگ چشم‌توچشم شدم، ولی واقعا نشناختمش، چون اصلا از جریان اطلاع نداشتم.  دیشب هم که با خواهرم تلفنی صحبت می‌کردم بهم گفت: «خواهر یکم اخبار گوش بده» (خنده)... بعد، [مرتضوی] رفت تو...
‌‌
با هیوندای سفید؟
نه هیوندا را اینجا پارک کرد. این چندروزه فقط یک ۲۰۶ سفید توی حیاط بود که از در بیرون نیامد. چنددقیقه بعد که من هنوز توی مغازه بودم، یک آقایی آمد و هیوندا را برد.
‌‌
از خانه آمد بیرون و ماشین را برد؟
متوجه نشدم. دیروز صبح ساعت 9:15 صبح بود که صدای همهمه شنیدم. خانه بودم و اصلا بیرون نیامدم. در را باز کردند [در خانه مرتضوی را]. کسی از دیوار بالا نیامد. در را با کلید باز کردند. {احتمالا رفته بودند كليد حياط را از صاحبخانه گرفته بودند} هیچ‌کسی از دیوار بالا نرفت که بخواهد در حیاط بپرد، چون من اینجا قشنگ متوجه می‌شوم. در را باز کردند و رفتند تو و هِی درِ جلو را می‌زدند.

در داخل خانه را؟
آره. در را می‌زدند و می‌گفتند: «در را باز کن». کسی حرف نمی‌زد. در می‌زد و می‌گفت: «در را باز کن». بعد دید کسی جواب نمی‌دهد، گفت: «آقا سعید ما می‌دانیم شما تویی، در را باز کن». یک ربع تمام صداش زد. بعد گفت: «آقا سعید اگر در را باز نکنی، ما مجبوریم در را بشکنیم و بیاییم تو». این را که گفتند در را باز کرد. در كه باز شد، یک ربعی با هم جروبحث کردند.
‌‌
چه می‌گفتند؟
می‌گفتند که ما حکم داریم و اینها... که [نهایتا] این آقاهه [مرتضوی] حکم را پاره کرد.
‌‌
حکم را پاره کرد؟! از کجا متوجه شدید؟
حکم را پاره کرد، چون من قشنگ صدایش را شنیدم. بعد {مأمور دستگيري} گفت: «برای من حکم پاره می‌کنی؟!». این را که گفت، صدای یک خانمی را شنیدم که گفت: «آقا توروخدا نبریدش». این خانم این چند روز را در خانه بود، اما صدایش درنمی‌آمد. این خانم چند روز توی خانه بود، چون کسی از صبح نرفت توی خانه. گفت: «توروخدا نبریدش» که دیگه دست‌‌وپایش را گرفتند و بردنش. فکر کنم دستش را زنجیر کردند و بردنش.

دستبند؟
بله دستبند.
‌‌
مقاومت می‌کرد؟
آره خیلی سروصدا می‌کرد، ولی چنددقیقه‌ای هم ساکت شد. من احساس کردم که مثلا می‌گوید می‌خواهم به کسی زنگ بزنم یا اینکه داشت زنگ می‌زد، ولی کسی جوابش را نمی‌داد. سه، چهاردقیقه‌ای همه ساکت بودند داخل خانه. حالا منتظر کسی بودند، داشتند به کسی زنگ می‌زدند، نمی‌دانم... .

-------------------------------------------

پایگاه خبری عدالتخواهان بازداشت مرتضوی مشایی و بقایی ریش و سبیل سعید مرتضوی سواحل دریای خزر محمودآباد تفت ظرف و ظروف عرق بهارنارنج رودسر فریدونکنار خانه مرتضوی رامسر ماشین دودی صدای همهمه توئیتر حیاط خانه جاده‌های شمال صفحه یک روزنامه‌ها دماوند ترافیک پرحجم جنایت کهریزک گیلان ساحلی خزر کوچه‌های فرعی رودخانه هراز آمل لباس‌های زنانه جمع‌آوری کمک‌های مردمی شیشه ماشین

 

 

 

 

 

برچسب ها:

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه
1
دیدگاه شما :
عکس/آیا رئیس‌جمهور این فرد را که برای عکس گرفتن در کنارش قرار دارد را می‌شناسد؟/ آیا پزشکیان از هویت او مطلع بود یا نبود؟ عکس/انتصاب با سوابق هتاکی و فحاشی به شهدای جان فدای مردم ایران؛ به مدیرعاملی ابر پالایشگاه نفت و بزرگترین شرکت قیرسازی در ایران و خاورمیانه اصرار رسانه‌های اصلاح‌طلب بر مذاکره با امریکا/ اگر می‌توانی بزن، اگر نمی‌توانی، صبر و پایداری کن؛ و اسیر هیجان مشو فیلم، جزئیات و تصاویر/ سوال از رئیس جمهور؛ عناصر بدسابقه در دولت روز به روز بیشتر می‌شوند؟! خوابگاه دانشجویی دختران مجدد دچار آتش سوزی شد +بسته عزاداری به مناسبت رحلت جانسوز پیامبر مهربانی و شهادت امام مجتبی(ع)/ چرا امام‌ حسن(ع) شجاع‌ترین چهره تاریخ اسلام است؟ افشای بازدید مالک تلگرام از مرکز صهیونیستی در باکو چگونه موساد در لبنان با تلفن همراه جاسوس جذب می‌کند؟ جزئیات دستگیری یکی از عوامل گروهک جیش‌الظلم شماره موبایل محسنی اژه‌ای شماره موبایل آقای اژه ای شماره موبایل شخصی آقای اژه ای شماره تماس مستقیم آقای اژه ای شماره موبایل آقای محسنی اژه‌ای تماس مستفیم با اژه ای ارتباط و تماس واکنش حجت الاسلام مصطفی رستمی رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها به اظهارات اخیرپزشکیان جزئیات تازه از ماجرای مرگ مرحوم میرموسوی متهم فوت شده در لاهیجان اقدام اسپانلو دادستان انقلابی و تلاشگر استان گلستان در راستای حفظ چند صد میلیارد پول بیت المال در شهرداری گرگان طرز درست کردن عصاره لیمو سیر و جعفری برای درمان پاکسازی و سم زدایی کبد و گرفتگی عروق قلب/طب سنتی, نحوه تهیه عصاره سیر لیمو جعفری, نحوه تهیه عصاره لیمو سیر و جعفری, طرز تهیه عصاره لیمو سیر و جعفری, طرز تهیه عصاره سیر لیمو جعفری عکس اسناد/ درخواست مطالبه گران انقلابی گلستان از وزیر راه و شهرسازی در راستای دهمین دوره انتخابات هیئت مدیره سازمان نظام مهندسی استان گلستان انتصابات افراد مسئله دار مسعود پزشکیان نهمین رئیس‌جمهور و رئیس چهاردمین دولت جمهوری خانم ترک فرماندار کردکوی! مگر بیت المال شهرداری ارث پدرتان است؟ ظریف را بیشتر بشناسید/ از شانتاژ و جنجال تا ژست استعفا محمد جواد ظریف رئیس شورای موسوم به «شورای راهبری کابینه» پیدا و پنهان رای اعتماد نمایندگان به لیست رئیس جمهور عکس/بازگشت تیم زنگنه به وزرات نفت فیلم و عکس/سخنان کامل رهبرانقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در اولین دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت چهاردهم قرار است، تیم اقتصادی مسعود پزشکیان چگونه مشکلات اقتصادی را حل کند؟ مداحی و فیلم/به مناسبت اربعین/ ابا عبدالله الحسین؛ این راه، راه عشق است فیلم و عکس/ انتقاد خادملو مطالبه گر گلستانی به ایجاد کانال اتصال خلیج گرگان به دریای خزر در بستر شن روان/ پیش بینی خشک شدن کانال ایچاد شده تا 4 سال دیگر در شهرداری شهرستان کردکوی چه خبر است ؟ _ ۱ اسناد/آزمون بزرگ برای مدیرکل راه و شهرسازی و نهادهای نظارتی در تایید صلاحیت کاندیداهای انتخابات نظام مهندسی استان گلستان عکس/صدور مجوزهای کیلویی و بدون حساب و کتاب برای استخراج ید از اراضی شمال گلستان فیلم/این موشک ضد موشک ندارد آسیب شناسی مدیریت / مدیران استان گلستان برخلاف دولت انقلابی , مردمی ,سخت کشی و فسادستیزی شهید رئیسی , انتصاب باندی و ناکارآمد , کار نمایشی , صددرصد انتقادپذرنبودن , عدم مبارزه با فساد, برکناری کارکنان جریان انقلابی و مطالبه گر,, ریخت پاش بیت المال و ... از جمله عملکرد آنان میباشد مطالبه گری/مطالبه گری از دیدگاه اسلام و در کلام رهبران انقلاب/مطالبه گری چیست؟/هدف مطالبه گری/ مطالبه گری در کلام رهبری مطالبه گری در نهج البلاغه مطالبه‌گری‌ها منطقی دلیل ترور اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس مشخص شد +جزئیات ترور اسماعیل هنیه در تهران/ علت و ابعاد این حادثه در حال بررسی و نتایج آن متعاقبا اطلاع رسانی خواهد شد. كساني كه كار را نمي‌شناسند ولي مسئوليت قبول مي‌كنند، خائن هستند. پرونده پولشویی موسسه نور روی میز حجت الاسلام محمدرضا مزیدی رئیس پاک دست و عدالت محور دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم اخلالگران در نظام اقتصادی کشور در استان گلستان فیلم/دلیل شهادت مصطفی نوروزی و مهدی جهانتیغ و محسن جعفری/لحظه پیدا شدن پیکر شهیدان وزارت اطلاعات(مصطفی نوروزی،مهدی جهانتیغ،محسن جعفری) از آب های دریای عمان انتشار لیست ثبت نام کنندگان انتخابات هیت مدیره نظام مهندسی استان گلستان قبل از تایید صلاحیت+اخبار نظام مهندسی ساختمان استان گلستان جمعه روز یک انتخاب مهم است/ اکثر دولتمردان روحانی در ستاد این نامزد اصلاح طلب مستقر شدند واکنش‌ها به مناظره دوم جلیلی و پزشکیان با نظرات پزشکیان درباره استادیوم رفتن زنان، فیلترینگ و مزایای نایب رییسی مجلس بیشتر آشنا شوید کاش برادر عزیزمان جناب آقای دکتر جلیلی، خاطرات مستند خود را برای اطلاع عموم منتشر می‌کرد با ستادی ملغمه‌ای و شترمرغی نه می‌توان برنامه اقتصادی منسجمی نوشت و نه می‌توان آن را به اجرا گذاشت. امروزه در نقطه حساس و بزنگاه تاریخی قرار داریم؛ برای ما جای تعارف و درنگ وجود ندارد این همان چیزی است که اصلاح‌طلبان دوست ندارند در مورد آن حرف بزنند./اکنون آن پایگاه رأی کجاست؟ اوضاع کشور در دولت پزشکیان قابل پیش بینی است/ منتظر باک‌های میلیونی بنزین باشیم؟ اولین مناظره مرحله دور دوم چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری یسعید جلیلی و پزشکیان در تلویزیون جزئیات جدید از قتل پنج نفر در روستای قزلجه از توابع شهرستان رزن همدان با سلاح گرم سند بر وقوع فجایع گسترده ی اقتصادی در مجموعه ی مدیریتی شیلات استان گلستان/ با عبرت از حواشی پرونده سه هزار میلیاردی شیلات بعنوان محصول عملکرد اصلاح طلبان با انتخاب کاندیدای اصلح و فسادستیز به عقب بر نگردیم +سند انتخابات ترسیم مسیر عدالت‌خواهی و مبارزه با فساد و تجلی عزت و اقتدار کشور است رئیس ستاد انتخابات گلستان: اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در گلستان/ بیش از ۵٩١ هزار تعرفه اخذ رای استفاده شد