حضور دوباره‌ی ساعد باقری در صداوسیمای جمهوری اسلامی به هیچ وجه توجیه‌پذیر نیست. ساعد باقری یکی از حامیان جدی فتنه در سال 88 تا کنون بوده و برای فتنه قلم زده و در راه فتنه علیه همقطاران شاعرش تا توانسته تاخته است.
سال 92 بود که علیرضا قزوه خطاب به ساعدباقری و دیگر شاعران حامی فتنه یادداشتی نوشت و در آن از فحش و ناسزاهایی که دوستان دیروزش به او می‌دانند گلایه کرد. قزوه نوشت:
«در جریان فتنه سال 88 به تنهایی بیش از 5000 فحش و ناسزا از این و آن خوردم که هنوز همه آن یادداشت های پر از لطف و مهر را دارم و خوشوقتم که در میان آن ها فرزندان برخی از شما نیز مرا با الفاظ رکیک نواختند. ( اگر خواستید بفرمایید اصل فحش‌ها را خصوصی برایتان بفرستم). به هر حال در هفته‌های اخیر هم نوازش‌های چندی از سوی برخی از شما بزرگواران چه در اخبار خبرگزاری ها و چه در نشریه مهرنامه به بنده و حوزه هنری که من مسئول ادبی آن هستم نثار شد.»
در آن ایام که چیزی حدود چهارسال از ماجرای فتنه 88 گذشته است هنوز قزوه از عناد دوستان قدیمی‌اش به خاطر حمایت از نظام می‌گوید. ساعد باقری حالا امروز توسط مدیران شبکه چهار به عنوان مجری برنامه‌ی سحرگاه انتخاب شده است و این مسئله در نوع خود فاجعه به حساب می‌آید.
سال 94 بود که یک اتفاق سروصدای رسانه‌ای زیادی به پا کرد. سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان بعنوان متولی آئین های فرهنگی وتفریحی مرتبط با شهرداری، در آستانه سالروز پیروزی انقلاب، از ساعد باقری به منظور شعرخوانی برای انقلاب دعوت کرد. این اتفاق باعث شد که رسانه‌های حامی انقلاب واکنش‌های زیادی به این مسئله نشان دهند.
یکی از دلایل حساسیت بالا بر روی شخص ساعد باقری روایتی بود که او در سال 93 منتشر کرد و سایت حامی فتنه کلمه آن را منتشر نمود. باقری و دوستان شاعر حامی فتنه‌اش در روز مادر سال93 به دیدار مادر زهرا رهنورد یکی از فتنه‌گران محصور رفته بودند.
باقری در روایت خود از دیدار با خانم نواب صفوی نوشته است:
«به اتفاق سهیل جان محمودى، بیوک ملکى، افشین علا و چند تن از دوستان شاعر به دیدار مادر خانم رهنورد به منزلشان رفتیم. اتفاق‌‌هاى جالبى افتاد، اما خارخارى هم در دل ما خلید. از آخرین عیادت ما بیش از پنجاه روز گذشته بود. با هدیه‌ی عروسى نرگس خانم رفته بودیم... چیزى گفت که دل ما را آتش زد و نقل کردنش دشوار است.
گفت از قول ما به دوستان بگویید: یاد آر ز شمع مرده یاد آر! یکه خوردیم و خانم کاظمى یاداورى کرد که خواهرم تصور مى‌کند همه فراموششان کرده‌اند. گلایهء قبلى مادر هم، ناظر بر چیزکى بود در همین مایه ها. با خود گفتم کاش دست کم مى‌دانستند چه دل هایى برایشان مى‌تپد و این قدرها هم غریب نیستند. دعا کردیم که عقلانیتى سبب ساز حل مشکل شود، شما هم آمین بگویید: اللهم فک کل اسیر»
ساعد باقری در روایت خود به گونه‌ای از مظلومیت فتنه‌گران سخن می‌گوید که گویی این فتنه‌گران نبودند که هشت ماه کشور را با بحران و آسیب رو به رو ساختند و با آبروی نظام اسلامی بازی کردند.
البته حمایت ساعد باقری از فتنه تنها به این نوع روایت‌ها ختم نمی‌شود. او در یکی از شعرهایش که آن را به یکی از سران فتنه تقدیم کرده است، علنا ادعای تقلب در انتخابات سال ۸۸ را تکرار کرده و با عبارت‌هایی همچون « چه کردند با رای سبزش» و « چه کردند با رای بشکوه مردی» سعی دارد القای تقلب در انتخابات سال ۸۸ را تکرار کند.
باید گفت که اتفاق عجیب این روزها این است که برخی از رسانه‌های منتسب به اصولگرایی نه تنها به مخالفت با این انتخاب نپرداختند که برعکس حمایت نیز کرده‌اند. روزنامه‌ی صبح نو از همفکران نزدیک محمدباقر قالیباف در اقدامی عجیب تیتر یک خود را به حمایت از شاعر فتنه اختصاص داده است.
باید گفت که فتنه خط قرمز انقلاب اسلامی بوده و این مسئله بارها توسط مقام معظم رهبری نیز تکرار شده است. البته باید اشاره کرد که سهم افراد در فتنه88 متفاوت است و هیچگاه ساعدباقری با محمدخاتمی و میرحسین موسوی در یک ردیف قرار نمی‌گیرد؛ اما نمی‌توان سهم حمایتی برخی شاعران را نادیده گرفت. حمایت علنی و مظلوم نمایی و تقدیم شعر به سران فتنه، آن هم زمانی که دیگر بر هیچ‌کس پوشیده نیست که سران فتنه به دنبال چه چیزی هستند قابل بخشش نخواهد بود.
از طرفی باید گفت که تا به امروز هیچگاه ابراز ندامتی نیز از سوی ساعدی و دیگر شاعران حامی فتنه رویت نشده است و همین مسئله حضور آنان در صداوسیما و ذوق‌زدگی برخی رسانه‌های اصولگرایی را در هاله‌ای از ابهام قرار می‌دهد.
