به گزارش پایگاه عدالت خواهان"بیتالمال شامل مجموعهای از اموال عمومی است که در اختیار نظام اسلامی قرار گرفته تا در مصارف عامه هزینه شود. کارگزاران بیتالمال باید به عنوان امانتداران، تمام تلاش خود را بکنند تا این اموال حفظ و در موارد خاص خود مصرف شود. هرگونه تصرف مالکانه در این اموال حرام بوده و مجازات دنیوی و اخروی به دنبال دارد. نویسنده در مطلب حاضر اهمیت بیتالمال را از دیدگاه قرآن و امام علی(ع) به اختصار بررسی کرده است.
اموال عمومی، امانت الهی
از نظر قرآن، اموال به چند قسمت تقسیم میشود که شامل اموال خصوصی، اموال عمومی و اموال تعاونی میشود؛ زیرا مالکیت بر این سه قسم است. البته میتوان اموال تعاونی که در مالکیت تعاونی قرار میگیرد به عنوان اموال خصوصی قرار داد؛ زیرا این اموال به شکل سهامی خاص در قالب مشارکت به شکل مشاء در آمده است. در حقیقت اموال تعاونی از اموال گروهی از مردم است که در امری سرمایهگذاری مشترک دارند.
مراد از اموال عمومی، اموالی است که در مالکیت شخص یا اشخاصی نیست، بلکه همانند انفال از سرمایههای همگانی به شمار میرود. اما عمومی بودن این اموال به این معنا نیست که هر کسی هر طوری که بخواهد بتواند در آن تصرف کند، بلکه چارچوب های مشخص و معینی برای تصرف در این اموال وجود دارد که باید مراعات شود.
به عنوان نمونه انفال که در اصطلاح فقه اسلامی ثروتهای عمومی است که مالکیت و چگونگی مصارف آن در اختیار پیامبر (صلی الله علیه و آله) و جانشینان وی است، از اموال عمومی است و پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) به حکم منصب ولایت الهی بر این اموال مالکیت نصب دارند و باید در مصارف معینی این اموال را هزینه کنند. این اموال شامل اراضی موات، جنگلها، قله کوهها، معادن، زمینهای به دست آمده از دشمن بدون جنگ، زمینهای مربوط به پادشاهان، ارث بدون و ارث، غنیمتهای به دست آمده بدون اذن امام، مراتع و کف درهها است. (وسائل الشیعه، ج9، ص 523، ابواب الانفال و ما یختص بالامام).
خداوند بصراحت مالکیت حقیقی و اعتباری آن را به خود و در طول به پیامبر(ص) به عنوان ولیالله نسبت میدهد که پس از آن حضرت در اختیار اولیای دیگر الهی قرار میگیرد که جانشین به حق آن حضرت(ص) هستند. خداوند میفرماید: یسئلونک عن الأنفال قل الأنفال لله و الرسول؛ از انفال میپرسند بگو برای خدا و رسول است. (انفال، آیه1)
این اموال در دست کارگزاران نظام اسلامی به عنوان امانت الهی قرار میگیرد؛ زیرا مالکیت آن برای خدا و رسولالله(ص) و امامانی است که اولوا الامر هستند. بر این اساس، تصرفاتی که از سوی کارگزاران انجام میگیرد باید در چارچوبهای قانونی مشخصی باشد که خداوند جواز تصرف و هزینه کرد را در آن موارد صادر کرده است. بر همین اساس در ادامه آیه نخست سوره انفال درباره مالکیت و نیز تقسیم و هزینه کرد این اموال، بر اطاعت از خدا و پیامبر(ص) تاکید شده تا معلوم شود موارد مصرف و میزان آن در چارچوبهای شریعتی است که پیامبر(ص) و امامان(ع) ابلاغ میکنند.
بیتالمال، خزانه عمومی و اموال ملی
از نظر آموزههای قرآن، اموال عمومی در اختیار دولت اسلامی، شامل اموال منقول و غیرمنقول است. اموال غیرمنقول با مجوزهای خاصی از سوی حاکم اسلامی قابل تصرف در محدوده مشخص و معینی است. بنابراین، این حاکم اسلامی است که مجوزهای خاص را برای بهرهبرداری از مراتع و جنگلها و معادن آبها و رودها و دریاها صادر میکند.
اما اموال منقول در بیتالمال و خزانه عمومی گردآوری میشود تا در چارچوب مشخصی هزینه و مصرف شود. واژه بیتالمال مرکب از دو کلمه «بیت» و «مال»، به معنای خانه اموال در حقیقت همان خزانه نظام اسلامی، محل نگهداری اموال عمومی، مرکز محاسبات و مانند آن است. مراد از بیتالمال در حقیقت همان «بیتالمال للمسلمین» است؛ زیرا این اموال به عنوان اموال عمومی مسلمانان در اختیار ولیالله از معصومان و ولایتفقیه از غیرمعصوم قرار میگیرد تا در مصارف مشخصی هزینه شود. درصدر اسلام «بیتمال المسلمین» مکانی بود که در آن اموال عمومی و منقول دولت اسلامی گرد میآمد. سپس تعبیر «بیتالمال» جانشین آن شد و همان معنی را افاده کرد. این اصطلاح به تدریج بر «اموال عمومی مسلمانان» اطلاق شد که شامل اموال منقول نقدی، چیزهای غیر منقول و نیز اراضی و غیر اینها میشد. امروزه در زبان فارسی، بیتالمال نه به معنی جای اموال، بلکه به معنی هر مالی است که همه مردم در آن سهم دارند و غالبا به اموال دولتی گفته میشود؛ اما گهگاه نیز بیتالمال به مال بیصاحب یا مالی اطلاق میشود که میتوان در آن دست برد.
در طول تاریخ همواره، دو شاخصه «عمومی» و «امانت بودن» با مفهوم بیتالمال همراه بود؛ به گونهای که هرگاه واژه بیتالمال به کار برده میشد، اموال عمومی مسلمانان که نزد حاکم و والی امانت بود به ذهن تبادر میکرد. (دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر: غلامعلی حداد عادل، ج 5، ص 85؛ دائرهالمعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر حاجسیدجوادی، کامران فانی و بهاءالدین خرمشاهی، ج3، ص 556)
امروزه وقتی از «بیتالمال» در عباراتی مانند: «در حفظ بیتالمال بکوش» و «به بیتالمال ضرر نزن»، سخن گفته میشود به معنای اموالی است که همه اقشار جامعه در آن سهم دارند و مسئول نگهداری آن هستند و مالک خصوصی ندارد. به عبارت دیگر، بیتالمال از معنای «مکان خاص اموال عمومی» انصراف پیدا کرد و به معنای نهادی اجتماعی-اقتصادی که تمام اموال عمومی مسلمانان را دربر میگرفت، رواج یافت.
پس وقتی سخن از بیتالمال میشود میتواند شامل همه اموالی باشد که انفال و خزانه دولت بخشی از آن است؛ زیرا مالی که مالک خصوصی ندارد جزو بیتالمال شمرده میشود.
سوءاستفاده از بیتالمال، محاربه با خدا
در آیات قرآنی برخی از تصرفات انسانی در حوزه اقتصادی به عنوان فسادگری در زمین و محاربه با خدا مطرح است. به عنوان نمونه خداوند رباخواری را از مصادیق محاربه و جنگ با خود دانسته است. پس کسی که رباخواری میکند همانند کسی است که به جنگ خدا رفته و بر آن است تا خداوند را نادیده گرفته و از مالکیت و حاکمیت بر هستی منع کند و خود را جایگزین خدا نماید و سلطه و اقتدار خویش را به نمایش گذارد.
از دیگر کسانی که در قالب جنگ اقتصادی به جنگ خدا میروند، کسانی هستند که در اموال عمومی و بیتالمال تصرفات مالکانه و خودسرانه دارند. از نظر قرآن هر کسی که به هر شکلی در زمین فساد میکند با خداوند اعلام رسمی جنگ داده و به محاربه با خدا برخاسته است. خداوند میفرماید: سزای کسانی که با دوستداران خدا و پیامبر او میجنگند و در زمین به فساد میکوشند، جز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید شود. این، رسوایی آنان در دنیاست و در آخرت عذابی بزرگ خواهند داشت. (مائده، آیه 33)
از نظر قرآن، کسانی که به هر شکلی در زمین فساد میکنند به جنگ خدا رفتهاند و باید با آنان جنگید و آنان را با توجه به نوع عملکردشان مجازات کرد.
مراعات امانت بیتالمال، واجب اسلامی
به حکم فطرت و عقل و شریعت، هر کسی باید امانتی که در اختیار اوست مراعات کرده و بر حفاظت آن اهتمام ورزد. کسانی که در امانت خیانت کنند از نظر عقل و شرع خائن شمرده و مجازاتی برای آنان در نظر گرفته میشود.
از نظر قرآن از صفات مؤمن آن است که در امانت خیانت نمیورزد و رعایت امانت میکند. و الذین هم لاماناتهم عهدهم راعون؛ و آنانی که امانات و عهد خویش را مراعات میکنند. (مؤمنون، آیه 8؛ معارج، آیه 32)
پس کسی که بیتالمال در اختیار اوست باید به عنوان امین در بیتالمال آن را به گونهای مراعات کند که هیج تصرف سوء و نادرستی در آن انجام نگیرد.
چریدن علف بهاری و تازه بیتالمال
اما برخی از مردم به جای حفظ و مراعات امانت در آن خیانت میکنند و مسئولان و کارگزارانی هستند که بیتالمال را همانند علف بهاری تازه چون شتر میچرند. امیرمؤمنان امام علی(ع) میفرماید: یخصمون مال الله خصمهْ الابل نبتهْ الربیع؛ بعضی از افراد مثل شتری که به علف تازه بهاری رسیده است، مال خدا و بیتالمال را میخورند. (نهجالبلاغه، خطبه 3)
برخی از کارگزاران نظام اسلامی بر این باورند که باید مدیران و افرادی را حفظ کرد و برخلاف قانون یا با سوءاستفاده از خلأ قانونی و دور زدن قانون و مانند آن زمینه را برای سوءاستفاه خود و دیگران فراهم میآورند. این افراد با سوءاستفاده از اختیارات قانونی خود، برای خویش و همکاران اموالی را از بیتالمال تخصیص میدهند که حق آنان نیست. وقتی به رفتار آنان با بیتالمال از منظر قانونی نگاه میشود، هیچ اشکال و عیب قانونی در عملکرد آنان یافت نمیشود، ولی هیچ کسی شک نمیکند که آنان از اختیارات خود سوءاستفاده کردهاند. این رویه همانند کاری است که اصحاب سبت انجام میدادند. اصحاب سبت به ظاهر، کاری غیرقانونی و خلاف شریعت انجام ندادهاند؛ زیرا حکم الهی، ممنوعیت ماهیگیری در روز شنبه بود که روز تعطیلی و عبادت یهودیان بود. آنان در روز شنبه تنها کاری که میکردند بستن راه بازگشت ماهیها به دریا بود و در روز یکشنبه اقدام. به صید ماهیهای دربند میکردند. اما از نظر قرآن چنین شیوهای دور زدن قانون و کلاه شرعی است که مجازات آن در دنیا بوزینه شدن و خواری و ذلت و در آخرت عذاب عظیم است. (اعراف، آیات 164 تا 166)
برخی از مسئولان برای حفظ قدرت و یا همکاری برخی از افراد با سوءاستفاده از اختیارات خود در مصرف بیتالمال به نوعی باجدهی اقدام میکنند که خود خلاف شریعت و نوعی فساد در زمین است. دوستان آنان به امیرمؤمنان علی(ع) نیز چنین پیشنهادهایی میدادند که آن حضرت(ع) با آن مخالفت ورزیده و میفرماید: شما میگوئید باج بدهم و با پای شرک به سراغ توحید بروم و پایههای حکومت اسلامی را با رشوه قوی کنم. حتی اگر اموال برای خودم هم بود، آن را به طور مساوی تقسیم میکردم، حال آنکه اموال برای خداوند است، من هرگز پایه توحید را با رشوه محکم نمیکنم، چرا که دادن مال در غیر حقش تبذیر و اسراف است و این خداست که هر کسی را که بخواهد در دنیا بالا برد و در آخرت فرود آورد و در میان مردم گرامی میدارد و در نزدش خوار میگرداند (نهجالبلاغه، خطبه 126)
از نظر آن حضرت(ع) بخشیدن مال در غیر حق و باطل از مصادیق تبذیر و اسراف است و شکی نیست که تبذیر و اسراف از گناهان کبیره است. (اسراء، آیه 27) اگر کسی بخواهد، با پول ارج و منزلت یابد و با سوءاستفاده از بیتالمال قدرت و حاکمیت خویش را تثبیت کرده و دولت فانی خویش را باقی دارد، گناهی بزرگ کرده است. البته کسی که بخواهد با پول، مردم را از خود راضی کند ممکن است که تعدادی را دردنیا از خودش راضی کند، اما در آخرت باید جواب دهد و نزد خدا پایین میآید.
امام علی(ع) بر اساس اصل امانتداری هرگز حاضر نبود هیچگونه تصرفی برخلاف حق و شریعت در بیتالمال داشته باشد؛ زیرا از نظر آن حضرت(ع):راس الاسلام الامانهْ؛ اساس اسلام، امانتداری است؛ بنابراین حاضر نمیشود تا سر اسلام را برای تنه آن کنار بگذارد؛ زیرا با فقدان سر، تنه ارزشی ندارد. کسی که امانتدار نیست، اصولا از اسلام بهرهای نبرده و نباید او را مسلمان دانست. در روایت است که امام علی(ع) در برابر درخواست برادرش عقیل که خواسته بود قدری به سهمیه او از گندم بیتالمال بیفزاید، آهن را در آتش گذارد و نزدیک دست برادر برد و در برابر اعتراض و فریاد و ناله عقیل فرمود: «عقیل! از آهن تفتیدهای که انسانی آن را به بازی، سرخ کرده ناله میکنی، اما مرا به سوی آتشی میکشانی که خداوند جبار با شعله خشم و غضبش آن را برافروخته است.» (نهجالبلاغه،خطبه 224)
امام علی(ع) در نامهای به یکی از کارگزارانش که اموال بیتالمال را به غارت برده بود، نوشت: «همانا من تو را در امانت خود شرکت دادم و همراز خود گرفتم و هیچ یک از افراد خاندانم بر یاری و مددکاری و امانتداری (اموال بیتالمال) مانند تو مورد اعتمادم نبود. آن هنگام که دیدی روزگار بر پسر عمویت سخت گرفته و دشمن به او هجوم آورده و امانت مسلمانان تباه گردیده… همگام با دیگران دست از یاریاش کشیدی و با دیگر خیانتکنندگان خیانت کردی… پس از خدا بترس و اموال آنان (بیتالمال) را بازگردان و اگر چنین نکنی و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست یابم تو را کیفر خواهم کرد و با شمشیری تو را میزنم که به هر کس زدم وارد دوزخ گردید. سوگند به خدا، اگر حسن و حسین چنان میکردند که تو انجام دادی، از من روی خوش نمیدیدند و به آرزو نمیرسیدند تا آنکه حق را از آنان باز پس گرفته و باطلی را که به ستم پدید آمده، نابود سازم.» (نهجالبلاغه، نامه 41)
امام علی(ع) در مقابل برده پیری که برای آزادی خویش از بیتالمال استمداد میطلبید، فرمود: «به خدا قسم، این مال نه دست رنج خودم و نه میراث پدری من است، بلکه امانت است. پس من آن را به اهلش تحویل میدهم.» (مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 110.)
آن حضرت در نامهای به یکی از فرماندارانش نوشت: «همانا گزارشی از تو به من رسیده که اگر درست باشد پروردگار خود را به خشم آورده و امام خود را نافرمانی نموده و در امانت خود خیانت کردهای. به من خبر رسیده که کشت زمینها را برداشته و آنچه را که میتوانستی گرفتهای و آنچه را در اختیار داشتی به خیانت خوردهای. پس هر چه زودتر حساب اموال را برای من بفرست و بدان که حسابرسی خداوند از حسابرسی مردم سختتر است.» (نهجالبلاغه، نامه 40.)
امام باقر(ع) میفرماید: «بیتالمال برای عموم مسلمانان است نه افراد خاص.» (الحکومهً الاسلامیهً و ما یتعلق بها فی احادیث الشیعه الامامیهً، حسین مظاهری و دیگران، ص 101.)
امام علی(ع) پس از پذیرش خلافت، اقدام به بازگرداندن عطایای بیحساب و کتاب از بیتالمال کرد و فرمود: «به خدا قسم اگر «این اموال» را بیابم به بیتالمال باز میگردانم؛ هر چند مهر زنان شده باشد یا کنیزی با آن خریده باشند؛ چون عدالت سبب گشایش و پیشرفت جامعه است و آن که عدالت به او گران آید، تحمل جور برای او گرانتر است.» (نهجالبلاغه، خطبه 15.)
«عبدالله جعفر»، داماد و برادرزاده امام علی(ع) که دچار مشکل مالی شده بود نزد آن حضرت آمد و درخواست کمک کرد. امام به او فرمود: «نه به خدا قسم، چیزی برای تو نمییابم، مگر اینکه به عمویت دستور سرقت دهی تا به تو کمک کند (کنایه از اینکه برداشت بدون حساب و کتاب از بیتالمال، دزدی است).» (وسائل الشیعه، ج 18، ص 521.)
امام باقر(ع) از رسول اکرم(ص) نقل میکند که ایشان فرمودند: پنج کس هستند که من و هر پیامبر مستجابالدعوهای، آنان را لعنت کرده است: آن کس که در کتاب خدا، آیهای را زیاد گرداند و کسی که سنت و روش مرا، رها کند و کسی که قضا و قدر خدا را تکذیب کند و کسی که حرمت اهل بیت مرا که خدا واجب فرموده نگه ندارد و کسی که اموال عمومی را، به خود منحصر سازد و با [تصرف در] آن را [به نفع خود] حلال شمارد. (الکافی، ج 2، ص 293)
درباره بخشش از بیتالمال حضرت علی(ع) فرموده است: جواد الولاهً بفیء المسلمین، جور و ختر؛ بخشش نا به جای حکمرانان از اموال عمومی مسلمانان، ستم و خیانت است. (میزان الحکمهًْ، ج 10، ص 745)