سر روحانی تحمل چند کلاه را دارد که قرار است یکبار دیگر سر روحانی کلاه برود؟/ نکنه خدای ناکرده ساخت سر روحانی آمریکایی باشد!!
رییسجمهور قرار است هفته آینده به ژاپن سفر کنند و در رابطه با این سفر آقای روحانی گفته است که از طریق مذاکره به دنبال تقویت تولید و شکست توطئه دشمنان است. این ادعا در حالی است که آقای روحانی قبلا اذعان داشت که در مذکرات برجام کلاه سرش رفته است و مذاکره با ترامپ دیوانگی است. به گزارشپایگاه عدالت خواهان ایران"در کشور دو دیدگاه اساسی نسبت به مفاهیم و کارکردهای «مذاکره» و «مقاومت» در عرصهی سیاست خارجی و مقابله با فشارهای خارجی وجود دارد. دیدگاه اول «مقاومت» را راهبرد و «مذاکره» را یک ابزاری برای چیدن آنچه که ثمرهی مقاومت است میداند؛ و دیدگاه دوم «مذاکره» را راهبرد و «مقاومت» را ابزاری برای چیدن ثمرهی «مذاکره» میداند. دیدگاه اول از این تفکر ناشی میشود که اگر در برابر دشمن و فشار خارجی مقاومت صورت بگیرد، در نهایت دشمن با عدم مشاهده تغییر در رفتار کشور از فشار خود ناامید شده و در مرحلهی بعد میتوان وی را برای پذیرش شرایط و موضع خود تحت فشار قرار داد. در دیدگاه اول مقاومت با همراه با قدرتمندسازی درونی صورت میگیرد و مقاومت در نقطهی اول به افزایش قدرت و در نقطهی نهایی منتج به بازدارندگی میگردد. در دیدگاه دوم، مشکلات و ضعفهای داخلی نتیجهی فشارهای خارجی توصیف میگردد و این تحلیل منجر به مذاکره جهت برداشته شدن فشارها میگردد. در دیدگاه دوم، اگر مقاومت هم مورد پذیرش قرار بگیرد، صرفا ابزاری برای چانهزنی در مذاکرات است و اینکه موضع مذاکره کننده تقویت شود.شکی نیست که در فضای کنونی کشور، سردمدار دیدگاه اول شخص مقام معظم رهبری است؛ در نتیجه همین دیدگاه اول است که ایشان «اقتصاد مقاومتی»، اقتصاد مقاوم در برابر تکانههای خارجی را پیشنهاد و بارها مورد تاکید قرار دادهاند. ایشان در زمستان سال 92، در جلسهی تبیین سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی با بیان اینکه تحریمهای با بهانههای مختلف از جمله فعالیتهای هستهای، حقوق بشر و ... علیه ملت ایران اعمال میشوند فرمودند : «حالا بهانه یک روز انرژی هستهای است، یک روز غنیسازی است، یک روز حقوقبشر است، یک روز حرفهایی از این قبیل است. تحریمها علیه ما، قبل از اینکه اصلاً مسئلهی انرژی هستهای مطرح هم بشود وجود داشت، بعد از این هم وجود خواهد داشت. این مسئلهی هستهای و این مذاکرات اگر انشاءالله به نقطهی حلی برسد، باز خواهید دید همین فشارها وجود خواهد داشت، باید در مقابل این فشارها مصونیتسازی کرد، باید به بنای داخلی استحکامبخشی کرد. اقتصاد را باید قوی کنیم تا دشمن از تأثیرگذاری از این ناحیه مأیوس بشود؛ وقتی دشمن مأیوس شد، خیال ملت و مسئولین کشور هم راحت خواهد شد».دیدگاهی که آزمون خود را پس داده استجریان غربگرا در داخل کشور نیز سردمدار دیدگاه دوم است و اذعان داشته است که تحریمها باید برداشته شود تا مشکل تورم، بیکاری، آب خوردن مردم و ... حل شود. اما این دیدگاه در مسائل مهمی مانند برجام آزمون خود را پس داده است. حتی شخص حسن روحانی به عنوان مهمترین و بزرگترین مدافع برجام، در همایش ملی بیمه و توسعه که در 13 آذرماه سال جاری برگزار گردید در رابطه با درخواست ملاقات از سوی مقامات آمریکا و وعدهی برداشتن تحریمها گفت: «منتها آنها میگفتند ابتدا ملاقات کنیم بعد راجع به تحریم بحث کنیم. خب این دیگر به این معنی بود که میخواستند نسبت به هوش ایرانی و ملت ایران تردید کنند. گفتیم ما دیگر حاضر نیستیم سرمان کلاه برود. سرِ کسی هم نمیخواهیم کلاه بگذاریم. آنچه عدل و حقوق مردم است اجرایی و عملیاتی بشود». اظهار رئیس جمهور در رابطه با این موضوع که دیگر حاضر نیست سرش کلاه برود، به این معناست که در قضیه مذاکرات قبلی کلاه سرش رفته است و این اعتراف تلویحی نسبت به ضرر ایران در قضیهی برجام است.چرا در مذاکرات قبلی سر طرف ایران کلاه رفت؟اما چرا سر طرف ایرانی در مذاکرات منتهی به برجام کلاه رفت؟ خود رئیس جمهور در همین اظهارت به این موضوع اشاره میکنند. روحانی با بیان اینکه آمریکاییها یک موضوع را در ذهن سران کشورها جا انداخته بودند و آن اینکه مشکل حل میشود، امّا اشکال از طرف ایران است، اظهار داشت: «آمریکا میخواست این باری که بر دوش او بود را به دوش ایران بیاندازد. آنها میگفتند آمریکا که آماده است همه چیز حل شود، شما حاضر به ملاقات نیستید. این را نه یک نفر از سران، بلکه تمام رهبرانی که ملاقات کردند به ما گفتند. گفتند شما قبول کن با رئیسجمهور آمریکا یک ملاقات انجام دهی تا کل تحریمها رفع شود». وی ادامه داد: «ما میخواستیم این توطئه و نقشه را بشکنیم و به همه دنیا بگوییم مشکلی برای ملاقات نداریم و اینطور نیست که شما فکر میکنید که ما حاضر نیستیم ملاقات کنیم. ما گفتیم آمریکا تحریمها را بردارد تا ما یک ساعت بعد ملاقات کنیم. حربه را از آنها گرفتیم. همه گفتند این سخن، منطقی است. رئیسجمهور یکی از کشورها میگفت اگر تحریمها امروز برداشته شود، برنامهریزی کنیم تا پسفردا ملاقات انجام شود، من گفتم نه؛ همین الان اگر اعلام شود کل تحریمها برداشته میشود، ساعت بعد ملاقات میکنیم. سران پنج بهعلاوه یک هم که همه هستیم، جلسه میکنیم و بحث میکنیم».بنابراین تا زمانی که طرف مقابل به این نقطه در دستگاه فکری خود نرسد که تحریمها کارساز نیست و برداشتن ساختارهای تحریم را نپذیرد، مذاکره تحت فشار چیز جز پذیرفتن شرایط طرف مقابل نیست. و این مذاکره به معنای معامله و چانهزنی نیست، بلکه شبیه به دیکته نویسی است. این تجربهی برجام است.تکرار سناریوی فریب مذاکرهاما در این روزها نشانههایی وجود دارد که حاکی از تمایل دوباره جریان غربگرا برای مذاکره با آمریکاست. حسن روحانی با وجود اینکه قبلا گفته بود مذاکره با ترامپ عین دیوانگی است، اما اکنون سخنان دیگری بر زبان میآورد که حاکی از چراغ سبز برای مذاکره با آمریکاست. روحانی در آخرین اظهارات خود گفته است : «باید یا تحریمها را دور بزنیم و یا دشمنان را وادار کنیم تا توبه کنند و دولت مصمم است، هم با تقویت تولید داخلی و هم از طرق مختلف از جمله مذاکره این توطئه را در هم بشکند و در این راستا دولت در چارچوب خطوط قرمز نظام حرکت کرده و از آن عبور نخواهیم کرد». علاوه بر این، گمانهزنیها از سفر روحانی به ژاپن در 29 آذرماه اکنون به موضوع داغی تبدیل شده است؛ خبرگزاری کیودو در 17 آذرماه به نقل از منابع دیپلماتیک گزارش کرده بود آمریکا به توکیو اطلاع داده است که مخالف سفر حسن روحانی رئیس جمهور ایران به ژاپن نیست، از آنجا که توکیو نقش واسطه را بین واشنگتن و تهران بازی می کند . روز بعد آبه، نخست وزیر ژاپن با تایید گزارش خبرگزاری کیودو گفت که در حال رایزنی در رابطه با سفر روحانی به ژاپن است که تلاش شود مسائل هستهای و منطقهای ایران با ایالات متحده آمریکا حل و فصل گردد . از طرف دیگر در 20 آذرماه نیز وزیر امور خارجه سوییس و مقامات وزارت امور خارجه آمریکا به رویترز اعلام کردند کانال بشردوستانه ظرف چندماه آینده عملیاتی میشود . اتفاق مهم دیگر این است که آمریکا پیش از این نمیپذیرفت در کانال دیپلماتیک اقدام به تبادل زندانی با ایران نماید، اما در 16 آذرماه دکتر مسعود سلیمانی از طریق سفارت سوییس با «ژیو وانگ» تبعه آمریکایی معاوضه شد و برایان هوک، مسئول ویژه امور ایران در وزارت امور خارجه آمریکا در رابطه با این تبادل گفت : « فکر نمیکنیم هرگونه صحبت عمومی درباره زندانیها، مفید باشد. داریم تلاش میکنیم این کار را از طریق دیپلماسی در سکوت انجام داده و آمریکاییها را به خانه بازگردانیم. اما در پاسخ به ایرانیها، این یک گام نخست خوب بود. من از طریق سوئیس اقدام میکنم، سوئیسیها فوقالعاده بودند... این یک گام نخست خوب بود و امیدوارم که این به چیزهای بهتر و بزرگتر منجر شود.»به نظر میرسد آمریکا در سیاست فشار حداکثری خود میخواهد تعدیلی به وجود بیاورد و این نقطه دقیقا شروع فرایند فریب مذاکره است. اقدامات دولت کنونی یادآور اقدامات دولت قبلی ایالات متحده قبل از توافق ژنو است که آمریکا پذیرفته بود در ازای توقف فعالیتهای غنیسازی اورانیوم و پذیرش بازرسیهای بیشتر آژانس بینالملل انرژی اتمی، 4 میلیارد و 200 میلیون دلار از پولهای مسدود شده ایران آزاد شود. توافق ژنو ضربهی جدی به پیکره اقتصادی کشور بود، چرا که این امید کاذب را در بدنهی اقتصادی کشور ایجاد نمود که تحریمها برداشته خواهد شد؛ در حالی که این بدنه خود را با شرایط تحریم تقریبا وفق داده بود. اکنون نیز کشور در شرایطی است که قلهی فشار تحریمی را پشت سرگذاشته و در حال تطبیق خود با شرایط موجود است و آثار تحریم در حال افول است. در این شرایط یک توافق موقت یا امید کاذب برای حصول یک توافق موقت میتواند منجر به شرطی شدن جامعه اقتصادی ایران شود و کشور دوباره وارد چرخهی دیکته نویسی گردد؛ دیکتهنویسی که این بار مسائل موشکی، منطقهای ایران را در بر خواهد گرفت و باز هم این چرخه تکرار خواهد شد. بنابراین سوال اینجاست که آیا قرار است بار دیگر سر روحانی کلاه برود؟ باید صبر کرد و دید.