خانواده قربانیان این حادثه میگویند " ناظم مدرسه اقدام به پخش فیلمهای مستهجن برای دانشآموزان میکرد و آنها را وادار به رفتار غیراخلاقی با هم میکرد و برخی مدعی هستند که او مشروب به فرزندشان داده است."؛ هماکنون پرونده این ناظم خاطی توسط قوه قضائیه به منظور مشخص شدن صحت و سقم ادعای خانوادهها در دست بررسی است.
با توجه به اینکه ناظم متخلف جزو نیروهای آزاد مدارس غیردولتی بوده است و گزینش او مربوط به 5 سال قبل است و جذب او در مدرسه "معین" بدون طی مجدد مراحل گزینش انجام شده است، سوالات بسیاری وجود دارد که باید برای افکار عمومی جامعه روشن شود؟ سوالاتی در باب وضعیت جذب و گزینش نیرو در مدارس غیردولتی و نحوه نظارت آموزشوپرورش بر این مدارس.
در همین رابطه با عباس فرجی - کارشناس مشاوره در آموزشوپرورش به گفتوگو نشستیم.
او در بخشی از گفتوگوی خود عنوان کرد: در آموزشوپرورش نه در پیشگیری اقدام کردیم نه در مداخله روشمند بودهایم و نه سیستم درمان اساسی داریم بنابراین باید بگویم این ماجرا تمام میشود و یک زخم کهنه روی بدن آموزش و پرورش میماند ولی گاه و بیگاه این زخم سر باز میکند و دوباره آموزش و پرورش سر زبانها میآید.
مشروح گفتوگو را در ذیل بخوانید:
حادثه مدرسه غیردولتی معین در منطقه 2 آموزش وپرورش با توجه به ابعاد گسترده آن موجب موجی از نارضایتی و نگرانی میان خانوادهها شده است، دلایل وقوع چنین حوادثی چیست؟
* فرجی: میخواهم در این گفتوگو از زاویهای متفاوت به ماجرا نگاه کنم احتمالا در این چند روز شاهد نظرات بسیار ارزشمندی در حوزه روانشناسی، جامعه شناسی و حقوقی خواهیم بود. بنابراین بهتر است به این حوزهها ورود نداشته باشیم و اجازه بدهیم صاحب نظران در این حوزه صحبتهای خود را داشته باشند. اما به عنوان فردی که بیش از 25 سال در حوزه مشاوره آموزش و پرورش مشغول به کار بودهام باید عرض کنم این موضوع اولین بار نیست در آموزش و پرورش اتفاق افتاده است و آخرین بار هم نخواهد بود.
البته این را هم تاکید میکنم که این موضوع مختص ایران نیست یک موضوع جهانی است و شاید اینگونه باید گفت با توجه به اینکه شرایط فرهنگی ایران ویژگیهای خاصی دارد ای بسا ما در مواردی از این دست نسبت به آمارهای جهانی وضعیت بهتری داشته باشیم اما همین یک مورد را باید به عنوان یک هشدار جدی در نظر بگیریم و با چارهاندیشی برای جلوگیری از بروز دوباره این مسائل برنامه داشته باشیم. مدعای کلام من میتواند این باشد که اگر به کارشناسیهای حراست مناطق مراجع شود هر سال آمار این موارد را میتوان استخراج کرد گرچه بنا به ملاحظاتی این آمار منتشر نمیشود.
تا اینجای کار ما میدانیم زیر پوست آموزش و پرورش اتفاقات ناخوشایندی میافتد که عموما رسانهای نمیشوند مثل آماری که چند روز پیش منتشر شد و حکایت از ان داشت که 10 هزار نفر از دانش آموزان سوء مصرف مواد دارند و خیلی آمار دیگری که وجود دارد و مطرح نمیشود در عین حال نمی توان کتمان کرد هر فردی فقط چند سال در مدرسه باشد با این موضوعات به دفعات برخورد خواهد کرد.
در ماجرای اخیر گفته میشود ناظم خاطی جزو نیروهای آزاد است، آیا این مسئله نافی مسئولیت آموزشوپرورش خواهد بود؟ چرا باید در جذب نیروهای آزاد مدارس غیردولتی ضوابط گزینش به خوبی رعایت نشود؟
فرجی: موضوعی که من میخواهم به آن بپردازم این است که با علم به این که این مشکلات در آموزش و پرورش هست و با علم به اینکه در بهترین حالت هم نمیتوان جلوی این اتفاقات را گرفت ما چه راهکارهایی برای خنثی سازی یا کاهش موارد اینچنینی داشته و داریم؟ نخست به نامه وزیر آموزش و پرورش میپردازم. چرا ایشان سکان دار این کشتی است و باید در آن اتفاقی داخل یکی از کابینها بیافتد؟ به تعبیری نمیشود گفت مدرسه مقصر نیست کاپیتان مقصر نیست. توجه کنید در متن نامه وزیر اینگونه آمده است " با توجه به اتفاق بسیار شنیع انجامشده در یکی از واحدهای آموزشی منطقه 2 تهران از بازرس ویژه میخواهم ضمن مراقبت در تسریع پیگیریها، با فوریت و اولویت، تمامی عوامل مرتبط با اتفاق مذکور از ابتدا تاکنون را با گروهی از صاحبنظران موضوع مورد بررسی دقیق قرار داده و هرگونه مسامحه احتمالی در هریک از واحدهای سازمانی متبوع را که موجب بروز آن شده است سریعاً گزارش کنید". در ادامه نیز گفته است "از آنجاییکه فرد متخلف، نیروی غیررسمی بوده است لازم است نسبت به بررسی نحوه بهکارگیری مشارالیه و رعایت ضوابط مقرر، دقت مضاعف بهعملآورید."
بحث دوم این است که در گفتههای دیگری که توسط آقای کوهستانی رئیس منطقه 2 آموزشوپرورش آمده بیان شده است "حکم مدیر مدرسه غیردولتی بهحالت تعلیق درآمده است و مقرر شد با تکمیل پرونده این مدرسه در شورای نظارت منطقه تصمیمگیری نهایی برای توقف فعالیت آن انجام شود، این نیروی آزاد شاغل در مدرسه بهعنوان معاون انضباطی جذب شده و عمل غیراخلاقی وی در همان ابتدای اعلام خبر با حضور بازرسان، رسیدگی و منجر به تشکیل پرونده قضایی شده و از حضور وی در مدرسه جلوگیری شد."
بحث سوم صحبتهای رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزشوپرورش است، آقای نظری گفته " چون ابعادی از مسئله نیاز به اعلام نظر مراجع قضایی، حقوقی و روانکاوان دارد باید ابعاد موضوع مشخص و محرز شود تا نتایج پیگیریهای خود را به صورت مستمر از طریق رسانهها منعکس کنیم وزارتخانه با قصور مسئولان مرتبط این ماجرا در هر سطحی که محرز شود اقدام قاطع انجام خواهد داد و به افکار عمومی تضمین میدهیم که نسبت به برهم خوردن آرامش خانوادهها به دلیل تخطی یک نیروی آزاد لاابالی کوتاه نمیآییم."
همین سه گزاره خبری را اگر در نظر بگیریم متوجه نکات جالبی خواهیم شد. نخست، در شکل گزارهها هر سه مسئول اتفاق افتاده را به شدیدترین شکل ممکن محکوم کردهاند که این موضوع قابل تقدیر است. دوم، هر سه مسئول روشهای تنبیهی خاصی در نظر گرفتهاند که در نوع خود قابل توجه است و سوم، هر سه به موضوع نیروی آزاد و غیر رسمی بودن فرد خاطی اشاره کردهاند.
* آموزشوپرورش پروتکلی برای مواجه با جرائم ندارد
در مواردی که بیان شده به وضوح آشفتگی و هیجان زیادی میتوان دید که حکایت از آن دارد، آموزش و پرورش هیچ پروتکلی برای مواجه با این دست جرائم در اختیار ندارد مثلا وزیرآموزش و پرورش این عمل را شنیع عنوان میکند گویی برایش محرز شده است که اتفاق افتاده بدون آنکه منتظر دستور مراجع قضایی باشد. رئیس منطقه این عمل را محکوم کرده و حکم تعلیق صادر کرده و آقای نظری همه چیز را به مراجع قضایی ارجاع داده و اخبار تکمیلی را به بعد موکول کرده است. به زبان ساده یکی حکم خود را صادر کرده، یکی دیگر دستور پیگیری داده و یکی دیگر ارجاع داده است و به تعبیری کلافی که معلوم نیست از کجا باید بازش کرد.
* عمده معلمان مدارس غیردولتی نیروی آزاد هستند
اما در قسمتی که هر سه مسئول وجه مشترک دارند این است که فرد خاطی را نیروی غیر رسمی آموزش و پرورش معرفی کردهاند اگر تاکید مسئولین امر را مبنی بر نیروی آزاد بودن فرد خاطی در نظر بگیریم اینگونه احساس میشود که یا آموزش و پرورش خبر ندارد که بخش زیادی از نیروهای مدارس غیردولتی به صورت آزاد جذب میشوند یا خبر دارد و این حرفها را صرفا برای شانه خالی کردن از مسئولیت خود مطرح میکند که در هر دو صورت تاسفآور است.
* ورود بدون حساب و کتاب نیرو به مدارس غیردولتی
صرفا جهت اطلاع جناب وزیر عرض میکنم بخش عمده نیروهای مدارس غیردولتی نیروهای آزاد هستند ولی صرف نیروی آزاد بودن آنها باعث نمیشود که جمله تاکیدی اینگونه در هر سه گزاره خبری به کار برود. خوب میدانیم که نیروهای آزاد زیادی در مدارس غیردولتی مشغول به کار هستند و البته به خوبی هم انجام وظیفه میکنند ولی موضوع این است که این نیروها ساماندهی خوبی در مدارس ندارند سیستم مشخصی که آنها را از مجاری استانداری عبور دهد، وجود ندارد و نیاز یک مدرسه و یک گزینش نصف و نیم بند یک نیرو را در مدرسه غیردولتی معلم یا مثل فرد خاطی مورد بحث معاون مدرسه کرده است.
* مدارس غیردولتی جزیرههای مستقل
سیاست آموزش وپرورش در بحث نظارت و کنترل مدارس غیردولتی چه ضعفهایی دارد؟
فرجی: این روزها آموزش و پرورش آنقدر در خصوص توسعه مدارس غیردولتی دستپاچه عمل میکند که هر امتیازی که این مدارس بخواهند به آنها میدهند و این موضوع میتواند یکی از علل بروز این دست مشکلات را در آینده تشدید کند چون اساسا سیستمهای کنترلی برای نظارت در مدارس غیردولتی در آموزش و پرورش نداریم گویی آنها جزیزههای مستقلی هستند و هر کاری که دلشان بخواهد انجام میدهند مثلا در خصوص دستور وزیر آموزش و پرورش مبنی بر عدم برگزاری آزمون ورودی کمتر مدرسه غیردولتی را شاهد بودیم که به این دستور تن بدهد. بنده به عنوان فردی که تا دلتان بخواهد از این ماجراها در مدارس دیدهام، میگویم ما نیاز داریم شیوه نامهای برای مداخلاتی از این دست موارد داشته باشیم که سه بخش عمده را هدف قرار دهد.
* سه گام ناقص آموزشوپرورش در بحث آسیبهای اجتماعی
نخستین گام پیشگیری است آموزش و پرورش باید روی روشهای پیشگیری و همهگیر شدن این نوع آسیبها در مدارس برنامهریزی مشخصی داشته باشد و پیشگیری میتواند در بخش آموزش خانوادهها و دانشآموزان تا روشهای دیگر گسترش یابد . دومین گام مداخله است یعنی آموزش و پرورش باید بداند وقتی با موضوعی از این دست روبه رو میشود چه باید بکند این موضوع مهمی است چرا که گاهی مداخله بد و غیرحرفهای میتواند مشکل را تشدید کند. اگر آموزش و پرورش درست عمل کند و بخش اول که پیشگیری است به خوبی اجرا میشد اصلا زمینه بروز چنین حوادثی بوجود نمیآمد حالا که این موضوع اینگونه بروز پیدا کرده اگر درست مداخله میکرد اینگونه در سطح جامعه این خبر منتشر نمیشد که ای بسا به لحاظ روانی به دانشآموزانی که تحت تاثیر این جریان قرار گرفتهاند آسیبهای جبران ناپذیری وارد خواهد آمد.
سومین گام درمان است بعد از مداخله حالا وقت درمان است یعنی ما میدانیم دانش آموزانی داریم که آسیب جدی روانی دیدهاند باید به صورت تخصصی به این دانشآموزان کمک رسانی شود چرا که آنها بحران زیادی را پشت سر گذاشتهاند و از این به بعد هم با بحرانهای دیگری روبه رو خواهند شد. به جرات میتوانم بگویم به عنوان یک مشاور همیشه با این سه گام در مدارس مشکل داشتهایم عمدتا در اتاقهای مشاوره شاهد بروز بحرانهایی بودهایم که اگر این سه گام رعایت میشد شدت آسیبها بسیار پایین بود ولی ما در این سه گام مهم همیشه لنگ زدهایم ما نه در پیشگیری اقدام کردهایم نه در مداخله روشمند بودهایم و نه سیستم درمان اساسی داریم لذا از از این رو باید بگویم این ماجرا تمام میشود و یک زخم کهنه روی بدن آموزش و پرورش میماند ولی گاه وبیگاه این زخم سر باز میکند و دوباره آموزش و پرورش سر زبانها میآید.