به گزارش پایگاه عدالت خواهان"فردي پس از بيحس كردن دستش، استخوان ترقوه كتف خود را با اره بريد، كودكي كه همزمان با هيايوي چند كودك كار پشت چراغ قرمز، خود را زير چرخهاي يك ماشين قرار داد، معتادي كه در نيمههاي شب خود را به ميانه اتوبان و مقابل يك ماشين انداخت، پدري با لگد زدن عمدي به شكم همسرش، جنين چهارماهه خود را كشت، پسري كه از سوي پدر خود به سمت يك ماشين با سرعت بالا پرتاب شد، زني كه با قيچي آهن بر دندانهاي خود را بريد. اشتباه نكنيد؛ اينها صحنههاي يك فيلم با يك ژانر وحشتناك نيست، بلكه حكايت اين روزهاي خانوادههايي است كه از شدت فقر، روي غريزيترين عواطف انساني خود پا ميگذارند تا با قرباني كردن خود يا ساير بستگان دور و نزديك در تصادفهاي ساختگي از ديه تعيين شده در راستاي تأمين هزينههاي زندگي بر آيند.
افزايش قيمت ديه فرصت مناسبي شد براي سودجوياني كه از طريق تصادفات ساختگي جيبشان را پر پولتر كنند و در اين ميان سهم قربانيان اگر فوت و قطع نخاع نشوند، در بهترين حالت، دستي معيوب و پايي عليل است كه چند صدهزار تومان ناقابل را نصيبشان ميكند.
سالها پيش بود كه به رانندگان توصيه ميشد هنگام عبور از كنار اتوبانها و بزرگراهها به خصوص در ساعتهاي خلوت و تاريكي هوا مراقب افرادي باشند كه ناگهان از لابهلاي فضاي سبز حاشيه اتوبان خود را مقابل ماشين پرتاب ميكنند. بعضاً هم اين شگرد را متعلق به معتاداني ميدانستند كه طلب خسارت در اين زمينه داشتند. از آنجايي كه هميشه كثرت يك بحران اجتماعي تنها منجر به تلنگر زدن و فكر كردن براي يافتن راهحل ميشود، اين روند تا جايي ادامه يافت كه خبر پرت كردن عامدانه كودكان از سوي والدين مقابل خودروهاي عبوري شنيده شد.
پاتك باندهاي تصادفات ساختگي به پزشكي قانوني!
حال آنكه با گذشت چند سال و بهرغم ادعاي پزشكي قانوني براي داشتن راهكارهاي لازم جهت تشخيص ساختگي بودن تصادفاتي كه منجر به جرح يا فوت ميشود، كار اين افراد به تشكيل باندهاي تصادفات ساختگي رسيده است. پزشكي قانوني ميگويد الگوهايي را ثبت كرده كه از سراسر كشور جمعآوري شده و در هنگام مواجهه با نمونههاي مشابه تشخيص ساختگي يا غيرساختگي بودن آن را ميدهد، اما از سوي ديگر اين باندهاي هنجارشكن كه كسب درآمد با جان را انتخاب كردهاند نيز بيكار ننشستهاند و دست به طراحي راهكارها و شيوههاي نويني براي اين تصادفات ساختگي ميزنند تا الگوهاي ثابت در پزشكي قانوني را كنار بزنند.
يكي از شهروندان درباره شگردهاي تازه اين افراد ميگويد: چندي پيش يكي از بستگانم پشت چراغ قرمز ايستاده بود كه با هياهوي چند نفر از كودكان خياباني براي پاك كردن شيشه خودرواش مواجه ميشود. او از كودكان ميخواهد كه از ماشينش دور شوند، اما به محض اينكه چراغ راهنما سبز ميشود حركت ميكند، ولي هنگام حركت متوجه ميشود كه از روي يك مانع رد شده است، توقف ميكند و ميبيند كه كودكي زير چرخهاي ماشين او قرار دارد كه سراسيمه كودك را به بيمارستان ميرساند. پس از آن يكي از اقوام اين كودك براي دريافت پول و رضايت با او وارد چانهزني ميشود.
وجه غيرانسانيتر اين موضوع، استفاده ابزاري از كودكان و حتي جنين چند ماهه از سوي پدر و مادر خانوادههاي فقير براي دريافت ديه از طريق يك تصادف ساختگي است. چنانچه اخيراً در خبرها آمده بود كه پدر يك جنين چهار ماهه با لگد زدن عمدي به شكم مادر و قرباني كردن بچه خود و بعد از آن با ايجاد يك صحنه تصادف ساختگي از بيمه درخواست ديه كامل يك انسان را كردهاند. طبق اخبار منتشر شده در اغلب اين باندها 80 درصد ديه به پيمانكار تعلق ميگيرد و فرد آسيب ديده حدود 4 يا 5 ميليون تومان از اين خسارت را دريافت ميكند كه البته تكرار اين كار هم براي باندها، هم افرادي كه تن به همكاري با اين گروهها دادهاند، تصادفات ساختگي را به يك شغل كاذب پردرآمد براي آنها تبديل كرده است.
اين باندهاي تصادفات ساختگي به صورت پيمانكاري كار خود را انجام ميدهند و با استفاده از افراد بهخصوص جواناني كه اعتياد دارند، صحنه تصادف را با خسارتهاي جاني كه از قبل به فرد وارد كردهاند، زمينهسازي ميکنند و بعد از طي مراحل قانوني دريافت ديه، اين هزينه را گرفته و تنها بخش اندكي از آن را به قربانيان خود اگر زنده بمانند، تحويل ميدهند.
كسب مال نامشروع به قيمت جان
به گفته يحيي كماليپور، عضو هيئت رئيسه كميسيون قضايي و حقوقي مجلس شوراي اسلامي، بخش ديگري از اين ماجرا به كسب مال نامشروع مربوط ميشود. وي در اين ارتباط ميگويد: ناهنجاريهايي چون تصادفات ساختگي ناشي از فقر اقتصادي است كه برخي از افراد به آن روي آورده تا از قِبَل آن ضمن دريافت ديه، پولي به دست آورند، اين ناهنجاريها سبب تزلزل پايههاي اعتقادي مردم نيز ميشود.
هرچند كه در اين ميان تنها سازمان پزشكي قانوني درگير ماجراي تصادفات ساختگي نيست، بلكه يك سوي ديگر اين ماجرا شركتهاي بيمه هستند كه بايد خود را ملزم به كارشناسي دقيق اين موضوع كنند و نيز از نقش پليس راهنمايي و رانندگي و دستگاه قضايي در جلوگيري از گسترش شكلگيري پروندههاي ساختگي نبايد غافل شد.
يادمان باشد در فقدان تصميمسازيهاي درست اين ما هستيم كه بايد هوشيارانه عمل كنيم؛ چراكه هر رانندهاي ميتواند قرباني تصادفات ساختگي باشد، بدون آنكه روحش هم خبردار شود. گروهي از كلاهبرداران به قدري طبيعي رفتار ميكنند كه شايد بازيگران حرفهاي هم نتوانند آن صحنههاي خشن را به اين خوبي بازي كنند.
پيشتر از اين هشدارهايي را در اينباره داده بودند كه اگر دستگاهها هر چه زودتر جلوي تصادفات ساختگي را براي دريافت ديه نگيرند، در آينده شاهد افزايش صحنهسازي قتل در تصادفات ساختگي خواهيم بود. اگر چه صحنهسازي براي قتل در تصادفات ساختگي هنوز شيوع نيافته است، اما موضوع ايجاد جراحات عمدي با هدف اخذ ديه آنقدر جدي شده است كه بيشتر و دقيقتر مورد توجه قرار گيرد و تدابير درخوري عملياتي شود.
منبع: جوان